ایستادن بالاتر از قله‌های آلپ

فرانک مجیدی: روزی روزگاری، دو برادر انگلیسی به نام‌های جرج و هربرت مالوری رؤیایشان را در بالا رفتن از قله‌های بلند یافتند. جرج می خواست بلندترین نقطه‌ی زمین زیر پایش باشد، نوک قله‌ی اورست. در سال‌های 1920، و امکانات و شناخت اندک از اورست، این یک دیوانگی بزرگ بود تا جاه‌طلبی شکوهمند. به هر حال، جرج می خواست پرچم انگلستان را بالای قله‌ی اورست نصب کند و مُصرتر از آن بود که منصرف شود. مشهور است –البته این خاطره مورد تردید هم هست- که در کنفرانس مطبوعاتی، وقتی روزنامه‌نگاری از مالوری پرسید «چرا می‌خواهد اورست را فتح کند؟»، مالوری مکثی کرد و پاسخ داد: «برای اینکه آن‌جاست!» مالوری با گروهی از محلی‌های تبت، عازم فتح اورست شد تا اولین باشد. هفته‌ها و سال‌ها گذشت و خبری از مالوری نشد. شکی نبود که او کشته‌شده، اما کسی جنازه‌اش را نیافت. 75 سال پس از این ماجراجویی متحورانه، در سال 1999 جسد یخ‌زده‌ی مالوری و همراهانش در تنها چند صد متری اورست یافته‌شد. آیا مالوری توانست از بالاترین نقطه‌ی زمین، جهان را به تماشا بایستد؟ آیا با خود گفت «بالاخره به «آن‌جا» رسیدم»؟ کسی نمی‌داند. تنها یادگارهای مالوری برای هم‌سلفان‌ش، این جمله‌ی معروف و رؤیای بالا رفتن است. هربرت هم عاقبتی مانند جرج پیدا کرد. او جان خود را در کوه‌های آلپ فرانسه از دست داد.

رویای بالاتر ایستادن از سطوح امن و آرامی که آدمی برای سکونت انتخاب می‌کند، هرگز گروهی از انسان‌ها را رها نمی‌کند. آن‌ها می‌روند تا دنیا را از زاویه‌ای ببینند که کمتر انسانی جسارت چنین دیداری را دارد. یک کوهنورد همواره می‌داند هر سفرش، ممکن است «آخرین» باشد، اما باز بر سر زندگی‌ش قمار می‌کند. رؤیای بالای آن کوه هدف، رهایش نمی‌کند. مهم نیست ماجرای آن جمله‌ی معروف مالوری، حقیقت باشد یا خیال روزنامه‌نگار. مهم این است که شکوهمندترین دلیلی است که می‌توان به خاطرش صعود را توجیه کرد.

حدود نود سال پس از ناکامی جرج و هربرت مالوری، کوه‌پیمایی آسان‌تر شده‌است. فرانسه و سوییس به آلپ، چون جواهری گرانقیمت در جذب توریست بها می‌دهند و برای آسان کردن دیدار زیبایی‌های این کوه برای عموم مردم می‌کوشند. اخیراً بر فراز قله‌ی «آیجیل دو میدی» به ارتفاع 3842 متر، اتاقکی شیشه‌ای ساخته شده تا توریست‌ها بتوانند قله‌های آلپ را زیر پای خود داشته‌باشند. برای این کار، توریست‌ها ارتفاع 1035 متری را توسط اتاقکی سرپوشیده بالا می‌روند تا «آن‌جا» را ببینند. تمام دیواره‌های این اتاقک، از شیشه‌ای به ضخامت 12 میلی‌متر ساخته شده‌است. این اتاقک، از امروز، 21 دسامبر، برای عموم افتتاح می‌گردد.

نخستین عکس‌های نمای این اتاقک، توسط «رابرت پراتا» از رویترز ثبت گردیده‌اند.

 آلپ

12-22-2013 10-24-38 AM

12-22-2013 10-24-23 AM

12-22-2013 10-24-09 AM

12-22-2013 10-23-53 AM

12-22-2013 10-23-33 AM

12-22-2013 10-23-19 AM

12-22-2013 10-23-04 AM

12-22-2013 10-22-48 AM

12-22-2013 10-22-24 AM

12-22-2013 10-22-09 AM

12-22-2013 10-21-55 AM

12-22-2013 10-21-39 AM

پ‌ن: تقدیم به سه کوهنورد ایرانی، «آیدین بزرگی»، «پویا کیوانی» و «مجتبی جراحی» که در اواخر تیر ماه امسال، در کوهستان «برود پیک» پاکستان جان بر سر رؤیای‌شان نهادند.

منبع


مطالب دسته سرگرمی سایت یک پزشک را بخوانید.

نمونه‌هایی از مطالبی که پیشنهاد می‌کنیم:

[su_box title=”سرگرمی” style=”noise” box_color=”#12176a” title_color=”#ffffff” radius=”7″][su_posts template=”templates/list-loop.php” posts_per_page=”3″ tax_term=”8387″ order=”desc” orderby=”rand”][/su_box]


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

7 دیدگاه

  1. چرا این پستا رو میذارید؟! نمیگین یه وقت آدم دلش میخواد؟ :|
    محشر بود…

  2. سلام،
    تلفظ صحیح قله‎ای که اتاقک بر آن بنا شده «اِگویی دو میدی» ست. اگویی به معنایِ سوزن، تیغه و عقربه است و میدی هم همان نیم‏‎روز است که شاید بشود آن را به تیغه یا عقربه یِ نیم‎روز ترجمه کرد. جهت این نامگذاری هم به خاطر سوزنی شکل بودن قله ای ست که تأسیسات، اعم از رستوران و خوابگاه، روی آن ساخته شده که البته ساختمان آن خودش از شاهکارهای معماری ست.
    پاینده باشید
    این نظر فقط جهت اطلاع شما بود.

  3. از نظر اجرا و مهندسی هم این کار دارای ویژگی های حیرت انگیزی بوده است. به ویژه دالان یا تونل عمودی (شفت) 1035 متری ایی که ظاهرا حفر شده تا بدون صدمه به کوه ها، از نظر ساختار و از نظر محیط زیست و از نظر بصری؛ بازدید کنندگان به آن ارتفاع برسند. با دقت به عکس ها، در می یابیم که از راه پله یا تله کابین استفاده نکرده اند… با پوزش از اینکه ادامه ی کامنت ام تکراری و کلیشه و حتی دردآور است… به نظرم بیش تر ما ایرانی ها با دیدن این کارها، یاد دست اندازی ما به طبیعت مان می افتیم. همه اش که حاصل بی توجهی سیستم نیست که کوه ها و سواحل را اشغال کرده اند. ندیده ایم چگونه از شیشه ی ماشین زباله های مان را بیرون پرت می کنیم؟ فکر می کنم به همان میزان که به طبیعت خسارت وارد کرده ایم، به همان اندازه از اخلاقیات دور افتاده ایم.
    (توضیح برای مدیر ارجمند سایت… چنانچه توضیحات پس از “با پوزش” ام اضافه است، لطفا حذف نمایید. با تشکر))

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]