دربارهی شماره تلفن ۱۲۳ و اورژانس اجتماعی: بدسرپرست، تنهاتر است!

فرانک مجیدی: شاید برخی از شما حرفم را شعاری تلقی میکنید. اینکه خیلی از ما، همین حالایش هم خیلی خوشبختیم! خب، تا خوشبختی را چطور تعریف کنید. من میگویم داشتن تن سالم، نداشتن دغدغهی خانوادگی و بحران تنش در خانه، والدینی که در اجتماع به عنوان افرادی معقول پذیرفته شوند و از فرزندانشان برای ادامه ی تحصیلات حمایت کنند، حال و احوال خوب و سلامت عزیزان، بودن دوستان خوب و داشتن شانس مطالعه و دانستن و یاد گرفتن، خوشبختی است. دغدغههای مالی را با تلاش بالاخره حل میشود، اما تنشهای روحی و جسمی، سختتر رفع میگردند. به باورم نداشتن وسیلهای، ترس از نخریدن خانه، نبود لباس و کفشی، فقدان امکان تفریح یا رنجیدگی از بگومگوهای ساده، همه حلشدنی است، اما حداقل برای من، چیزهایی که واقعاً ملاک خوشبختی است، با کوچکترین خدشهای زجرآورترین خدشه را به روح و تحمل، وارد میکند.
جدیداً متوجه شدهام یکی از دوستان خوبم، درگیر مشکل همیشگیِ پدر با مشکل رفتاریِ ناهنجار است. هر روز تنش و دعواهای شدید بیمورد، ضرب و شتم همیشگی و شدیدِ همسر و فرزندان، بدگمانی، رفتار زشت در محل تحصیل فرزندان و بسیاری از مشکلات دیگر. او معتاد نیست و به هیچ وجه نمیپذیرد که رفتارش غیرطبیعی یا غیرمنصفانه است. طبعاً هم فکر میکند روانشناس و روانپزشک، فقط برای دیوانههاست و او که کاملاً فرد موجهی است، نیازی به مشاوره و درمان ندارد.
متاسفانه مشکل به همینجا خلاصه نمیشود. خانوادهی مادر، اتمام حجت کردهاند که اگر درخواست طلاق دهد و یا اعتراضی به همین وضع زندگی داشتهباشد، هیچ حمایتی از او نخواهند کرد. به نظر آنها، طلاق بیآبرویی است اما تماشای کتک خوردن دختر خانواده و فرزندانش، طبیعی و نرمال است و خشونت مرد، چیز عجیبی نیست. همین ترس از عدم حمایت خانواده، باعث شد خانم که خانهدار بود و شغلی نداشت، از ادامهی پیگیری برای طلاق منصرف شود و به همان وضعیت نامطلوب که به مراتب، خشنتر از قبل هم شدهبود بازگردد. حالا فحاشیها بیشتر شده، ضرب و شتمها بیشتر تا قصد کشت پیش میرود و ممکن است هر آن فاجعهای جبرانناپذیر رخ دهد.
شوربختانه، همهی ما میدانیم که موضوعاتی از این دست، محدود به یکی، دو مورد خاص نمیشود، با این وجود و با تمام اتفاقات تلخی که منجر به قتل، جنایت، فرار از خانه، بزهکاری و دهها معضل اجتماعی میشود، قانون در بخش حمایت از خانواده سکوت کردهاست. ولیّ معتاد، دارای بیماریهای حاد روانی، مجرم و دارای سابقهی روانی، از سرپرستیِ خانواده منع نمیشود و موضوعاتی مانند شکنجهی همسر و فرزندان توسط پدر معتاد به شیشه در مشهد، اتفاق میافتد. از آنجا که قانون در اینباره بهطرز غیرقابل توجیهی سکوت کرده، برای چنان اعمال شیطانیای هم ضمانت اجرای واقعاً سنگینی وجود ندارد، تا برای موردی این چنینی باشد. این ضعف بزرگی است که قوهی قانونگذار، از بخشی از جامعه که همواره با ترس زندگی میکنند، حمایت نمیکند و حاضر به سکوت در این قضیه است، اما از بالا رفتن آمار قتل، تجاوز، سرقت، بزهکاری و کودکانی که در نهایت کارشان به کانون اصلاح و تربیت و بعدها زندان میکشد، متعجب میشود!
دربارهی این مشکل، با چند دوست باتجربهتر گفتوگویی کردم و آنها تماس با شمارهتلفن ۱۲۳ را به من پیشنهاد کردند. اورژانس اجتماعی، از سال ۱۳۷۸ و با وظیفهی کاهش آسیبهای اجتماعی پایهگذاری شد. تیم اورژانس اجتماعی تلاش میکنند علاوهبر جمعآوریِ معتادان، در صورت مشاهدهی موارد کودکآزاری و همسرآزاری هم با دریافت درخواست کمک، وارد میدان شوند. با این امید که اورژانس اجتماعی تنها در تهران مشغول به کمک در زمینهی آزار و اذیت توسط پدر و همسر کار نکند، با این شماره تماس گرفتم. مشاور، با دقت به اطلاعاتی که در اختیارش قرار دادم گوش داد و به من اطمینان داد که در صورت گزارش، بلافاصله نیروها به محل اعزام میشوند و دورههای مشاوره برای پدر خانواده شروع و پیگیری میشود. با این وجود، هر دوی ما میدانیم که تا زمانیکه خشونت خانگی جرمانگاری نشود، ضمانت اجرایی که از این طرح حمایت نماید و خانوادهها را از آسیب محافظت کند، وجود نخواهد داشت.
آماری وجود دارد که میگوید ۶۰۳ میلیون زن در معرض خشونت خانگی وجود دارند و خشونت خانگی در سرزمینهای آنها جرم تلقی نمیشود. سکوت در برابر این بیاخلاقیِ آشکار، تأیید و عادی ساختنِ آن است. وجود شمارهی ۱۲۳، کافی نیست. موضوع خشونت خانگی علیه همسر و فرزندان، باید بهعنوان یک مطالبهی مهم و اساسی مورد توجه قوهی مقننهی کشورمان قرار گیرد. عدم سکوت و تعدد یافتن گزارشهای خشونت خانگی در قبال خود یا افرادی که به انحاء مختلف میشناسیم و از رنجشان باخبریم، میتواند باعث توجه دادن مسئولین کشور به این مهم گردد. اولین فایدهی تعدد یافتن این تماسها، احساس مسئولیت کردن در برابر افرادی است که نباید چنین بیرحمانه، تحت آسیب قرار بگیرند و انجام یک وظیفهی شهروندی. هیچ مشکلی، تا زمانی که یک «مشکل» تلقی نشود، رفع نمیشود و آرامش، حق تمام انسانها است. برای همین از شما میخواهم از تجربیات مشابهی که شاهدش بودهاید، کارآمدیِ اورژانس اجتماعی و انتظارات حمایتیای را که میتواند برای قشر در معرض آسیب، مفید واقع شود، در بخش نظرات برایمان بنویسید.
یادمان باشد هیچ مشکلی با بیتوجهی و سکوت، خودبخود حل نمیشود. همهی ما حق داریم خوشبختی را تجربه کنیم و تنها آرزومندش نباشیم!
با درود
همانطور که اشاره کردید این مشکل تلقی نمیشود. قانون هیچ حمایتی نمیکنه. چون خود قانون مروج خشونت هست. اخیرا دو مورد مشابه در اشنایان داشتیم هر دو مورد مرد شکاک دارایی دست بزن و یکی هم عیاش. هر دو زن تقاضا طلاق دادن اما مثل مورد شما رفتن و پس گرفتن و مجدد برگشتن به رینگ بوکس.مشکل اینجاست که برخی از مردان جامعه خشونت را حق مسلم خود میدانند. آزار رساندن و اصولا هر رفتاری را حق خود میدانند و قوانین هم مستقیم یا غیرمستقیم حمایت میکند. تا مادامی که زن شهروند درجه دوم محسوب شود این برقرار خواهد بود.وقتی از بچگی به پسر بچه ها برخورد خشونت آمیز آموزش داده میشه. و دختران از همان کودکی خفه میشوند و همیشه بهشان میگویند هیس هیس زشته بده داداشته باباته شوهرته….. و در عین حال جریان فکری و تصمیم گیر حاکم بر جامعه تلاشی برای بهبود وضعیت نمیکنه و حتی با تغییر قوانین به دلیل مغایرت با شرع و اسلام مخالفت میکنه. چه توقعی میتوان داشت؟ راهی که میتوان دنبال کرد و ادامه داد آگاهی دادن هست. به هر دختر و زن ایی آگاهی داد که جایگاهش کجاست و با همین قوانین نیم. بند حمایت از زن چطور میتواند از خودش دفاع کند. و دیگر اینکه تشویق به شکستن سکوت. زنان باید سکوت خودشان را بشکنند باید حرف بزنند با صدای بلند. باید آنچه که پس پرده هست عیان کنند.اگر این تبدیل به جریان غالب شود میتواند شروعی باشد برای تغییر وضعیت.
با سپاس
سپاس از شما بابت ارسال این مطلب،
واقعا از بس قانونگذاران ایران سرگرم وضع قوانین امنیتی و شرعی شدن دیگه توجهی به معضلات اجتماعی ندارن.
وضع قوانین امنیتی بر ای محافظت از کشور به خودیِ خود، با توجه به اوضاع بحرانیِ خاورمیانه ایرادی ندارد و حتی مفید است. دربارهی بخش شرعی کامنت شما، طبق اصل ۴ قانون اساسی، نظارت شورای نگهبان بر تمام قوانین وضعشده از سوی مجلس، پیشبینی شده تا خارج از تعیینات شرع و قانون اساسی نباشد.
با این وجود، از مجلسی که بیشترین تعداد زنان نماینده را در طول ۳۸ سال اخیر دارد، انتظاری بیشتر از دفاع از سهمخواهیِ شخصی (!) در پشت تریبون مجلس میرود و این، وظیفهی مجلس شورای اسلامی است که امنیت خانوادههای ایرانی را با قوانین بازدارنده تضمین کنند و دغدغهای مشترک با مردمشان داشته باشند.
فرانک مجیدی
ممنون از شما که به این موضوع پرداختید.
ممنون بابت اطلاع رسانیتون
چه جالب که شما فکر میکنید مخاطبتون و کسی که این مطلب رو میخونه، تنش سالمه و خانواده ش خوبن و … فقط پول نداره 😀
دقیقا
ممنون از این متن عالی.
بقیه ی کشورها رو نمی دونم ولی کشور ما مصداق این شعره:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ی من
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
شما از جامعه ای که زن ها درش حتی در مورد حق حضانت فرزندی که ۹ ماه مثلِ – بلکه به عنوانِ – عضوی از بدنشون ازش محافظت کردن، در درجه ی دوم هستن و کودکان با جمله ی “کتک پدر/معلّم گله، هرکی نخوره خُله” و از این دست سنت ها بزرگ شده ن، چه انتظاری دارید؟ جامعه ای که وقتی رهبر جوک های علیه قوم ها رو حرام اعلام می کنه، یه عدّه جوک ساختن علیه زن ها رو شروع می کنن. و حتّی زن ها همون رو پحش می کنن!
چند ماه پیش در مورد یه فقره اقدام به تجاوز می خوندم که دختر خانمی (ظاهراً برای دفاع از خودش) با قفل فرمان پسری رو زده و پسر جان داده بود. با این که متن خبر تا چه حد موثق بود و آیا باید لحنش بی گناه بودن دختر رو القا می کرد یا نه و این که اصلا دفاع از خود بوده یا نه، کاری ندارم. فقط باید کامنت ها رو می خوندید:
“دختره * حتماً از قبل باهاش رابطه داشته. جوون مردمو به کشتن داد”
جواب: “آره بابا ای جور دخترا زیادن. هرجور دلش میخواد می گرده بعدم توقع داره باهاش با شخصیت رفتار بشه. حجاب داشته باش تا شخصیتت حفظ شه خانم”
“باید زنگ می زد و صبر می کرد تا پلیس برسه” !
باقی کامنت ها خاطرم نیست گرچه اکثرشون تو همون حال و هوا بودن.
پ.ن. من الان در شهرستان(!) خوی هستم. همون شهری که درش چند هفته پیش، پدری دخترش رو در ملآ عام به ضرب گلوله کشت چون فکر می کرد با پسری رابطه داره. چندین نفر هم فیلمش رو گرفتن. هر کسی باشه، تصور می کنه این مسآله -حدّ اقل اینجا- مثل بمب صدا کرده. ولی اینطور نیست. حتی همون موقع هم کسی چندان تعجب نکرد. چون توی شهی که دخترهای جوان اگر مانتوی رنگی (هر رنگی غیر از مشکی) بپوشن، (عذر می خوام) فا*ه ان و اگر چادر سر کنن، متکبّرن وخودشون رو می گیرن، این چیز خاصی نبود. در واقع تنها نکته ی نو و سرگرم کننده(!!!)ی این ماجرا، در ملآ عام بودنش بود. وگرنه مثلاً همسایه ی مادر بزرگم، عروسش رو از بالکن به پایین پرت کرده بود و هیچ کس هم اهمیتی نداد. عید امسال هم اون آقا دوباره ازدواج کرد. با یه زن جوان که حتی مطلّقه هم نبود.
همچین دنیایی داریم. توقّعتون رو بالا نبرید.
توقعمون رو بالا نبریم؟؟؟؟؟!!؟!!!؟!
واقعا درسته . تا وقتی زن ها سکوت کنند و از کودکی تبعیض را یاد بچه هاشون بدن , دخترهاشون را مثل حیوان بدانند و با کوچکترین خطایی به ضرب مشت بگیرند و پسر هاشون را ارجعیت بدن ,پسر ها هم به خودشون اجازه می دن هر کاری کنند . وقتی قانون گذارهای ما مرد هستند , بیش از این هم نمیشه توقع داشت.
به نظر من کسانی که در چنین شرایطی زندگی می کنن؛ زنگ زدنشون به این اماکن (در ایران) برابر با خود کشی است چون اقدامی انجام نمیشه و در حد تعهد است ولی برای شخصی که تماس گرفته برابر با عذاب بیشتر است!!!!
اگر اشتباه می کنم روشنم کنید!!!!!!
من هم با نظر شما موافقم. این مراکز اغلب جنبه نمایشی یا حتی مشاوره ای داره. اینکه بخای زنگ بزنی و بیان دم در توی محل اصلا قابل تصور نیست و پیشامدهایی که در پی داره هم قابل پیش بینی نیست.
پیشنهاد شما سکوته ؟
ما جایی هستیم که خود زن ها از حقشون دفاع نمیکنن یه نگاه به همین نظرات بندازین چند نفر از اون ها خانوم بودن و به این موضوع پرداختن؟
تو شبکه های اجتماعی هم نابرابری تو نسل جدید داره رواج پیدا میکنه ,نوشته هایی که هوش پایین تر زن هارو به سخره گرفته یا اون هارو از نگاه جنسی میبینه فقط یه مشت مطالب پوچ نیست حرفایی که از دل جامعه اومده داره نشون میده نگاه نادرست به زن داره افزایش پیدا میکنه
سوال فوری فوری برای گزارش کودک ازاری و خشونت علیه زنان ایا معرفی فرد اطلاع دهنده الزامی هست و ایا بهزیستی مشخصات فرد گزارش دهنده رو می پرسد و اگر فرد اطلاع دهنده بخواهد ناشناس باقی بماند به چه طریقی باید اقدام کند؟
سلام این حرفا با اینکه حقیقته اما بیشتر جنبه ی شعاری داره
من یه دختر ۲۴ ساله ام که تمام عمرمو توی همچین خانواده ایی زندگی کردم،زندگی اسف باری که حتی توی خوابتونم نمیتونید ببینید
واقعا زندگی واسم زجر اور شده
پدری فقط اسم پدر رو یدک میکشه و از مرد بودن فقط صدای کلفت و دست سنگینشو داره،واقعا چی میتونم بگم که کل زندگیم نابود شده
چند روز پیش یکی از دوستام گفت همچین تلفنی وجود داره
امیدوار شدم
اما الان فهمیدم واقعا هیچکس نمیتونه به دادمون برسه توی این خونه ی جهنمی
هر روز مرگمو از خدا میخوام
از هرچی مرده متنفرم از زندگی سیرم
واقعا این قانونه ما رو باید فاتحه اشو بخونی
به امید اینکه فردا نباشم
سلام دوستم هم دردیم منم تو جهنم زندگی میکنم الان ساعت ۳:۴۵ و من بدنبال راهی برای نجات خودم میگشتم که ناامید شدم و قلبم به درد اومد من یه دختر ۲۳ساله ام که هنوز کتک میخورم به زور منو سرکار میبره پدرم و جلوی کارگرا بدترین رفتارارو بامن میکنه جلوی خواهرای کوچیکم منو میزنه تو خونه تشنج راه میندازه هیچوقت ازش پدری ندیدم هییییچوقت دوسش نداشتم وتاآخر عمر ازش متنفرم دعا کنید خلاص بشم از دستش
منم یه مدت هست بابام و مامانم اصلا خیلی بد جور بد اخلاق شدن خیلی داد میزنن سرم میخوام رگمو یک شبه بزنم یا لوله بخار رو در بیارم خفه بشم
عزیزم شکایت کن از ۱۸ به بالا تو حتی حق داری بری خارج از کشور بدون اجازش و اون فقط در مورد ازدواجت حرف داره نه چیزای دیگه میتونی مستقل زندگی کنی پدر منم همینجوریه ولشون کردم دارم پیش مادربزرگم زندگی میکنم حیونه حیونه اینجور پدری
در خانواده ما زنیست که دخترش را به حد مرگ از ۴ ماهگی می زد .مادر روانیست و خود تحت تنبیه بدنی بزرگ شده .آن کودک اکنون ۷ ساله است , متاسفانه حتی قادر به درست صحبت کردن همنیست . معمولا مادر سریع به کودک میزند و به احتمال زیاد تا رسیدن مدد کار ,کارتمام سده است .چطور می توانم ازاین کودکحمایت کنم؟
سلام خسته نباشید من یه مورد دختر فراری از خونه میشناسم نمیدونم چکار کنم ۲شبه از خونه فرار کرده من چکار باید کنم
هیچ قانونی در جهت جلوگیری ازو مقابله با ادم معتادی که تو خونه داد و بیداد میکنه و سیله مشکنه زن و بچه رو کتک می زنه در ایران وجود نداره و اصولا برای مسئولان مهم نیست این قضیه البته اگر بشه اسم مسئول گذاشت روشون چون مسئول یعنی کسی که مشکل یه همچین خانواده هایی رو که کاری از دستشون برنمیاد حل کنه.حتی اگر اون ادم معتاد بخاطر مصرف مواد کلا رد داده باشه و فحاشی و کتک زدن جزو کوچیکترین کارای روزمرش باشه باز کسی نیست که این ادمو بخاطر مسائل روانی ببرن بستری کنن .فقط میگن شکایت کنید از کی شکایت بشه؟شکایت بشه که از یه معتاد که اه در بساط نداره دیه بگیرن؟بعد میگن اگر کتک زده پزشکی قانونی باید تااید بشه و شاهد هم باید باشه که اینا علاموه بر صرف وقت هزینه بر هم هست اونم هزینه های گزاف.در واقع برای اثبات اینکه طرف جانی هست باید شاهد برد و کلی پول هزینه کرد اخرشم میگن دیه و تمام. بهیمن راحتی.حالا دوباره باید با اون ادم معتاد روان پریش زندگی کنن.اینو که میگمو دیدم به عینه
اگر با این شماره تماس گرفته شود
چ اقداماتی رو میتونن انجام بدن؟؟؟
سرپرست خانواده رو میبرن؟؟؟
یا فرزندان رو میبرن؟؟؟
منم سوالم همونه
سلام
ممنون من سالهاست در پی این بودم ک چیکار کنم
چند روزی هست هر چند از قبل میدونستم ۱۲۳ هست ب فکر افتادم و از دوستان سوال کردم کسی اگاه نبود تا سرچ کردم ب اینجا رسیدم.ممنون از اطلاعات اینجا
مشکل اینه ک یک خانواده ۶ نفری ک بچه ها از۲۵تا ۳۵ سال هستن.و پدر و مادر از اول ازدواجشون با هم بسیار مشکل داشتند و هم آقا ک اون ب جای حل مشکل همیشه با سفر و بیخیالی و مادر هم از کودکی بچه ها آزارو فحاشی و کتک و تنبیه بدای بچه ها داشته و.. فقط نزدیکان هم ک میدیدند فقط در حد تذکر به مادر بوده ک هر دو والدین اصلا به حرف کسی حتی پدر و مادر خودشون هم اهمیت نمیدادند.این خانواده با همه فامیل هم قطع رابطه کردند و حتی با همسایه ها و کسایی ک میشناختند ی مدت کوتاه بودند.
وضع مادی اول مناسب بوده ولی با بیکاری و بی مسولیتی پدر کم کم داراییها ب حداقل رسیده و حتی کودکان در کودکی از تغذیه مناسبی بر خوردار نبودند و گرسنگی و..
اما پدر و مادر برای خودشون کم نمیگذاشتند.بچه ها با همه سختی تحصیل کردند و واقعا مظلومانه بزرگ شدند و مادر و بعد پدر هم در محل تحصیل آبرو اونها مخصوصا دختر را میبردند و بعد ک ب سمت کار کردن برای مستقل بودن رفتند بز هم همینطور.شرایطی خوبی ک برای برای ازدواج دختر پیدا میشد اول پدر و بعد مادرشون اجازه نمیدادند و پسر هم خودش انتخابی کرد و عقد کرد اما پدر و مادر باعث بر هم خوردن شدند.بچه ها با این سن بالا همه کار برای پدر و مادر انجام دادند که حداقل انها را از رفتارهای زشت ک باعث پایین اومدن عزت نفس انها میشد دست بردارند اما روزانه این رفتارها هنوز ادامه داره و هر راهی را امتحان کردند اما نتیجه نداشته.همه قید ازدواج را زده اند چون اصلا با این شرایط زندگی خوبی نخواهند داشت.و افسردگی و..
واقعا .یکی از پسرها رفت خونه مجردی اجاره کرد بعد از تلاش بسیاری ک داشت برای اصلاح شدن.اما مادر و حتی پدر هر جایی ک میشناختند رفتند و ابرو ریزی کردند و.
واقعا من ک از نزدیک میشناسم اینها شیطانند نه انسان.
بچه ها با اعتقاد و ایمان قلبی ک ب خدا داشتند دیگه به کفر رسیدند.
ب این فکر میکردم ک چقدر هستند ارزوی فرزند و….
من دیدم نفرینها و فحاشیهای رکیک ک این مثلا مادر مخصوصا ب دخترشون داره.واقعا گناهی ندارند.
داشتم دنبال این میگشتم ک یعنی برای بچه های بزرگسال هم ۱۲۳ کارایی داره.یا نه فقط در حد اسم و بعدش ک اگه اقدام شد و ادامه رها کردند دوباره تنشها و انتقامهای طرف شکایت بیشتر هم خواهد شد.
کاش عدالت بود.کاش حقوق انسانی درکشوری ک دم از اسلام میزند و خدا یی ک میگوییم بر قرار بود.
مگر یک انسان چقدر عمر میکند ک مثلا همین دختر۱۵ سالگی خودکشی کرد و مادرش خوشحال شد.و تا حالا رنج میبره و بخاطر خواهر و برادرش ۲۰ سال دیگه تلاش کرد و برتر شد ک بهتر نشد.
سلام سلام
نکات خیلی جالبی رو الان دیدم
فکر کنم شناخت خیلی خوبی بدست اوردم
خیلی خیلی ممنونم
ممنون از سایت خوبتون
سلام پسری ۱۲ساله هستم والدین خیلی خوبی دارم که پدرم مهندس و مادرم معلم هست در شهرستان کرمان زنگی میکنم مادر و پدرم خیلی خوب بودند اما الان بسیار من رو مورد تنبیه بدنی قرار میدند چندین بار میخواستم خو کشی کنم ولی دیدم که توان و جودش برای من مقدور نیست از خونه دو بار فرار کردم ولی باز برگشتم سر خونه اول تقریبا همیشه توی خانه ما دعواستخیلی توهین میشنوم و کتک میخورن تمام این اتفاقات در یک زمان اتفاق افتاد ار لحاظ امکانات مشکلی ندارم ولی توی خونه خیلی بهم فشار میاد که آرزوم اینه ای کاش من بمیرم موضوع برای یکی از دوستام تعریف کردم و گفت که میتونم از ۱۲۳کمک بگیرم ولی جواب بهم ندادن و همش به بن بست میخورم اگه سامانه کمک رسانی اجتماعی وجود داره کمکم کنید ایمیلم allahallahallah1218@gmail.comهست
سلام من ازبچگی خیلی باهوش و زیبابودم وبااستعداد.اماازدوسالگی فقط دعوای پدرمادر شنیدم اونا معتاد نیستن اما اخلاقشون ازمعتادابدتره همش هرروز کتک میخوردم نذاشتن درس بخونم نذاشتن کارکنم نذاشتن بیرون برم عین برده توخونه ازم کارمیکشن حالم ازشون بهم میخوره نمیخوام دیگه ببینمشون تهدیدکردن ناقصم میکنن دیگه علاقه به هیچی ندارم ازدرس متنفرشدم و نمیتونم درس بخونم خستم ناامیدم ۳۴سالمه هنوز مجردم کاش میمردم
باسلام منم دختری بودم زجرهای زیادی کشیدم ولی الان خوشبخانهی کم جزءخوشبخت شدم،خوشحال میشم به ی نفرکمک کنم مثل خودم باشه زجرکشیده
کاش کمی از بودجه ای که برای جنگ و تجهیزاتش میذارن رو به سلامت روان تخصیص میدادن.کاش یکی پیدا میشد که بفهمه ماها امنیت جانی و روحی روانیمون توی همین چاردیواری هامون تامین نیست.داعش و طالبان توی خونه هامون هستن.برادری که خیلی راحت میگه سرت رو میبرم فقط کافیه فضای عمل پیدا کنه.یه خونواده هفت نفره ازش عاصی هستیم.هرچی هم بزرگتر میشه زورگوییاش بیشتر میشه.از وقتی یادم میاد تو خونمون دعوا بوده.متولد ۶۳ هست و توی نظام.کاش…..خدایا بسه دیگه . هرچی خودت صلاح میدونی بشه….خدایا
من کمک میخوام لطفاً به جای ۱۲۳ اگر شماره همراهی رو بگید که بتونم پیام بدم ممنون میشمم من نمیتونم زنگ بزنم
۳۰سالم شده از بچگی فقط کتک و دعوا و…..کم اوردم، ی بابای اشغالی دارم که بدترین شکنجه رو به منو مامانم…. توروخدا ی شماره موبایل بزارید بتونیم پیام بدیم کل مصیبتمون بگیم. واقعا نفهمیدیم زندگی چیه….ارزوی مرگ بابامو میکنم.
واللع من تعجب میکنم ازشما همتون میتونید مستقل باشید برید یه شهر دور بخدا شکنجشو چرا تحمل میکنید بگیر خودتم بزنش آدم میشه یا شکایتش کن با مدرک مامانت عین اب خوردن میتونه شکایت کنه من مامانم ازم حمایت نکردم مستقل شدم الانم پدرم قطع رابطه کرده ولی مادرمم نمیزاره بام حرف بزنه ولی حالم خوبه اینکه کتک نمیخورم دیگه داداش ابجیم پیششن که کتک میخورن من نه
یکی کمک کنه من خستم فردی که اسمش تو این خانواده پدره به خون من تشنس یکی کمک کنه این شماره ها همشون دروغه
میشه یکی کمکم کنه واقعا نمیدونم چیکار کنم نزیدک ۱ ساعت فقط کتک خوردم صورتم و بدنم داغون شده یکی میشه کمک کنه ی راهنمایی ک الان باید چیکار کرد
شکایت کن الان که کتک خوردی همه تنت صورتت مدرک داره و برو زود میفرستنت پزشک قانونی ثابت میشه