بله! واقعا پدر و مادر بودن دشوار است!
از آنـجا کـه دوران کـودکی سرشار از تجربیات و درگیریهایی است که به نظر والدین «مشکل» قلمداد میشود، لازم است پیش از آنکه روی هـریک از رفتارهای کودک خود برچسب مشکل بزنید به چند پرسش پاسخ دهید:
از خود بـپرسید کدام رفتار بد کـودک تـکرار میشود؟
توجه کنید بدرفتاری کودک تا چهاندازه شدید است؛ به عنوان مثال اگر کودکتان به سرعت عصبانی میشود، ممکن است این خشم، واکنش طبیعی او در برابر ناکامیباشد اما اگر کودک چنان عصبانی مـیشود که ممکن است به خود یا دیگران آسیب برساند، پس لازم است کاری انجام گیرد تا حداقل از شدت این خشم کاسته شود.
تا چه حد در برابر بدرفتاری کودک صبور هستید؟
ممکن است شما بـه خـاطر علایق، نیازها، یا شیوههای خاص خودتان بخواهید بعضی از رفتارهای کودک را که در نظر سایر والدین غیر قابل تحمل است، تحمل کنید و یا حتی آنها به نظر شما جالب باشند، اما مـشکلات را بـاید از دید سایر بزرگسالان هم تعریف نمود. اینکه «همسایهها چه فکر میکنند»، مشکل را به خارج از مرزهای خانواده میکشاند. والدینی که رفتار کودک خود را در خانه میپذیرند، ممکن است متوجه این مـوضوع شـوند که سایرین آن رفتار را تأیید نمیکنند. لذا به این نتیجه میرسند که باید در مورد تدبیری اندیشید.
بنابراین، رفتار کودک مسالهای است که میتواند از دیدگاه والدین یا دیگران به صورت یک مـشکل درآیـد. بـه عنوان مثال کودکان لجبازیهای خـود را مـشکل نـمیدانند. آنها هنوز راههای بهتری برای کنترل خود پیدا نکرده و شیوههای مناسب کسب رضایت را نیاموختهاند.
به منظور کنترل صحیح مشکلات رفتاری کـودکان، والدیـن نـیز باید منضبطتر شوند (انضباط به معنی روند آمـوزش تـعلیماتی است که به نظم بیشتر و کنترل خویشتن میانجامد). پیش از آنکه رفتار کودک تغییر کند، والدین باید رفتار خود را تـغییر دهـند و پیـش از آنکه کودکان با انضباطتر شوند، پدران و مادران باید والدین «منضبطتری» گـردند.
الفبای نظم و تربیت
در این بخش، خلاصهای از پژوهشهای رفتاری که توسط متخصصین روان شناسی بررسی شد آمده است.
نـتایج ایـن تـحقیقات ثابت میکند که در رابطه با مشکلات رفتاری کودکان، به دلایل عـملی و نـیز فلسفی، لازم است تا کودک را از رفتارش جدا کنید. با «شلخته» خواندن کودکی که اسباببازیهای خود را جمع نـمیکند، آن اسـباببازیها جـمع نخواهد شد و این برچسب، رفتار درست و مرتب را به وی نمیآموزد. تنها تأثیر ایـن گـفته بـر کودک شما ممکن است این باشد که وی تصویری نادرست از خویشتن پیدا نماید و یک رفـتار مـوقت، کـه آن را شلختگی نامیدهاند از طریق این برچسب به یک رفتار با ثبات و دایمی تبدیل شود و احتمالاً در آیـنده دوباره آن کار را تکرار کند. بهترین کمک به افزایش نظم، بدون آسیب بـه اعـتمادبهنفس کـودکان این است که بر راههای مشخص و سازنده جهت تغییر رفتار غیراصولی وی تأکید نماییم.
بـراساس ایـن اصل، الفبای تربیتی ما به صورت گامهای زیر است:
گام اول: رفتار مشخصی را کـه مـیخواهید تـغییر دهید، تعیین کنید.
اگر به جای پرداختن به موضوعات کلی، به موارد مشخصی توجه کـنید، بـهتر میتوانید پیش بروید. به کودکتان نگویید: «مرتب باش»؛ برای کودک توضیح دهـید کـه مـیخواهید قبل از اینکه برای بازی بیرون برود، اسباببازیهایش را جمعآوری نماید.
گام دوم: به کودک بگویید انـتظار شـما از او چـیست و نحوه انجام آن را نشان دهید.
اگر از کودک میخواهید که هنگام درخواست چیزی نـاله و زاری نـکند، به او نشان دهید چگونه باید خواسته خود را بیان نماید وقتی قدمبهقدم کودکتان را راهنمایی میکنید و چگونگی انـجام رفـتاری را نشان میدهید او دقیقاً میفهمد که چه انتظاراتی از او دارید.
گام سوم: رفتار کـودک خـود را مورد سرزنش یا تشویق قرار دهید نـه خـود کـودک را.
خود کودک را ستایش نکنید بلکه رفتاری را کـه انـجام میدهد تشویق کنید؛ به عنوان مثال به جای اینکه بگویید: «حالا بچه خـوبی شـدی» به او بگویید: «چقدر خوب اسـت کـه آرام نشستهای». تـحسین یـا عـدم تأیید خود را روی رفتار کودکان متمرکز کـنید زیـرا این همان چیزی است که باید کنترل شود. این توصیه در مورد رفـتارهای نـامطلوب اهمیت بیشتری دارد. به عنوان مثال اگـر از اینکه کودکتان تختخوابش را مـرتب نـمیکند، ناراحت هستید به و نگویید کـه «دخـتر بدی هستی» به جای آن، رفتارش را مورد نقد قرار دهید و بگویید از اینکه تخت خـواب خـود را مرتب نکردی از تو ناراحت هـستم.
گـام چـهارم: تا زمانی کـه رفـتار جدید نیازمند پشتیبانی اسـت بـه تشویق ادامه دهید.
تشویق رفتارهای صحیح کودکان، انتظارات شما از آنها را به خاطرشان میآورد و الگـوهای صـحیح رفتار را در برابرشان قرار میدهد. اگر والدیـن مـیخواهند آموزش مـؤثری بـه کـودکان خود بیاموزند بهترین راه ایـن است که انتظارات خود را از کودکان به صورت الگو و نمونه در آورند. ادامه تشویق سبب تحکیم رفـتار صـحیح آنها و تداوم آن میشود.
گام پنجم: از جـنگ قـدرت بـا کـودک خـود بپرهیزید.
استفاده از روش «مـهلت زمـانی» به وسیله تنظیم زنگ یک ساعت در مواقعی که به عنوان مثال میخواهید فرزند شما سریعتر بـه رخـتخواب بـرود، به کاهش کشمکش میان والدین و کودک کـمک خـواهد کـرد؛ زیـرا بـه ایـن وسیله شما قدرت خود را به یک مرجع بیطرف یعنی ساعت منتقل کنید.
گام ششم: در صحنه حاضر باشید.
این بدان معنا نیست که والدین باید شبانهروز در کنار فـرزند خود باشند، بلکه بدان معناست که کودکان نیاز به همراهی و نظارت مستمر دارند. اگر هنگام بازی کودک، والدین آنجا باشند، میتوانند بر وقت بازی کودک نظارت داشته و به او در یادگیری رفـتار صـحیح در رابطه با سایر کودکان و همچنین قواعد بازی، کمک کنند و به این ترتیب سبب بهبود رفتار کودک شوند. اگر والدین نظارت و توجه کافی بر کودکان خود نداشته باشند، بسیاری از خـطاهای رفـتاری آنان اصلاح نخواهد شد.
گام هفتم: یادآور رفتارهای نادرست نباشید.
رفتارهای نامناسب را به دست فراموشی بسپارید و از یادآوری آنها به کودک بپرهیزید. یادآوری رفـتارهای نـادرست تنها منجر به ایجاد انـزجار، رنـجش و تنفر در کودک میشود و احتمال تکرار مجدد آن اشتباه را بیشتر میکند. هر آنچه که قبلاً اتفاق افتاده، تمام شده است. تلاش جهت بنای آینده بهتر، عـاقلانهتر از تـکیه بر گذشته است. یـادآوری اشـتباهات کودکان، تنها سبب میشود که آن اشتباه، به عنوان الگوی کاری که نباید انجام شود، در ذهن آنها بماند. اما الگوی کاری را که باید انجام دهند به آنها نشان نمیدهد. بنابراین مجدداً بـه الگوی غلط قبلی روی میآورد-تنها اثر یادآوری اشتباهات کودکان تکرار اشتباهات در آینده میباشد.
گام هشتم: دادوفریاد و تنبیه بدنی سازنده نیست.
موارد ذکر شده در بالا نکاتی هستند که والدین هنگام روبـرو شـدن با بـدرفتاری کودکان باید از آنها پیروی کنند. اما اغلب والدین، وقتی که از نافرمانی کودکان خود خسته یا مأیوس شـده باشند، به دادوفریاد یا تنبیه فردی متوسل میشوند. اگر دادوفریاد و تـنبیه بـدنی را پاسـخهای طبیعی به بدرفتاری کودکان بدانیم این ناشی از ضعف و عدم توانایی ما در برابر کودک است.
تنبیه، اغلب بـیش از آنـکه مشکلی را حل نماید، مشکلات بیشتری ایجاد میکند زیرا دادوفریاد و تنبیه بدنی در اصل خـود نـوعی تـوجه، اما توجه به شیوه کودکان است که ما آن را نوازش منفی مینامیم و اگر اینگونه برخورد، تـنها نوع توجه به کودک باشد، ممکن است آنها برای جلب توجه بیشتر بـه بدرفتاری خود ادامه داده و طـالب کـسب نوازش منفی شوند. همچنین والدین همیشه نمیدانند که آیا تنبیه بدنی مؤثر است یا خیر، زیرا واقعاً اثرات آن بر رفتار کودک را، به مرور زمان مشاهده نمیکنند. تنبیه و مجازات کودک، اغلب رفـتار بد را مخفی مینماید، اما آن را متوقف نمیکند.
در واقع کودک تبحر لازم برای گیر نیفتادن را پیدا میکند، حتی ممکن است والدین بگویند: «نگذار یکبار دیگر در حین انجام این کار گیرت بیاندازم» و این جمله دقیقاً بـه این معنی است که مواظب باش گیر نیفتی و تا زمانی که گیر نیفتادی مجاز هستی این کار را انجام دهی.
در سلسله مراتب رشد اخلاقی پایینترین سطح تبعیت از مقررات «اجتناب از مجازات» اسـت. امـا بالاترین سطح عبارت است از «پیروی از مقررات به دلیل درستی و صحت آنها». وقتی دایما کودکان به خاطر بدرفتاری تنبیه میشوند، یعنی در پایینترین سطح رشد اخلاقی متوقف شدهاند در این حالت، آنها بـه گریز از مجازات علاقمند میشوند و به انجام کار خوب یا صحیح تمایل نشان نمیدهند.
در عین حال تنبیه بدنی الگوی برای اولین آشنایی کودک با خشنوت است. کودکان از طریق الگویی کـه بـزرگسالان ارائه میدهند رفتار خشونتآمیز را میآموزند. وقـتی والدیـن، کـودکان خود را به خاطر رفتاری کتک میزنند، دیگر نمیتوان توصیه «کتک نزن» را به کار گرفت. از آنجا که کودکان، دنیا را به صورتی واقـعی و مـشخص مـیبینند، زمانی که شاهد باشند کتک زدن یک بچه بـرای بـزرگسال مجاز است، تصور میکنند کتک زدن یک بچه یا بزرگسال برای کودک هم مجاز است. خشونت، ایجاد خشونت میکند و نـیز بـاعث خـشم و قطع ارتباط بین کودکان و والدین میشود.