عادت جمع کردن و دور نینداختن اشیای قدیمی: چیزی که میتواند در آن واحد یک نبوغ، ذوق هنری یا بیماری باشد!
امروز در خبرهای فناوری، چیزی جالبی خواندم:
در سایتهای خرید و فروش آنلاین، قیمت آیفون اوریجینال، بین 12 تا 19 هزار دلار است. البته فروشندگان این آیفونها ادعا کردهاند که آیفونها کاملا سالم و کارنکرده هستند و حتی پکیج آنها باز نشده است.
واقعیت این است که کلکسیونرهای محصولات اپل زیادی وجود دارند و در برخی مجموعهدارها، کارشان جمعآوری و نگهداری از آنها شده است.
اما در اینجا میخواهم به طیفهای مختلف یک عادت اشاره کنم: عادت دور نینداختن اشیایی قدیمی و نگهداری از آنها.
این عادت میتواند طیفهای مختلفی داشته باشد و نتایج آن هم خیلی با هم متفاوت هستند.
1- جمعآوری اشیای قدیمی – یک بیماری:
از نظر روانپزشکی یک اختلال روانپزشکی به نام hoarding disorder مستند شده است که در ان اشخاص به سادگی از چیزهای کهنه و به درنخور دل نمیکنند. تا جایی که محل زندگیشان پر از این اشیا میشود. اگر آنها را مجبور به دور ریختن آنها کنیم، نوعی اضطراب در آنها آشکار میشود. یعنی این عادت به نوعی بیماری وسواسی- جبری نزدیک میشود. این مشکل میتواند تا جایی پیش برود که باعث اختلال در زندگی روزمره و حتی کار شخص شود. خانهای را تصور کنید که به خاطر شلوغ بودنش جایی برای زندگی خود فرد نداشته باشد و باعث شود که شخص راحتی لازم را در آن نداشته باشد و نتواند جایی برای اشیایی تازه باز کند.
این جمعآوری اشیایی به دردنخور میتواند منحصر به دل نکندن از مبلمان بسیاری قدیمی، تابلوها یا ظروف کهنه آشپزخانه نباشد و فرد مثلا کلیه بستهبندیها و روزنامهها و حتی بطریها و ظروف پلاستیکی مواد غذایی مصرفشده را هم نگه دارد.
2- جمعآوری با هدف ایجاد یک مجموعه یا آرشیو:
این عادت یک طیف دیگر هم دارد. در این طیف ما با مجموعهدارهای آماتوری طرف هستیم که هدفدار میخواهند یک مجموعه جالب درست کنند. مثلا آنها جعبههای کبریت را نگه میدارند و دور نمیاندازند. در کوتاهمدت ممکن است که نزدیکان آنها را دست بیندازند. اما شاید بعد از دو سه دهه، مجموعه آنها ارزش بسیار زیاد مادی و معنوی پیدا کند.
در همین دسته ما میتوانیم گروهی از پژوهشگران و روزنامهنگارها را هم قرار بدهیم که بریدههای روزنامه و مجله جمعآوری میکنند. باز هم در کوتاهمدت ما فکر میکنیم که بریده یک روزنامهورزشی یا مجله و روزنامه سیاسی چه ارزشی میتواند داشته باشد. اما تصور کنید که کسی همین الان به شما آرشیو مجلات کیهان بچهها یا رشد دانشآموز دهه شصت را بدهد و شما را به روزها دوران کودکیتان ببرد.
به علاوه این مجموعههای فرهنگی، قطعا ارزش علمی- تاریخی زیادی هم پیدا میکنند، چرا که دگرگون شدن عادات و ارزشها و دغدغههای شهروندان را نشان میدهند و نیز نمایانگر سیر پیشرفت یا زوال یک کشور هم میتوانند باشند.
شما تصور کنید که حتی آگهیهای بیاهمیت یک روزنامه و مجله، سه- چهار دهه بعد، میتوانند نشاندهنده وضعیت اقتصادی و رفاه عمومی آن برهه تاریخ باشند.
3- جمعآوری نوستالژیک
در این بین برخی از ماها که حساسیت روحی بیشتری داریم، به نگهداری یادگارها خیلی اهمیت میدهیم. این مطلب میتواند همزمان نشاندهنده ذوق، نظم، آیندهنگری و نیز روح ظریف ما باشد.
تصور کنید که ارزش موارد زیر بعد از دو دهه چقدر میتواند باشد:
اولین جوراب و کفش فرزند شما – دفترهای انشا و املای زمان کودکیتان- یک گوشی موبایل قدیمیتان – برنامه کاری دو دهه قبل شما- فیش دریافت حقوق- کاردستی کودکیتان.
برخی از افرادی که در این دسته قرار میگیرند، بعد از یک آسیب و ترومای روحی و فقدان، رفتارشان ایجاد یا تقویت میشود. مثلا بعد از دست دادن پدر یا مادر و هنگامی که میبینند یادگارهای زیادی از آنها ندارند، تصمیم میگیرند که یادگارهای زیادی از سایر نزدیکان تهیه کنند.
4- جمعآوری محتکرانه
بعضیها هم شخصا هیچ حساسیت روحی واقعی درونی ندارند، بلکه با هدف سود طولانیمدت اقتصادی به صورت آیندهنگرانه، اجناسی را نگهداری و احتکار میکنند و بعد از چند سال با مبلغ بسیار بالایی میفروشند.
5- کلکسیونرهای دیجیتال
فناوری بسیاری از جنبههای گردآوری را تغییر داده است. برای مثال وجود نسخههای دیجیتال قابل دانلود بسیاری از کتابهای قدیمی، ارزش نسخههای قدیمی کتابها را از نظر مادی خیلی پایین آورده است.
در بسیاری موارد ما با استفاده از اسکنر، دیگر نیازی نداریم که نسخه اصلی یادداشتها و عکسها و کتابها و مجلهها را داشته باشیم.
خود محیط اینترنت هم ابزار خوبی برای آرشیو کردن است. مثلا آرشیو یک دهه پیش برخی از وبلاگها، الان مجموعه ارزشمندی محسوب میشود.
جمعآوری دیجیتال مزایایی زیادی دارد: صرفهجویی فوقالعاده در فضای فیزیکی، کم نشدن کیفیت چیزها، مثلا پوسیده شدن کتابها یا کم شدن کیفیت عکسها.
اما مشکل اینجاست که جمعآوری دیجیتال که ظاهرا باید ماندگاری بسیار زیادی داشته باشد، به صورت متناقضی میتواند خیلی ناپایدار باشد. مثلا:
اطلاعات یک هارد دیسک میتوانند به سادگی «نیست» شوند، یک DVD میتواند خش بیفتد یا اصلا غیر قابل خواندن شود. چه کسی میتواند تضمین کند که ده سال بعد هم سایت اینستاگرام وجود داشته باشد؟! همان طور که سایتهای آپلود عکس 10 سال پیش، یکی یکی کارشان متوقف شد و بسیاری از سرویسهای وبلاگنویسی برای نگهداری مادام العمر نوشتهها، قابل اعتماد نیستند.
این نوشتهها را هم بخوانید
با این حساب هر چه سریعتر منم باید به فکر فروش آیفون اولم باشم…
البته بنده بازش کردم و کلى هم استفاده کردم ازش ولى به جز چندتا خش کاملا سالمه و کار مى کنه…
یادش بخیر صفرشو ۶۵٠ هزار تومن خریدم ?
مطلب خواندنی بود من هم تجربه اش را دارم . هم مجله های گل آقا و هم تمبر و اسکناس . جالب بود .
بسیار عالی. خیلی خوبه که به سبک و سیاق قدیمی برگشتین. مرسی. در مورد این اختلال و راه حلاش اگه شد بیشتر بنویسین.