چگونه عصبانی نشویم و بر خشم غلبه کنیم؟
اشخاصیکه دچار خشم میگردند، گاه بعملیاتی خطرناک دست میزنند و نه تنها بـه اطرافیان خویش بلکه بخود نیز صدمه وارد میآورند. حتی دیده شده است که افـرادی در نتیجهٔ گرفتار شدن بـخشم آنـی بخودکشی مبادرت کردهاند. علت عمدهٔ این امر آن است که بسیاری از اشخاصی که دستخوش خشم میگردند، درک نمیکنند که گرفتار این حالت روحی شدهاند و بجای اینکه مفر معقولی برای خشم خود پیدا کـنند، برای فرو نشاندن آن، به کارهائی خطرناک دست مییازند.
روانشناسان معتقدند که خشمگین شدن امری طبیعی است و همهٔ مردم گاهی دچار خشم میشوند. آنچه مهم است عکس العمل ما، در مقابل این حـالت روحـی است. خشم چنانچه واکنش معقولی در مقابل آن نشان دهیم، ممکن است بجای بیماری موجب سلامت و بجای یأس موجب امیدواری و سعادت گردد و بجای عواقب مخرب، اثرات سازنده ببار آورد. آنچه حائز اهمیت اسـت آنـستکه ما در موقع خشم درک کنیم دچار چنین حالتی شدهایم. خشم و غضبیکه امکان بروز و ظهور پیدا نکند و یا انسان تشخیص ندهد که دچار آن گردیده ممکن است به او و نزدیکانش صدمه وارد آورد.
واقعیت امر آن است که بسیاری از افراد نمیتوانند بـرای خـشم خود مفری صحیح بیابند. چـندین سـال پیـش من یک جوان بیست و چند سالهای را تحت درمان قرار دادم. وی قبل از آنکه به من مراجعه کند با بیش از 20 نفر زد و خورد و نزاع کـرده بـود. مـعذلک همکارانش او را آدمی آرام و سربزیر میشناختند. خود او هم معتقد بـود کـه هیچوقت بدیگران خشم نگرفته است. ولی این جوان پس از آنکه تحت معالجه قرار گرفت پیبرد که نسبت به پدر و بمادر سهل انـگارش، بـدون آنـکه خود واقف باشد، خشمی شدید احساس میکرده ولی آن را تحمل کرده اسـت. وی بتدریج آموخت که چگونه میتواند غضب خود را، بنحو صحیحتر، تسکین دهد و موقعیکه معالجاتش در شرف پایان یافتن بود گـفت: «اکـنون درک میکنم که چگونه مرد واقعی میتواند مشکلات خود را بدون زد و خورد و منازعه حـل کـند.»
گاهی خشمهای تحمل شده بصورتهائیکه باعث ناراحتی اطرافیان میگردد، بروز و ظهور میکند. مثلاً تا جری کـه مـایل نـیست در میهمانیها شرکت کند، اگر با اکراه دعوتی را بپذیرد در منزل میزبان خود در گـوشهای مـینشیند و بـخواب میرود.
من زنی را میشناسم که مایل نیست شوهرش همکارانش را به منزل دعوت کند. اگـر چـنین دعـوتی صورت گیرد، این زن برای نشان دادن مخالفت خود، غذای میهمانان را میسوزاند و یا فنجان قـهوه را بـر لباس مدعوین خالی میکند.
اخیراً جامعه شناسان به ثبوت رسانیدهاند که خشم در بـروز تـصادفات تـأثیری مهم دارد. مثلاً تحقیقاتیکه بوسیلهٔ دانشکده پزشکی دانشگاه میشیگان بعمل آمده است، نشان میدهد کـه رانـندگانیکه دستخوش خشم میگردند بیش از سایر رانندگان بتصادفهای مهلک دوچار میگردند.
یکی از نکات قـابل تـوجه آن اسـت که وقتی شخص دچار خشم میشود و خود از این حالت خویش آگاه نیست، خشمش به اضـطراب و نـگرانی تبدیل میگردد. بسیاری از پزشکان معتقدند که خشمهای فرو خورده شده در بروز بـیماریهای زخـم مـعده و تورم روده و فشار خون و صداع شقی (میگرن) عاملی مهم بشمار میرود. مثلاً دکتر «ایروین یـالوم»1 و دکـتر «دونـ جاکسون»2 استادان دانشکده پزشکی دانشگاه «استانفورد»3 پس از مطالعاتیکه دربارهٔ کودکان مبتلا بـه زخـم معده و ورم روده بعمل آورده بودند، باین نتیجه رسیدند که تمام این کودکان با مشکل عدم امـکان بـروز خشم خود مواجه بودهاند. در حقیقت، بسیاری از بیماریها، نه از آنچه مریض میخورد بـلکه از آنـچه مریض را میخورد ناشی میگردد.
از آنجائیکه احساس خـشم امـری طـبیعی و اجتناب ناپذیر است، باید برای حفظ سـلامت روح
(1)- Irvin Yalom
(2)- Don Jackson
(3)- Stanford
و جسم خود بکوشید که از قدرت عظیم خشم بنحوی بهرهبرداری کنید که بشما، بـحای زیـان، سود برساند. در اینجا به ذکـر بـعضی از طرقیکه بـوسیلهٔ آنها میتوانید از خشم خود، بسود خویش، استفاده کـنید مـیپردازیم:
1-بدانید که خشم یک پدیدهٔ طبیعی است
چندی پیش، مردی میان سـال و مـوقر بمن گفت روزی برای بنزینگیری به جـایگاه فروش بنزین رفته بـوده اسـت و بعلت کثرت مراجعین ناچار شـده اسـت مدتها انتظار بکشد و بالاخره موقعیکه نوبت او رسید، متصدی فروش بنزین باو اطلاع داد بـنزین تـمام شده است. این پیش آمـد او را چـنان خـشمناک ساخت که از اتـومبیل خـود پیاده شد و دیوانهوار بـه داد و فـریاد و ناسزاگوئی شروع کرد. این مرد از عمل خود ابراز ندامت و اعتراف میکرد که از حال عـادی خـارج شده بود. گرچه واکنش این شـخص در مـقابل خشمش بـسیار شـدید و غـیر معفول بوده است ولی خـود احساس خشم او را باید امری عادی و طبیعی دانست زیرا بطوریکه رواشناسان به اثبات رسانیدهاند ناکامی یـعنی نـرسیدن بمقصود، علت اصلی بروز خشم اسـت. بـنابراین هـمهٔ مـا بـاید انتظار داشته بـاشیم کـه گاهی دستخوش خشم و عصبانیت شویم. ولی آنچه کمتر قابل قبول است آن است که ما خشم خود را بـه بـستگان و عـزیزان خود متوجه بنمائیم. من چند سال پیـش زن جـوانی را تـحت درمـان قـرار دادم. ایـن زن در یکی از مؤسسات بشغل منشیگری اشتغال داشت و در کار خود موفق بود، سالهای متمادی آرزوی بچهدار شدن را میکرد و بالاخره پسری بدنیا آورد ولی بجای اینکه از تولد فرزندش شادی احساس کند بـناراحتی و اضطرابی شدید دوچار گردیده بود. زمانیکه برای معالجه بمن مراجعه کرد، گفت: «من باید آدم خبیثی باشم زیرا گاهی به فکر از بین بردن طفل خود میافتم» این بیمار پس از آنکه مدتی تـحت درمـان قرار گرفت، پیبرد که احساس خصومت نسبت به فرزندش، بهمان اندازه احساس محبت به او، امری طبیعی بوده است. وی بسبب محبت شدیدی که نسبت به کودک نوزادش احساس میکرده اسـت از شـغل مورد علاقهٔ خود استعفا داده بود تا بتواند تماموقت خود را بپرورش فرزندش وقف کند و همین امر یک عقدهٔ روحی در او بوجود آورده بود. ولی وقـتی پیـبرد که این ناراحتی او تا حـدی پدیـدهای طبیعی بوده است، نگرانیش رفع گردید و سعادت خود را بازیافت.
2-بکوشید تشخیص دهید که چه چیز خشم شما را برانگیخته است
اشخاص غالباً علت حقیقی خـشم خـود را تشخیص نمیدهند و غضب خـود را بـکسانی متوجه میسازند که در برانگیختن آن دخالتی نداشتهاند. بسیاری از افرادیکه دستخوش خشم میگردند، بیمارانی هستند که نمیتوانند یا جرأت ندارند خشم خود را بعامل اصلی آن متوجه بنمایند و بنابراین بستگان و نزدیکان خود را سپر بـلا قـرار میدهند. تشخیص علت حقیقی خشم ممکن است از بروز بسیاری از خطرات جلوگیری کند. زنی جوان و بدخلق که در دبیرستان تدریس میکرد و با پرخاشگریهای خود شاگردانش را مرعوب ساخته و بستوه آورده و بهمین علت «زن جنجالی» لقـب یـافته بود، بـرای مشاوره بمن مراجعه کرد و پس از آنکه تحت درمان قرار گرفت معلوم گردید ناراحتی او از سنگینی وظیفهای ناشی بوده اسـت که برای نگاهداری از پدر پیر و بدخلقش بعهده داشته است. برادران بزرگترش بـه اسـتناداینکه او یـک زن است نگاهداری از پدر سالخورده و ناتوان را به او، محول کرده بودند و سنگینی این وظیفه خشم او را برانگیخته بود. همینکه این زن بـعلت حـقیقی خشم خود پیبرد، موضوع را صراحنا با برادرانش در میان گذاشت و آنها را متقاعد ساخت کـه در نـگاهداری پدرشـان با او همکاری کنند و بدین ترتیب نیاز او به اینکه خشم خود را از طریق پرخاش به شاگردانش تـسکین دهد، از بین رفت.
3-نگذارید خشم در دلتان انباشته شود
بسیاری از اشخاص موقعی که بـخشم دوچار میگردند، سکوت اخـتیار میکنند. ولی باید دانست که بزبان آوردن ناراحتیها باعث تسکین و حتی از بین رفتن آنها میگردد. بعضی از والدین مجرب به کودکان خود میآموزند خشم خود را بطور مستقیم، ولی بدون خشونت، ابراز دارند. آنان پیبردهاند کـه آشکار ساختن صادقانه خشم میتواند مانند باران شدید تابستانی فضا را صافی کند و محیطی خوش بوجود آورد.
چندی پیش مرد مسنی را که قدرت کار کردنش تا حدودی زیاد به تحلیل رفته بود، تـحت مـعالجه قرار دادم. ناراحتی او ظاهراً از سردی رابطه با رئیس جوانش ناشی شده بود. این رئیس جوان به پیشنهادها و نظریات مرئوس مسن خود وقعی نمیگذاشت و حتی گاهی با خشونت آنها را رد میکرد. بیمار مـن از ایـن جریان بشدت آزرده خاطر شده، بخود فرو رفته و روش منفیای اتخاذ کرده بود. من به او توصیه کردم موضوع را با رئیس خود صادقانه در میان بگذارد و او بالاخره با پیشنهاد من موافقت کـرد و شـکایت خود را، با صراحت ولی بدون خشونت، با رئیس خویش مطرح ساخت. خوشبختانه مرد جوان احساسات مرئوس مسن خود را بخوبی درک کرد و از آن ببعد رفتاری احترام آمیز نسبت بوی اتخاذ کرد. این پیـش آمـد مـرا به یاد حقیقتی که در یـکی از اشـعار «ویـلیام بلیک» نهفته است میاندازد. وی در یکی از قطعات خود چنین میگوید:
گر بدل داری کدورت از کسی چون کنی فاشش زدل بیرون رود و رنگهداریش پنهان، بیگمان آنـ کـدورت دائماً افزون شود
خشمی که پنهان نگاهداشته شود، مـانند بـمب ساعت شمار است که ممکن است ناگهان منفجر گردد و موجب قطع روابط دوستی و حتی نابودی یک فرد و یا یـک خـانواده شـود.
4-از خشم خود برای انجام کارهای مفید استفاده کنید
خشم میتواند دارای اثرات سازندهای باشد. شعلهور گشتن آتش خشم سرچشمهٔ بسیاری از اصلاحات کوچک و بزرگ اجتماعی و رفع بیعدالتیها بوده اسـت. در ایـنجا بـه ذکر دو نمونهٔ کوچک اکتفا میکنیم:
در اوائل قرن حاضر، دانشجوئی بنام «کلیفرد بـیرس»1 کـه ببیماری روانی دوچار گردیده بود، در یکی از بیمارستانهای امراض روحی، بستری گردید. بینظمی این بیمارستان و روش خشونت- آمـیزیکه مـتصدیان آن نـسبت به بیماران روانی روا میداشتند، خشم او را برانگیخت. وقتی پس از بهبود از بیمارستان خارج شـد عـلیه تـشکیلات اینگونه بیمارستانها و رفتار غیر انسانی آنها با بیماران مبارزهای شدید آغاز کرد و در نتیجه فـعالیتهای او اصـلاحاتی مـؤثر در بیمارستانهای روانی سراسر ایالات متحده امریکا بعمل آمد.
همچنین، مالیاتهای غیر عادلانهایکه در بعضی از مـناطق ایـالات متحده امریکا بر مستغلات وضع گردیده بود، خشم مؤدیان را برانگیخت و اعتراضات آنها مـوجب تـعدیل ایـن نوع مالیاتها گردید.
بهرحال چنانچه نتوانید از خشم خود در اینگونه کارهای سازنده استفاده کنید بـاید بـرای تسکین دادن آن بوسائل دیگری متوسل شوید. مثلاً میتوانید با پرداختن بکارهائی از قبیل شکستن هـیزم، رنـگ کـردن دیوارهای اطاق و یا وجین کردن باغچه، آتش خشم خویش را فرو نشانید. اصولاً هرنوع فعالیت بـدنی خـشم و غضب را تسکین میدهد و انسان را بحالت عادی باز میگرداند. خلاصه نباید بگذارید خـشم بـر شـما چیره گردد بلکه باید بکوشید که از نیروی عظیمی که در خشم نهفته است برای انجام کـارهای مـفید و سـازنده بهره بردارید.
(1)- Clifford Beers
ریدرز دایجست به قلم دکتر دانیئل سـوگارمن Daniel Suqarman از روان پزشکان برجستهٔ بیمارستان «سن جوزف» شهر «پاترسون» واقع در ایالت نـیوجرزی امـریکا و مؤلف کتاب «در جستجوی آرامش روحی».
ترجمه دکتر هادی خراسانی
مجله گوهر, آبان 1353