نامه عاشقانه به توییتر! نه! نمیتوانم ترکت کنم …
جاش کوییتنر، یکی از دبیران فلیپبورد به تازگی در وبلاگش در مدیوم، متن بسیار خوبی در مورد توییتر نوشته است.
من این متن را بسیار جالب یافتم و سعی میکنم «خلاصهای» از آن را در اینجا برایتان بیاورم.
دقت کنید! شما میتوانید این متن را تعمیم بدهید به همه سرویسهای توییترگونه.
در انتهای متن نظر خودم را برایتان مینویسم.
این منم توییتر! @twittner یکی از 157 میلیون کاربران توییتر که تو را هر روز تحسین میکنیم. و برخلاف چیزی که وال استریت و آدمهای محاسبهگر میگویند، بدون تو نمیتوانیم زندگی کنیم.
بله! در زمان اعلام سودهای مالی چند ماهه، تو ممکن است به اندازه فیسبوکی با دو میلیارد عضو یا گوگلی که 2.8 میلیارد دلار درآمد خالص از محل آگهیها اعلام کرده، جلب نظر نکنی. حتی مالکان تو اصلا به اندازه جف بزوس که به تازگی به مدت کوتاهی، ثروتمندترین انسان جهان شد، به چشم نمیآیند.
در مورد تو چه میگویند: سرویسی با میزان رشد اندک که برای دومین بار، آمار سهماههاش نشانگر 116 میلیون دلار زیان خالص بوده!
اصلا خودت را سرزنش نکن. شاید مشکل رشد تو این باشد که مردم از خواندن کوتاهخبرهای تو در مورد ترامپ، دیگر خسته شدهاند. ترامپ سرخوردهشان کرده و به تناسب آن کمتر دوست دارند، تو را که بیشتر از بقیه شبکههای اجتماعی اخبار بهروز میپراکنی، نگاه کنند.
اما همین کاربرانی که از خواندن خبرهای جنگ و درگیری در طول روز اجتناب میکنند، شبهنگام که فرا میرسد، در پی نوعی تمدد اعصاب هستند و تو را ترجیح میدهند.
به علاوه باید در نظر داشت که برخلاف پیشبینی وال استریت که گفته بود، تو در سه ماهه اول سال میلادی جاری، عضو از دست میدهی، توانستهای 9 میلیون عضو هم جذب کنی و این بهترین پیشرفت تو در طی دو سال اخیر بوده و اصلا بد نیست.
میدانی چیست، من دوست دارم که یکی از 157 میلیون عضو تو باشم، تا یکی از دو میلیارد عضو فیسبوک!
میدانی چرا؟!
چون تو کلاسی داری که هیچ شبکه اجتماعی دیگر این روزها ندارد.
بله! میدانم ممکن است بسیاری بگویند تو پر از توییتهایی هستی که ترولها، باتهای اسپم، نژادپرستها یا جنسینویسها، میپراکنند.
ولی در مقابل، تو مورد توجه مهمترین آدمهای دنیا هم هستی. تو تبدیل به یک آدرس برای ارتباط با خیلیها شدهای.
تو تجارت منحصر به فرد خود را از طریق مدیریت هویت و آدرسدهی افراد تأثیرگذار جهان داری.
باید اعتراف کنم که این روزها پول در رسانههای دیجیتال تنها در صورت اختیار داشتن تودههای انبوه به دست میآید و «کلاس» چیزی نیست که پول زیادی به ارمغان بیاورد.
و خوب میدانیم وقتی صحبت از تودهها میکنیم، کسی به گرد پای گوگل و فیسبوک نمیرسد. این دو شرکت همه شیره تبلیغات آنلاین دنیا را میمکند.
از سال 2010 تا 2016، این دو مسئول 70 درصد رشد آگهیهای دیجیتال دنیا بودهاند و در حال حاضر اگر فقط روی بازار آگهیهای آنلاین آمریکا متمرکز شویم، این دو 99 درصد سهم بازار را به خود اختصاص داهاند.
برای آگهیدهندهها، فیسبوک و گوگل لازم هستند، چون با اینها میتوان تقریبا با همه مردم جهان ارتباط برقرار کرد. میخواهید به مادران 26 ساله در نبراسکا، پوشک بچه بفروشید؟! هیچ سرویسی به اندازه فیسبوک نمیتواند دقیق گروه مورد نظر شما را نشانه برود.
اما آیا من فکر میکنم در زمانه حاضر، فقط غولهای دیجیتال میتوانند رشد کنند؟
شک دارم! البته تو هیچگاه به اندازه فیسبوک نمیرسی. اما در مقام مقایسه باید بگویم که نشریه وزین نیویورکر حتی از تو هم مخاطبان کمتری دارد. با این همه نشریه تأثیرگذاری خود را حفظ کرده است.
تو هنوز هم فضای زیادی برای رشد داری.
یکی از کارهایی که میتوانی بکنی این است که توییتها را به صورت هوشمندانهتری مرتب کنی و به نظر کاربران برسانی تا آنها در اقیانوس مطالب هزاران شخصی که دنبال میکنند، غرق نشوند.
ناامید نباش! گرچه میزان رشد سالانه کاربران فقط 5 درصد است. با این همه تعداد کسانی که روزانه از تو استفاده میکنند، 12 درصد بیشتر شده است و این یکی از شاخصهای مهم و مغفول موفقیت است. جنبه مثبت دیگر این است که تعداد اکانتهای نفرتپراکن در توییتر کمتر شده است.
پس روی رینگ برو و به مبارزه ادامه بده! توجه داشته باش که هیچ زمانی پول نمیتواند عشق بیافریند.
جک دورسی زمانی به درستی گفته بود که توییتر در مورد این است که چه چیزهایی در دنیای پیرامون ما رخ میدهد و مردم چه دیدگاههایی دارند. ارزش نهفته توییتر حالا بیشتر مورد توجه و تمرکز قرار گرفته است.
دیدگاه تکمیلی من در مورد این نامه عاشقانه سرگشاده:
به نظرم متن قابل توجهی بود و برخی از نکاتی که در این نامه به آنها اشاره شده بود، دقیقا همان چیزهایی هستند که ما در وب فارسی به آنها توجه نمیکنیم.
خیلی وقتها وبلاگنویسها و صاحبان سایتهای ما از رشد افسارگسیخته شبکههای اجتماعی دچار سرخوردگی میشوند. آنها درمیمانند که سبک قدیمی خود را ادامه بدهند، یا در پی «درمانی» باشند و خود را به سبک تودهها نزدیک کنند.
همان طور که در متن نامه اشاره شد، این روزها متأسفانه پول وقتی به چنگ میآید که شما تودههای انبوه را با خود داشته باشید و نه خواص نکتهسنج را.
پس طبیعی است که در وب ما هم اکانتهای چند صدکایی به راحتی درآمدزیایی میکنند و وبلاگنویسها و روزنامهنگارها هر روز پسرفت میکنند و در غم به دست آوردن نان هستند!
اما شهروند-روزنامهنگارها، وبلاگنویسها و صاحبان سایتهای خوب محتواآفرین، باید بدانند که ارزش آنها نه در همراه شدن با سلیقه تکانهای تودهها، بلکه در داشتن همان خواص نکتهسنجانه است. ارزش آنها در تأثیرگذاری است که علیرغم پژواک ناخوشایند صداهای مبتذل، هنوز هم نجوایی آهنگین و رؤیاپردازانه دارد.
باید کوچک بمانیم! کوچک زیباست!
اما از سوی دیگر یک لازمه وفاداری به کوچکی زیبا و این محفلهای تأثیرگذار، هوشمندی خود کاربران هم هست.
گاه آنها درست مثل کاسبکارهای وال استریتی، همانهایی که گوگل را اغوا کردند که گوگل ریدر خوب را قربانی کند و به گوگل پلاس نافرجام رو بیاورد، به سختی به رسانههای کوچک یا متوسط میتازند. غافل از اینکه آنها باید نگاه متفاوت را به هر قیمت حفظ کنند.
همان طور که توییتر برای ما فرندفید نمیشود و تلگرام هم نسبتی با گوگل ریدر ندارد. رسانههای کوچک زیبا هم، نوع فعالیت متفاوتی دارند و گاهی تلاش شاید مصلحانه دوستان برای تشویق به بزرگ شدن این رسانهها، جز افول آنها چیزی در برندارد.
سلام
مشکل توییتر فارسی اینه که هجویات زیادی داره و متاسفانه اکثر کاربرها با یه توهم خود بزرگ بینی و متفاوت بودن دچارن، در حالیکه که وقتی فضای توییتر غیر ایرانی رو میبینیم من یکی لذت میبرم، از ارتباط های درست، از چیزایی که یاد میگیرم، از اینکه محقق و دانشمندی که کارشو دنبال می کنم میاد از دغدغه های روزانه ش توییت می کنه و این زندگی رو جذاب تر می کنه برام، هرچند گاهی با روشی که زنده یاد پرفسور مریم میرزاخانی هم در پیش گرفته بود که هیچ فعالیتی در این شبکه ها نداشت موافقم و گاهی شدیدا زده میشم از فضای مجازی اما برای دنبال کردن چیزهایی مثل علم، نجوم و کتاب مجبور میشم که بازم حضور داشته باشم اما سعی می کنم تا جاییکه میشه مدیریتش کنم به بهترین شکل.
روز خوش
حقیقت اینه که شبکه های اجتماعی، خوب و بد نیستند. این نوع استفاده ما هست که تعیین کننده است. در مورد توییتر هم از آنجایی که تا امروز بیشتر مورد استفاده «جدی» قرار گرفته تا «مبتذل»، مثلن سیاستمداران، دانشمندان، هنرمندان، میتونیم بگیم که یک رسانه مفیدی هست. نه تنها که امکان اشتراک نظرات را داریم، بلکه در ارتباط با اطلاعات مورد علاقه مون قرار میگیریم، که در ذات خود چیز جدیدی نیست.