معرفی کتاب « از استرس به موفقیت تنها در ۳۱ روز »، نوشته جان.اف. دیمارتینی
دربارهٔ نویسنده
دکتر جان اف دیمارتینی سخنران و مشاوری بینالمللیست که با ارائهٔ چشماندازهای روشنگرانه، مشاهدات دقیقش در زمینهٔ طبیعت بشری و گامهای عملی و اثربخش شور و شوق زندگی را به میان شنوندگانش میدَمَد. هنگامی که او سخن میگوید، قلبها گشوده میشوند، اندیشهها الهام میگیرند و مردم برای دست به کار شدن و اقدام برانگیخته میشوند. آموزش متین و مهرآمیز و در عین حال تفریحی و آگاهیدهندهاش، داستانهای سرگرمکننده را با خرد و دانشی قابل انتقال درهم میآمیزد. فلسفهٔ روشن و پرفروغ و درک و دریافت انقلابیاش روانشناسی و کار و کسب امروزی را سر و سامانی دوباره میبخشد و زندگی میلیونها نفر را دگرگون میکند. مطالعات و تحقیقات وی بهعنوان جراحی بازنشسته، پژوهشگر، نویسنده و فیلسوف، از او استادی برجسته در کار درمان، کشف استعدادهای نهانی بشری و نیز در قلمرو فلسفه ساخته است.
دکتر دیمارتینی بنیانگذار انستیتوی دیمارتینیست که بخشهای مطالعات و پژوهشهای مربوط به حکمت، معرفت و خرد را در بر میگیرد.
مقالات و سلسله سرگذشتهایی دربارهٔ دکتر دیمارتینی و تکامل هوشمندانه و درونبینانهٔ شخصی و حرفهای و اسلوبشناسی وی در مجلات و روزنامههای بیشمار بینالمللی به چاپ رسیدهاند. او صدها بار در اخبار رادیو، مصاحبههای تلویزیونی و نیز در چند فیلم مستند حضور یافته است. دکتر دیمارتینی اصول عقاید و اسلوبشناسی انقلابی خویش را در کنفرانسها با مدیران اجرایی، پزشکان، مدیران مالی و مشاورانی که در زمینهٔ آگاهی بشر فعالیت میکنند، در میان گذاشته است و در ضمن، بسیاری از ارزشمندترین متخصصان امروز را معرفی کرده است. دکتر دیمارتینی بهعنوان پیشگامی در خط دفاعی جبههٔ آگاهی بشری و یکی از کاشفان ماهیت اصلی و نهایی حقیقت، رهبری در زمینهٔ دگرگونی و تکامل فکری ـ روانی نیز بهشمار میآید.
افزون بر این، دکتر دیمارتینی مشاوری خصوصی نیز هست که مردم را در همهٔ موارد زندگی و در راستای پیشرفت و موفقیت شخصی و حرفهایشان راهنمایی میکند. از این رهنمودها متخصصان مالی وال استریت (۱)، مدیران اجرایی شرکتها، پزشکان، سیاستمداران، ستارگان هالیوود و شخصیتهای ورزشی برخوردار میشوند. خیل مراجعهکنندگان به او با استفاده از نظرات کارشناسانه و خردمندانهاش، حس تشخیص، تیزهوشی و تیزبینی خود را در حیطهٔ زندگی، وضع سلامت، روابط، دیدگاهها و کارشان پایدار و پراثر نگه میدارند.
پیشگفتار
بسیاری از مردم تا زمانی که دیگران با استرس دست به گریبانند و خود ناگزیر از مبارزه با آن نشدهاند، استرس را مهم نمیانگارند. البته میدانید که استرس بر زندگیتان تأثیر میگذارد ـ همه کس این را میداند. حال اگر بتوان استرس را به موفقیت تبدیل کرد چه خواهد شد؟ در آن صورت زندگیتان را چگونه سپری خواهید کرد؟
آیا میتوانید به جای صرف انرژیتان، آن را ذخیره کنید؟ آیا میتوانید بجای اسارت در دست زندگی، به هدایت و رهبری زندگی بپردازید؟ آیا میتوانید بجای نابود کردن ارزش وجودی خویش، آن را نیرومندتر کنید؟ آیا میتوانید بجای تخریب و برهم زدن روابطتان با دیگران، آن روابط را دوست بدارید؟
آیا میتوانید بجای بیمار کردن بدنتان، آن را شفا ببخشید؟ آیا میتوانید بجای غلت زدنهای شبانه در بستر، به خوابی آرام فرو بروید؟ و خلاصه اینکه آیا میتوانید زندگی بسیار بهتری داشته باشید؟
البته که میتوانید!
شما هر کسی که هستید و در هر کاری که اشتغال دارید، استرس بر موفقیت هر یک از عرصههای هفتگانهٔ معنوی، عقلانی، حرفهای، مالی، خانوادگی، اجتماعی و جسمی زندگیتان تأثیر میگذارد.
افزون بر این، موفقیت در نزد افراد متفاوت معانی متفاوت دارد. برای نمونه، همه کس میخواهد تا آنجا که ممکن است از عهدهٔ انجام شغلی که به او محول شده بخوبی برآید. هیچکس از شکست و ناکامی لذت نمیبرد، و افراد موفق اطرافیان خود را نیز یاری میدهند تا آنان هم موفق شوند.
همهٔ ما آرزو داریم پول کافی در اختیار داشته باشیم تا به آنچه در رؤیا و خیالمان میگذرد، برسیم. و اگر نتوانیم در این راستا گام برداریم و یا اگر این کار به دلیل کمبود امکانات مالی محدود شود، به یقین استرس گریبانگیرمان خواهد شد.
از اینها گذشته، واکنش خانواده و همسر میتواند حس موفقیت را به زمینههای دیگر بکشاند. برای نمونه، در پایان هر روز کار بازگشت به خانهای که در آن از سوی شریک زندگیتان با ناسپاسی روبهرو میشوید، درحالیکه همکارانتان شما را فردی براستی شایسته و نمونه میدانند، خوشحالکننده و لذتبخش نیست.
همچنین، برخورداری از محبوبیت و احترام در حلقهٔ زندگی اجتماعی و معاشران عاملی مهم برای احساس موفقیت است. کسی که دوستان و وابستگانی بر گِردِ خود ندارد، همچون فردیست که در جزیرهای بدون آب و غذا باقی مانده باشد… و چنین وضعی بیتردید استرسآور است.
افزون بر این، اگر همواره بیمار و خسته باشید و از تندرستی و داشتن انرژی لذت نبرید، هر موفقیت دیگر نیز محکوم به نابودیست، زیرا همیشه احساس خواهید کرد که در موقعیتی دشوار و گریزناپذیر قرار دارید. و یک چنین روش اندیشهای به یقین موفقیت به بار نمیآورد.
چشمانداز معنوی زندگیمان و ارزشهایی که بهخاطرشان تلاش میکنیم، باید کامل باشند و برآورده شوند تا بهراستی احساس موفقیت کنیم. بدون کامیابی معنوی و روحی چگونه ممکن است موفقیت راستین حاصل شود؟
و البته، اگر احساس نکنیم که در حال استفاده از ظرفیتهای کامل فکریمان هستیم و استعداد و هوش بیمانندمان را نشان میدهیم، بهیقین باور نخواهیم داشت که به موفقیت رسیدهایم. این موضوع میتواند استرس بیشتری را بر زندگیمان بیفزاید.
گرچه واژهٔ موفقیت اشکال زیادی را به خود میگیرد و میتواند معانی گوناگونی داشته باشد، ولی در کتاب حاضر این واژه معنای کلیتر، و نه انحصاریترش، را دارا خواهد بود و فرایند کلی را نمایان خواهد کرد. آیا میخواهید موفقیت بیشتری را در هر یک از هفت عرصه زندگیتان تجربه کنید؟ آیا آرزو دارید استرس کمتری احساس کنید؟ پس به خواندن این کتاب ادامه دهید…
نخستین گام برای رسیدن به یک زندگی موفقتر و کاملتر سبک کردن استرس است و این کتاب به همین منظور برنامهریزی شده است. آیا شگفتانگیز نیست که تنها با پیمودن چند گام سادهٔ روزانه استرس را کاهش دهیم و موفقیت بیشتری ایجاد کنیم؟ بله، شما میتوانید این کار را بکنید!
صورت زیر شامل ۳۱ رمز است که گامهایتان به سوی موفقیت را در بر میگیرد. ممکن است با خود بگویید چرا این گامها “رمز” نامیده میشوند؟
***
با اینکه بسیاری از مردم توصیههای زیادی از این دست را شنیدهاند، ولی بهنظر میرسد که شمار اندکی از آنان این توصیهها را پذیرفته و در زندگیشان به کار گرفتهاند. حکمت نهفته در این توصیهها ساده و در عین حال ژرف است. اینها اسرار افرادی هستند که خود زندگی خویش را ساختهاند.
کسانی که از این گامهای ساده پیروی نمیکنند، در بیشتر موارد افرادی هستند که زندگیشان را بر مبنای تمایلات و عقاید دیگران میگذرانند و هر روز نومیدی و واکنشی خاموش را تجربه میکنند. ولی آنانکه این رموز را روزانه بهکار میگیرند، از قدرت بخشیدن به الهاماتشان لذت میبرند. گروه نخست یک زندگی همراه با استرس را در میان انبوهی از علفهای هرز خفقانآور متحمل میشوند، درحالیکه گروه دوم عطر دلپذیر گلهای شکوفای زندگی موفقیتآمیز را حس میکنند.
شما کدام زندگی را ترجیح میدهید؟
بگذارید نگاهی به رموز روزانهٔ استرس ـ به ـ موفقیت بیندازیم:
رموز استرس ـ به ـ موفقیت
بر پایهٔ اقدام روزانه:
۱. هدفهایتان را بنویسید و بخوانید.
۲. عوامل بازدارندهٔ دستیابی به هدف را از سر راه بردارید.
۳. برای فعالیتهایتان اولویت تعیین کنید.
۴. بالاترین اولویتها را انجام دهید.
۵. موفقیتتان را مجسم کنید.
۶. جملههای تأییدیتان را بنویسید و بخوانید.
۷. تنفس عمیق و ورزشهای کششی را تمرین کنید.
۸. گزیده و پیوسته مطالعه کنید.
۹. برای موفقیت آراسته و آماده باشید.
۱۰. برای موفقیت لباس بپوشید.
۱۱. آنچه انجام میدهید را دوست بدارید و آنچه دوست دارید را انجام دهید.
۱۲. اطرافیانتان را از افراد موفق برگزینید.
۱۳. آب فراوان بنوشید.
۱۴. غذای سبک و مناسب بخورید.
۱۵. مصرف چهار “اعتیادآور” را کاهش دهید.
۱۶. عضلات بدنتان را نخست جمع و سپس شل کنید.
۱۷. دیگران را یاری دهید تا به هدفهایشان دست یابند.
۱۸. ۵ تا ۱۰ درصد از درآمدتان را پسانداز کنید.
۱۹. سه نامهٔ سپاسگزاری بنویسید.
۲۰. برای دستاوردهایتان به خودتان پاداش بدهید.
۲۱. احساسات برخاسته از مهر را نشان بدهید.
۲۲. به روی عزیزانتان آغوش بگشایید.
۲۳. دور و برتان را تمیز و مرتب کنید.
۲۴. “غیرضروریها” را حذف کنید.
۲۵. در رشتهیی که دوست دارید مهارت داشته باشید، مطالعه و تحصیل کنید.
۲۶. زمانی را در سکوت کامل و تفکر ژرف بگذرانید.
۲۷. پیش از رفتن به بستر با آب گرم حمام کنید.
۲۹. نعمتها و موهبتهای موجود را با سپاس برشمارید.
۳۰. شب هنگام خوب و به مدت کافی بخوابید.
۳۱. از صورت راهنمای استرس ـ به ـ موفقیت استفاده کنید.
این رموز را بدقت مطالعه و بررسی کنید. آنها را با زندگیتان درآمیزید. این کار جادوی جدانشدنی موجود در هر گام را آشکار خواهد کرد و شما را یاری خواهد داد تا استرستان را به موفقیت تبدیل کنید.
اکنون بیایید هر یک از رموز روزانهٔ موفقیت را گام به گام بررسی کنیم و به شرح تفصیلی آنها بپردازیم.
رمز شماره ۱: هدفهایتان را بنویسید و بخوانید
هر یک از ما در ژرفای درون و اندیشهٔ خویش هدفهایی داریم که به هفت عرصهٔ زندگیمان مربوط میشوند. برخی از این هدفها ممکن است دراز مدت و یا حتی ابدی باشند و پارهای دیگر رؤیا و خواستههایی را شامل میشوند که تنها برای خوشنودی آنی و فوریاند.
درست همچنانکه بروز ناگهانی و چشمگیر انرژی تحرک سریع را به هنگام تلاش برای دستیابی به هدفی کوتاهمدت تجربه میکنید، نیروی ذخیره و پنهان عظیمی نیز برای هدفهای درازمدت و ابدی وجود دارد. این هر دو ارزشمندند و در خدمت یکدیگر. برای موفقیت در رسیدن به هدف یا خواستهٔ کوتاهمدت و یا درازمدت، باید بر نتیجهٔ نهایی تمرکز داشته باشید و نظم و انضباط لحظه به لحظه، روز به روز، ماه به ماه و یا سال به سال را بهکار گیرید.
برای نمونه، کشاورزی که میخواهد زمینی را شخم بزند، باید نگاهش را بر نقطهای دور و یا بر افق متمرکز کند. اگر توجه وی تنها بر چند متر جلوتر از تراکتورش باشد، کارش دچار اختلال خواهد شد. گرچه چرخهای تراکتور برای پیمودن فواصلی کوتاه در حرکتند تا زمین بهطور مستقیم شخم زده شود، ولی کشاورز باید بداند که به تمرکز بر چشماندازی دور نیازمند است.
تمرکز بر هدف یا خواستهای درازمدت میتواند شور و اشتیاق و انرژی لازم برای انجام کارها را در زمان حال فراهم آورد. برای نمونه، دوندهای که هدفش طی مسافتی یک مایلی باشد، زمانی که به علامت یک مایل میرسد، به احتمال خسته خواهد بود. ولی اگر همین دونده هدفش را دویدن ده مایل قرار بدهد، شاید به هنگام گذر از مسافت یک مایلی حتی عرقی هم بر بدنش ننشیند. حال اگر باز هم همین دونده تصمیم بگیرد که ۲۶ مایل بدود و فکرش را بر رسیدن به این هدف متمرکز کند، نهتنها عرق نخواهد کرد، بلکه برخلاف آنگونه که در مورد یک مایل دویدن بود، از نفس هم نخواهد افتاد.
با این همه، رسیدن به هدفهای بزرگ و دراز مدت نمیتوانند بدون موفقیت در رسیدن به هدفهای کوچکتر و کوتاهمدت صورت پذیرند. ممکن است هدفمان بالا رفتن از نردبان باشد، ولی نخست ناچاریم پا را بر روی هر یک از پلههای آن بگذاریم تا به بالای نردبان برسیم.
گامهای عملی و اثربخش
۱. هر بامداد که از خواب برمیخیزید، به رؤیاها و هدفهای درونیتان به ژرفی بیاندیشید.
۲. از بالاترین الهاماتتان رهنمون بجویید.
۳. دفتر یادداشتی در کنار بسترتان آماده داشته باشید و همهٔ هدفهایی که بر شما آشکار میشوند را بنویسید. اگر هدفی ویژه و بلندمدت برای تمام دوران زندگیتان کشف نمیکنید و تنها هدفهای کوتاه مدت را در نظر دارید، عالیست! دستکم یک پله از نردبانتان را بالا رفتهاید ـ و سرانجام هدفهای کوتاهمدت راه حل معما را آشکار خواهند کرد.
۴. این هدفها را همه روز بخوانید و بنویسید.
جملههای تأییدی
هدفهایم روشنند. آنها را از صمیم دل نوشتهام. من میتوانم نور و روشنایی زندگیام را بر فراز افق ببینم.
اکنون جملههای تأییدی شخص خودتان را در یادداشتهای روزانه و یا بر صفحهٔ کاغذی جداگانه بنویسید.
رمز شماره ۲: عوامل بازدارندهٔ دستیابی به هدف را از سر راه بردارید
گاه تصور دستیابی به یک هدف دشوار مینماید، بهویژه اگر آن هدف عظیم و پراهمیت باشد. چنین هدفی به تصور شما ممکن است در پردهای از موانع محصور بهنظر آید، ولی نابخردانه است که تنها بهدلیل تصور سختی زیاد رسیدن به هدف، رؤیاهایتان را محدود کنید. برعکس، کار سودمندتر اینست که با تقسیم هدفتان به بخشهای کوچکتر، موانع را از سر راهتان بزدایید… بیایید با هم به انجام کاری که نخست دشوار و یا حتا ناممکن به نظر میرسد، نگاه کنیم.
تصور کنید کسی با شما شرط ببندد که نمیتوانید یک فیل کامل را بخورید و اگر از عهدهٔ انجام چنین کاری برآیید، یک میلیون دلار به شما بدهد.
اکنون اگر خوردن یک فیل کامل در یک نشست را در نظر آورید، تنها، فکر این کار حالتان را بهشدت بهم خواهد زد.
ولی اگر برای انجام این شرطبندی زمانی محدود تعیین نشود و شما بتوانید خوردن فیل را بهصورت قطعه قطعه و در مدت طولانی برنامهریزی کنید، امکان رسیدن به هدفتان و گرفتن یک میلیون دلار زیاد هم دور از ذهن جلوهگر نخواهد شد.
اگر موانع را به حال خود بگذارید، بهتدریج این سدهای استرسآور درست مانند آن فیل تنومند بر سر راهتان قرار خواهند گرفت. از آنها کوههایی عظیم بهوجود خواهد آمد که باید راه صعود و پیروزی بر آنها را بیابید.
چنانچه به همهٔ موانع و دشواریهای سر راهتان یکجا نگاه کنید، ممکن است با شکست روبهرو و مغلوب ترس شوید و در نتیجه آکنده از استرس.
ولی اگر این موانع بزرگ را به لقمههای کوچکتر و نرمشدنی بشکنید، آن وعده خوراک روزانهٔ گوشت فیل را براحتی مصرف خواهید کرد.
فیلهای استرستان را به لقمههای لذیذ تبدیل کنید! اگر روزی برداشتن گامی بزرگ و دشوار در پیش رویتان قرار گیرد، با تقسیمش به گامهای فرعی کوچکتر، استرس ناشی از آن را به موفقیت تبدیل کنید. درست گفتهاند که: هر حرکت یاردی ممکن است سخت باشد، ولی اگر به حرکتهای اینچی تبدیل شود، ناگهان سهل و آسان میشود.
سعی نکنید با انجام دادن فوری کارهای بزرگ و فیلآسا، استرس بیافرینید. بجای این کار، با شکستن عوامل بازدارندهٔ بزرگ به قطعات کوچکی که توانایی ادارهٔ آنها را دارید، آسایش و موفقیت پدید آورید.
برای نمونه، زمانی را به یاد میآورم که معجزهٔ “شکستن سد بزرگ” مورد نیاز بود تا بر یکی از عوامل بازدارنده کارم پیروز آیم. در آن روزها تصمیم گرفته بودم کتابی بنویسم و آن را پیش خودم در ۲۰۰ صفحه مجسم میکردم. در آغاز، حتی اندیشیدن به این برنامه بسیار توانفرسا بود و خود مانعی بزرگ بهنظر میرسید. میدیدم که دارم از انجامش طفره میروم. هفتهها گذشت تا سرانجام به ارزش شکستن نقشههای بزرگ و تبدیل آنها به گامهای عملی کوچک پی بردم. آنگاه کتابم را به گامهای عملی روزانه تبدیل و خود را ملزم کردم که هر روز تنها پنج صفحه بنویسم. در مدت شش هفته نوشتن کتاب به پایان رسید!
از زمانی که آن کتاب را به بخشهای کوچک شکستم، فشار روحیام و استرس از میان رفت و چنان بود که انگار واژهها خودبهخود و به روانی به رشتهٔ تحریر درمیآمدند.
امروز این کتاب همچنان در نقاط گوناگون دنیا به فروش میرسد.
کتاب از استرس به موفقیت تنها در ۳۱ روز
نویسنده : جان.اف. دیمارتینی
مترجم : هما احمدی
انتشارات لیوسا
تعداد صفحات: ۱۱۹ صفحه