درد شکمی مزمن چه علتهایی دارد و چطور تشخیص داده میشود؟
درد شکمی مزمن چالشی فراروی پزشک است زیرا باید درد عضوی ناشی از فرایندهای خاص مرضی را از درد کارکردی (فانکشنال) افتراق دهد. مکان و خصوصیات درد و نیز سایر علائم همراه همانگونه که قبلاً اشاره شد، راهنمائیهای مهمی را ارائه میکنند. وجود تهوع و استفراغ پس از صرف غذا، حاکی از زخم پپتیک مزمن، اختلالات تخلیه معده یا انسداد خروجی معده است. در صورت وجود کاهش وزن جستجوی علت عضوی، متل بیماری سلیاک یا بیماری التهابی رودهای (IBD)، ضروری است. در صورتی که بیاشتهایی همراه با کاهش وزن باشد، به خصوص در بیماران مسن، باید ابتدا سرطان را رد نمود. در صورتی که سرطان یافت نشد و تمامی آزمونهای عینی (objective) طبیعی باشند، باید احتمال افسردگی مزمن را مدنظر قرار داد.
شایعترین علل درد شکمی مزمن، علل کارکردی هستند. سوء هاضمه (dyspepsia) با ناراحتی متناوب و مزمن اپیگاستر، گاه همراه با نفخ یا تهوع مشخص میشود. این علایم همیشه با مصرف آنتیاسید برطرف نمیشوند، و ممکن است به علت اختلال در حرکات دودی باشند. به علاوه، در مواردی از سوء هاضمه که آلودگی به هلیکوباکتر پیلوری کشف میشود، با ریشهکن کردن آن ممکن است باز علایم بیماری باقی بمانند. بنابراین بر سر بهترین روش درمان سوء هاضمه، در مواردی که بیمار آلوده به هلیکوباکتر پیلوری هست اما بیماری اولسرپپتیک ندارد، اختلاف نظر وجود دارد.
سندرم روده تحریکپذیر irritable bowel syndrome (IBS) اختلال بسیار شایعی است و تخمین زده میشود که 15% امریکاییها مبتلا به آن باشند و ۵۰-۴۰ درصد موارد ارجاع به متخصصین گوارش مربوط به سندرم روده تحریکپذیر است. این سندرم شامل اتساع شکم، نفخ و مختل شدن اجابت مزاج است. درد ناشی از آن معمولاً در ربع تحتانی چپ بروز میکند اما میتواند در هر جای دیگری بروز کرده و یا حالت منتشرتری به خود بگیرد. هر بیماری که کاهش وزن، آنمی، علایم شبانه، و اسهال چرب (Steatorrhea) داشته یا علایم وی بعد از ۵۰ سالگی شروع شده باشد، باید به دقت از نظر بیماری عضوی بررسی گردد. معیارهای Rome که برای مقاصد پژوهشی تدوین شدهاند ممکن است برای تشخیصی IBS مفید باشند. این معیارها شامل درد همراه با تغییراتی در اجابت مزاج میباشد که با دفع مدفوع برطرف میشود و یا این که با نفخ یا اتساع شکم همراه است. به این بیماران باید اطمینان خاطر داد و آنها را با داروهای آنتیکولینرژیک و ملین درمان نمود. نشان داده شده که داروی Alosetron که آنتاگونیست سروتونین 5HT3 است، در مواردی از IBS که با اسهال شدید همراهاند، علائم را تخفیف میدهد. Tagaserod که آگونیست 5HT4 است هم برای درمان یبوست و هم درد برای IBS هایی که بیشتر با یبوست همراهند مفید است و اخیراً برای استفاده توسط مردان و زنان تأیید شده است.
معضل بالینی دشوارتر مربوط به سندرم درد شکمی کارکردی است. این اصطلاح به حالتی اطلاق میشود که در اندارد برای چند ماه یا چند سال وجود داشته است. اغلب، برخلاف سایر علل دردهای مزمن، شکایت بیمار از درد ارتباطی به خوردن غذا، اجابت مزاج، یا قاعدگی ندارد. بیمار احتمالاً زنی است که تحت معاینات و بررسیهای تشخیصی متعدد (با نتیجهٔ منفی) قرار گرفته است. بسیاری از بیماران عمل جراحی شدهاند بدون این که تاثیری بر درد آنها داشته باشد. بررسیهای تشخیصی مکرر یا مفصل، اثر تخریبی دارد و تنها بیمار را متقاعد میکند که برای شناسایی منشأ درد نیاز به آزمون دیگری دارد. پزشک باید ثابت کند بیماری عضوی وجود ندارد. همچنین پزشک باید درک کند که درد بیمار واقعی است و علیرغم اینکه درد با الگوهای شناخته شده مطابقت ندارد، اما بیمار تمارض نمیکند. افسردگی ممکن است نتیجهٔ درد باشد نه علت آن.
درد شکمی مزمن همانقدر که به دانش علمی نیاز دارد، نیازمند ظرافت، تدبیر و همدردی است. باید در مورد عوامل اجتماعی از جمله سابقه آزار (abuse) جسمی و جنسی به خصوص در زنان سؤال شود. ممکن است بررسی روانپزشکی ضروری باشد اما پیشنهاد مشاوره از سوی بیمار این طور تعبیر میشود که پزشک درد او را امری ذهنی میداند. در برخی موارد ارجاع به یک متخصص ماهر کنترل درد مفید است. در این رویکرد احتمال دارد با بلوک عصب، در موارد درد موضعی و یا با استفاده از سایر وسایل تسکین دهندهٔ درد، درد بیمار مهار شود. در صورتی که این اقدام موفقیتآمیز نباشد، ممکن است بیمار ارجاع به روانشناس یا روانپزشک را راحتتر بپذیرد.