تکگویی یا مونولوگ زییای فیلم بابا شمل 1350 ساخته علی حاتمی
جارچی باشی در آغاز فیلم بابا شمل باز هم با صدای مرتضی احمدی همان صدای راوی یا پیشپردهخوان به شمار میرود. تصاویر نقاشی شده به سبک نقاشی قهوهخانهای از اجزا داستان و محله هم پیشدرآمد ورود به ماجرای فیلم است. گاه صدای راوی با صدای مرد دیگری نیز همراه میشود و نقشهای مختلف را با هم صداسازی میکنند و گاه در ریتم بیان جملات هم تنوع ایجاد میکنند.
جارچی: مردما به گوش، مردما به هوش، شهر، شهر آفتاب شهر، شهر مهتاب، شهر با مردم سفید و سیا، شهر با مردم بلند و کوتاه، این آقا سلمونیه، با همه خودمونیه، میون کاسبا سلمونی دزده، میاد ریشو بزنه سبیلو میدزده، این بابا دلاکه، میگه دست دل پاکه، داره دندون میکشه، انگاری آدم و به زنجیر و زندون میکشه. آقا رو کرده تو لک، گلی به جمال میرغضب! اگر یه نالوطی پیدا میشد میزد کلک، اون بود و چوب و فلک. اگرم ادب نمیشد با چوب، آقا رو دو دستی اینجوری میبستن به یه توپ. اینا نوکراش بودن، اینا دخمراش بودن. اینا آدماش بودن، اینا درویشاش بودن. اینا همریشاش بودن، اینا آدماش بودن. اینا بیغماش بودن، اینا خوب خوباش بودن. اینا از اوناش بودن، اینا مطرباش بودن. همه رو بریز تو هشتی، گلی به جمال مشتی! (صدای ویولن، ریتم عوض میشود) اگه حوض میدونا یک دونه فواره نداره، دل مردم مثال دریاست. اگه روی آسمون طیاره نیست، پاری وقتا کلاغی میبینی. اگه شهرها همه گلکاری نیست، توی هر کوچه، یه باغی میبینی. روز چارشنبهٔ ما، اگه مثل شماها، روز خوشبختی نیست. شبای جمعه حکایتها داره، صب جمعه حموما غوغا میشه. جای شب زندهدارا اونجا میشه، مشت مردم پیش مردم وا میشه. گوشت و پیاز و دونبه، گلی به جمال جمعه (ریتم عوض میشود) آره دورهٔ شما نامرده، دیگه درد دل فقط دلدرده. (ریتم عوض میشود) دلی و دلداریه، رومی و زنگباریه. نونی و پنیریه، پسته و قصهایه (ریتم عوض میشود). قصه هرچی شنیدی پاک فراموش بکن، بیاد و به قصهٔ باباشمل گوش بکن، بیاد و به قصهٔ باباشمل گوش بکن. (ریتم عوض میشود. صدای دایره) توی این شهر قشنگ، شهر رنگ وارنگ، یه گذر هست که تو ناف گذر، یه آب انباری هست. این آب انباری نگینه و گذر، انگشتر. شکماش دریا و آب خوشخوراکی داره. آب خوشطعم و پاکی داره. این گذر راه میونبر دوتا محلهاس. توی هیچ کدوم از این دو تا محل هم آب انباری نیست. زنا به کوزه و مردا با دلو. درویشا با کشکول، سقاها با مشکا. آب میبرن، آب میخورن. گدا با اعیونا، پیرا با جوونا. زنای بچه بغل، دعا میکنن به آب انبار محل …