نکاتی جالب در مورد تاریخچه تریاک و مواد مخدر در ایران و جهان
ایرانیها در زمانهای بسیار دور با مواد مخدر آشنائی داشـتهاند. نـخستین ماده مخدری که در اسناد و مدارک مربوط به دورههای باستانی از آن نام برده شده بنگ است.
در اوستا -کتاب مذهبی زرتشت- به دفعات لغت بنگ دیده میشود. در فصل 15 وندیداد چنین آمده است: «کـسی با کنیزکی، خواه نامزد شده یا نامزد نشده، نزدیکی کرد و او را باردار ساخت و به کنیزک گفت: زن پیری پیدا کن و از او چاره پرس؛ پس آن کنیزک زن پیری برای این کـار جـوید و از او چاره پرسد، این زن پیر از برای او بنگ فرا آورد و گوید: با این، بچه خود تباه کن! پس آن کنیزک با آن بچه خویش بمیراند. اینچنین در این کردار مرد و کـنیزک و پیـرزن یـکسان در این بزه ورزیده باشند.»
در دورههای بـاستانی بـنگ دو گونه مصرف داشته است: یکی مصرف درمانی و دیگر مصرف تخدیری، در مصرف تخدیری بنگ از نظر زرتشت گیاهی اهریمنی بوده اسـت.
کـشورهائی کـه از قدی الایام بنگ را میشناخته و آن را مصرف میکردهاند عبارتند از: مصر، تونس، مـراکش، الجزایر، عراق، عربستان، فلسطین، ترکیه، یونان، تبت، افغانستان و ایران.
مصرف بنگ و حشیش در ایران عهد صفویه رواج بسیار یافت. بـرخی از پادشـاهان صـفوی به خوردن بنگ و حشیش اعتیاد داشتند زیرا در آن زمان هنوز دود کردن مـرسوم نـشده بود. برخی از عرفا و شعرا نیز بنگ و حشیش مصرف میکردند چنانکه عارف نامی قطب الدین علامه شـیرازی (مـتوفی 710) پس از تـرک اعتیاد گفته است:
یک چند به یاقوتتر آلوده شدیم
یک چند پی زمرد سـوده شـدیم
آلودگـیی بود به هر نحو که بود شستیم
به آب توبه آسوده شدیم
منظور شاعر از یـاقوت تر، شـراب اسـت و از زمرد سوده بنگ!
از آثار شعرای ایران، مثنوی مولانا جلال الدین مولوی شاید قدیمیترین مـأخذی اسـت که در آن از بنگ و حشیش سخن گفته شده است.
آشنایی ایرانیان با تریاک
پس از بنگ و حـشیش مـادهٔ مـخدری که به ایران راه یافت تریاک و افیون بود. رواج این مادهٔ جادویی رونق بازار جـرس و بـنگ و حشیش را شکست. استاد پورداوود در همین زمینه نوشته است: «اگر افیون نبود بازار بنگ گـرمتر بـود. از روزی کـه افیون هماورد سهمگین بنگ از جمله خشخاش بدرآمد گروهی از دلدادگان بنگی وارفتگان تریاکی شدند!»
استعمال تـریاک در ایـران از قرن اول هجری آغاز شد. هنگامی که اعرب در زمان ساسانیان به ایران حـمله کـردند سـپاهیان عرب این زهر مهلک را با خود آوردند. آنها با تریاک آشنایی داشته برای مداوای نـاراحتیهای جـسمی و رفـع خستگی از آن استفاده میکردند. ایرانیها نیز خوردن تریاک را از آنها آموختند.
دکتر مارتین -پزشـک و مـحقق فرانسوی- در کتاب «تریاک» مینویسد:
«مردم چادرنشین که در صحاری گرم و خشک زندگی میکردند و در مسافرتهای طولانی اغلب دچـار مـشکلات طاقتفرسا بودند ناگزیر برای تسکین دردها و آلام خود به تریاک توسل میجستند و حـتی شـتر سواری و مرکوب آنها هم از این محرک بـینصیب نـمیماند.»
در ایـران ابو علی سینا و زکریای رازی نخستین پزشـکانی هـستند که خواص تریاک را تقریبا بهطور کامل بیان کرده و آن را جزو گیاهان و مواد داروئی قرار دادنـد و بـرای درمان بعضی از بیماریها آن را تجویز مـیکردند.
تـریاک مسیر تـاریخ را عـوض مـیکند
استعمال تریاک توسط سلاطین و فرمانروایان بـارها مـسیر تاریخ را عوض کرده است. در اینجا دو نمونه از وقایع تاریخ ایران را ذکر میکنیم. واقـعه اول کـه در چند مأخذ معتبر از جمله تاریخ بـیهقی نقل شده چنین اسـت:
امـیر مسعود غزنوی در سال 431 هجری هـمراه لشـگری گران به قصد جنگ با طغرل سلجوقی از هرات به سوی خراسان حرکت کـرد. وی بـر این تصمیم بود که راههای فـرار را بـر طغرل ببندد و او را غـافلگیر سـازد. شبانگاه سوار بر پیـل بـه راه افتاد؛ چون اندکی تریاک خورده بود بر روی پیل به خواب رفت و پیل بانان از بـیم امـیر پیل را آهسته راندند که وی از خواب بـیدار نـشود و همین امـر مـوجب تـأخیر در رسیدن به مقصد شـد، چنانکه طغرل سلجوقی نجات یافت. وقتی امیر مسعود به روستای استوار در قوچان رسید لحظاتی قـبل طـغرل آنجا را ترک کرده بود.
واقعه دیـگر مـربوط بـه شـاه اسـماعیل دوم پادشاه صفوی اسـت. وی مدت کوتاهی پس از جلوس بر تخت سلطنت در عنفوان جوانی چشم از جهان پوشید. او پادشاهی عیاش و بیبند و بار بـود کـه در خـوردن تریاک و مشقات آن افراط میکرد. با افراد پسـت و حـقیر انـیس و جـلیس بـود. در شـب سیزدهم رمضان سال 985 هجری قمری به اتفاق حسن بیک حلواچی اوغلی -همصحبت دائمی- خود و چند تن دیگر به عزم گردش از قصر شاهی بیرون رفت و تا اواخـر شب در کوچهها و محلات شهر به گشت و گذار مشغول بود. در بازگشت، به خانهٔ حسن بیک حلواچی که متصل به قصر شاهی بود رفت و در همان جا خوابید. میزبان نیز در همان اطاق بـیتوته کـرد. بامداد اطرافیان هرچه انتظار کشیدند میهمان عالیمقام و میزبان از اطاق خارج نشدند. چون انتظار به درازا کشید ناچار حکیم کوچک را که از مقربان درگاه بود به پشت خوابگاه فرستادند؛ حکیم پشت در بـه رسـم دعا و نیاز تکلم آغاز کرد.
حسن بیک حلواچی فریاد برآورد کهای حکیم مرا یاری حرکت نیست؛ به هر طریق که ممکن باشد در را بـگشائید. وقـتی در خوابگاه را گشودند شاه اسماعیل کـه انـدک رمقی در تن داشت همان لحظه بدرود حیات گفت و حسن بیک حلواچی، که نیمی از بدنش فلج شده بود، با لکنت زبان و به صد تشویش مـاجرا را چـنین شرح داد: شب وقت افـطار سـلطان افیون خالص خورد و به من هم داد. بعد از طعام ابراز تمایل به سیر و گشت در کوچهها و محلات شهر نمود و ترکیب افیوندار خورد، اما آنچه به من داد من نخوردم. هنگام گردش به حـمامی رسـیدیم؛ حلوا فروشی مقابل حمام نشسته بود. سلطان از حلوا و کلوچهٔ او بسیار تناول کرد. چون به منزل آمدیم گفت صبح نزدیک است، فلونیای دیگر میخوریم و میخوابیم. وقتی قوطی فلونیای او را که همیشه تـوسط مـن ممهور مـیشد آوردند علامت مهر مخدوش و ضایع بود. گفتم سر این قوطی به مهر و نشان من نیست، توجهی بـه سخن من نکرد و فلونیا را بیرون آورده بیش از حد متعارف خود بلعید و مـقدار زیـادی نـیز به من داد اما من اندکی از آن را خوردم. هر دو خوابیدیم. بامداد که از خواب برخاستم خود را به این حال دیـدم و شـاه نیز قدرت تکلم نداشت و دست و پا میزد.بعد از لحظهای تنفس او قطع شد و از حرکت بـاز مـاند.
فلونیا ترکیبی از تریاک، بنگ، حشیش و دیگر مواد مخدر بود که به صورت تکههایی که حب میگفتند، ساخته میشد و در قوطیهای خاص آماده میکردند. فلونیا در زمان صفویان به ویژه در دربار صفوی رایج بود.
پهـن کوبیده به جای تنباکو
در دوران شاهان صفوی تا اوائل سلطنت شاه عباس خوردن تریاک و مشتقات آنچنان رواج یـافت که حتی سربازان جوان نیز بدان مبتلا شدند.
توماس هربرت یکی از سفیران اروپائی کـه در اوائل سلطنت شاه عباس بـه ایـران سفر کرده بود مینویسد: «تریاک را که شیره خشخاش است تقریبا در ایران همهٔ مردم میخورند و هیچ کس نیست که آن را مصرف نکند.»
شاه عباس که از رواج روز افزون تریاک و تنباکو مخصوصا از اعتیاد سربازان به شـدت بیمناک شده بود مبارزه شدیدی را علیه اعتیاد آغاز کرد.
نصر الله فلسفی مورخ معاصر مینویسد: «شاه عباس در سالهای اول پادشاهی با دو چیز به دشمنی برخاست: یکی ریش و دیگری تریاک. در سال دهم سلطنت خـود فـرمان ریشتراشی عام دارد و به این حکم چنان به خشونت و سختی اجرا شد که در بسیاری از شهرهای ایران ریش سادات و صلحا را هم تراشیدند. یک سال پیش از آن یعنی در سال 1005 هجری نیز کارمندان مـعتاد دربـار خود را تصفیه کرده بود.»
هنگامی که به شاه عباس خبر رسید غالب سربازان دچار اعتیاد شدهاند، دستور داد کلیه کوکنار خانهها در ایران تعطیل شود و نوشیدن آب کوکنار نیز اکیدا مـمنوع گـردید. جارچیان اعلام کردند که هرکس به نوشیدن آب کوکنار و خوردن تریاک اقدام نماید کشته خواهد شد. پادشاه صفوی برای شروع مبارزه با اعتیاد تنباکو یک روز جمع کثیری از رجال را به دربـار دعـوت کـرد. قبلا مخفیانه دستور داده بـود کـه تـعداد زیادی قلیان آماده کرده به جای توتون پهن اسب را در سر قلیانها بریزند! دستور شاه اجرا شد و قلیانها را به مجلس آوردند. شـاه خـطاب بـه حاضران گفت: این توتون را امتحان کنید وزیر هـمدان آن را برای من فرستاده و مدعی است که بهترین توتون دنیاست! کسانی که به کشیدن قلیان مشغول شدند زبان به تـعریف و تـمجید تـنباکو گشودند و به ذوق وزیر همدان آفرین گفتند! شاه خطاب به قـورچی باشی یعنی رئیس قراولان شاهی گفت: من از تـو مـیخواهم عـقیده خود را با آزادی کامل بگوئی و قورچی باشی گفت: به سر اعلیحضرت ایـن تـوتون از هزار گل خوشبوتر است! شاه به تحقیر نظری به قورچی باشی افکنده گفت: مردهشوی چیزی را بـبرد کـه آن را نـتوان از پهن اسب تشخیص داد. حاضران چنان سرافکنده شدند که توان حرکت از آنها سـلب گـردید.
چـندی بعد، یعنی در سال 1027 هجری قمری سپاهیان ایران خلیل پاشا -سردار ترک- را شکست داده بـر لشـکریان عـثمانی غلبه یافتند. شاه عباس دستور داد حقوق یک سال سربازان را یکجا بپردازند. پس از پرداخت حقوق بـه شـاه خبر دادند که سربازان تمام موجودی خود را صرف خرید توتون و تنباکو میکنند. شـاه سـخت بـرآشفت و استعمال دخانیات را در لشکرگاه قدغن کرد. برطبق فرمان او هرکس مبادرت به کشیدن قلیان یا چـپق مـیکرد بینی و لبهای او را میبریدند. در همین ایام تاجری که از حکم شاه بیخبر بود با چـند بـار تـنباکو به اردوی سلطنتی وارد شد. شاه از ورود تاجر بختبرگشته آگاه شد و فرمان داد او را همراه محمولاتش بر توده هیز مـیافکنده آتـش زدند!
شاید ایران نخستین کشوری بود که چنین مجازاتهای سختی برای تـدخین وضـع کـرد. چند سال بعد یعنی در سال 1304 «میلادی»، پاپ اورین رهبر مسیحیان کشیدن سیگار را تقبیح کرده سیگارکشان را تـکفیر نـمود. حـدود 10 سال پس از تکفیر پاپ، داد و ستد تنباکو و عرق و آبجو در روسیه ممنوع شد؛ هر کس کـه از ایـن فرمان سرپیچی میکرد و به دود کردن تنباکو و نوشیدن عرق یا آبجو مبادرت میورزید بینی او را میبریدند و وی را تازیانه مـیزدند.
در سـال 1043 هجری قمری مراد چهارم پادشاه عثمانی به فتوای روحانیون اهل تسنّن تـرک فـرمان قتل کسانی را که به دود کردن چپق مـبادرت مـیکردند صـادر کرد. گماشتگان دربار عثمانی به جائی کـه بـوی تنباکو برمیخاست حمله کرده متخلفین از فرمان پادشاه را به قتل میرساندند. به طوری کـه بـرخی مورخین متذکر شدهاند هزاران تـن در خـاک عثمانی بـر سـر دود جـان خود را از دست دادند.
امیرکبیر – قاجار و کشت تـریاک به صورت گسترده در ایران
در سـال 1267 به دستور امیر کبیر کشت خشخاش در اطراف تهران آغاز شد زیرا وی مـعتقد بـود که از آب و هوای نقاط مختلف ایـران باید در کار زراعت حـد اکـثر استفاده را برد و گیاهان پرسود را در زمـینهای مـساعد پرورش داده به کشورهای خارج صادر کرد. در حقیقت حمایت از اقتصاد ملی محور سیاست صدر اعـظم بـا تدبیر ایران را تشکیل میداد. اتـفاقا فـکر و انـدیشه او به نحو شـایستهای جـامه عمل پوشید. آزمایش کـشت خـشخاش صائب بودن اندیشه امیر کبیر را تأیید کرد. محصول بدست آمده بیش از تمام کشورهای مـحتوی مـرفین بود. به همین جهت بسیاری از زمـینهای زراعـتی مخصوص کـشت جـو و بـقولات به کشت خشخاش اخـتصاص یافت و تریاک رقم قابل توجهی از صادرات ایران را تشکیل داد.
دولت هند از ورود تریاک ایران به آن کشور ممانعت کـرد ولی در برابر اقدامات مجدّانه صدر اعظم مـقتدر ایـران تـسلیم شـد و تـریاک از راه هندوستان به بـسیاری از کـشورها صادر گردید. نلیگان پزشک سفارت انگلیس در تهران مینویسد از نیمه دوم قرن نوزدهم، حدود سال 1870 میلادی تـریاک ایـران بـه عنوان ماده صادراتی بین المللی درآمد و کـشاورزان بـه تـدریج قـسمتی از اراضـی گـندم و جو را به کشت خشخاش اختصاص دادند. حتی مقادیر قابل توجهی از محصول تریاک ایران به چین صادر میشد.
به نوشته چاپ ۱۹۱۱ دانشنامه بریتانیکا؛ سود قابل توجه فروش تریاک موجب شد تا زمینهای مخصوص کشت غلات، پنبه و محصولات دیگر به خشخاشکاری اختصاص پیدا کند و نتیجه آن یک قحطی بزرگ در سالهای ۱۷۲–۱۸۷۱ بود که خشکسالی و عوامل دیگری هم در آن دخیل بودند. به ویژه در اصفهان که رودها و نهرهای زیادی در آن واقع بود. در شیراز، بهبهان و کرمانشاه بیشتر زمینها به کشت این محصول اختصاص یافت و همین موجب کمیابی و گرانی گندم و غلات دیگر شد. مرغوبترین تریاک معروف به «تریاک عربستانی» در دزفول و شوشتر کشت میشد و تریاک یزد و ساری و بابل هم تریاک مرغوبی بود.
در سال ۱۹۰۷ حدود نیمی از کل صادرات تریاک ایران به چین میرفت.
جنگ تریاک نخست
هنگامی که دولت چین از اعتیاد چینیها دچار وحشت شد و ورود تریاک را ممنوع اعلام کـرد، صدور تریاک ایران نیز به این کشور متوقف شد. ممانعت از ورود تریاک به چین منجر به جنگی شد که متضمن خسارات جانی و مالی زیادی برای مردم چین بود بدین قرار کـه سـوداگران بیانصاف انگلیس در برابر تصمیم زمامداران چین مقاومت نشان داده به صدور و تجارت تریاک ادامه دادند.
مسئولان چینی که از بیاعتنائی سوداگران انگلیس سخت عصبانی بودند در یک فرصت مناسب بیش از 2200 صـندوقتریاک قاچاق انگلیسیها را به دریا ریختند. عمل چینیها برای دولت مغرور انگلستان قابل تحمل نبود لذا در سال 1840 میلادی به دولت چین اعلان جنگ داد. جـنگ مـفتضحانهای که در تاریخ به جنگ تـریاک مـعروف است! جنگ با شکست چین پایان یافت و کشور مغلوب مجبور شد مبلغ 6 میلیون دلار بابت تریاکی که به دریا ریخته شده بود و 15 میلیون دلار به عـنوان خـسارت جنگ به انگلستان بـپردازد، هـمچنین جزیره هنگکنگ را به کشور فاتح واگذار کند و چند بندر از بنادر خود را در اختیار آنها قرار دهد.
گرچه دولت انگلستان در جنگ پیروز شد ولی حیثیت و اعتبار خود را از دست داده لکه ننگی در تاریخ بـه جـای گذاشت که هرگز پاک نخواهد شد. در همان زمان، گلادستون نماینده پارلمان انگلستان که بعدها به مقام نخستوزیری دست یافت اظهار داشت: «…من در تاریخ کشورمان جنگی به این اندازه ننگین نمیشناسم!» چـین وقـتی متوجه شـد که نمیتواند از ورود تریاک به کشور جلوگیری کند تصمیم گرفت کشت خشخاش را آزاد سازد.
ادوارد براون و تریاک کرمان
مستشرقین و نـویسندگان غربی در سفر به مشرق زمین از جمله ایران تحت تأثیر تریاک قـرار گـرفتند. پی پرلوتی نویسنده نامدار فرانسه، مؤلف اثر جاودانی «به سوی اصفهان» در مأموریت به خاور دور و سفر به کشورهای خاورمیانه از جـمله ایـران با مظاهر زندگی شرقی و مواد مخدر آشنا شد. او در سال 1891 به افتخار عضویت آکـادمی فـرانسه نـائل شد. شگفت آنکه نه تنها اعتیاد خود را به تریاک مخفی نمیکرد بلکه به آن مباهات مـیکرد!
او در همان زمان که افسر نیروی دریائی بود اعتیاد پیدا کرد امّا با وجـود اعتیاد، در مأموریتهای خطیر چـنان رشـادت و شجاعتی از خود نشان میداد که فرماندهان سختگیر اعتیاد را بر او خرده نمیگرفتند.
یک نویسنده معروف دیگر از هموطنان پیپرلوتی به نام «کلود فارر» نیز به تریاک معتاد بود. او شباهت عجیبی به پیپرلوتی داشت. هـمچون هموطن نامدار خود افسر نیروی دریائی بود و به پیروی از او نه تنها اعتیاد خود را انکار نمیکرد بلکه از تریاک و استعمال آنجانبداری مینمود و در مدح و ستایش این سمّ مهلک داد سخن میداد! از سوی دیگر اعتیاد بـه تـریاک شخصیت او را نیز متزلزل نساخته و از کار و کوشش باز نداشته بود. در مأموریتهای خطرناک چنان جسارت و شجاعتی از خود نشان داده بود که تمام سینهاش به مدالها و نشانهای افتخار مزّین بود. در ضمن او را هم مانند پیـپرلوتی بـاید یکی از پرکارترین نویسندگان فرانسه به شمار آورد که رمانهای زیادی از خود باقی گذاشت.
داستان آشنا شدن ادوارد براون با تریاک نیز شنیدنی است. این خاورشناس و ایرانشناس مشهور بریتانیایی در ردیف بزرگترین مستشرقان و ایـرانشناسان جـهان قرار دارد. او زبانهای فارسی، عربی و ترکی را به خوبی میدانست؛ به هر سه زبان به خوبی تکلّم میکرد و با ادبیات این زبانها آشنائی کامل داشت. استاد زبانهای شرقی دانشگاه کمبریج و عـضو آکـادمی انـگلستان بود. یک سال از عمر خـود را در ایـران گـذرانید. اولین کسی بود که تاریخ ادبیات ایران را به رشته نگارش کشید. در سفر به کرمان با تریاک آشنا شد. داستان این آشـنائی را خـود در کـتاب «یک سال در میان ایرانیان» چنین بیان (به تـصویر صـفحه مراجعه شود) میکند:
شبی هنگام مراجعت به باغ محل سکونت خود در کرمان احساس کردم چشمم متورم شده و به شـدت درد مـیکند. آن شـب چند تن از اهالی کرمان میهمان من بودند…هنگامی که مـعالجه با داروهای سنتی مؤثر واقع نشد یکی از میهمانان به نام استاد اکبر گفت: اگر شما قدری تریاک بـکشید مـن بـه شما قول میدهم که درد چشم شما ساکت شود زیرا تریاک در تـخفیف دردهـا اثر فوق العادهای دارد…بعد از قدری تفکر موافقت خود را ابراز کردم و ده دقیقه بعد از کشیدن تریاک دیدم راحـتی و آرامـش لذتـبخشی سراسر وجود مرا فراگرفته و من در عین حال دارای نشسته نشاطآوری شدهام؛ کاملا مـختار عـقل و ادراک خـود هستم یعنی نشئه من مانند نشئه مشروبات الکلی نیست که عقل و ادراک را تغییر بدهد و درد چـشم هـم تـقریبا زائل گردید و آن وقت متوجه شدم چرا ایرانیها این ماده را به نام پادزهر (تریاک) میخوانند زیـرا هـر دردی را تخفیف میدهد…
ادوارد براون ازآنروز به بعد اسیر تریاک شد اما پس از دو ماه اقامت در کـرمان هـنگامی کـه برای عزیمت به انگلستان آماده میشود تصمیم به ترک اعتیاد گرفت و ظاهرا از دام تـریاک رهـایی یافت. از دوستان ایرانی او نقل شده است که وی پس از بازگشت به انگلستان وسائل کشیدن تـریاک را بـا خـود داشته و از آنها استفاده میکرده است اما روشن نیست که وی مرتبا تریاک میکشیده یا گهگاه هـنگام مـعاشرت با برخی از دوستان ایرانی به کشیدن تریاک میپرداخته است؟
از اعتیاد شاعران و نویسندگان ایرانی که قبل از دوران صفویه مـیزیستهاند اطـلاع درستی در دست نداریم. برخی از شاعران خود بـه اسـتعمال افـیون اشاره کردهاند ولی این اشارات دلیلی بر اعـتیاد آنـها نیست و با استناد به سخن آنان نمیتوان حتی مصرف گهگاهی تریاک را به آنـان نـسبت داد به عنوان مثال باید از حـافظ نـام برد کـه در یـکی از غـزلهای خود به نوشیدن شراب ممزوج بـا افـیون اشاره میکند:
ساقی اندر قدحم باز می گلگون کرد – درمی کهنهٔ دیرینهٔ ما افـیون کـرد
این قدح هوش مرا جمله بـه یک بار ببرد- ایـن مـی این بار مرا پاک ز خود بیرون کـرد
در زمـان صفویه که خوردن مواد مخدر در ایران و به ویژه در دربار رواج داشت تذکرهنـویسان بـه اعتیاد شاعران نیز اشاره کـرده گـاه بـه تفضیل قلم فـرسایی کـردهاند.
اکثر گویندگانی که در مـدح تـریاک و یا در دم آن شعر سرودهاند خود دچار اعتیاد بوده و با آن انس و الفت داشتهاند مانند اسـتاد مـسرور، ملک الشعرای بهار، مظلوم کرمانشاهی.
مـلک الشـعرا بهار هـنگام اقـامت در سـویس در غم محروم بودن از بـساط مورد علاقه خود قصیده شیوائی سروده که با این دو بیت آغاز میشود.
روزگار آشفتگی دارد بـه سـر کوهی همدمی
تا ز فیض صحبتش خـاطر بـیا سـاید دمـی
آتـش و ابر و دم و دود است پیـدا در افـق
کو مقامی امن و جائی محرم و دود و دمی
منبع: مجله گزارش – دی 1375
منبع اصلی: کتاب عنوان «فرهنگ مواد مـخدر»
نوشته: سیدنی کوهن
ترجمه دکتر حسن حاج سید جوادی
خیلی خوب بود، از این سبک تاریخ ها خیلی خوشم میاد، تاریخ نمک، چای و …
تریاک هم مشخصا تاثیر زیادی داشته.
جای دیگه ای این مطالب رو ندیده بودم ؛ خیلی جالب بود !
سلام
مطلب خیلی جالب و مفیدی بود.
چرا تو کشورهای اروپایی بر خلاف آسیایی مصرف تریاک همه گیر نشد؟ توی متن چیزی در این رابطه نبود ولی احتمالا سیاستمداران اروپایی به خاطر غرور و احساس برتری نسبت به کشورهای شرقی مانع رواج اون بین خودشون میشدن، شاید.