یلدا و موسیقی آیینی
هوشنگ جاوید
واژهٔ یلدا، واژهای سریانی است؛ به معنی ولادت. در شرح پورداوود بر یشتها، فرهنگ معین، یادداشتهای دهخدا ضمن تأیید آمده است که: به معنی میلاد در زبان عربی است. در گذشتهٔ باستانی ایران، یلدا به معنای ولادت خورشید بوده یا همانا مهر و میترا (مثیره).
رومیان این روز را ناتالیس انویکتوس یعنی روز تولد مهر شکستناپذیر مینامیدهاند.
بیرونی در آثار الباقیه، از آن به عنوان میلاد اکبر (به دنیا آمدن بزرگ) نام میبرد و مینویسد: مقصود از آن انقلاب شتوی است، گویند: در این روز نور از حدّ نقصان به حدّ زیادت خارج میشود و آدمیان نشو و نما آغاز میکنند و پریها به ذبول و فنا روی میآورند.1
باید توجه داشته باشیم که جشن میلاد مسیح (ع) که در 25 دسامبر تثبیت شده، طبق پژوهش در اصل جشن پیدایش و ظهور میترا بوده، که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولید عیسی قرار دادند، چون شب یلدا با پیدایش و به دنیا آمدن مسیح تطبیق میشده، ازاینرو یلدا نامیده شده، پس واژهٔ یلدا باوری مقدس از هستیشناختی در بین ایرانیان است.
یلدا اول زمستان و شب آخر پاییز است، درازترین شب سال که در آن شب یا نزدیک به آن، آفتاب به برج جُدی تحویل میکند، گذشتگان آن را سخت شوم و نامبارک میانگاشتند، از شعرهای برخی شاعران ایرانی پس از اسلام مانند حکیم سنایی، معزّی، خاقانی و…رابطهٔ بین مسیح و یلدا ضمن ادراک، سند تأیید مییابد، چونان این شعر سنایی:
به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی که از پیوند با عیسی چنان معروف شد یلدا
این موقعیت از زمان در ایران باور رایج در عهد باستان برابر با انقلاب زمستانی بود، شبی که میشد در فاصلهٔ فلق تا شفق از روی نگریستن به آسمان، میزان باردهی زمین و پربارانی سال بعد و پرمحصولی یا کممحصولی را شناسایی کرد، به همین سبب، نذر و قربانی دادن از آداب ویژهٔ آن بوده، علاوه بر آنکه این شب دارای نیایشهای ویژه نیز بوده است، چون سنگینی آن حیات را در روی زمین تا یک سال بعد تعیین میکرد، معبد تخت سلیمان در ناحیهٔ تکاب محل قربانی و نذر در این زمان مقدس بوده که با ایستادن در جایگاههای زیج مانند آن چگونگی حاصل کشاورزی در سال بعد را تشخیص میدادهاند. سنگینی تاریکی در این شب موجد هول و هراس در باور آدمیان بوده است.
همه شبهای غم آبستن روز طرب است یوسف روز زچاه شب یلدا آید
این شب و روز بعد از آن زمان اعلام فصل آرامش برای کشاورزان بوده، در عین حالی که شب هول و هراس آنان نیز بود، پس به هر راه ممکن کوشش در آرام کردن خویش داشتند، به همین سبب بیرونی مینویسد: «پاشاهان کوشش مینمودند تا در این شب با کشاورزان همسفره شوند و به آنان به زبان خویش خسته نباشید بگویند.» در ادامه مینویسد: «آنها به کشاورزان میگفتند: قوام دنیا به کارهایی است که به دست شما میشود، به همین سبب آن را”خُرّم روز”مینامیدند.»2
با توجه به پیشینهٔ کهن یلدا به عنوان روز مقدس یا زمان مقدس، در ایران، همواره دارای آیین ویژه بوده؛ چون، در باورهای کهن، شب زایش خورشید بود. همچنین نشانهٔ تاریکی طولانی و گسترده که نماد اهریمن از آن برداشت میشد و برای رهایی نور از چنگال تاریکی باید به شادی میپرداختند. چون از روز بعد قدرت نور بیشتر از تاریکی میشد. به همین سبب نایابها و کمیابهای خوردنی را گاه به صورتی تازه بر سر سفره میآوردند.
رسم خشکاندن خربزه در تابستان و گذاشتن آن خشکیدهها زیر برف برای تازه شدن و مصرف در شب یلدا، از این نمونهها بود.
رسم کیسه کردن انگور بر سر شاخ درخت برای این شب از دیگر نمونهها بود. ایرانیان در هر زمان مقدّسی به آیین جمع جویی میپرداختند. تشکیل حلقهٔ جمع و مودّت در خانواده، ملاقات ارواح انسانی با یکدیگر در یک محل و پناه گرفتن در کنار گرما، دو تعریف میتواند داشته باشد: الف: نزدیک شدن فکری و معنوی ب: انرژی گرفتن از ذهن یکدیگر در کنار آتش
چون در این شب باید برای فرار دادن تاریکی وسیله باید فراهم میکردند، پس، از صدا و بهویژه اصوات منظم بهرهٔ فراوان میگرفتند. رسیدن به نور شادی میطلبید به همین سبب صدای خنده و شادی ناشی از اجرای بازیهای آیینی انتقادآمیز چونان: ترهبازی، غربالبازی (دیگ به سر بازی)، آتشکبازی و… در فضا میپیچید.
چون فردوسی به زدن طبل شادی در سر هر ماه در هفده مورد در شاهنامه اشاره میکند، میتوان نتیجه گرفت که دمیدن نور و گسترده شدن آن در سحرگاه پس از شام یلدا به یقین انجام میشده است:
سر ماه باید که از کَرِ نای خروش آید و زخم هندی درای سر ماه هنگام بانگ خروس ببستند بر کوههٔ پیل، کوس
دیماه برای ایرانیان چهار جشن بزرگ در خود داشته، روزهای اول، هشتم، پانزدهم و بیست و سوم که بنابر گاهشماری کهن، چون نام ماه با نام فرشتگان یکی میگردید تمام آن روزها را جشن میگرفتند تا به نور قدرت بیشتری بخشیده شود.
پس، شادی کردن از شب یلدا آغاز میگردید. کهنسالان برای کودکان اوسانه 3 و داستانک خندهآور میگفتند.
متلهای آهنگین و شادیآور نقل کلام در مجالس بود. فال گرفتن به هرگونهای در بین زنان رایج میشد؛ فال حافظ، فال چل بیتو در فارس، فال کوزه در لرستان و…
روایتخوانان موسیقایی مردان و جوانان را پای مجلس خود مینشاندند و با توأم ساختن قصّه و آوازهای هیجانانگیز مجالس پرشور و گرمی ایجاد میکردند.
یلدا در حقیقت شب جشن خانوادگی براساس آیین همدلی و ارتباط بود و آوازها صدای این ارتباط را به عالم بالا میرساند.
دو بیتیخوانیها مضمونی یلدایی و زمستانی پیدا میکرد:
مَرِه وَر قَرقرَه کِردَن نَمُردُم مَرهِ وَر خرِخِره کِردَن نَمُردُم به تویِ چلّهٔ قرِ زمستون مَرَه بیپیرههَ کِردَن نَمُردُم
روایت بیرجند
در این شب خانوادهٔ پسری که همسرش در زمان عقد به سر میبرد، با چیدن و آماده نمودن خوانچهای به نام «هفت رنگ» هدیهای به در خانهٔ عروسشان میفرستادند که همراه با ساز و دهل انجام میشد. خوانچهٔ هفت رنگ آهنگ «هفتجور» میطلبید و چه تأسفآور است که امروزه دریغ از (به تصویر صفحه مراجعه شود) 3l یک آهنگ آن، این آهنگ را هفتنوا، هفت مقوم، هفت نغمه هم میگفتند.
در بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک، شب یلدا بر بام خانهها میشدند و یا گوی آتش به هوا میپراندند یا در آتشگردانها ذغالها را شعلهور میساختند و منظرهٔ بدیعی از چرخش آتش در هوا و یا خطّ آتش با پراندن گوی آتشین به هوا پدید میآوردند.
این آتشبازی و شادی با آوازهای ویژهای همراه میشد، چونان ترانهٔ جمعی اَرُق و مَرُق (aroq maroq) که در روستای اخلومه خراسان میخواندند:
اَرُق مَرُق، بَنِد چَرُق صَبا مُرُم، پی سَمارُق خَر بِشنو، گو بشنو اسال اسال نُومَه زمستونش به همه کومَه
در چنین شبی مستمندان نیز برای گرفتن میوهٔ شب چره در کوچهها و محلهها به راه افتاده و آوازهای ویژهای را با مضامین ویژهٔ شب یلدا به صورت دعاگونه میخواندند تا مردم به یاریشان بشتابند. این آواز و رسم در اروپا هنوز رایج است و در آنجا نیز چنین آوازهایی را در شب کریسمس و نوئل میخوانند:
هرکس که میدَه خربوزه حُشرِشان کن به حضرت حمزه 3 هرکس که میده انگور در قیامت مَکُن تو چشمش کور هرکس که میده سبزی رحمتت را به روی او ریزی آن کسانی که میدهند حلوا حشرشان کن به حضرت زهرا (س)
(آیا به فکر جمعآوری آوازهای تضّرعآمیز گدایان بودهایم؟)
به هر شکل یلدا جشنی کهن است که با همهٔ شادیها و آوازهایش، هدفی جز نزدیکی دلها و ایجاد فضای همدلی و دوری از فضای یأس و سیاهی دلمردگی و افسردگی ندارد و باید آن را گرامی داشت. آیینی کهن که موسیقی در آن به هر شکل جاری و نامحسوس بوده و امروزه حتی نمیدانیم یک آواز آن را چگونه میخواندهاند و یا بازیهای آیینی آن چه شکلهایی از موسیقی و حرکت را در خود داشته است.
آنچه بازمانده تکههایی از سفالینهای ناملموس است به نام موسیقی یلدا