چه کسی اول از همه به قطب رسید؟

بر سر این که چه کسانی نخستین بار به دورترین نقاط کره زمین یعنی قطب شمال و جنوب رسیدهاند مباحثهٔ زیادی وجود دارد.
جایی که نقشهٔ زمین به انتها میرسد یعنی دو قطب شمال و جنوب، عملاً دورترین نقاط زمین هستند. این دو منطقه با دریاهای یخزده و کوههای پوشیده از برف احاطه شدهاند. سرمای متوسط در آنجا حدود 20 تا 80 درجه زیر صفر است. این دو منطقه، مناطق چندان زیبا و دوست داشتنی نیستند که مردم خواهان تماشای آنها باشند، طبیعت سرد و خشن این مناطق دسترسی به آنها را تقریباً ناممکن کرده، با این حال دهها سال است که کاشفان و ماجراجویان عالم، نسل بعد از نسل برای دستیابی به این سرزمینها با هم رقابت داشتند و زندگی عده بسیاری در راه آن فدا شده است.
اکتشافات سرزمینهای قطبی مابین سالهای 1901 تا 1912 آزمون نبوغ، طاقت و تحمل بشر محسوب میشد. در سرمای طاقتفرسا و و چود بادهای شدید و یخزده حقایق تاریخی رنگ میبازد و تحقیق صحت و سقم آنها دشوار است.
سفر آموندسون به قطب جنوب
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
روالد آموندسون Roald Amundsen و گروه تحقیقاتی نروژی نخستین کسانی بودند که بعد از دو ماه تلاش در 14 دسامبر 191 به انتهای جهان رسیدند. موفقیت گروه نروژی مدیون برنامهریزی و تجهیز دقیق برای این سفر بود. آنها سگهای خوبی برای این سفر تربیت کرده و برای عبور از کوههای آتشفشانی منطقه کاملاً آماده بودند.
در برابر آنها گروه انگلیسی که کاپیتان رابرت اسکات Robert Scott آن را رهبری میکرد به این اندازه، خوش اقبال نبود، اگرچه آنها زودتر از گروه آموندسون حرکت بوده بودند، اما یک ماه بعد از آموندسون به قطب رسیدند و اردوگاه آموندسون را در برابر خود دیدند. تجهیزات و آمادگی گروه انگلیسی به اندازهٔ گروه نروژی نبود وبخت و اقبال هم با آنها یاری نکرد. آنها به جای سگهای قطبی از اسبهای مغولی برای حمل بار و اثاثیه خود استفاده کردند و سرانجام غذایشان تمام شد و اسبها را کشتند و خوردند و بعد از آن هر نفر ناچار شد تا حدود 80 کیلوگرم بار را به دنبال خود بکشد. اسکات و همراهانش پنج ماه در یخها سرگردان بودندسرانجام در راه بازگشت جان خود را از دست دادند و در 15 کیلومتری نخستین اردوگاه خود که مواد غذایی در آن ذخیره کرده بودند از پا درآمدند.
مسابقهای رو به مرگ
شاهد عینی
فاجعهٔ غم انگیز و ترسناکی که بر اسکات و همراهانش در سفر قطب جنوب آمد در خاطرات او به تفصیل شرح داده شد. این دفتر خاطرات در اردوگاه او و کنار جسد یخزدهاش، هشت ماه بعد از مرگ او پیدا شد. در سفر اول به قطب سال 1902 او در یادداشتهایش نوشت: «نمیتوانیم متوقف شویم، نمیتوانیم بازگردیم، هیچ راهی نداریم به جز آن که عزممان را جزم کنیم و پیش رویم.» اما در سفر دوم نشانههایی از تردید و هراس در یادداشتهایش دیده میشود. «ناامیدکننده است که آسمان و زمین همیشه به رنگ خاکستری باشند.» بعد از آن که اسبهایشان را کشتند بار سنگین حمل اثاثیه بر دوش آنها افتاد و اسکات در یادداشتهایش نوشت: «هیچگاه ناچار نشده بودم چنین بار سنگینی را حمل کنم.» سرانجام کاپیتان و چهار نفر از همراهانش به قطب رسیدند و دیدند که چادرهای آموندسون در آنجا برپاست. روز بعد ناامید او بیشتر شد. اسکات نوشت: «خدای بزرگ چه مکان ترسناکی، این همه رنج کشیدیم تا به این جا برسیم و پیروزی از آن کس دیگری شد.» چند روز بعد باز نوشت: «تلاشهای ما برای رسیدن به کشتی بینتیجه ماند. ما درمانده وضعیف شدهایم.» یکی از همکاران اسکات مرد؛ دیگری روبه مرگ بود و از اسکات خواست تا او را تنها بگذارند و به راه خود ادامه دهند. پاهای او بر اثر سرما یخزده بود و دیگر نمی توانست راه برود. اسکات مرگ خود را نزدیک میدید و نوشت: «پایان کار دور نیست. دیگر نمیتوانم بنویسم.» چند ساعت بعد اسکات و دو نفر از همراهانش از سرما یخ زدند.
مسابقه به سوی قطب شمال
فتح قطب شمال با رمز و راز بیشتری همراه بود. دو آمریکایی مدعی فتح قطب شمال بودند. اول رابرت پیری Robert Peary، مهندس مساحی نیروی دریایی آمریکا در 6 آوریل 1909 مدعی فتح قطب شمال شد. از طرفی همکار سابق و رقیب او دکتر فردریک کوک Frederick Cook مدعی شد که یک سال قبل در 21 آوریل 1908 قطب را فتح کرده است. ادعای او سالها از طرف انجمن جغرافیای ملی و دیگر نهادها که هزینهٔ سفر اکتشافی پیری را تأمین کرده بودند نادیده گرفته شد.
سوابق سفر پیری به قلب سرزمین قطبی به همراه گروهی اسکیمو و یک دستیار سیاهپوست به نام ماتیو هنسون با شک و تردید مورد بررسی قرار گرفت. پیری مدعی بود که درطول سفر با سرعتی دو برابر بیشتر از معمول پیش میرفته که باور نکردنی است و سرعت بازگشت او نامشخص بود. از طرفی او مدعی بود غذای روزانهاشان مخلوطی از روغن و چربی و خشکبار بود. بنابراین او میباید قبل از نوشتن خاطرات روزانه دستهایش را میشسته، که در نبود امکان شستشو آثار چربی میباید بر روی نوشتهها باقی مانده باشد. حال آنکه چنین نبود. نقشههایی که او ترسیم کرده بود چند سال بعد از جانب نیروی دریایی رد شد. مدعای فدریک کوک کمتر مورد تردید قرار گرفت اما او مدعی شد که یادداشتهای روزانهاش را گم کرده بنابراین پشتوانهای در اختیار نداشت.
کوک در میان مشاجرات تصمیم گرفت برای خود حیثیتی دست و پا کند. در 1908 او کتابی منتشر کرده بود که در آن میگفت به کوه مکلینکی رسیده است. در 1909 یکی از همراهان او به نام ادوارد بارل سوگندنامهای را امضا کرد که آنها به نوک قلهٔ کوه نرسیدهاند. بارل بعدها گفت که دشمنان کوک به او پول داده بودند تا آن سوگندنامه را امضا کند اما بعد از آن باز هم گفت که کوک هیچگاه پا به قلهٔ آن کوه ننهاده است.
بنابراین چه کسی اولین نفری بود که پا به قطب شمال گذاشت؟ هم پیری و هم کوک هر دو آدمهای جاهطلبی بودند. ادعای هر دوی آنها را میتوان با نظر تردید نگریست. کنگره، جلسهٔ پرسو جویی از پیری ترتیب داد که در آن پیری به سؤال نمایندگان جوابهای مبهم و نامشخصی داد و حتی سخنان قبلی خود را هم نقض کرد. وقتی از کوک پرسیدند چه بر سر یادداشتهایش آمده به سادگی پاسخ داد که آنها را جا گذاشته است. احتمال دارد که هیچکدام از این دو نفر به قطب نرسیده باشند. اگر چنین باشد پیری با داشتن حامیان قدرتمند در حکومت، موفقتر بود. بنابراین کاشف اصی قطب شمال ریچارد بیرد Richard Byrd است که مدعی شد در سال 1926 سوار بر هواپیما از مرکز قطب عبور کرده است.
در عمل، اولین سفر برای رسیدن به قطب- به دور از هرگونه شک و تردید در 1968 عملی شد و رالف پلایستد Ralph Plaisted با اسنوموبیل خود را به قطب رساند. ادعای او بر خلاف دیگران مبتنی بر مدارک انکار ناشدنی بود.