محاکمهٔ جادوگران شهر سیلم

درتاریخ محاکماتی که کلیسا در آن دخیل بود، محاکمهٔ جادوگران شهر سیلم اوج بیعدالتی و رسوایی محسوب میشود.
دادگاه مشهور شهر سیلم پروندهای را به جریان انداخت که در تاریخ بیعدالتی و خرافات فرهنگ آمریکا بیسابقه بود. رئیس این دادگاه را ویلیام فیپ فرماندار منطقه منصوب کرده بود که انگیزههای مذهبی فراوانی برای انجام این محاکمه داشت. مورخان ثبات کردهاند که تمام اعمالی شیطانی و وحشتی که به سال 1692 شهر سلیم را فرا گرفت میتوان از طریق سوابق موجود در کلیسا، سوابق مالیاتی، فهرست افراد مقیم شهر و خرافات فرقه مذهبی پیوریتان توضیح داد.
این ماجرای شرمآور از ماههای اولیه سال 1692 در آشپزخانه فرماندار شهر آغاز شد. چند دختربچه دور هم جمع شدند و به تقلید از پیشگوها در گوی بلورینی نگاه میکردند تا شوهران آیندهٔ خود را پیدا کنند. بردهٔ خدمتکار به نام تیتوبا هم آنجا بود. یکی از دخترها مدعی شد که در گوی بلورین یک تابوت دیده. تیتوبا هم وحشتزده شد، سگی هم زوزه کشید و به زودی همهٔ این دخترها از ترس شروع به جیغ و فریاد کردند وحرفهای نامفهومی میزدند. بنابر گزارشها وحشت آنها به دیگران هم سرایت کرد و همه علایم عجیب و غریبی را میدیدند، یا وانمود میکردند که میبینند دال بر وجود شیطان. خبر به حاکم شهر رسید و او اعلام کرد شیطان بر این شهر مسلط شده و شکار جادوگرانی که شیطان را احضار کرده بودند، آغاز شد.
شکار گسترده جادوگران
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
درآن زمان شکار جادوگران امری معمول بود. قبل از سال 1692 بیشتر از 25 جادوگر محاکمه و به مرگ محکوم شده بودند. اما محاکمههای سیلم به دلیل گستردگی، تعداد زیاد و حماقتی که در پس آن نهفته بسیار معروف است. در طی ده ماه 165 نفر به انجام اعمال جادویی متهم شدند، 150 نفر به زندان افتادند و 19 نفر کشته شدند و همهٔ اینها با آن بازی دخترانهٔ من با کی ازدواج میکنم؟ آغاز شد. مقامات شهر، دخترها را تحت شکنجه واداشتند تا بگویند که چه کسانی اعمال جادوگری را به آنها آموختهاند. دخترها در ابتدا منکر هرگونه کار شیطانی بودند اما بعد، زیر فشار، نام ده نفر را گفتند که یکی از آنها همان برده، تیتویا بود. این برده فوراً اعتراف کرد که جادوگر …. شاید از ترس شکنجه …… به هر حال اعتراف او باعث شد که موج شکار جادوگران آغاز شود و تعداد زیادی زن و مرد دستگیر شدند و این موج در ماه بعد به شهر مین رسید. از میخانهچی تا کشیش شهر متهم و سوزانده شدند. تعداد اعدامها زیاد شد. قضات دادگاه از دختران میخواستند تا هر روحی را در خیال بر آنها ظاهر میشود نام ببرند و بعد او را به جرم جادوگری محکوم میکردند. سرانجام یکی از رهبران مذهبی که نفوذ زیادی داشت شروع به اعتراض کرد و قضات شهر را متهم نمود که دچار اشتباه شدهاند و از قدرت خود به غلط استفاده میکنند و دادگاه شهر را منحل کرد. موج جادوگرکشی در 1693 به پایان رسید.
شهر از هم پاشیده
آیا کینهتوزی دختران باعث شد که هر که را خوششان نمیآمد، متهم به جادوگری کنند؟ آیا والدین آنها از سرتعصب آنها را واداشتند تا دیگران را متهم کنند؟ مورخان در این مورد نظر روشنی دارند:
دهکدهٔ سیلم در نزدیکی شهر سیلم بود و مردم دهکده به شهر عوارض و مالیات میپرداختند و از این بابت ناراضی بودند که مجبورند سخت کار کنند و دستمزدشان را به صورت مالیات بپردازند. موضوع دیگری هم بود. در آن زمان برای دهکده کلیسایی ساخته بودن و بین اهالی روستا بر سر ادارهٔ آن مناقشه بود. این محاکمهها در حقیقت نوعی تصفیه حساب بر سر این اختلافها بود. بیشتر کسانی که در دادگاه بر علیه دیگران شهادت دادند درگیر این مناقشهها بودند و میخواستند از دیگران انتقال بگیرند. عدهای دیگر هم آدمهای خرافات بودند و ناخواسته وارد این ماجرا شدند. گرچه نمیتوان گفت که توطئهٔ از قبل طراح شدهای بر این ماجرا، ریخته شده بود. در عوض به نظر میرسد که اهالی بیسواد و خرافاتی بخشی از سیلم ماجرایی