زندگینامه ادگار آلن‌پو، نابغهٔ پریشان‌ داستان‌های هراس – به مناسبت زادروز او

1

بی‌تردید چیزی که ما مردم را به هم نزدیک می‌کند و یا خوانندگان داستان‌های کوتاه را به طرف آثار ادگار آلن‌پو می‌کشاند این است ک ه همگی باید بمیریم. داستان‌های ادگار آلن پو پر است از مرگ، مرگ‌هایی غالبا بی‌دلیل و یا به انگیزهٔ انتقام که ترس و وحشت غریبی به دل انسان می‌اندازد. اغلب آدم‌های داستانی او عاشق زنان زیبایی هستند که چیزی به مرگ‌شان نمانده، زنانی که به آرامی تسلیم مرگ می‌شوند، بی‌آن‌که مرگ‌شان خواب کسی را آشفته کند.

نمی‌توان بهترین آثار او را خواند و یا بازخواند و برخود نلرزید. این داستان‌ها محصول ادغام آگاهانهٔ تخیل و ذهن تحلیل‌گر آلن‌پو است، به نظر او الهام لازم هست ولی کافی نیست: «اشتباهی بزرگتر از این نیست که فکر کنیم اصالت حقیقی صرفا مربوط به الهام است. آفرینش اصیل یعنی تلفیقی از سر دقت، صبر، آگاهی و ادراک.» واقع‌نمایی از دلمشغولی‌های اصلی اوست و داستان‌هایش چنان واقعی است که فقط آن لحظه که پایان می‌یابد و پاهای خواننده محکم بر زمین سرد و سخت واقعیت کوبیده می‌شود قدروقیمت فضای تخیلی نابش به چشم می‌آید. «دقت هرچه بیشتر در وصف جزئیات، داستان را باورپذیر و واقعی می‌کند. نویسنده می‌تواند کاری کند که خواننده با چشمش بشنود و با گوشش ببیند.» جزئیات وحشت‌آور داستان‌های او این سؤال را در ذهن ایجاد می‌کند که آیا این قصه‌ها صرفا بازی تخیل اوست و یا بیان واقعی وحشتی که او در عمق قلبش حس می‌کرده است؟! او چنان واقعی می‌نویسد که بعید است تجربهٔ مستقیم نویسنده در آن دخیل نباشد. در این شکی نیست که او هم مانند دیگر نویسندگان موفق، مواد خام داستان‌هایش را از تجربه‌های مستقیم خود می‌گیرد، ولی این به آن معنا نیست که او خودش همان است که می‌نویسد و اگر این‌طور نیست پس او کیست؟

ادگار آلن‌پو به سال 1809 به دنیا می‌آید. پدر و مادرش هنرپیشه‌های دوره‌گردی هستند که از شهری به شهری می‌روند و نمایش اجرا می‌کنند. آن‌ها رنگ یک خانهٔ واقعی را به چشم نمی‌بینند، اتاق هتل‌های مختلف خانهٔ آن‌ها است. نه ماهه است که پدرش، که هنرپیشهٔ درجه دو و پرنوش قهاری است، می‌رود و گم‌وگور می‌شود و دو ساله است که مادرش در ریچموند ویرجینیا، در سن بیست و چهار سالگی و به مرض سل، از دنیا می‌رود و ادگار می‌ماند و یک برادر و یک خواهر نوزاد. مرگ مادر ضربهٔ بزرگی است و ادگار همیشه، خودآگاه و ناخودآگاه، مادر را در حالی به خاطر دارد که خون استفراغ می‌کند و مردان شومی در لباس سیاه او را می‌برند. مردی به نام جان آلن که از زنش بچه ندارد ادگار را به خانه می‌برد و ادگار خواهر و برادرش را تا ابد گم می‌کند. جان آلن هیچ وقت نمی‌تواند ادگار را چون بچهٔ واقعی خود دوست بدارد و همین صدمهٔ شدیدی به روح ادگار وارد می‌کند و برعکس زن آلن، نامادری ادگار، تا می‌تواند لوسش می‌کند و این نازپروردگی از او یک بچه‌ننهٔ مادام العمر می‌سازد.

چهار ساله است که به مدرسهٔ خوبی فرستاده می‌شود و تا هفده سالگی در بهترین مدارس ممکن درس می‌خواند. در هفده سالگی به پیش‌دانشگاهی می‌رود و بعد به دانشگاهی در شارلوتس‌ویل ویرجینیا. در آن روزها فرصت رفتن به دانشگاه برای همه جوانان دست نمی‌دهد و ادگار شانس آورده، شانسی که نمی‌تواند از آن استفاده کند. وضع مالی جان آلن از همیشه بهتر است ولی به دلایلی ادگار را در مضیقه مالی نگه می‌دارد و جیب ادگار همیشه خالی است و او مجبور است دائم از این و آن پول قرض کند. البته آدم‌های اهل معامله در شارلوتس‌ویل که او را پسر جان آلن می‌دانند به راحتی به او پول قرض می‌دهند و مطمئن هستند که پول‌شان راه دوری نمی‌رود. اما این همهٔ ماجرا نیست. متأسفانه ادگار پرنوش هم هست و به قمار هم اقبال دارد. اگرچه با این همه، توانسته بنویسد و بیافریند، اما دوره‌هایی هم بوده که نمی‌توانسته بی‌مسکرات سر کند و این اعتیاد گه‌گاه کار دستش می‌دهد. او مشکل خود را می‌داند و در داستان «گربه سیاه» می‌نویسد: «چه کسی از ارتکاب صدبارهٔ کار احمقانه یا رذیلانهٔ خود در شگفت نمانده؟ کاری که می‌دانسته نباید مرتکب شود».

اولین سال تحصیلی دانشگاهی به پایان می‌رسد. زندگی تا به حال چندان بد هم با او تا نکرده، اما مشکلاتش پیش رو است. ناپدری‌اش، الن، با چشم بصیرت فهمیده که ادگار قدر پول را نمی‌داند و توپ به دارایی‌اش خواهد بست، پس، از بازپرداخت قرض‌هایی که ادگار بار آورده سر باز می‌زند و او را نیمه مقروض رها می‌کند و این پایان رؤیای تحصیلات دانشگاهی اوست. جان آلن، ادگار را به خانه می‌برد و از او می‌خواهد که به شغل خودش رو بیاورد. درخواستی که ادگار هجده ساله را وامی‌دارد برای همیشه خانهٔ جان آلن را ترک کند. او تنها یک بار دیگر به آن‌جا برمی‌گردد، به هنگام مرگ نامادری نازنین‌اش.

ادگار هجده ساله می‌خواهد به تنهایی با دنیا روبه‌رو شود و به آلن ثابت کند که می‌تواند روی پای خودش بایستد. او می‌خواهد مشهور باشد تا همه درباره‌اش حرف بزنند و حتی بدنامی را به نادیده گرفته شدن ترجیح می‌دهد.

این‌که در چند سال آتی دقیقا چه بر ادگار رفته مطمئن نیستیم و شاید چندان هم مهم نباشد که بدانیم او دقیقا لحظه به لحظه یا ماه تا ماه چه می‌کرده ولی یقین داریم در همان حال که فقر امانش را بریده می‌نوشته و می‌نوشته. او از چهارده سالگی شاعری می‌کرده و روزهایش را به سرودن شعر می‌گذرانده و به تشویق دوستش در همان هجده سالگی به انتشار کتاب شعر کوچک و کم‌حجمی به نام «تیمور لنگ و دیگر اشعار» دست می‌زند. از این کتاب تنها چند جلد آن هم به سختی فروش می‌رود. ولی ادگار از پا نمی‌نشیند و دو سال بعد کتاب دیگری با نام «الاعراف، تیمور لنگ و دیگر اشعار» به بازار می‌فرستد. این کتاب در واقع تجدید نظر شده و بسط یافتهٔ کتاب اول و همچنان مورد بی‌مهری است. اما کتاب او بالاخره مطرح و دیده می‌شود، اگرچه به دلیل قرار گرفتن در ردهٔ «کتاب شعرهای بد».

سال 1831 است و ادگار در نیویورک مستقر شده و جزفروش کتاب ممر درآمد دیگری ندارد، می‌شود گفت او اولین نویسندهٔ حرفه‌ای امریکایی است. امروزه بیشتر نویسندگان امریکایی حرفه‌ای هستند ولی در زمان آلن‌پو نویسندگی شغل دوم و فرعی بود و نویسندگان از شغل‌های دیگری نان می‌خوردند. چاپ جدیدی از اشعارش را با عنوان «صرفا اشعار» منتشر می‌کند که باز هم پولی برایش به ارمغان نمی‌آورد. ادگار تنهاست و تنهایی را دوست ندارد. خاله و دخترخاله‌اش را در بالتیمور پیدا می‌کند و پیش آن‌ها می‌رودو. آن‌ها از او هم فقیرترند و باری بر دوش او به حساب می‌آیند. ولی برای ادگار که تشنهٔ محبت است، داشتن خانواده از هر چیزی مهم‌تر است. بالتیمور در آن زمان از مراکز فعال نشر است و طبیعی‌ست که می‌تواند برای ادگار که تصمیم گرفته فقط از راه قلم گذران کند، جای خوبی باشد. او که با شعرهایش نتوانسته جلب توجه کند به داستان‌نویسی رومی‌آورد و دیوانه‌وار می‌نویسد تا عاقبت در سال 1833 «دست‌نوشته‌ای در بطری» او برندهٔ جایزهٔ بهترین داستان کوتاه می‌شود. این داستان بیانگر مهارت فوق العادهٔ او درنوشتن داستان کوتاه است. او بعدها از جان‌مایهٔ این داستان عجیب دریایی در بسیاری از آثارش استفاده می‌کند، ماجراجوی تنهایی که بلاهای فیزیکی و روانی فراوانی به سرش می‌آید.

فقر نزدیک است آلن‌پو را از پای درآورد که شانس به او رو می‌آورد؛ مجلهٔ «پیام ادبیات جنوب» به توصیهٔ یکی از داوران همان مسابقهٔ «‌ بهترین داستان‌های کوتاه» از او می‌خواهد به ریچموند برود و دربارهٔ کتاب‌های تازه چاپ شده نقد بنویسد. به زودی اسم ادگار و مجله باهم بر سر زبان‌ها می‌افتد. خیلی‌ها مجله را فقط به خاطر نقدهای او می‌خوانند. او عقایدی آن‌چنان جنجالی دارد که تا آن زمان نظیرش دربارهٔ هنر نوشتن ابراز نشده بود. او جلاد نقد است و همین، تعداد دشمنانش را بر دوستان فزونی می‌بخشد. بعضی‌ها معتقدند که او نقاد عادلی نبوده و جا داشته نظراتش را کمی دوستانه‌تر ابراز کند.

حالا پو در سه حوزهٔ اصلی ادبیات-نقد، داستان کوتاه و شعر-سرجنبان است. داستان‌های دلهره‌آور او، که آدم‌هایش را در موقعیت‌های کاملا استثنایی قرار می‌دهد، شهرت جهانی پیدا کرده. این داستان‌ها خود وحشت را نشان نمی‌دهد، بلکه تخیل خواننده را طوری به کار می‌گیرد که به خودی خود درگیر آن وحشت بشود. او را نخستین خلاقان داستان مدرن کارآگاهی هم هست، داستان‌هایی که اغلب راوی گیج و سربه‌هوایی طرح پیچیدهٔ آن را به همراه خواننده پیش می‌برد. تا وقتی خود پو زنده است داستان‌های کارآگاهی‌اش با اقبال بیشتری روبه‌رو می‌شود و داستان‌های دلهره‌آورش نیز بعدها خوانندهٔ زیادی پیدا می‌کند.  شعرهایش هم آهنگین است و کلمات را به خاطر ریتم و آهنگ‌شان انتخاب می‌کند. شعر مشهور «کلاغ» نمونهٔ خوبی است بر این مدعا. به باور او شعر باید مایهٔ لذت باشد و نه نمایان‌گر حقیقت؛ به خصوص از نوع تلخش. نقدهای او که جای خود را دارد. قصد او این است که کشور جوان امریکا صاحب ادبیات ملی شود و به همین دلیل به هنگام نقد نه با کسی تعارف تکه‌پاره می‌کند و نه نان قرض می‌دهد. خیلی‌ها شاکی‌اند که خودش و نقدهایش به سردی یک قضیهٔ سخت هندسی هستند و شاید از همین‌جاست که او بی‌نهایت دشمن دارد و بی‌دوست مانده است.

به زودی خاله و دخترخاله‌اش، ویرجینیا، را پیش خودش به ریچموند می‌آورد. ادگار هرچه در اجتماع و محیط کاری تلخ و گنددماغ است در خانه تا بخواهی شیرین و دوست‌داشتنی‌ست؛ او قدر خانوادهٔ تازه‌یافته‌اش را می‌داند و دست آخر با دخترخالهٔ بچه‌سال خود که نصف خودش سن دارد ازدواج می‌کند. او بیست و هشت ساله است و ویرجینیا چهارده ساله. می‌گویند ترس از دست دادن خاله‌اش که جای نامادری را پر کرده، ادگار را واداشته که تن به این ازدواج دهد.

چیزی نمی‌گذرد که شغلش را از دست می‌دهد. او به شدت حساس است و مرتب دستخوش افسردگی می‌شود و در این حال نمی‌تواند در برابر وسوسهٔ پرنوشی مقاومت کند. وقتی برای بار اول که پس از پرنوشی به دفتر مجله می‌رود و مچش را می‌گیرند، قول می‌دهد که دیگر تکرار نکند و وقتی دوبار دیگر با همین حال و هوا در دفتر مجله حضور می‌یابد، عذرش را می‌خواهند.

گرچه پرنوش است ولی سردبیر و ویراستار خوبی است و همیشه مجله‌ای پیدا می‌شود که به او کار بدهد. ولی کارش را خیلی زود از دست می‌دهد، او قادر به کنترل خودش نیست.

شعر کلاغ برای اولین‌بار در 29 ژانویه 1845 در نیویورک، شهری که مدتی است در آن‌جا زندگی می‌کند، به چاپ می‌رسد. انتشار شعر کلاغ مقارن است با اوج رمانتی‌سیسم در اروپا که منبع الهام امریکایی‌ها هم هست. آن‌ها همچون اروپایی‌ها از نگاه خردمندانه و یکسان به هستی خسته شده‌اند و در پی نگاه فردی و قوانین فردی هستند. آن‌ها شعر و نوشته‌ای را می‌پسندند که نمایانگر فردیت انسانی باشد. شعر و داستانی که نه دنیای واقعی، بلکه رؤیا و الهام را به زندگی آن‌ها بیاورد. کلاغ شعری‌ست خودبسا، کاملا منقطع از دنیای روزمرهٔ عقل سلیم و حاوی خواب و خیال‌های رؤیایی اثیری و گریزپا. کلاغ با استقبال بی‌نظیر در سراسر ایالات متحده و حتی خارج از آن روبه‌رو می‌شود و بارها و بارها در روزنامه‌ها و مجلات گوناگون به چاپ می‌رسد، اما از آن‌همه چند دلاری بیشتر نصیب ادگار نمی‌شود. 1845 برای او سال خوبی است. دومین مجموعه داستانش چاپ می‌شود و موقعیت شغلی مناسب‌تری پیدا می‌کند، گرچه به رغم این همه، همچنان با فقر دست به گریبان است. در اواخر 1846 چنان پریشان احوال است که دو نشریهٔ نیویورکی از دوستان آلن‌پو درخواست اعانه برای او و خانواده‌اش می‌کنند؛ ویرجینیا مسلول است و کلبهٔ کوچک و چوبی آن‌ها هیچ وسیلهٔ گرمایی ندارد.

او مستعد است، باهوش است، حق زندگی بهتری را دارد اما روزگار همواره شاخ‌اش را شکسته، پس چاره‌ای نمی‌بیند جز آن‌که به دنیای رؤیاهایش پناه ببرد. او با صدای بلند رؤیا می‌بیند و خواننده را شاهد حوادث خارق عادتی می‌کند که با لذت در رؤیاهایش ساخته و پرداخته است. «من یک رؤیاپردازم. همه در آستانهٔ خواب رؤیا می‌بافند و وقتی خواب‌شان عمیق می‌شود آن رؤیاها را فراموش می‌کنند. من توان آن را دارم که از آستانهٔ خواب برگردم و رؤیاهایم را نیز با خود برگردانم و آن‌ها را بنویسم. در واقع مواد خام داستان‌های من رؤیاهایم هستند».

سرانجام بیماری ویرجینیا که از سال 1842 شروع شده در 30 ژانویه 1847 جانش را می‌گیرد و مرگ او ادگار را به لبهٔ جنون می‌کشاند. انگار تقدیر اوست که زن‌هایی را که دوست می‌دارد از دست بدهد: مادرش، نامادریش و حالا ویرجینیا. بعد از مرگ ویرجینیا ادگار متوجه موقعیت بد خود در نیویورک می‌شود، او که همیشه در حال بحث و جدل با منتقدان و ملانقطی‌های نیویورکی بوده متوجه می‌شود که قافیه را باخته است. «در مورد ادبیات نباید آداب‌دان بود، باید حقیقت را گفت.» او حقیقت را گفته برای همین دوستی ندارد و همه دشمن‌اند. پس به (به تصویر صفحه مراجعه شود) ریچموند فیلادلفیا برمی‌گردد تا شاید سارا، عشق نوجوانی‌اش را پیدا کند و با او ازدواج کند که موفق نمی‌شود. او درحالی‌که دورهٔ آثار بزرگش سپری شده هنوز هم می‌نویسد.

در 1849 در ریچموند سخنرانی‌ای می‌کند در باب ادبیات و چند هفته بعد مردهٔ او را، درحالی‌که هیچ کس غم ندیدن او را ندارد و هیچ کس از مرگش متأثر نیست، در یکی از خیابان‌های بالتیمور پیدا می‌کنند و هیچ‌گاه معلوم نمی‌شود او کی و چرا به بالتیمور رفته و چرا مرده است.

منبع: شماره 101 مجله گلستانه


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

عکس‌هایی از حوادث ناگوار که با کمی «احتیاط» و عقل قابل پیشگیری‌اند

گاهی ما در کارهایمان به اصطلاح از خلاقیت استفاده می‌کنیم یا سعی می‌کنیم کاری را بدون اینکه وسایل لازمش را داشته باشیم با چیزهای بی‌ربط، در زمان کم، تمام کنیم. خب راستش گاهی شانس می‌آوریم و پز می‌دهیم که خلاقیت داشته‌ایم، اما خیلی وقت‌ها…

دستمال‌های پارچه‌ای برای پنهان کردن نقشه فرار در زمان جنگ جهانی دوم

جورجینا کنیوندر جنگ جهانی دوم، نقشه‌های سرّی روی دستمال‌های جیبی چاپ می‌شد تا نیروهای متّفقین در پشت خطوط دشمن بتوانند از آنها استفاده کنند. گرامی داشتن دستمال‌های پارچه‌ای کهنه پدر ‌همسرم شاید به نظر کاری ناخوشایند باشد اما در دل آنها…

و باز هم قسمت دیگری از عکس‌های کمتر دیده شده تاریخی – گالری عکس

این عکس‌هایی که تحت عنوان عکس‌های کمتردیده شده درج میشوند، باز هم عکس‌های خوش‌شانس تاریخی هستند. لابد صدها برابر آنها عکس وجود دارد که اصلا فیلم آنها برای همیشه گم شده و خراب شده یا در آرشیو مجلات و روزنامه‌ها با تصور بی کیفیت بودن یا در…

طراحی‌ها و معماری‌های نبوغ‌آمیز و عالی که باید تحسین‌شان کرد

همان طور که در برخی پست‌های قبلی از طراحی‌ها و معماری بد گفتیم (در اینجا و اینجا برای مثال) سوی مخالف آنها هم وحود دارد. یعنی طراح یا معماری صنعتی به کاربرد و جنبه زیباشناختی اماکن و اشیا دقیقا فکر کرده و چیزی دلخواه و هماهنگ با محیط پدید…

ابر تورم آلمان در سال 1923 چه بر سر مردم آورد؟

به زمانی می‌رویم که یک آلمانی طبقه متوسط، ​​میلیاردها مارک در جیب خود حمل می‌کرد اما هنوز نمی‌توانست چیزی بخرد. یک قرص نان 200 میلیارد مارک قیمت داشت.با حقوق بازنشستگی یک هفته‌ای حتی یک فنجان قهوه را نمی‌شد خرید. سقوط آزاد ادامه داشت و…

سری جدیدی از عکس‌های جذاب مقایسه‌ای زمان قدیم و جدید مکان‌ها و شهرها

عکس‌های «قبل و بعد» یا عکس‌های یک مکان بعد از گذشت زمان مدید، به چند دلیل جالب از آب درمی‌آیند:دگرگونی دیداری: انسان‌ها به طور طبیعی به سمت تغییرات و دگرگونی‌های بصری گرایش دارند. عکس‌های قبل و بعد تصویری واضح و قابل توجه از پیشرفت،…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / قیمت وازلین ساج / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / نهال بادام / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو / مجتمع فنی تهران /قیمت روکش دندان /Hannover messe 2024 /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / لیست قیمت تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ / سریال ایرانی کول دانلود / دانلود فیلم دوبله فارسی /داروخانه اینترنتی آرتان /جارو استخری /میکروبلیدینگ / اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو /توانی نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /تولید محتوا /دانلود نرم افزار /
1 نظر
  1. سیمور می گوید

    آلن پو، کسیست که کلی نویسنده، از سر تاسر جهان، چه رئال نویس و چه فانتزی نویس، او را یکی از نویسنده های تاثیر گذار بر سبک خود دانسته اند .

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

••4 5