تبلیغات بیلبوردی خلاقانه – چرا تبلیغهای تاملبرانگیز و «دیریاب» در ایران پاسخ نمیدهند یا توهم آن وجود دارد؟

یک زمانی سادهترین شیوه تبلیغ، جار زدن بود. بعد که صنعت چاپ توسعه پیدا کرد و روزنامهها و مجلهها با شمارگان بالا، در دسترس عموم مردم قرار گرفتند، تبلیغ در رسانههای کاغذی باب شد. این تبلیغات اول با سادهترین ادبیات ممکن انجام میشدند. بعد رقابت بین فروشگاهها و برندها بیشتر شد و نوشتهها خلاقانهتر شدند و از گرافیک چه در بخش متنی و چه در بخش عکس همراه استفاده شد و بعد هم به ترتیب نوبت به تبلیغات رادیویی، تلویزیونی و وبی رسید. تبلیغ در قالب تابلوهای تبلیغاتی شهری یا بیلبوردها هم که همیشه جایگاه خاص خودش را داشته است.
دهههاست که تبلیغ در غرب، به صورت یک دانش درآمده است. تیم طراح کمپینهای تبلیغاتی باید مجهز به دانشهایی مانند آنالیز آماری بازار برای پیدا کردن جامعه هدف، روانشناسی، مهارتهای نگارشی و آشنایی با ادبیات در سطح بالا و از همه مهمتر خلاقیت و نوآوری باشد.
بر این اساس تبلیغات در غرب، خیلی وقتها مستقیم نیست. یعنی خیلی وقتها اصلا شما تازه در ثانیههای آخر تبلیغ یا حتی بعد از تمام شدن تبلیغ میفهمید که تبلیغ در مورد چیست. به نوعی تبلیغ در ذهن شما یک چیستان ساده مطرح میکند که باید کمی در موردش فکرش کنید و حلش کنید و وقتی متوجه نکته مسئله میشوید، حس خوبی به شما دست میدهد و همراه با سرخوشی ناشی از آزاد شدن دوز اندک دوپامین در مغزتان، برند هم در عمق جانتان تثبیت میشود و جا خوش میکند!
گاهی هم زیبایی گرافیکی و بازی با طرح و رنگ و سایه آنچنان دلفریب است که شما مانند یک اثر هنری به آن مینگرید.
اما در ایران چه!
سالها که اصلا تبلیغ یک چیز آزارنده محض بود. اندکی بعد از پایان جنگ ایران و عراق، بانکها شروع به پخش آگهیهای مستقیم با سادهترین نوع ادبیات شدند و آن زمان مد روز، تبلیغ کیلومترها اسکناس هزار تومانی برای برندگان خوششانس بود!
اما آیا واقعا تبلیغ غیرمستقیم در جامعه ایران پاسخ نمیدهد؟
از یک طرف تیم خلاق برای بازاریابی خلاقانه در ایران کم هست و کپیکاریهای پوچ از تبلیغات خارجی بیداد میکند. از سوی دیگر معدود شرکتهای موفق در این زمینه، وقتی با تحمیل نظرات از سوی هیئتمدیرههای کجسلیقه و بیدانش و بودجه کم و ناسپاسی مواجه میشوند، از هر چه خلاقیت است پشیمان میشوند و به همان روتین دلخواه میپردازند و اوضاع را برای خود سخت نمیکنند.
اما آیا واقعا ذهن عامه مردم ما، پذیرای تبلیغات غیرمستقیم نیست؟ آیا در این زمینه کار پژوهشی علمی انجام شده؟
بیسند و مدرک نمیخواهم حرف بزنم. اما برآورد بدبینانه من در بعضی روزها حاکی از کاهش سطح توجه مردم و سطحی شدن آنهاست. در همین وبلاگ که در خدمت شما هستم، خیلی وقتها متوجه میشوم که کنایه و استعاره به هیچ عنوان درک نمیشود.
تبلیغکننده هم به هر حال هدفش فروش بییشتر است و نه یک کار هنری و ادبی! پس ترجیح میدهند با بهینهترین شیوه ارتباط برقرار کند. وقتی تبلیغ سس و برنج و روغن با نشان دادن یک خانواده خوشبخت با لباسهای رنگی که بعد از مصرف روغن سالم، شادابتر میشوند و ورزش مفرح میکنند، پاسخ میدهد، چرا برویم سراغ ایهام و استعاره؟!
در این پست تعدادی بیلبورد تبلیغاتی را با هم مرور میکنیم. که دیدنشان خالی از لطف نیست.
در یک سو تبلیغ مکدونالد و در سوی دیگر هتلهای فانتزی برای زنبورها
تبلیغ فیلم Ant-Man به صورت این بیلبورد کوچک باید باشد دیگر!
تبلیغ دراکولای شبکه بی بی سی در طول روز گیجکننده است، اما شب معنا پیدا میکند
تبلیغ تعاملی که با استفاده از هوش مصنوعی و فناوری تشخیص چهره متوجه میشود که آیا غالب مردم به سویش نگاه میکنند یا خیر و اگر میزان توجه به اندازه کافی باشد، کوفتگی صورت زن سوژه تبلیغ التیام پیدا میکند.
تبلیغ محافظت از زنان در مقابل خشونت خانگی
تبلیغ بخش جهانی بی بی سی: به هر دو سوی خبر بنگرید:
سسی اینچنین تند – تبلیغ یک سس در هند!
بیلبورد کوکاکولا که با استفاده از فرشبافی سنتی صربستان ایجاد شده:
تبلیغ چه میتواند باشد؟ برای تبلیغ برندی که ادعای بهینه بودن مصرف انرژی دارد این بیلبورد را ساختهاند که در طول روز، بدون استفاده از هیچگونه انرژی و با سایه، نام برند دیده میشود.
دریاهایی از زبالههای پلاستیکی – هدیه بشر به محیط زیست
بیلبوردی برای لگوی سهبعدی:
تبلیغ Legend Of Zelda در طول شب و روز:
همه بودجهمان صرف مشتری شد!
تبلیغ نوار چسب:
تبلیغ حافظ محیط زیست تویوتای پریوس:
تبلیغ سریال استنجر تنیگز در ورشو:
تبلیغ Red Hat – شرکت آمریکایی نرمافزار متن باز و سازنده مهم توزیع لینوکس
خلاقانه! این بیلبورد همیشه وضعیت آب و هوا را درست نشان میدهد!
کبابپز:
صرفهجویی در مصرف را از تبلیغ خود شروع کنیم:
تبلیغ فابر کاستل: ببینید، میتوانم آسمان را بکشم!
تبلیغ شبکه باران در روسیه: باران دروغها را میشوید!
از حادثه به دنبال شتابزدگی عبور میکنید، اما با عواقب آن دستبهگریبان خواهید ماند:
تیم Milwaukee Brewers یک بیلبورد درست کرده که در طی فصل بازیها، هر هفته مقداری باز میشود:
تبلیغ پلانتاریوم یا افلاکنمایی به نام سیاهچاله:
استفاده از انحناهای لوگوی مکدونالد برای نشان دادن سمت و سوی رستوران مکدونالد:
بدون شرح:
تبلیغ قدیمی آیپاد:
کمی با خوردن کیتکت بیاسایید:
تبلیغ خمیردندان:
روز زمین در سال 2019: از همه گونههای حیات محافظت کنید، حتی آنهایی که از آنها میترسید.
بدون شرح
تبلیغ وسیله پیرایش موی بینی پاناسونیک!