مرور سریالهای قدیمی: The Newsroom یا اتاق خبر

در لابلای تقلا برای پیدا کردن سریالهای تازه، گاهی یادمان میافتد که چه بسیارند سریالهای قدیمی خوب که یا ندیدهایم یا به خاطر مشغلههایی، دیدنشان را ناتمام گذاشتهایم.
سریال The Newsroom یا اتاق خبر یکی از سریالهای خوبی بود که پخش آن از ۲۴ ژوئن ۲۰۱۲ از شبکه HBO آغاز شد و پس از سه فصل و ۲۵ قسمت در ۱۴ دسامبر ۲۰۱۴ به پایان رسید.
ژانر این سریال درام سیاسی بود و خالق داستان آن آرون سورکین بود.
داستان کلی سریال از اینجا شروع میشد: ویل مکاوی (با بازی جف دانیلز) مجری مشهور تلویزیون است به خاطر برنامهی خبری نیوز نایت به جایگاه تثبیت شدهای دست یافته. اما بر اثر یک اتفاق، زندگی کاری و شخصی او دچار دگرگونی شده و مجبور به همکاری با گروه تازهای در شبکهٔ خبریِ تخیلی به نام «شبکه کابلی خبری آتلانتیس» (ACN) میشود. او در این شرایط، باید اعتبار و شهرت گذشته را دوباره به دست آورد و آمار بینندهها را ارتقا بخشد. در راس گروه تازه، نامزد سابقاش قرار دارد که ویل مدتها از او بیخبر بوده است.
آرون سورکین که فیلمنامه فیلمهایی نظیر چند تا آدم خوب، شبکه اجتماعی و مانی بال را نوشته و در این سریال هم میتوان شباهتهای زیادی میان آن فیلمها و اتاق خبر پیدا کرد. شبکه اجتماعی، موفقترین اثر سورکین که برنده بهترین فیلمنامه هم شده، بیشترین نزدیکی را به این مجموعه دارد. او پدیدآورنده یک سریال موفق دیگر، یعنی بال غربی هم بوده است.
سریال، داستان مردی شکست خورده که سعی دارد دنیایی تازه بسازد و از امکانات رسانهها برای تحقق آرزوهای خود استفاده میکند. کار با رسانه برای قهرمان مرکزی اتاق خبر، همچون مرهمی است که زخمها و ناکامیهایش را التیام میبخشد. همان نقشی که راه اندازی شبکهی اجتماعی برای مارک زاکربرگ و ساختن یک تیم بیسبال موفق از دل وضعیتی بغرنج برای ویلی داشت. جای کامپیوتر و اتاق شبکه اجتماعی را میز خبر و دوربینهای روشن گرفتهاند. ویل مکاوی در آن استودیوی کوچک است که قدرت و میل به زندگی پیدا میکند.
با وجود پرداختن به مهمترین وقایع سیاسی روز، هیچگاه فضای داستانی اثرش را زیر سایهی این حوادث نمیبرد. در واقع، او سیاسیترین وقایع را از دریچهی فردیت یک شخصیت خاص میبیند و دنبال میکند. در اپیزود نخست سریال، زورآزمایی ویل برای اجرای برنامه خبری و رابطه قدیمیاش با مکنزی را به طور موازی پیش میبرد و در صحنههای پایانی، شور و حرارت ویل برای پیگیری ماجرای نشت نفت در استودیو و نگاههای مکنزی از اتاق فرمان را تصویر میکند. برای این فیلمنامهنویس کهنه کار، داستان عاشقانه ویل و مکنزی در مرکزیت قرار میگیرد و همه آن وقایع و افشاگریها در پس زمینهاش.