معمای ترور جان اف. کندی – کندی چگونه و به توسط و دستور چه کسانی ترور و کشته شد؟
در ساعت ۱۲: ۳۰ ظهر روز ۲۲ نوامبر سال ۱۹۶۳ / آذر ۱۳۴۲جهان ناگهان در بهت و وحشت فرورفت. جان اف کندی، مردی که بسیاری از آمریکاییها باور داشتند عصرتازهای از امید و آزادی را در کشورشان رقمزده است، در حین حرکت با کاروانی از ماشینهای همراهش در خیابانهای دالاس در تگزاس هدف گلوله قرار گرفت. سه گلوله شلیک شد؛ اولین تیر به خطا رفت، تیردوم گلویش را سوراخ کردوتیرسوم به سرش خورد. او فورا به بیمارستانی در نزدیکی محل حادثه انتقال یافت و به قول یک خبرنگار: «برای ۳۰ دقیقه پرهیاهو آمریکاییهای زیادی به گوش نشستند، انتظار کشیدند و شاهد جان دادن او بودند.»
لیندون بی. جانسون، جانشین کندی بلافاصله بعد از ترور اوگروهی حقیقت یاب را مامور پیگیری ماجرا کرد تا در میان شایعات و بلوای ایجاد شده از قتل مرگ کندی بتوانند از رازی که پشت ترور او بود پرده بردارند. روند کشف و بررسی موضوع شتابزده پیگیری میشد و روز به روز نتایج جدیدی به دست میآمد. البته گزارشاتی که سالها بعد منتشر شد نشان داد شواهد مشکوک و یافتههای حاصل از این بررسیها کافی نبودهاند؛ ولی اتفاق نظر عمومی بر این بود که یک روانی منزوی به نام «لی هاروی اسوالد» مسؤول تیراندازی است. بعد از اعلام نتایج اولیه برای تعدادی از مردم این سوال به وجود آمده بود که چگونه اسوالد توانسته از چنان زاویه دشواری تیرها را به هدف بزند. سوال مردم این بود که او چطور توانسته بود در چنان فواصل زمانی کوتاهی تفنگش را برای شلیکهای مجدد بارگذاری کند تا بالاخره گلولههای سرنوشت ساز را به هدف بنشاند؟ جواب قطعی برای این سوال وجود نداشت.
نفر دومی در میان است گروه حقیقت یاب روز به روز با گزارشهای جدیدی روبه رومی شدند. یکی از این گزارشها نشان میداد که یکی از تیرها از خیابان شلیک شده است، نه از زاویه بالا و همه این شواهد تئوری دیگری را شکل میداد که میگفت ضاربان دو نفر بودهاند و یکی از آنها در حین ترور از خیابان به سمت گروه ماشینهای در حال حرکت آتش گشوده است. کسانی که به تئوری نفر دوم معتقد بودند فکر میکردند امکان ندارد اسوالدبتواند به تنهایی همه این نقشه را آن طور که در گزارش انبار» (علت نامگذاری این گزارش درباره ماجرای ترور این بود که تیرانداز ازبام ایک انبار کتاب به کندی شلیک کرده بود) آمده بود پیاده کند. تردیدها درباره گزارش انبار زمانی بیشترشد که کارآگاهان و پلیس، ماجرای ترور را بار دیگر در صحنه شبیهسازی کردند. در گزارش انبار اعتقاد بر این بود که تیر دوم پس از شکافتن گلوی کندی، به سینه و دست فرماندار تگزاس، جان کانلی خورده بود. وقتی صحنه بازسازی شد؛ معلوم شد جان کانلی در زمان شلیک در موقعیتی قرار داشته که تیر برای اصابت به او باید ۹۰ درجه تغییر مسیر میداده و این تقریبا غیرممکن بود. این موضوع بیش از پیش وجود یک فرد مسلح دیگر دربین جمعیت یا در یکی از ساختمانهای مجاور محل حادثه راضروری جلوه میداد. اینکه دونفریاحتی بیشتر فاجعه را ترتیب داده باشند منطقیتر به نظر میرسید تا باور اینکه گلوله پس از برخورد به گلوی کندی۹۰ درجه تغییر مسیر داده باشد.
شخص دوم کجابود؟ یکی از محلهایی که میشدبیشترین احتمال قرارگیری تیرانداز دوم را در آن داد، تپه پوشیده از چمنی در نزدیکی آن خیابان بود. چند نفر بعدها در تحقیقات گفتند که از آنجا صدای تیرشنیدهاند و کمی دودهم در بالای تپه دیده بودند که ممکن بود دود حاصل از تیراندازی باشد. این تپه دید خوبی به موقعیتی داشت که کندی در آن ترور شد. همچنین به راحتی میشد با پایین آمدن از آن در میان خطوط قطار ناپدیدشد و از خیابان «لم» گریخت. عده زیادی از شاهدان که هنگام حادثه بین تپه چمن پوشیده ودسته ماشینهای رئیس جمهور ایستاده بودند گفتند که در مسیرشلیک بودهاند و احساس کردهاند که گلوله از سمت آنها به طرف مقتول شلیک شده است. در گزارشهای بعدی آمده بود که در لحظات حادثه مردی تفنگ به دست در پشت حصار اطراف تپه دیده شده بود. بعدها پلیس دالاس مرد آوارهای را به عنوان مظنون دستگیر کرد که میگفت هنگام حادثه در حال دور شدن از تپه بوده است. همه اینها احتمال وجود یک ضارب دوم را قوت بخشید.
فیلم زاپرودر (فیلم آرام و رنگارنگ دیدار کندی از دالاس که توسط یک عکاس غیرحرفهای به نام آبراهام زاپرودر ثبت شده است) ناخواسته همه ماجرا را به تصویر کشید و به عنوان یک مدرک مورد استناد کسانی قرار گرفت که به تئوری دوم معتقد بودند. بر اساس گزارش انبار، تیر پس از برخورد به کندی به فرماندار خورده بود. پس باید فاصله برخورد تیربه کندی و فرماندار بسیار کوتاه میبود؛ در حالی که بر اساس آنچه در فیلم زاپرودر نشان داده میشود
این فاصله بیشتر از آن است که بشود باور کردهردو نفر به وسیله یک تیر مورد اصابت قرار گرفتهاند. در صحنهای از فیلم که گلوی کندی مورد اصابت دومین تیر قرار میگیرداوفورا به ضربه واکنش نشان میدهدو تکان میخورد. در همین صحنه کانلی در پشت اومعلوم است ولی تا پایان این صحنه هیچ حرکت غیر طبیعی که نشانه برخورد تیر با او باشد، نمایان نمیشود. کانلی چند صحنه بعد به اصابت تیر واکنش نشان میدهد و این یعنی دو تیر مجزا گلوی کندی و فرماندار را هدف گرفته بود. گزارش کالبدشکافی جمجمه رئیس جمهور موقعیت قرارگیری تیرانداز را بهتر مشخص میکرد. این گزارش بیش از پیش مبین این واقعیت بود که تیراسوالد از انبار کتاب تگزاس به سمت کندی شلیک شده است. شاهدان عینی درباره برخورد گلوله به سراوگفته بودند، گلوله مغزاوراطوری متلاشی کرد که حتی ذرههایی از محتویات سر او روی آسفالت کف خیابان ریخت.
تردید ادامه دارد
تئوری مرد مسلح دوم بسیار پیچیدهتر بود و یکی از عجیبترین و البته موفقیت آمیزترین توطئههای تاریخ | را توضیح میداد. بعضی شواهد را فقط با طرح چنین تئوری میشد توجیه کرد. علاوه بر آن کمیته دیگری هم که در سال ۱۹۷۹ از نمایندگان مختلف تشکیل شد در جمعبندی تایید کرد که احتمال وجود یک فرد مسلح دوم کاملا وجود داشته است. ولی شواهدی هم آن را رد میکرد. مثلا عکس یک عکاس که دقیقا در لحظه اصابت تیر دوم گرفته شده بود جان اف کندی و کانلی، هردو را در حالت واکنش به تیر نشان میداد. یا مثلا فیلمهایی از تپه پوشیده از چمن وجود داشت که همه مردم اطراف آن را در لحظهای که تیراحتمالی از آنجا شلیک شده بود در حالت عادی نشان میداد. البته تئوری فرد مسلح دوم علاوه بر اینها مشکلاتی داشت و در عین حال که بعضی ابهامات را رفع میکرد اما سوالهای بیپاسخی به وجود میآورد.
در مقابل چند سرنخ دیگر بود که نشان میداد ممکن است همه ماجرا کار یک تیرانداز باشد. یکی این بود که موقعیت نشستن کانلی در لیموزین کندی در لحظه شلیک ممکن است طوری بوده باشد که تیر در مسیر مستقیم به هردو برخورد کرده باشد. یعنی موقعیتهایی از بدن دونفر که تیر به آنها اصابت کرده بود، نه به خاطر انحراف ۹۰ درجه تیربلکه به خاطر این بوده است که یکی از دو نفرو به احتمال زیاد نفری که جلوتر نشسته بود در لحظه برخورد تیرسرش را به طرف بیرون چرخانده بود. باوجوداین شواهدودیگر مواردی که به تدریج به دست آمد؛ مردم آمریکازیاد رغبتی به شنیدن این توضیحات و یافتههای جدیدتری که در دهه ۶۰ منتشرمی شد، نداشتند به طور کلی برای آنها غیرقابل باور بود که فاجعه به این بزرگی را یک مرد، آن هم با آن جثه و قدوقامت درست کرده باشد و اینکه مرددیگری بااسوالدهمکاری کرده و یک کار تیمی برنامه ریزی شده برای ترور یکی از محبوبترین روسای جمهور آمریکا انجام شده باشد برای آنها پذیرفتنیتر به نظر میرسید. به همین دلیل تئوریهایی که ماجرا را تشریح میکردند از یک معمای ساده به ماجرای گروهها و تشکیلات مخوفی تبدیل شدند که با برنامه ریزیهای بلندمدت و پیچیده بالاخره موفق شده بودند رئیس جمهور را ترور کنند
جان اف کندی چطور کشته شد؟
1-نقطه برتری اسوالد اسوالد
ساختمان انبار کتاب را برای تیراندازی انتخاب کرد چون ارتفاع و دید مناسبی داشت. بسیاری میگوینداگر او واقعا آنجا بود چرا همان ابتدا کار را تمام نکرد و صبر کردماشین رئیس جمهور به خیابان «الم» بپیچد: در حالیکه خیابان «هاستون دید بهتری داشت. خیلیها جواب این سوال را یکی از شواهدی میدانند که تایید میکندتک تیراندازها دونفر بودهاند. آنها میگویند اسوالدصبرکردچون میخواست همزمان با تیرانداز دوم تیر بزند و باید ماشین در تیررس تیرانداز دوم هم قرار میگرفت.
۲- مرد آواره
در منطقه پشت تپه چمن پوشیده، سه مرد بیخانمان که از طرف شهر به بیرون در حرکت بودندچنددقیقه پس از شلیک توسط پلیس دالاس دستگیر شدند. این سه نفر بعد از مدت کوتاهی آزاد شدند ولی بعدا شایعه شد که یکی از آنها شباهت زیادی به یکی از افسران ارشد سازمان سیاداشته و این موضوع به این شایعات دامن زد که شاید اوتیرانداز دوم بوده یا از آنجا برنامه قتل رامدیریت میکرده است.
دسته ماشینهای کندی به جز راننده، در لیموزین کندی چهار نفر حضور داشتند. خود او و همسرش جکی روی صندلی عقب نشسته بودند و کانلی، فرماندار تگزاس و همسرش نلی روی صندلی جلو بودند. در لحظهای که تیر به کندی وسپس کانلی رسید، کانلی ۹۰ درجه به سمت کندی چرخیده بود و دقیقا داشت این جمله رامی گفت: «نمیتونید بگید دالاس امروز با شما مهربون نیست! » همین لحظه بود که اسوالد ماشه تفنگ را کشید. اولین تیر خطا رفت. دومین تیر به کندی وکانلی هرگو اصابت کردو تیر سوم به مغز کندی خورد. دلیل اینکه تیر دوم به گردن کندی وسپس به کتف و کنار سینه کانلی خورد این بود که او ۹۰ درجه به سمت کندی چرخیده و منتظر بود جواب حرفش را از رئیس جمهور بشنود.
تئوریهای مجروح شدن کندی پزشکان دالاس اعلام کردند جهت حرکت گلوله در سر کندی با جهتی که تیراسوالد از آن شلیک شده است مطابقت ندارد. اف بی آی گزارش داده بود دو تیر به کندی اصابت کرده است ولی گزارش آنها بعدهابه تندی نقد شد. گزارش نیروی دریایی به چیزی که امروز پذیرفته شده نزدیکتر است.
۴- دود در تپه پوشیده از چمن
در تئوریهایی که بیش از یک نفر به عنوان تک تیرانداز معرفی میشوند این تپه نقش دارد. این تپه رامیشد به راحتی پشتیبانی کرد. علاوه بر اینکه دید فوق العادهای برای شلیک به خیابان در اختیار تیرانداز میگذارد. برای فرار هم به راحتی میتوان در پشت تپه میان خطوط قطارناپدیدشد. در تجسسهایی که در مراحل بعدی انجام شد چندتن از شاهدان عینی گفتندصدای گلولهراطوری شنیدهاند که انگار تیر از سمت این تپه به مقتول شلیک شده است
۵- تئوریهای تک گلولهای
جمعبندی شواهد درباره دومین تیری که اسوالد شلیک کرد نشان داد هم رئیس جمهور و هم کانلی با یک تیر که آن هم از طبقه ششم ساختمان انبار کتاب تگزاس شلیک شده مورداصابت قرار گرفتهاند. با توجه به نقاطی از بدن دونفرکه تیر به آنها برخورد کرده است بسیاری فکر میکردند لازم است تیر پس از برخورد به نفر اول ۹۰ درجه تغییر مسیر داده باشد: درحالیکه باتحقیقات بیشتر معلوم شد وضعیت قرارگیری بالاتنه نفر جلویی نسبت به نفر عقبی در لحظه برخوردتیر ۹۰ درجه اختلاف داشته است.
چه کسی دستور ترور کندی را داده بود
کمونیستها اسوالد را اجیر کردند
بعد از ترور مثل همیشه در آمریکا کسانی که دوست دارند شعار آزادی سر بدهند مظنونان را «دشمنان مردم و آزادی» معرفی کردند. مافیا و کمونیستها به متهمان ردیف اول تبدیل شدند و روابط قوی کمونیستها در آمریکا، همچنین رابطه نه چندان دوستانه کندی با اتحاد جماهیر شوروی و این باور عمومی که اسوالد جزء کمونیستها بود دست به دست هم داد تا کمونیستها به متهم اصلی این پرونده تبدیل شوند.
اسوالد زمانی که جوانتر بود پس از اینکه از نیروی دریایی بیرون آمد مدتی را در شوروی گذرانده بود. او در این دوره که در فقر و تنگدستی به سر میبرد تحت تاثیر ادبیات سوسیالیستی و سلاحهای روسی بود و وقتی از شوروی به ایالات متحده برگشت طرفدار سرسخت دیکتاتور کوبا؛ یعنی فیدل کاسترو. حتی شایعه دیگری پس از ترور پخش شده بود که اسوالد چند ماه قبل از حادثه با یک جاسوس کوبایی در مکزیک ملاقات کرده بود و البته این ماجرا باور کردنی به نظر میرسید که کوبا با پرداخت پول یا به نحوی دیگر اسوالد را به کشتن رئیس جمهور آمریکا ترغیب کرده باشد. اما پس از چند روز قضیه رابط مکزیکی و دیدار اسوالد وجاسوس کوبایی در کشور مکزیک به کلی رد شد و موضوع انگیزه ترور و گرایشات کمونیستی اسوالد به شدت رسانهای شد. رسانهها اسوالد را مردی خشونت طلب و کمی روان پریش با علاقه شدید به اسلحه و تجهیزات نظامی و البته آموزش دیده و تیرانداز خبره در نیروی دریایی آمریکا معرفی کردند.
پای مافیا در میان است
در حالی که تئوری کمونیستی بودن انگیزههای این ترور در آمریکا پخش شده بود، اسوالد پیش از آنکه پایش به دادگاه برسد در راهرو به وسیله یک گانگستر سابقه دار به نام «جک رابی» در ۲۴ نوامبر ۱۹۶۳ کشته شد. این اتفاق باعث به وجود آمدن این باور شد که گروههای مافیایی پیچیده در این ماجرا نقش داشتهاند. در این گیر و دار پروندههایی از رابطه خانواده کندی با اعضای گروههای مافیایی رو شد که نشان میداد که جوکندی، بابی کندی، پاتریشیا کندی و حتی خود رئیس جمهور هر کدام حداقل یک بار با زن یا مردانی که رابط اعضای باندهای مافیایی بودهاند تماس برقرار کردهاند.
مثلا در یک مورد از این مذاکرات یکی از اعضای شاخص مافیا در سال ۱۹۶۰ به یکی از نزدیکان کندی قول داده بود که در شیکاگو، زمینه را برای پیروزی کمپین کندی در انتخابات ریاست جمهوری آماده کند. اسم ژانکانا، شاه مهره یک گروه مافیایی قدرتمند دیگر یا یکی از افرادش ممکن بود اسوالد و تیرانداز دوم را استخدام کرده باشند تا با کشتن کندی که حامی دسته دیگری از گانگسترها بود خواسته باشند به قدرت گروه رقیب در تجارت و تسلطشان در شهرهای مختلف آمریکا پایان دهند. رابی را هم ممکن بود خود آنها استخدام کرده باشند تا با کشتن اسوالد حقیقت را بپوشاند؛ چون ممکن بود آنها از اینکه اسوالد در دادگاه بخواهد از نقش مافیا در این ترور صحبت کند وحشت داشته باشند. یا حتی احتمال دیگر این | بود که رابی خودش مرد مسلح دوم ماجرا بوده باشد و پیش از اینکه اسوالد فرصت پیدا کند او را لو بدهد، رابی همدستش را به قتل رسانده بود.
این تئوریها زمانی میتوانست درست باشد که خود رابی هم جزء مافیا و مورد اعتماد روسا بوده باشد و از آنجا که مطمئن بودهاند او در جریان دادگاه و تحقیقات زیرکانه پلیس میتواند واقعیت را پنهان نگه دارد از او خواسته بودند اسوالد را بکشد. اگرچه این واقعیت را که رابی جزئی از مافیا بوده است نمیشود رد کرد؛ ولی سندی هم وجود ندارد که ثابت کند او از مافیا دستور گرفته بود اسوالد را بکشد. رابی هیچ وقت از اعضای شاخص مافیا نبود و در ماجرای قتل کندی هم اسناد روشنی وجود نداشت که بشود او را یکی از تیراندازان دانست یا به شکل دیگری او را در قتل شریک شناخت.
سیا کندی را کشته است
در دهه ۶۰ میلادی آمریکا تحولات بزرگی را تجربه میکرد. در این دوره آمریکا به سختی درگیر جنگ در ویتنام بود. هر روز ویتنامیهای زیادی کشته میشدند و آمریکا هم سربازانش را از دست میداد. این موضوع موجب نفرت در آمریکا شده بود و به تدریج در ایالات متحده تظاهرات زیادی علیه جنگ برگزار میشد. این بدبینی مردم نسبت به دولت و سیاسیون آمریکایی در آن دوره موجب شد تئوریهای توطئه که شاید قرار بود متوجه دشمنان خارجی و دیگر کشورها باشد بیشتریقه گروههای داخلی را بگیرد. آن زمان کندی قرار بود نیروهای آمریکایی را به تدریج از ویتنام خارج کند، ولی عدهای از تندروها در آمریکا مخالف رها کردن ویتنام بودند. حالا که کندی کشته شده بود مردم فکر میکردند جنگ طلبها به خاطر برنامههایی که کندی دنبال میکرد او را از صحنه حذف کردهاند.
چند سرنخ دیگر پیدا شد که به طرز عجیبی سازمان سیا را وارد توطئه قتل کندی میکرد. در نزدیکی تپه پوشیده از چمن سه بیخانمان دستگیر شدند که پس از بازجویی اولیه و زمانی که ظاهرا معلوم شد بیکس و کار هستند و نقشی نداشتهاند آزاد شدند؛ ولی بعدا گفته شد یکی از آنها شبیه یکی از افسران ارشد سازمان سیا بوده است. این موضوع به این شایعه دامن زد که ماموران سیا در حال تدارک صحنه قتل بودهاند. ولی اساسا چراممکن بودسیادست به قتل رئیس جمهور کشور که به نحوی رئیس این سازمان هم محسوب میشد بزند؟ دو تئوری بسیار مشهور در این باره وجود داشت. اولین تئوری بر این اساس بود که سازمان سیا برای انتقام جویی، نقشه قتل رئیس جمهور را کشیده است؛ مخصوصا که همه میدانستند سازمان سیاو کندی بر سر «ماجرای خلیج خوکها» با هم اختلاف شدیدی داشتند و سیا از کندی دل خوشی نداشت. خیلیها معتقد بودند سیاهرگز نمی توانست کندی را ببخشد و به این ترتیب میخواست از او انتقام بگیرد. کسانی که این تئوری را باور داشتند میگفتند سیا با همکاری تبعیدیهای کوبا این توطئه را ترتیب داده است و اسوالدهم یکی از سربازان نیروی دریایی درگیر در ماجرای خلیج خوکها بوده است و در خاک کوبا همراه با دیگر نیروهای آمریکایی جنگ را تجربه کرده بود.
البته همه میدانستند که سیا سابقه فعالیتهای مشابهی را در دیگر کشورها دارد. چند وقت قبل هم نیروهای سیادر تلاش ناموفق سعی کرده بودند با استفاده از نفرات نفوذیشان در کوبا، فیدل کاسترو، رهبر این کشور را ترور کنند. تئوری دوم خیلی عمیقتر وارد تار و پود قدرت و دستگاه سیاسی ایالات متحده آمریکا میشد. کسانی که این تئوری را قبول داشتند فکر میکردند کندی به اندازه کافی در مقابل کمونیسم سخت نیست و با این روند ویتنام را همان طور که هری ترومن چین را به کمونیستها واگذار کرد در رقابت با کمونیستها از دست خواهد داد. گذشته از این موارد و به طور کلی هم کندی رئیس جمهور چندان ایده آلی برای تشکیلاتی مثل سیانبردسیادر کار فروش سلاح دست داشت و بخش بزرگی از درآمدهایش هم از این راه تامین میشد. آن وقت در دوره کندی درآمد آمریکا از فروش تسلیحات نظامی به دیگر کشورها پایین آمده بود و این برای مدیران سیا اصلا خوشایند نبود.
آن زمان کاهش فعالیتهای نظامی و نیروهای زمینی آمریکا در ویتنام در مدتی کوتاه درآمدهای سیا را تا حد زیادی پایین آورده بود و با این روند، سیا قدرتش را رو به افول میدید. به هرحال جزئیات ماجرا هر چه بود، احتمالا این به مخاطره افتادن قدرت تجاری و تسلیحاتی عدهای درون دستگاه حکومت یا باندهای مافیایی بیرون از آن بود که نقشه یک ترور بیسابقه را کشیده بود و اسوالد که از زیر و بم و روابط پیچیده پشت پرده بیخبر بود با استفاده از دستاویز اعتقادات کمونیستیاش استخدام شده بود تا با قتل رئیس جمهور آمریکا را وارد آشفتگی کند که میلیونها دلار خرج روی دست ملت آمریکا گذاشت. تئوریهایی که سیا را مقصر معرفی میکردند افراطی به نظر رسیده و هیچ وقت تایید نشدند ولی در مقابل هیچ کس هم هیچوقت نتوانست آنها را با دلایل محکم و قطعی رد کند.
دولت مقصر اصلی است
هر تئوری که در این زمینه مطرح شد جنبههای منطقی داشت و شواهدی آن را تایید میکرد، ولی در مقابل سوالهایی را بیجواب میگذاشت. عدهای در تمام این سالها گفتند که دولت آمریکا و سران آن از واقعیت ماجرا خبر داشتند؛ ولی هیچ وقت واقعیت را به مردم نگفتند. البته بعید به نظر میرسید که دولت و اعضای آن واقعیتی را برای نیم قرن پنهان کرده باشند. به هر حال این ماجرا آن قدر پیچیده است که طبیعتا چندین و چند نفر درگیر آن بودهاند و بعید است همه آنها برای این همه سال سکوت کرده باشند. البته کسانی که به چنین موضوعی معتقدند معمولا میگویند شواهد متناقض و متعدد را سران دولت خودشان به وجود آوردند تا این معما را برای همیشه لاینحل باقی بگذارند. این معما برای ۵۰ سال به شکل یک راز باقی مانده و بعید است پس از این هم قرار باشد چیز تازهای در باره آن کشف شود که بتواند حقیقت را روشن کند. این ماجرا بسیار پیچیده است و چه بسا خود جزئی از یک ماجرای پیچیدهتر در راس قدرت آمریکا باشد. مردم هم دقیقا همین طور فکر میکنند. مجله تایمز پیش از این نتایج نظرسنجی را منتشر کرد که نشان میداد ۷۰ درصد از آمریکاییها فکر میکنند قتل کندی بخشی از یک زد و بند یا منازعه سیاسی بسیار وسیعتر از یک اتفاق در کف خیابان بوده که زوایای دیگر آن هیچوقت فاش نشده است. به هر حال چیزی که اتفاق افتاده و همه درباره آن مطمئن هستند این است که اسوالد جان اف کندی را به قتل رساند. اینکه شاید او میخواسته آمریکا را به عصر جدید وارد کند فقط یک پیش بینی است که شاید خیلیها که دوست داشتند او بمیردهم آن را در سر داشتند؟
منبع: دانستنیها – آذر 92