زندگینامه ماژلان؛ دریانوردی که دنیای کروی را دور زد

اولین چهره مشهور عصر اکتشافات کریستف کلمب بود که با کشف قاره آمریکا این جرات را به دیگران داد که دل را به دریا بزنند و سرزمین‌های نو را کشف کنند. تا آن زمان چون همه از شرق به هند می‌رفتند و کسی نتوانسته بود از غرب راهی به هند پیدا کند هنوز عده‌ای فکر می‌کردند زمین تخت است. کلمب هم هرچند در کشف قاره آمریکا موفق بود اما باز نتوانست کروی بودن زمین را ثابت کند و از راهی جدید به هند برسد، بنابراین پیدا کردن راه غربی هند هنوز هدف تمام دریانوردان بود تا اینکه سروکله ماژلان پیدا شد؛ دریانوردی که قصد داشت دنیا را دور بزند. چون با این کار نه تنها راهی به سوی هند پیدا می‌کرد بلکه بالاخره فرضیه زمین تخت هارا هم از بین می‌برد.

مشهورترین دریانوردان عصر رنسانس پرتغالیها و اسپانیایی‌ها بودند. پرتغالی‌ها قبل از اسپانیایی هاراه دریانوردی را پیش گرفته بودند؛ اما به سمت شرق، (اسپانیایی‌ها بیشتر دنبال کشف غرب بودند) آن‌ها گروه‌های دریانوردی خود را به زحمت از سواحل مدیترانه و بیخ گوش کشتی‌های عثمانی ردمی کردند تا باهزار خطر به هند و جزایر ادویه برسند؛ راهی که زحمت و هزینه زیادی داشت اما باعث شده بود آن‌ها زودتر باشرق آشناشوند، از جمله این دریانوردان ماجراجوفرنائو دماژالاس (FernaodeMagalhaes) معروف به فردیناندماژلان بود. ماژلان که در خانوادهای اشرافی متولد شده بود، ابتدا در دربار شاه جان دوم به عنوان پیشخدمت مشغول به کار شد. اما بعد زندگی در لیسبون که آن زمان از مراکز علوم در اروپا بود، باعث شد او به تحصیل در جغرافیاونجوم بپردازد و کم کم به دریانوردی علاقه‌مند شود. ماژلان فقط ۲۰ سال داشت که اولین ماموریت دریایی خود را آن هم به مقصدی بسیار دور یعنی هند تجربه کرد. اتفاقا در همین سفر بود که او به خاطر شجاعتش در جنگی در شهر کیلوا (تانزانیای امروز) نشان سلحشوری گرفت. سال بعد او به هند شرقی یا همان اندونزی رفت و چهار سال بعد رسما ناخدا شد و این شروع ماجراجویی‌های ماژلان بود.

کلاهی که سر پرتغالیها رفت

پیمان «توردسلیاس» یا همان خط فرضی که پاپ روی نقشه جهان کشید، در نصف النهار ۴۶ درجه غربی واقع شده بود و جهان را بین اسپانیا و پرتغال تقسیم می‌کرد. اسپانیا و پرتغال خبر نداشتند جزایر ادویه که هر دو کشور برای به دست آوردن آن تلاش می‌کردند هم از آن سوی جهان در آسیای شرقی واقع بود؛ بنابراین نمی‌دانستند که این نصف النهار زمین را دور می‌زند و آن طرف می‌شود ۱۳۴ درجه شرقی و با احتساب همان تقسیم، جزایر ادویه متعلق به پرتغالی هاست. به خاطر همین اسپانیایی‌ها می‌خواستند زرنگی کنند تا زودتر دستشان به جزایر برسد و آنجا را از آن خود کنند. از آن طرف در پرتغال هم ماژلان به فکر گرفتن جزایر ادویه از غرب بود.

او ابتدا طرحش را پیش پادشاه پرتغال برد؛ اما جان دوم طرح او را آن قدر متهورانه دید که نتوانست ریسکش را بپذیرد و ماژلان برای اجرایی شدن برنامه‌اش مجبور شد سراغ ثروتمندترین دولت آن زمان یعنی اسپانیایی‌ها برود. شارل اول پادشاه اسپانیا برنامه ماژلان را پذیرفت چون ارزش تجارت جزایر را می‌دانست. اما وقتی چشم ماژلان به کشتی‌هایی که شارل در اختیارش گذاشته بود، خورد فهمید که پادشاه هرچند با برنامه او موافق است؛ اما خوشبین نیست، شارل پنج کشتی در اختیارش قرار داده بود که به قول «پنروسه» تاریخ نگار: «کشتی هاچنان کهنه و تعمیری بودند که کسی حاضر نبود حتی تاجزایر قناری (که در نزدیکی اسپانیاست) هم با این کشتی‌ها سفر کند» این پنج کشتی عبارت بودند از: «ترینیداد» به ناخدایی ماژلان، سن آنتونیو» به ناخدایی خوان دکارتاژ، «کونسپسیون» به ناخدایی گاسپارد کسادا و معاونت خوان دل کانو، «ویکتوریا» به ناخدایی لویس دمندوزا و سانتیاگو» به ناخدایی خوان رودریگز، این اشخاص همگی تیم همراه ماژلان بودند که قرار بود هر کدامشان در آینده نقش مهمی در این سفر داشته باشند. به این ترتیب پنج کشتی و ملوانانش که تعدادشان به ۲۴۰ نفر می‌رسید در سال ۱۵۱۸ راه خود را آغاز کردند.

شورش آغاز می‌شود

ماژلان که می‌دانست کشتی‌هایش چندان قدرتمند نیستند، سعی کرد تا می‌تواند از لبه ساحل حرکت کند تا اگر مشکلی پیش آمد بتواند سریعا کشتیهارا به ساحل برساند و به همین خاطر سفرش خیلی طولانی شد. او مدت زیادی در کنار ساحل آفریقاحرکت کرد تا به سیرالئون رسید و از آنجا مسیرش را کج کرد و مستقیم به سمت آمریکای جنوبی و برزیل رفت. وقتی به برزیل رسید هم تصمیم گرفت به دلیل اینکه در نیمکره جنوبی با زمستان مواجه شده بود، از ابتدای مارس (اسفند) تا آگوست (شهریور) توقف کند، در این توقف ملوانان از فرصت برای تجارت بابومیان محلی استفاده کردند ولی در این بین اتفاق بدی افتاد. دسکادا دمندوزا و دکارتاژ سه ناخدای اسپانیایی که از همان آغاز سفرهم سر ناسازگاری با فرمانده پرتغالی داشتند، شورش کردند. بهانه‌شان هم توقف بیش از حد بود. اما ماژلان موفق شد به اتفاق ملوانانی که به او وفادار بودند شورش را سرکوب کند. ناخداهای همراه ماژلان اکثرا اسپانیایی بودند؛ به خاطر همین ماژلان با هوشمندی برای آنکه در این شورش‌ها دست برتر را داشته باشد اکثریت ملوانان را از پرتغالیها انتخاب کرده بود. بعد از درگیری ماژلان شورشیان را به مرگ محکوم کرد. او عاقبت دسکادا و دمندوزا را اعدام و کارتاز را در یک ساحل بی آب و علف رها کرد. جالب اینکه خوان دل کانو هم که بعد از معدود کسانی شد که دوباره به اسپانیا برگشتند، ابتدا جزء همین اعدامی‌ها بود. اما ناگهان مورد عفو ماژلان قرار گرفت و شد یار غار او.

تنگه ماژلان

بعد از همه ماجراهایی که اتفاق افتاد، کشتیها راه جنوب را در پیش گرفتند تا اینکه به نقطه‌ای رسیدند که امروز دماغه ویرجین نام دارد و در جنوب آرژانتین است. ماژلان کوچکترین کشتی یعنی سانتیاگو را برای شناسایی فرستاد که در مسیر به صخره‌ها برخورد کرد و غرق شد. در ادامه هر چهار کشتی به مسیرشان ادامه دادند و به جنوبی‌ترین نقطه آرژانتین امروز رسیدند. حالا چشم ماژلان به بزرگ‌ترین اقیانوس دنیا باز بود؛ اقیانوسی که خود ماژلان آن را «آرام» نام نهاد. تنگه‌ای هم که گروه ماژلان از آن عبور کردند بعدها به افتخار او تنگه ماژلان نامیده شد. در ادامه راه یکی دیگر از کشتی‌ها از ترس کمبود آذوقه به اسپانیا بازگشت. حالا فقط ماژلان باسه کشتی باقی مانده بودند. اماقسمت بسیار سخت سفر، عبور از همین اقیانوس عظیم بود. ماژلان ابتدا کمی در حاشیه آمریکای جنوبی به سمت شمال حرکت و سپس مسیر خود را به سمت غرب کج کرد. کشتی‌ها سه ماه و بیست روز را در آبهای اقیانوس آرام حرکت در حالی هرگز نمی‌دانستنددقیقا کجای دنیا هستند و مسیر را درست می‌روند یانه.

ملاقات با سرزمین‌های شرقی

در ششم مارس ۱۵۲۱ پس از نزدیک به چهار ماه سرگردانی در اقیانوس آرام، کشتیهابه خشکی رسیدند. جزیره‌ای که ماژلان به آن رسید امروز «گرام» نام داد. او می‌خواست از بومیان آنجا آذوقه بگیرد ولی آن‌ها که تعدادشان به صدهانفر می‌رسید آن کشتی را غارت کردند و می‌خواستند سراغ کشتی‌های دیگر هم بروند. در نتیجه ماژلان به سرعت از گوام به سمت شمال حرکت کرد و به مجمع الجزایر زیبایی رسید که بعدها نام آن را به خاطر نام پادشاه اسپانیا فیلیپ دوم، «فلیپین» نامیدند. ماژلان در این جزیره رفتار آرام‌تری دید و توانست کلی آذوقه و همچنین هدایای مختلف از آن‌ها بگیرد. در ادامه ماژلان و یارانش به مالزی رسیدند. در این سفر بردهای همراه ماژلان بود که پرتغالی‌ها قبلا از راه شرق از همین مالزی گرفته بودند. وقتی ماژلان به مالزی رسید عملا او و بردهاش نخستین انسان‌هایی بودند که یک بار ۳۶۰ درجه دور زمین گشته بودند.

پایان کار

فیلیپین و مالزی پایان کار ماژلان بودند. در یکی از گشتهای او در جزایر اطراف فیلیپین هنگامی که ماژلان یکی از قبیله‌های محلی را به مسیحیت دعوت کرد و با آن‌ها متحد شد، دشمنان آن قبیله به جنگ ماژلان و متحدانش آمدند. اما در مقابل سپاه ۱۵۰۰ نفری قبلیه دشمن، گروه ۴۰ – ۵۰ نفری ماژلان حرفی نداشتند و نتیجه‌اش مرگ ماژلان بود، به این ترتیب سفر او در آسیای شرقی نیمه تمام ماند و نتوانست دوباره به اسپانیا بازگردد اما ناخدای همراه او خواندل کانو هنوز زنده بود و می‌توانست سفر او را کامل کند. او سه کشتی داشت ولی تعداد ملوانانش کافی نبود. بعد از مرگ ماژلان ابتدا جونا آرامی شکل گرفت ولی دل کانو و اسپینوزا اوضاع را به دست گرفتند و ملوانان و اموال کشتی‌ها را در دو کشتی تقسیم کردند. آن‌ها سپس از فیلیپین راه افتادند. دو کشتی ابتدا با دور زدن جزایر اقیانوسیه به برونئی فعلی رسیدند. در آنجا سلطان برونئی به خوبی با آن‌ها رفتار کرد و هر دو ناخدا هدایای گرانقیمتی گرفتند و ادویه زیادی خریدند تا برای تجارت به اسپانیا ببرند. پس از آن آن‌ها از دو مسیر جدا به س مت اسپانیا حرکت کردند. اسپینوزا می‌خواست خودش را به پاناما برساند و اموال را به کشتی دیگری انتقال دهد و از آنجا به اسپانیا برود. اما دل کاتو می‌خواست از طریق جنوب آفریقا و دماغه امید نیک این کار را بکند.

راه اسپینوزا منطقی نبود چون اقیانوس آرام هنوز ناشناخته بود و این ناشناختگی هم عاقبت کار دستش داد. او در راه به پرتغالی ها(دشمنان قسم خورده اسپانیا) خوردو کشتی‌اش توقیف شد. اسپینوزا چند سالی زندانی بود تا توانست بابیچارگی از زندان بیرون بیاید و به اسپانیا برود. اما دل کانو خیلی زودتر از اسپینوزا سوار بر کشتی ویکتوریا ابتدا به سرعت جزایر اندونزی یعنی بالی جاوه و سوماترا را دور زد و به کشورش برگشت. او هرگز در راه توقف نکرد تا به پرتغالی‌ها برخورد نکند.

ساعتی که جانشان را نجات داد

کشتی دل کانو مسیر بسیار طولانی اندونزی تاجنوب آفریقا را طی کرد؛ اوضاع از نظر آذوقه و هوا بد بود و تعداد مردگان کشتی بیشتر از زندههاشده بود ولی به هر حال حرکت آن‌ها ادامه داشت تا اینکه آن‌ها به جزایر سانتیاگو در کیپ ورد (غرب آفریقا) رسیدند؛ جایی که دست پرتغالی‌ها بود. دل کاتو وقتی ماجرا را فهمید ابتدا به دروغ گفت از کارائیب آمده و گم شده‌اند. اما پس از چند روز پرتغالی‌ها به آنهاشک کردند و ۱۳ نفر از ملوانان را زندانی کردند. اما دل کانووبقیه افراد به مسیرشان ادامه دادند. تا اینکه یک روز هنگام غذا گرفتن، ملوانان با پرتغالی‌ها سر اینکه آن روز، پنجشنبه است یا چهارشنبه بحثشان شد. پرتغالی‌ها می‌گفتند چهارشنبه اماملوانان با تعجب می‌گفتند آن روز پنجشنبه است و روی حرفشان مصر بودند و همین اشتباه جان آنها را نجات می‌دهد. این موضوع آن قدر برای پرتغالی‌ها مجهول بود که باعث شد به اسپانیایی بودن ملوانان شک کنند و آن‌ها را آزاد کنند. ملوانان حق داشتند، آن‌ها از مرز تاریخ بین المللی رد شده بودند و به علت حرکت مداوم به سوی غرب مدت ۲۴ ساعت زمان به دست آورده بودند. سرانجام گروه دل کانو در هشتم سپتامبر ۱۵۲۲ فقط با ۱۸ ملوان اروپایی و ۳ اندوزیایی به سویل اسپانیا رسید. این افراد به اضافه ۱۳ نفری که بعدا از زندان پرتغالی‌ها آزاد شدند تنها بازماندگان این سفر پرماجرا بودند؛ سفری که کروی بودن زمین را برای همیشه ثابت کرد.

منبع: مجله دانستنیها – شهریور 92

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]