دیالوگ: فیلم آقای اسمیت به واشنگتن میرود به کارگردانی فرانک کاپرا Mr. Smith Goes to Washington

کارگردان: فرانک کاپرا
فیلمنامهنویس: سیدنی بوچمن
سال تولید: 1939
در پی اتفاقاتی جفرسون اسمیت (جیمز استوارت) به عنوان سناتور سنا انتخاب میشود. او قهرمان جنگ است و جوانی درستکار و بیادعاست که دغدغهاش کمک به مردم شهرش است. اولین لایحه او در مورد ساختن کمپ در زمینی است که یکی از سرمایهداران شهر با نام تیلور (ادوارد آرنولد) قبل از حضور اسمیت در سنا آن را نشان کرده بود. اسمیت با تیلور و سناتور تحت فرمانش آقای پین (کلود رینز) درگیر میشود.
در نهایت تیلور و گروهش موفق شده با اجرای نقشهای اسمیت را از سنا اخراج کنند. در این سکانس اسمیت زیر مجمسه آبراهام لینکلن در واشنگتن نشسته است و در حالگریستن است. منشی سابقش، سندرز (جین آرتور) که به او علاقهمند است نزدیک میشود و پس از مکالمهای کوتاه قصد روحیه دادن و بازگرداندن او به میدان سیاست را دارد.
کلاریسا سندرز:
«آقای اسمیت این دوست شما آقای لینکلن هم با امثال «تیلور»ها و «پین»های زمان خودش دست و پنجه نرم میکرده. اما باید بدونید که همه اونایی که اراده داشتن و دست به انجام کاری زدن، کسایی بودن که موانع و بدشانسیها نتونست وادار به عقبنشینیشون بکنه. اونا هیچی جلودارشون نبود و تو کله شقی رقیب نداشتن. تمام اتفاقای خوبی که تو این دنیا افتاده کار همین افراد کله شقه که روی تحقق اهداف و نیتشون اصرار داشتن! اینو خودت خوب میدونی جف. تو دیگه الان نمیتونی کنار بکشی، نه کسی مثل تو. همه تو واشنگتن مثل تیلور و پین نیستن! آدمهایی مثل اونا فقط سایههای بزرگی دارن،
فقط همین. تو که نمیدونی روی اراده و ایمان آدمی مثل پین با افراد دیگه حساب باز کنی. تو باید به چیزی فراتر از این حرفها ایمان داشته باشی. تو صراحت کلام و نجابت داشتی و سعی کردی که راه درستی رو در پیش بگیری. خصوصیاتی که میتونه کمک حال این کشور بشه… آره… حتا خیلیهاش میتونه کمک حال مردم جهان بشه. اولین روزی که اومدی اینجا رو یادت مییاد؟
یادته که نظرت راجع به آقای لینکلن چی بود؟ تو میگفتی که اونجاست و منتظره کسیه که بهش بپیونده. تو درست میگفتی حق داشتی. اون منتظر مردی بود که بتونه کاری که کرده رو درک کنه و راهش رو ادامه بده. این چیزی بود که انتظارش رو میکشید، کسی که بتونه تیلورها رو در هم بشکنه و ریشه فاسدشون رو بخشکونه و راهی رو باز کنه تا اونها رو رسوا کنه. من فکر میکنم اون منتظر تو بود جف. اون میدونه که تو از پسش برمییای و منم همینطور. »