مستند نگاه سکوت – معرفی، نقد و بررسی – The Look of Silence 2014
سال ۲۰۱۵ بود که پایگاه اطلاعرسانی ایندی وایر که مهمترین سایت پوشش دهنده فیلمهای مستند و مستقل در دنیاست، با نظرسنجی از ۵۰۰منتقد بزرگ دنیا بهترین مستند سال را انتخاب کرد. مستند نگاه سکوت ساخته فیلمساز آمریکایی جاشوا اوپن هایمر که سوژه مستندش قتل عام سال ۱۹۶۵ در اندونزی بود.
قتل عامی که در آن بیش از یک میلیون نفر با گرایشات کمونیستی در این کشور کشته شدند. اوپن هایمر پیش از ساختن نگاه سکوت، فیلم عمل کشتن را در باره همین اتفاق تاریخی ساخته بود که چندان مورد توجه منتقدان قرار نگرفت. برای همین هم فیلمساز آمریکایی سه سال بعد با نگاه سکوت و روایتی تازه از اتفاقات خونین اندونزی در سال ۱۹۶۵ برگشت. عینک ساز دوره گردی در اندونزی برای قاتلان سابق که عامل کشتار بودند و این روزها تبدیل به مسئولان و کارمندانی بازنشسته شدهاند، عینک میسازد و در خلال انجام کارش از آنها که اکنون پیرمردانی س الخورده شدهاند، درباره برادرش که یکی از قربانیان آن فاجعه بود، میپرسد.
فرماندهان سابق فجایع با افتخار خاطرات کشتارهایشان را بازگو میکنند و شرح جزئیات وقایع و ولع جلادان در روایت جنایتهاشان، برای پیرمرد عینک ساز و بیننده به شدت ناراحتکننده است و همزمان پرده از یکی از بزرگترین قتل عامهای قرن بیستم برمیدارد.
فیلمهای مستند در هر ژانری که باشند، نوعی سفر شخصی یا حتی در مواردی غیرشخصی را روایت میکنند. این سفر گاهی سفر فیلمساز و زاویه دید سوم شخص است که درباره موضوعش اطلاعات لازم را جمعآوری میکند، گاهی هم با یکی از شخصیتهای مستند سفری آغاز میشود و مصائب و مشکلات او را به نظاره مینشینیم، سفری که شاید در مستند نگاه سکوت خیلی دیر آغاز میشود و بیننده را با خودش همراه میکند، اما فلاکت و مصیبتی که درش وجود دارد، از ظرف تحمل هر آدمی خارج است و همین هم مستند نگاه سکوت را تبدیل به بهترین فیلم سال ۲۰۱۵ کرد و ستایش منتقدان را به همراه داشت.
پس از تماشای فیلم «نگاه سکوت) ش ما میتوانید با خودتان لحظهای خلوت کنید و بگویید مردمی که ایدئولوژی متفاوتی دارند، چطور میتوانند مردمی دیگر را به طور مستقیم (به جرم داشتن ایدئولوژی دیگری به نام کمونیسم) بکشند و قتل عام کنند. و البته برعکس همین اتفاق در کشورهای همسایه اندونزی یعنی کامبوج بیفتد و این بار کمونیستها علیه مردمی با تفکر متفاوت جوی خون راه بیندازند.
مستند چنین اتفاق بزرگ و وحشتناکی را تبدیل به یک مساله شخصی میکند. با نشان دادن داستان پیرمردی رنجور که برادرش را در همان دوران از دست داده و سالها بعد هنوز از پیدا کردن بقایای او یا گرفتن اطلاعاتی از آخرین لحظههای زندگیاش نا امید نشده و مسیری عجیب را انتخاب میکند. پرس و جو از مشتریانش که مسئول کشتار در آن سالها بودهاند و بدون ذرهای عذاب وجدان جلوی دوربین تمام اتفاقات را مانند یک فیلم سینمایی برایتان تعریف میکنند؛ گویی که خودشان هم نقش اول و قهرمان فیلم را بر عهده داشتهاند و هیچ شرمی در چهره و صدایشان بابت کشتار یک میلیون انسان بیگناه به چشم نمیخورد.
پیدا کردن احساس پشیمانی یا عذاب وجدان همان چیزی است که فیلمساز و قهرمان اصلیاش آرام آرام و با شروع فیلم از خودشان، اطرافشان و در نهایت از بینندههای نگاه سکوت میپرسند. فیلم با نشان دادن صحبتهای قهرمانانه یکی از فرماندهان گروههای نظامی آن زمان آغاز میشود که مردم را به جوخههای اعدام میسپرده است. فرمانده درباره ش جاعتهای خودش اغراق گویی میکند، آواز میخواند و حتی کنار همسرش زندگی خوبی دارد و چیزی را از همسرش هم پنهان نکرده است. او تعریف میکند چگونه زنها را مثله میکرده، مردان را دار میزده و بچهها را اعدام میکرده است.
بعد هم دو نفر دیگر که مسئول بردن زندانیها کنار رودخانه بودند. رودخانهای که بعدها به رودخانه مار معروف شد و بیشتر قتل عامها در حاشیه همین رود اتفاق میافتاد. هر چه از زمان مستند میگذرد، سلسله مراتبها بالاتر میروند و با آدمهایی که دستور انجام این کشتارها را دادهاند، مواجه میشویم. بالاخره هم به خود ژنرال و نقش اصلی این فاجعه میرسیم و او هم هیچ ناراحتی و عذاب وجدانی را روی وجدانش احساس نمیکند. نگاه سکوت شما را به سفری میبرد که انسانیت درش سقوط میکند.
منبع: روزنامه سازندگی