فیلم هفده روز به اعدام – خلاصه داستان و بررسی

تهیهکننده: عزیزالله کرد وانی – مدیر تهیه: فرج الله نسیمیان و نویسنده فیلمنامه: دکتر هوشنگ کاووسی و فیلمبردار: خانی (سیاه و سفید، ۳۵ میلیمتری) و تدوین: جلال مغازهای به موسیقی متن به انتخاب: امیر حسین دهلوی و موسیقی آوازها: حبیب الله بدیعی (آواز: بانو شمس) و دکور: قویدل، ولی الله خاکدانه صدابردار: وارطان آزاریان و بازیگران اصلی: ناصر ملک مطیعی، میرحسین مهدوی، سوسن، رضا کریمی، علی اکبر مینا، مهین معاونزاده، سپیده، عقیلی، عزت الله وثوق، میمی د ولور محصول استودیو عصر طلایی.
ناصر پس از یک بگو مگو با همسرش از خانه خارج میشود. زن توسط کراوات شوهرش خفه میشود و پلیس ناصر را به اتهام قتل همسر دستگیر میکند. تنها مدرک ناصر شهادت کسانی است که او را در زمان قتل در نقاط مختلف دیدهاند (در لحظه قتل، ساعت روی تاقچه به زمین سقوط میکند و از کار میافتد). اما شهود یکی پس از دیگری به قتل میرسند. با این قتلها پلیس به این نتیجه میرسد که دستگیری ناصر اشتباه بوده. اما در حالی که ناصر به اعدام محکوم شده کارآگاهی به دنبال قاتل اصلی است، بالاخره قاتل اصلی که دوست صمیمی ناصر است (و با همسر او رابطه داشته) دستگیر میشود.
احتمالاً یکی از هیجان انگیزترین رویدادهای سینمایی در ایران در دی ماه سال ۱۳۳۵ به وقوع پیوسته. در این زمان، بالاخره نخستین ساخته منتقدی که پس از بازگشتش به ایران، سینمای آن روز ایران را آماج حملههای بیرحمانه خود کرده بود، روی پرده آمد. و تمام کسانی که در طول این مدت، دکتر کاووسی با نقدهای تند و تیز و بدور از هرگونه ملاحظهاش ساختههایشان را کوبیده بود، فرصتی مغتنم برای جبران پیدا کردند. در دو نقدی که درباره فیلم در مجلههای ستاره سینما و امید ایران نوشته شد، هم، بیشتر پای عیب جویی در میان بود. نقد امید ایران نام هژیر داریوش را به عنوان نویسنده داشت، در حالی که نقد ستاره سینما امضا نداشت. ولی دکتر کاووسی معتقد بود که این نقد هم دستپخت داریوش است. بعدها (در ستاره سینما، شماره ۲۲۱، ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۶) ایرج صابری نوشت که: “خودش از روبرت اکهارت – سردبیر مجله ستاره سینما در همان روزهای نمایش “هفده روز به اعدام ” – شنیده که، آن نقد محصول مشترک بر و بچههای آن موقع ستاره سینما بود و حتی خود او هم در نوشتن آن دست داشته است. ” و هنوز هم دقیقاً مشخص نیست که اکهارت واقعیت امر را گفته یا نه؟ اما آنچه که از نقد مزبور برمی آمد این بود که آن را فقط به نیت حمله نوشته. بودند، … و حتی تا سالها بعد هم، هر جا صحبتی از دکتر کاووسی میشد، دشمنان او پای نخستین فیلمش را پیش میکشیدند. ظاهراً در همان موقع دو تن دیگر، هوشنگ قدیمی
یکی از منتقدان سینمایی آن روزگار) و احمد شاملو، هم تحریک شده بودند تا علیه فیلم مطالبی بنویسند. اما قدیمی طی نامهای شخصی به دکتر کاووسی (که همان زمان کاووسی آن را با اجازه نویسندهاش در مجله فردوسی چاپ کرد ) از فیلم تعریف کرده بود: “هفده روز به اعدام جا دارد که به شما بابتش تبریک گفته شود، چون کوششی است براساس سینما …”. و شاملو هم در مجله آشنا فیلم را تحسین کرد (به این نوشته دست نیافتم ). در فیلم آشکارا رد پای کوششی دیده میشود در فاصلهگیری آگاهانه از شیوه و روال فیلمسازی آن دوران سینمای ایران. و به گفته دکتر کاووسی و در برابر ادعای فیلمساز دیگری که ادعا کرده بود او نخستین سازنده فیلمهای پلیسی در ایران است (احتمالاً ساموئل خاچیکیان): “هفده روز به اعدام ” نخستین فیلم “پلیسی” سینمای ایران است. درحالی که فیلمهای فیلمساز نامبرده فقط فیلمهایی با پلیس هستند. هرچند که نمایش نخست فیلم با موفقیت مادی چندانی همراه نبود، ولی بعدها تهیهکنندهاش اظهار کرد که، با وجود گذشت مدت مدیدی از زمان تهیه فیلم این اثر همیشه با اقبال نسبی روبرو بوده است. “هفده روز به اعدام ” از معدود آثار قدیمی سینمای ایران است که مدتی پس از انقلاب، مجدداً روی پرده آمد.
… علت اصلی عدم موفقیت فیلم “۱۲ روز باعدام ” کارگردانی آنست. اینطور به نظر میرسد که دکتر کاوسی آنچه تا بحال دیده و شنیده و خوانده است، خواسته است در فیلم جای دهد. و نتیجتاً فیلم مجموعهای از تئوریهای سینماتوگرافی شده است. … بزرگترین ضعف فیلم ریتم فیلم بود. پلانهای طولانی توام با بازیها و حرکات سست و کش دار، بیانهای سست و کند آکتورها، مکثهای بیمورد میان صحبتها، مخصوصا موقعیکه پلانها عوض میشوند و تراولینگهای بیمنظور و بیجا که عوض تند کردن حرکات میزانسنها را کش داده و طولانی کرده بود. … بعضی از کادرها به تنهائی تصویرهای خوبی بودند ولی موقع زنجیر شدن با پلانهای بعدی و قبلی در اثر نقص دکوپاژ و مونتاژ از بین میرفتند. از طرفی معلوم نشد انتخاب زوایا از بالا به پائین به چه منظور بود. موزیک متن فیلم نیز خیلی بیسلیقه انتخاب شده بود و حتی در بعضی صحنهها عوض اینکه شوک و هیجان ایجاد کند مقداری از بازی هنرپیشهها را خنثی مینمود. … علاوه بر این فیلم مذکور از نظر ارتباط روانی دارای نقایص کلی میباشد. مثلاً برای تماشاچی روز اعدام ناصر معلوم نشده بود. بنابراین خواب ناصر که با عملیات تروکاژ روی ساعت نشان داده شد خیلی بیربط بود. … همین عدم تجسم عذاب روحی ناصر و قبلاً تعیین نکردن ساعت اعدام، فیلم را از ایجاد هیجان بازداشت و آنطور که انتظار میرفت تماشاچی از صحنههای آخر فیلم یعنی موقعی که قطار میگذشت و خراب شدن اتوموبیل در راه که رئیس پلیس را از رسیدن به مرکز و تبرئه کردن ناصر عقب انداخت، بسردی استقبال کردند. (ستاره سینما، سال سوم، شماره ۹۴، یکشنبه ۹ دی ماه ۱۳۳۵).
اولین فیلم من یعنی “هفده روز به اعدام ” نخستین فیلم پلیسی است که دوربین نقش یک پرسوناژ درام را در آن ایفا میکند. منتهی باید توجه داشت که نقایص فنی آن روزها، لطمههای زیادی در تجسم ایدهها و افکار من در آن فیلم زد. (گفتگوی جمال امید و دکتر هوشنگ کاووسی، فیلم و هنر، دوره جدید، شماره ۵، ۸۶ مسلسل، پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۴۵).