فیلم شوالیه و روز – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Knight and Day 2010
کارگردان: جیمز منگولد
بازیگران: تام کروز (روی میلر)، کامرون دیاز (ژون هیونس)، پیتر سارسگارد (فیتز جرالد)، جوردی مولا (آنتونیو)، ویولا دیویس (جورج). ۱۱۰ دقیقه
زمانی بود که صرف حضور ستارگان در یک فیلم تضمینی بود برای موفقیت تجاری آن فیلم. فیلمها به یمن وجود ستارههایشان و یک داستان خوب و تعدادی کاراکترهای خوب پرداخت شده، به فروشهای نجومی دست مییافتند. اما ظاهرا حالا شرایط کاملا عوض شده است. صرف وجود دو ستاره نامدار و محبوب سینمای آمریکا، تام کروز و کامرون دیاز، برای موفقیت یک فیلم کفایت نمیکند.
در فیلم شوالیه و روز تام کروز در ۴۸ سالگی همچنان در قالب یک قهرمان اکشن پذیرفتنی و قابل باور به نظر میاید. کروز در شوالیه و روز نقش روی میلر را بازی میکند. میلر یک مأمور مخفی تکرو و مغضوب است که تحت تعقیب همکاران سابقاش قرار دارد. میلر چیزی به همراه دارد که خیلی خیلی مهم است و همه به دنبال آن هستند. این چیز در واقع همان «مک گافین» قصه است. میلر در همان آغاز فیلم در داخل یک هواپیما با زن جذابی به اسم ژون (کامرون دیاز) اشنا میشود. بلافاصله رابطهی دوستانهای میان این دو شکل میگیرد. میلر به ژون میگوید که وی در داخل هواپیما در محاصرهی آدمهایی قرار دارد که قصد کشتن وی را دارند.
ژون به توالت هواپیما میرود و میلر در این فاصله دخل همهی آدم بدهارادرمی آورد و دو خلبان هواپیما را هم میکشد. ژون از توالت برمی گردد بدون اینکه حتی صدای شلیک گلولهها را شنیده باشد. میلر هواپیما را در یک مزرعه مینشاند. میلر به ژون میگوید که مأموران «اف بیآی» در تعقیب وی هستند. ژون تصمیم میگیرد میلر را در این تعقیب وگریزها همراهی کند.
آدمهایی که به رعایت واقع گرایی در فیلمها حساس هستند بهتر است اصلا به تماشای این فیلم ننشینند. کروز و دیاز تقریبا نیمی از مدت فیلم را در معرض انواع خطرات مرگبار قرار دارند و هر لحظه هزاران هزار گلوله از بیخ گوشهایشان عبور میکند بدون اینکه کوچکترین آسیبی ببینند. جدای از این موضوع، ممکن است این پرسش در ذهنتان مطرح شود که این سرکار خانم بنا به چه دلیلی پیه همهی آن خطرات مرگبار را به تن خود میمالد و میلر را همراهی میکند؟ هیچ جواب منطقی ای برای این پرسش نیست مگر اینکه بگوئیم ژون به این دلیل میلر را همراهی میکند که این فیلم یک کمدی رمانتیک با حضور دو ستاره معروف هالیوودی (تام کروز و کامرون دیاز) است.
شوالیه و روز را جیمز منگولد کارگردانی کرده که دو فیلم اخیرش، راه رفتن روی خط و سه و ده دقیقه به یوما بوده است. منگولد در فیلم خود استفادهی مناسبی از لوکیشنها کرده است. فیلم در جاهای خوش منظرهای مثل ماساچوست، اسپانیا، کالیفرنیا، جامائیکا، اتریش و… فیلمبرداری شده است. مسئله و پرسش اصلی همچنان به قوت خود باقی است: چرا در یک فیلم کمدی رمانتیک به وجود مسلسل و گلوله و انفجار نیاز هست؟ آیا واقعا نمیتوان تماشاگران را با داستان و کاراکتر سرگرم کرد؟ آیا حتی وجود ستارگان درجهی اول و کاریزماتیکی مثل تام کروز و کامرون دیاز برای موفقیت فیلم اکتفا نمیکند و حتما باید برای محکم کاری انبوهی از صحنههای اکشن کامپیوتری را در فیلم جا داد؟
البته شکی نیست که شوالیه و روز فیلم سرگرمکننده و خوش ساختی است و تام کروز هم آنچنان ستارهی بزرگی است که حتی در چنین فیلمی که صحنههای اکشن آن حضور بسیار غالب و پررنگی دارد، باز اجازه نداده که حضور سینماییاش تحت الشعاع قرار بگیرد. و نکتهی آخر اینکه، گرچه وجه سرگرم کنندگی فیلم بر هر وجه دیگر آن میچرید اما گاهی وقتها احساس میکنید که فیلم تلاش نصف و نیمهای کرده تا این پیام را به تماشاگر بدهد که به هیچکس، مخصوصا به قدرتهای سازمان یافتهای مثل حکومتها، شرکتهای تجاری، سندیکاها و غیره، اعتماد نکنید. افسوس که قیل و قال اکشن و زرق و برق کمدی رمانس اجازه شنیدن و دیدن این پیام را به طرز روشن و واضحی به تماشاگر نمیدهد.