بهترین کتاب های الیف شافاک | معرفی و بررسی

الیف شافاک که با نام الیف شفق هم شناخته میشود، ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ در فرانسه، از پدر و مادری ترک متولد شد. والدینش جدا شدند و او با مادرش به ترکیه برگشت و مشغول به تحصیل در رشته روابط بینالملل در دانشگاه فنی خاورمیانه در آنکارا شد. او لیسانس و فوق لیسانس مطالعات زنان و دکتری علوم سیاسی گرفت. همزمان با تکمیل تحصیلاتش کتابهایش را نیز منتشر میکرد. او در سال ۱۹۹۸ با رمان «پنهان» موفق شد تا جایزه «رومی» را از آن خود کند. این جایزه به بهترین اثر ادبیات عرفانی ترکیه تعلق میگیرد.
الیف شافاک همچنین موفق به دریافت نشان شوالیه، شده است که از مدالهای فرهنگی کشور فرانسه است. نام او بارها به فهرست نهایی و اولیه جوایز جهانی مانند جایزه ادبیات داستانی زنان «اورنج» (بیلیز)، جایزه دستاوردهای زنان آسیایی، جایزه مهم «ایمپک دوبلین»، ادبیات داستانی مستقل بریتانیا، جایزه بینالمللی روزنامهنگاری و … راه پیدا کرده است. کتابهای او در ایران هم خوانندگان بسیاری دارد.
کتاب ملت عشق
کتاب ملت عشق (خلاصه)، نوشته الیف شافاک است که در سال ۲۰۱۰ همزمان به زبان ترکی و انگلیسی منتشر شد. این داستان زیبا که ترکیبی از یک ماجرای عاشقانه و بیان عرفان شمس و مولانا است از پانصدمین چاپ خود هم عبور کرده و رکورد دار پرفروش ترین کتاب ترکیه است.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
ترجمه فارسی این اثر هم در مدت کوتاهی توانست جزو پرفروشترین کتابهای ایران شود.
الیف شافاک در کتاب جذاب ملت عشق، دو داستان را باهم درمیآمیزد و روایتی زیبا شکل میدهد. داستان اول در سال ۲۰۰۸ در بوستون امریکا رخ میدهد و دیگری در قرن هفتم در قونیه اتفاق می افتد. این کتاب حکایت زنی را برایمان بازگو میکند که اهل غرب است، اما به واسطه آشنایی با تصادفی با عرفان شرق زندگی اش دگرگون می شود. داستان اول روایت زندگی الا روبنشتاین، همسر و مادری فداکار است. زنی که با داشتن شوهری به نام دیوید و زندگیای مرفه، از داشتن عشق و صمیمیت محروم است. بهرحال الا این وضعیت را پذیرفته بود و از همه چیز چشم پوشیده بود. او در این تصور بود که باید به خاطر وجود فرزندانش فداکاری کند اما ارتباط او و همسرش و چندان تعریفی نداشت. با اینحال الا شجاعانه و بعد از بیست سال زندگی که در آن نقش یک بازنده را اجرا کرده بود تصمیم گرفت تغییری در زندگیاش ایجاد کند.
بخش دوم داستان، روایتگر زندگی شمس تبریزی و ماجرای سفرهای او از سمرقند تا بغداد و سپس به قونیه و آشناییاش با مولانا است. این داستان در قالب کتابی روایت می شود که الا روبنشتاین به عنوان ویراستار مسئول ویرایش آن است. او در حین خواندن این کتاب با زندگی مولانا و شمس تبریزی و چهل قاعده عشق از دیدگاه شمس تبریزی آشنا میشود و این تغییر دیدگاه در وجود او، همان چیزی است که زندگیاش را از این رو به آن رو میکند.
کتاب چگونه می توان در دوران تفرقه از دیوانگی در امان ماند؟
کتاب چگونه می توان در دوران تفرقه از دیوانگی در امان ماند؟ اثری از خالق کتاب مشهور ملت عشق، الیف شافاک است که با ترجمه آمنه ثانی منتشر شده است. این کتاب که دعوتی است برای درک وضعیت موجود و حفظ ایمان به آیندهای روشن، در زمان انتشارش، به عنوان یکی از نامزدهای بوکر اعلام شد.
درباره کتاب چگونه می توان در دوران تفرقه از دیوانگی در امان ماند؟
الیف شافاک در ایران با کتاب ملت عشق شناخته و مشهور شد و رمانهای دیگرش هم به سرعت ترجمه شدند و به همان محبوبیت رسیدند. اما این کتاب، رمان و داستان نیست. این اثر به یکی از موضوعاتی اشاره دارد که تمام افراد دغدغهمند در جهان به آن فکر کردهاند. ولو برای یک لحظه. دنیای امروز با اضطراب و همچنین روزمرگی عجین شده است. نظم جهان قدیمی در جال از بین رفتن است و جهانی جدید با نظمی جدید سربرمیآورد. جهانی که در آن چیزهای عجیبی مانند بیعدالتی، درد و بحرانهای پی در پی را شاهدیم. ما مشاهدهگرانی هستیم که پیش خودمان به ناتوانی خودمان اعتراف میکنیم و احساس غم و اندوه عمیق را تجربه میکنیم.
در چنین دنیایی، چطور باید چراغ ایمان به آینده و امیدواری را همچنان در دل و ذهنمان روشن نگاه داریم؟
چگونه می توان در دوران تفرقه از دیوانگی در امان ماند؟، اثری است که پاسخ این سوال را دارد. شافاک، ما را به خوش بینی آگاهانه دعوت میکند. او نام این خوشبینی ر آگاهانه میگذارد چراکه ما با کمک گرفتن از خاطرات خود، قصهها و قدرتی که از آن به دست میآوریم، به انسانهای دیگر نزدیک میشویم. برای امیدوار ماندن به آینده و تلاش برای سهیم بودن ساخت دنیایی بهتر، نباید چیزهایی مانند خرد، تفکر و آگاهی، مهربانی و با هم بودن را فراموش کنیم.
کتاب فرزانگی در عصر تفرقه
کتاب فرزانگی در عصر تفرقه اثری از الیف شافاک، نویسنده محبوب ترک است که در ایران با کتاب ملت عشق شناخته و مشهور شد. این کتاب به انسانها کمک میکند تا با درک روابط جهان و همچنین به کارگیری چندین عنصر ارزشمند، ایمان به آیندهای روشن را از دست ندهند.
این اثر کمحجم به عنوان کتاب برتر سال ۲۰۲۰ و یکی از آثار منتخب جایزه بوکر اعلام شده است. این کتاب را با ترجمه پگاه فرهنگ مهر میخوانید.
درباره کتاب فرزانگی در عصر تفرقه
الیف شافاک که در ایران با کتاب ملت عشق شناخته و مشهور شد در فرزانگی در عصر تفرقه به سراغ موضوعی رفته است که ذهن تمام افراد دغدغهمند را به خود مشغول کرده است. ما در دنیایی زندگی میکنیم که بسیار مضطرب است. به نظر میرسد نظم قدیم جهانی در حال فروپاشی و تغییر است و نظم جدیدی در حال شکل گرفتن. همین موضوع سبب شده تا ما در اطرفمان چیزهای عجیبی را به چشم ببینیم و یا خود تجربه کنیم: بیعدالتی، درد و بحرانهای پی در پی که در هر لحظه رخ میدهند.
سوال اینجاست که در چنین وضعیتی، با تماشای جهان در چنین حالتی، با احساساتی که ممکن است تجربه کنیم و از اندوه و غم عمیق ما ناشی میشود، چگونه باید چراغ ایمان به آینده و امیدواری را همچنان در دل و ذهنمان روشن نگاه داریم؟ الیف شافاک در کتاب فرزانگی در عصر تفرقه به این سوال پاسخ میدهد:
او ما را به خوش بینی آگاهانه دعوت میکند. ما میتوانیم با کمک گرفتن از خاطرات خود، قصهها و قدرتی که از آن به دست میآوریم، به انسانهای دیگر نزدیک شویم. در اصل امیدواری و ایمان به آینده و همچنین رسیدن به آیندهای بهتر در گرو فراموش نکردن چند عنصر مهم است. عناصری مانند: خرد، تفکر و آگاهی، مهربانی و با هم بودن.
کتاب فکر نکن تنهایی
کتاب فکر نکن تنهایی نوشته الیف شافاک است که با ترجمه مینا منازاده منتشر شده است. این کتاب یکی از آخرین کارهای شافاک است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است. الیف شافاک در این کتاب به دغدغههای ادبی خودش میپردازد.
درباره کتاب فکر نکن تنهایی
رمان نویسها زندگیها را طرح ریزی میکنند، و کاراکتِرها خلق میکنند. درد رماننویس، فهم زندگی و شرح دادن چیزهایست که قابل فهم نیست، و نشان دادن چیزهای که دیده نمیشود. گاه در نور شمع رنگ و رو رفته و زرد؛ گاه در نور سفید لامپ فلورسنت و گاه در زیر یک سفیدی که فراتر از حدّ تصوّر است. مسئلهٔ رماننویس، خود را مداوم به جای انسانهای دیگر گذاشتن است، از خود بیرون آمدن و از خود دور شدن است. سرنوشت رماننویس از نقطهٔ آغاز فرسخ فرسخ آنسوتر پرواز کردن و وارد شدن به سواحل متضادّ و ناپدید شدن است. در اصل بزرگترین آزمون رماننویس موفّقیّت در فراتر رفتن از خود است. این کتاب نگاه الیف شافاک به مقوله نوشتن و نویسندگی است و کمک میکند دغدغهها ودنیایش را بهتر بشناسید.
کتاب سه دختر حوا
سه دختر حوّا رمانی از الیف شافاک نویسنده موفق اهل ترکیه است. شافاک در سال ۱۹۹۸ برای کتاب «پنهان» برنده جایزه مولانا شده و در سال ۲۰۰۰ با نوشتن رمان «محرم» جایزه بهترین رمان سال را از طرف کانون نویسندگان ترکیه گرفته است. شافاک تاکنون دهها رمان منتشر کرده که همگی به چندین زبان ترجمه شدهاند.
سه دختر حوا در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و بر خلاف کتابهای «عشق»، «پنهان»، «محرم» و بعضی کتابهای دیگر شافاک، رویکردی عرفانی و فلسفی ندارد. این رمان به کاوش در یکی از مهمترین موضوعهای روز ما انسانهای قرن بیستویکم پرداخته است. موضوع تفاوت آرا و عقاید انسانها و تضادها و تنشهایی که انسانها بر اثر تحمل نکردن عقاید هم دارند.
شیرین، مونا و پری سه دختر با طرز فکرهای متفاوت مذهبی و عقیدتی هستند که با هم زندگی میکنند. پری (دختر سردرگم) شیرین (دختر لائیک) و مونا (دختر مذهبی) در کِشوقوس داستان، در دانشگاه آکسفورد باهم آشنا میشوند و فضای داستان را به سمت بحثهای پُرتنشی که در کلاسها یا بیرون از محیط دانشگاه رخ میدهد میکشانند. در داستان، به سیاست، فلسفه، عشق، دوگانگیهای شخصیتی و تنشهای اجتماعی پرداخته شده است.
مهمترین انگیزههای نوشتن این کتاب برای شافاک، اتفاقاتی است که در سالهای اخیر در منطقهٔ خاورمیانه رخ داده و بیشک کشور ترکیه نیز به شکل مستقیم یا غیرمستقیم تحتتأثیر این رویدادها قرار گرفته است.
شافاک انسان خاورمیانهای امروز را کمتحمل و عصبانی میبیند. او تحمل شنیدن صدای مخالف را ندارد. سعی میکند عقاید خود را بر دیگران تحمیل کند و در صورت مقاومت فرد مقابل با خشونت جواب او را میدهد. شاید هیچکسی بهتر از شافاک نمیتوانست این رمان را بنویسد. او همراه با مادر دیپلماتش در کشورهای بسیاری زندگی کرده و در سایهٔ این تجربهٔ پربار با فرهنگهای مختلف آشنا شده است.
کتاب پنهان
پنهان رمان دیگری از الیف شافاک نویسنده محبوب و پرطرفدار ترکتبار است که با ترجمه صابر حسینی منتشر شده است. این اثر که برنده جایزه بزرگ مولانا شده است از محبوبترین آثار شافاک در ترکیه است. فضای داستان به ملت عشق شباهت زیادی دارد و بستر و درونمایه آن در امتداد ملت عشق و مبتنی بر عرفان شرقی است.
پسرکی تراجنسیتی در اوان کودکی به خانقاهی میرود و در آن خانقاه با افراد مختلفی آشنا میشود یکی از ساکنان خانقاه به نام دریبابا که مرشد ان خانقاه است پیر طریقت پسر میشود و در حقیقت پنهان نامی است که مرشد روی پسرک میگذارد. در این خانقاه آدمهای متعددی با پیشینههای گوناگون هستند که تدریج با آنها آشنا می شویم. هرکدام از این آدمها به نوعی بر شخصیت پنهان تاثیر میگذارند.
شافاک در کتاب پنهان یک داستان چند روایتی جذاب دارد که حول محور اصلی داستان شکل میگیرند و به روند آن کمک میکنند.
کتاب دختری که اسمش را دوست نداشت
الیف شافاک نویسنده سرشناس ترک در کتاب کودکانه دختری که اسمش را دوست نداشت، داستان یک دختر سرزنده و مهربان و مثبت را روایت میکند که تنها یک مشکل دارد. از اسمش خوشش نمیآید و به خاطر داشتن این اسم خجالت میکشد.
شمعدانیگل در یک شهر بزرگ توی یک اپارتمان آبیرنگ با خانواده اش زندگی میکرد. او عاشق کتابخواندن و حیوانات و موزیک گوش دادن و خلاصه خیلی کارهای قشنگ دیگر بود و همه چیز و همه کس را دوست داشت اما یک چیزی بود که آزارش میداد. او اسمش را دوست نداشت و به خاطر داشتن این اسم ناراحت بود. او در خیالاتش همیشه به سیارهای فکر میکرد که آدمها در آن آزادند که هرطور میخواهند زندگی کنند و هر اسمی دوست دارند داشته باشند تا این که روزی یک اتفاق عجیب او را سر راه یک پسر و دختر عجیب قرار میدهد. پسر و دختری که او را باخود به سرزمینی در سیارهای دوردست میبرند.
الیف شافاک در این داستان شیرین قدرت تخیل بالای خود را نشان داده و درسهای زیادی به انسانها داده است.
برخی این داستان را با شازده کوچولو سنت اگزوپری مقایسه کردهاند و آن را شازده کوچولوی ترکی دانستهاند.
کتاب شیر سیاه
«شیر سیاه» نوشته الیف شافاک نویسنده پرآوازه، پیشگام و سرشناس این روزهای دنیای ادبیات است. «شیر سیاه» به گفته خود الیف شافاک، داستان رویارویی او با تضادهای درونیاش است و این که چگونه آموخته که یک نفر باشد. الیف در این کتاب از علاقهاش به نویسندگی و حس ماجراجوییاش و همزمان شدن آنها با وظیفه بزرگ مادربودن و مادری کردن میگوید. از این که چگونه این حساسیت چندگانه باعث شد او دچار افسردگی شدید بعد از زایمان شود و دوباره به تدریج خودش را بازیابد. در این کتاب، الیف شافاک شما را به دو سفر متفاوت میبرد. یکی سفر به زنانگی و مادر بودن و دیگری سفر به احوال و آثار زنان نویسنده در گذشته و حال در شرق و غرب دنیا برای نشان دادن چگونگی برخورد آنها با موضوعات مشابه و موفق یا ناموفق بودنشان. مخاطب این کتاب فقط زنانی نیستند که شاید دچار افسردگی مشابهی بودهاند یا در آینده خواهند شد؛ بلکه این کتاب برای همهٔ افراد، مرد و زن، مجرد و متأهل، والد و بدون فرزند، نویسنده و خواننده، نوشته شده است؛ برای کسانی که برقراری تعادل بین نقشها و مسئولیتهای مختلف در زندگی در زمان واحد برایشان دشوار است.
کتاب بعد از عشق
«بعد از عشق» رمانی درباره زنان و زنانگی است. الیف شافاک در این اثر به دورهای تاریک و غمبار اما گذرا در زندگی زنان میپردازد. دورهی پس از عشق. داستان دو روایت دارد. یکی زندگی خود نویسنده است که قصد ازدواج دارد و میخواهد زندگی تشکیل دهد و بچهدار شود اما از این بابت مطمئن نیست و مدام باخود در کشمکش است و روایت دیگر، گزارشهایی درباره زندگی زنان مختلف در طول تاریخ است. زنهایی که شباهت زیادی هم با خود نویسنده دارند. شافاک که خود مادر دو فرزند و دانشآموخته «مطالعات زنان» است در «بعد از عشق» از تمامی مراحل زندگی یک زن میگوید، مجردی، عاشق شدن، ازدواج، بارداری و دوران افسردگی بعد از زایمان. او در این میان درگیریهای ذهنی یک زن را به خوبی نشان میدهد و در نهایت به خواننده امید میدهد که میتواند از پس این مشکلات برآید و زندگی را دوباره به شکلی معجزهوار بازسازی کند.
کتاب اسکندر یا کتاب شرافت
کتاب «اسکندر» İskender اثر «الیف شافاک» سال 2011 منتشر شده است. این کتاب روایت زندگی مردم طبقهی پایین جامعه است که در جریان مهاجرت به کشورهای غربی قرار میگیرند. مردمانی از کشوری سنتی و با چهارچوبهای متناقض که با مدرنیتهی حاکم بر کشورهای غرب سردرگم میشوند. ناموس و غیرت از مفاهیم اصلی این داستان است و نویسنده آنها را بهخوبی در رفتارهای شخصیتهای داستان نشان میدهد. داستان این اثر روایت خانوادهای با دو فرزند به نامهای «اسکندر» و «اسما» است که از ترکیه به لندن مهاجرت میکنند.
«پسری شانزده ساله با اصالت ترکی/ کردی با ضربهٔ چاقو مادرش را در هاکنی کشت و مرتکب یک قتل ناموسی شد. اسکندر توپراک، با ضربهٔ چاقو پمبه توپراک را در لوندر گروو جلوی درب خانهشان به قتل رساند. گزارش شده که این مادر ۳۳ ساله صاحب سه فرزند بوده. به گفتهٔ همسایگان، با وجود این آدم و پمبه توپراک زن و شوهر هستند، ولی مدتی است که با هم زندگی نمیکنند. شرافت مادر توسط پسر بزرگ محافظت میشود که در این خانواده اسکندر مسئول بود.»
«اسکندر» تحت تأثیر مردسالاری و آموزههای سنتی کشورش در تقابل بافرهنگهای حاکم در لندن قرار میگیرد. رفتار این شخصیت و برخوردش با مسائل مختلف و شکش به مادرش داستان را شکل میدهد.
کتاب «اسکندر» بانامهای «شرافت» و «مادرم دو بار مرد» هم به فارسی و بانام Honour به زبان انگلیسی ترجمه شده است. این کتاب نامزد «جایزه ادبیات آسیا در سال ۲۰۱۲»، برنده «داستان زنان ۲۰۱۳» و نامزد «جایزهی بینالمللی ای ام پی ای سی دوبلین 2013» شد.
«اتاقش را نشان خواهم داد. بعد، آرام در را بهروی برادرم باز میگذارم و بر روی کسانی که به هیچ طریقی از ذهنم پاک نمیشوند خواهمبست. از توی اتاقی در خانه نگاهش خواهم کرد. نه زیاد دور است و نه نزدیک. میان چهاردیواری است. توی جعبهای در قلبم خواهدبود. اسکندری که نه میتوانم دوستش بدارم و نه از او متنفر باشم. او برادر من است. او یک قاتل است». رمان «اسکندر» در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. کتابی که بر اساس زندگی مردمانی از طبقهی فقیر و متوسط جامعهی ترکیه نوشته شدهاست. داستان انسانهایی که از فلات مرکزی ترکیه راهی استانبول و سپس شهر لندن میشوند. الیف شافاک (-۱۹۷۱) در این کتاب به موضوع مهاجرت ترکها و تناقضهای فرهنگی مردان و زنان ترک با خارجیها میپردازد. یکی دیگر از موضوعات محوری رمان، موضوع ناموس و غیرت است که بیشتر شخصیتهای داستان را درگیرش کرده و آن را در شخصیتی به نام اسکندر به اوج خود رساندهاست. به گمان این نویسندهی توانا مهاجرت به خودی خود نمیتواند تربیتی را که در جوهرهی یک انسان شرقی ریشه افکنده از میان ببرد. یک مهاجر ترک هر جای دنیا هم که باشد، ریشههای خود را نیز با خویش به اینسو و آنسو میکشد. او هیچ مسئولیتی در قبال رفتار خویش احساس نمیکند و در پذیرش فرهنگ کشور میزبان از خویش مقاومت نشان میدهد. رمان اسکندر خواهشی است برای زدودن خشونت از وجود مرد شرقی. و شاید بتوان گفت که نویسنده با این کتاب توانسته نگاه مردسالارانهی جامعهی ترکیه را نسبت به موضوعاتی چون عشق، زن، خانواده و فرزندان نشان دهد. شافاک به دلیل اینکه سالها در مهاجرت بوده و هماکنون نیز بیشتر سال را در لندن مقیم است، رفتار نژادپرستانهی بعضی از انگلیسیها را تجربه کرده و در رمان اسکندر نیز نیمنگاهی به رفتار نژادپرستانهی مردم انگلیس نسبت به خارجیها انداختهاست و این دیدگاه خویش را در برخوردهای اسکندر با همکلاسیهایش و در برخوردهای دیگر شخصیتها به خوبی نشان دادهاست.
کتاب من و استادم
«من و استادم» رمانی از نویسنده ترکتبار فرانسوی، الیف شافاک (-۱۹۷۱) است. او در سال ۲۰۱۰ نشان شوالیهی ادبیات و هنر کشور فرانسه را از آنِ خود کرد. آثار این نویسنده به سی زبان ترجمه شده و از طرف ناشران معروفی مثل ویکینگ، پنگوئن، ریزولی و … به چاپ رسیدهاست. شافاک نویسندهای است که بهخاطر موقعیت شغلی خاص مادرش که دیپلمات بود، بخش بزرگی از زندگیاش را در شهرهای مختلف دنیا، از جمله مادرید، عمان، کُلن، بوستون، میشیگان، آریزونا، آنکارا و استانبول گذراندهاست. بهیقین توجه او به مردم و فرهنگهای مختلف، در اغلب آثارش آشکار است و رمان «من و استادم» نمونهای از زندگی چندفرهنگی این نویسندهی چیرهدست است. نویسنده با بهره گرفتن از زبانی که ترکیبی از روایت و گفتوگوست، شخصیتهای تاریخی را در کنار دو شخصیت خیالی این رمان، جهان (پسری از دیار هند) و فیلَش قرار میدهد. در جایجای رمان ردپای مردمانی از فرهنگهای مختلف دیده میشود، مردمی با مذاهب گوناگون که هرکدام بهشکلی بیطرفانه در ماجراهای داستان نقش دارند. دغدغهی الیف شافاک در این رمان، نه بازگویی تاریخ است، نه قهرمانسازی و نه دفاع از هویت یک قوم خاص. او سعی میکند حقیقت را بکاود. از نگاه او خرافهپرستی، تعصبات خشک مذهبی و هویتسازیهای متعصبانهی قومی، مخربِ تمدن بشری است. داستان در دوران سه پادشاه عثمانی، سلطانسلیمان، سلطانسلیم و سلطانمراد، اتفاق افتادهاست. در این رمان، استانبول در مرکز توجه الیف شافاک قرار گرفتهاست؛ شهری جادویی که روی تپهها بنا شده؛ شهری که جهان قهرمان اصلی داستان، با فیلَش به آنجا میرسد و بیخبر از ماجراها و سرنوشتی که زندگیاش را از اینرو به آنرو خواهدکرد، به قصر سلطانسلیمان راه پیدا میکند و… از متن کتاب: شاید درون هر فردی، انسانی ناشناخته پنهان است که در پر تنشترین و غیرمنتظرهترین لحظات، خودش را نشان میدهد. قلب انسان مثل اجرام آسمانی است که مُنجم تقیالدین آنها را رصد میکرد. کسی نمیدانست در اعماق خود چه اسراری را جای دادهاست. تنها آسمان بالای سرمان اسرارانگیز نیست، در واقع تکتک انسانها معمایی بزرگ هستند.
کتاب دختری بهنام شمعدونی آدامسی
شمعدانی دختربچهای باهوش و کنجکاو است که کتاب خواندن را خیلی دوست دارد. او با خودش فکر میکند که فهماندن بعضی چیزها برای بزرگترها چقدر سخت است. یکی از چیزهایی که شمعدانی خیلی دوست دارد کتاب اطلسی است که پدرش برای او خریده و همیشه آن را همراه خود دارد. در اطلس تصویر کشورهایی را میبیند که خیال دارد در بزرگی به آنجاها سفر کند. در مقایسه با هم سن و سالانش بیشتر به طبیعت علاقهمند است و فکر میکند که انسانها باید نسبت به محیط زندگیشان بیشتر احساس مسئولیت داشته باشند. این موضوع که بزرگترها خانهای را که در آن زندگی میکنند، تمیز نگه داشته ولی شهر و خیابانها را کثیف میکنند برای او قابل درک نیست.
کتاب بهترین زمان مُردن
چه کسی غریبه واقعی است؟ کسی که در یک کشور زندگی می کند و می داند که متعلق به کشوری دیگر است یا کسی که در کشورش مانند غریبه ها زندگی کرده و نمی داند که دقیقا به کجا تعلق دارد؟ “بهترین زمان مردن” پنجمین اثر الیف شافاک، رمان نویس معروف زن ترکیه است، این اثر که با یک حکایت از (مثنوی معنوی) آغاز می شود در واقع داستان پرنده های فلجی است که از یک گونه پرندگان به حساب نیامده و تنها به دلیل فلج بودنشان مجبور به همراهی با یک دیگر هستند!… داستان جذاب یک گروه کوچک از انسان هاست که در شهر بوستون آمریکا با یکدیگر به شکل های مختلفی برخورد کرده و خواه یا ناخواه علی رغم تمام تفاوت ها، ناهمگونی ها و حتی تناقض هایی که دارند به زندگی در کنار یکدیگر می پردازند. نویسنده در این داستان به جای تمرکز کردن بر روی یک قهرمان داستان از یک تفکر (ضد قهرمان) حمایت می کند. در سراسر این رمان یک دیوانگی حاکم است، الیف شافاک در حالی که میان آونگی از دیوانگی و معقول بودن سیر می کند با این آونگ حقیقت را می شکافد؛ مشکلات موجود پیرامون مسائلی همچون اسامی، دین، زبان، زمان، تنهایی و خارجی بودن را در قالب شخصیت های داستان می ریزد و داستانی سلیس، روان و جذاب به مخاطب ارائه می دهد.
کتاب خوشحالی این مو بلوندها
کتاب «خوشحالی این مو بلوندها» اثر «الیف شافاک» بانام اصلی The Happiness of Blond People: A Personal Meditation on the Dangers of Identity سال 2011 منتشر شده است. موضوع اصلی این اثر هویت و وجود شادی در زندگی انسانها است و چرایی شادمانی موبلوندها و چشم رنگیها در طی آن بررسی شده است. نویسنده هویت و اصالت غرب و شرق را تحلیل میکند و در این کتاب به فلاسفهی برجستهی نامآشنا ازجمله «هایدگر»، «کافکا» و «فروید» هم مراجعه میکند. «الیف شافاک» دربارهی نگارش این اثر گفته است: «موضوع موردعلاقهی من در این جستار نه مقیاس و معیار شادی که درک و برداشت از شادی است؛ بهویژه ادراک و فهم فرهنگی. اگر بخواهم دقیقتر بگویم، بسیار کنجکاوم تا بدانم غربیها چرا بهطورکلی شادتر از غیرغربیها هستند. میخواهم بدانم چرا در اذهان عمومی غربیها شادتر و خوشحالتر از شرقیها هستند؟»