فریدون مشیری – زندگینامه و دستاوردهای فرهنگی و هنری او – به مناسبت زادروز او

سیام شهریورماه سالروز میلاد «فریدون مشیری» است. شاعری که نادر نادرپور دربارهاش گفته است: «او نوازندهای است که روی یک سیم مینوازد، ولی ماهرانه مینوازد! » و عبدالحسین زرین کوب نیز دربارهاش نوشته است: «در طی سالها شاعری، فریدون از میان هزاران فراز و نشیب روز، از میان هزاران شور و هیجان و رنج و درد هرروزینه آنچه را به روز تعلق دارد، به دست روزگاران میسپارد و به قلمرو افسانههای قرون روانه میکند.»
حاصل عمر او چندین دفتر شعر شد که همچنان پس از سالها از درگذشت او مخاطبان بسیار دارد؛ او اما یکی از شاعرانی است که دل بستگی عمیقی به موسیقی داشت و تاثیراتی نیز بر این هنر گذاشت. از آن طرف بسیاری از اشعار او توسط آهنگسازان مورد استفاده قرار گرفته است. او خود آگاه به موسیقی بود و دستگاهها و حتی ردیفهای آنان را نیز میشناخت و همین آگاهی در اشعارش نیز نفوذ کرد و باعث شد تا شعرهای او جاذبهی موسیقی خاصی برای آهنگسازان داشته باشد. نکته جالب آنکه نه تنها آهنگسازان سنتی که آهنگسازان موسیقی پاپ نیز از سادگی مفاهیم و وزن منطبق بر موسیقی اشعارش بهره بردهاند.
مشیری در شورای شعر و موسیقی رادیو
فریدون مشیری از نوجوانی با موسیقی عجین شد. فضل الله بایگان دایی فریدون بازیگر تئاتر بود و منزلش در خیابان لالهزار قرار داشت. در آن سالهایی که از مشهد به تهران میآمدند هر شب موسیقی گوش میکردند. مهرتاش موسس جامعه بارید و زنده یاد ابوالحسن صبا از دوستان فضل الله بایگان بودند و شبها به نواختن سه تار یا ویولن میپرداختند و فریدون که در آن زمان ۱۵-۱۴ سال بیشتر نداشت با دقت به این موسیقی گوش میداد. فریدون مشیری توجه خاصی به موسیقی ایرانی داشت و در پی همین دلبستگی، بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ نیز عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفت و در کنار هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی و غنی ساختن برنامه گلهای تازه در رادیو ایران در آن سالها داشت.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
علاقه به موسیقی در مشیری به گونهای بوده است که هر بارسازی نواخته میشده مایه آن را میگفته، مایهشناسیاش را میدانسته، بلکه میگفته از چه ردیفی است و چه گوشهای، و بارها شنیده شده که تشخیص او در مورد برجستهترین قطعات موسیقی ایران کاملا درست و همراه با دقت تخصصی ویژهای بوده است. هم اکنون در بسیاری از اجراهای خصوصی خوانندهها و نوازندهگان که از دهههای ۴۰ و ۵۰ باقی مانده است، میتوان صدای او را شنید که به معرفی قطعه و نوازندگان و خوانندگان میپردازد. او در سالهایی که در این منصب فعالیت میکرد، نقشی موثر در پیوند شعر و موسیقی داشت. علاوه بر آن در این مدت چهرههای بسیاری را به دنیای موسیقی معرفی کرد که از جملهی آنان میتوان به محمدعلی بهمنی اشاره کرد؛ شاعری که خود گفته است:
«شاعر شدنم را از فریدون مشیری دارم. هرچه در شعر و زبان فارسی دارم از ایشان است. ورود من به رادیو به واسطه ایشان انجام شد و همانطور که میدانید در آن دوره همه اختیارات حوزه موسیقی در دست رادیو بود. آشنایی با مشیری شانس بزرگ زندگی من بود. من به شعر علاقه داشتم ولی مشیری بود که مرا به سمت شعرگفتن و ترانه سرایی هدایت کرد. »
مشیری و شجریان
او سالها با محمدرضا شجریان حشر و نشر داشت. خودش دربارهاش جریان گفته است: «او بسیار محبوب و متواضع، نازنین و صمیمی با چهرهای بود که همواره از نخستین تحسینها سرخ میشد و سرخ میماند و با انگشتان هیجانزدهای دائما قطرههای عرق شوق و شرم را از گونه و چانهاش پاک میکرد. نسبت به استادان و پیشکسوتان بینهایت فروتن بود و در عین حال آن غرور خاص خراسانیها هم در برق چشمانش میدرخشید. هر روز شجریان را در واحد تولید موسیقی در اتاقی میدیدم که تنها پای دستگاهی مینشست و به صفحات آواز خوانندگان قدیمی مثل قمر، ظلی، تاج، طاهرزاده و ادیب گوش میداد. بعضی از آن صفحات صدای پاک و روشنی نداشتند و با خش خش بسیار همراه بودند؛ اما شجریان برای اینکه جزئیات حالات همان صدای ضعیف و دور را خوبتر بشنود و درک کند گوشش را تا نزدیک صفحه پایین میآورد و من شاهد بودم که تا چند ساعت به همان حالت صفحه را دوباره و دوباره گوش میداد و این کار را چند ماه ادامه داد و من از شوق یادگیری و همت و پشتکار او حیرت میکردم. مثل اینکه او هرگز از آموختن و تحقیق و پژوهش خسته نمیشد. »
او ادامه داده است: «به تدریج که برنامهی گلهای تازه ضبط و پخش میشد این توفیق را داشتم که هنگام ضبط آن برنامهها در اتاق فرمان باشم و بر کار درست خوانده شدن شعر نظارت کنم. این ارتباط دائمی باعث شد که بین من و شجریان انس و الفتی عمیق به وجود آمد، شجریان به سرعت میشکفت. میدرخشید و جانها تشنه موسیقی خوب و آواز دلنشین را گرم و روشن میکرد و چنگ در تار و پود دلها میافکند.»
شجریان در طی این سالها اشعار بسیاری از مشیری را خواند؛ اما یکی از معروفترین آنان (پرکن پیاله را است. نام این شعر «جادوی بیاثر» است و فریدون شهبازیان آن را آهنگسازی کرد. در این اثر مقدمه با ارکستر بزرگ آغاز میشود. بعد آواز مقید به وزن پای به میدان میگذارد و ویولن پاسخگوی آن میشود. گام به گاه ارکستر گفت وگوی آواز و ویولن را تا نقش مابینی خود را ایفا کند. محمدرضا شجریان و حبیب الله بدیعی این اثر را به بهترین شکل ممکن اجرا کردهاند.
حسین علیزاده بعدتر در آلبوم «فریاد» نیز از شعر او بهره برد. «فریاد» را نیز شجریان خوانده است. شجریان سالها بعد «زبان آتش» را بر اساس شعری از او خواند: «زبان آتش و آهن / زبان خشم و خونریزی است / زبان قهر چنگیزی است…»
چه اشعاری از او خوانده شده است؟
آهنگسازان بزرگی با اشعار مشیری آثاری خلق کردهاند که میان آنها نامهایی چون فرهاد فخرالدینی (بهارم دخترم و آخرین جرعهی این جام)، مرحوم روح الله خالقی (می ناب) ومحمد سریر (کهکشانهای عشق) به چشم میخورد. اما خوانندگان نیز همواره تمایل بسیاری به اجرای آثار او داشتهاند که از جملهی آنها میتوان به علیرضا افتخاری اشاره کرد که تعداد زیادی از اشعار مشیری چون ناز نگاه، شور عاشقانه، تصنیف گل بهاری، بهشت آرزو، شورآفرین، و دل افروزتر از صبح و پاییز را خوانده است. «آخرین جرعهی این جام» را نیز علیرضا قربانی به اجرا در آورده است.
فریدون مشیری و دلشدگان
حالا دیگر موسیقی فیلم دلشدگان ساخته حسین علیزاده به کارگردانی علی حاتمی همان قدری معروف است که فیلم آن. وقتی محمدرضا شجریان برای موسیقی این فیلم انتخاب شد، به حاتمی پیشنهاد داد تا این شعرها از فیلتر فریدون مشیری بگذرد و او و حاتمی شعرها را سرودهاند.
حسین علیزاده درباره این اثر گفته است: «تمام موسیقیها جوهره و کلامش از خود حاتمی بود که برای دلشدگان ساخته بود. البته بعدا که آقای شجریان اینها را اجرا کرد مقداری شعرها را تغییر داد. یعنی او و مرحوم حاتمی پس از مشورتهایی که با هم داشتند، اشعار را به فریدون مشیری دادند و مشیری هم از نظر فن شعری یک مقداری تغییر داد. البته کلام حاتمی بسیار زیبا بود. این حسن را هم داشت که محاورهایتر و شبیهتر بود به تصانیف دوره قاجار. یک کار بزرگی هم حاتمی کرده بود و ۵۰۰ واژهای را که در دوره قاجار در صحبتهای روزمره به کار میرفته هم در دیالوگها و هم در اشعاری که برای تصنیفهایش ساخته بود استفاده کرد. من میتوانم بگویم که تمهای اصلی فیلم دلشدگان را از شعرهای حاتمی گرفتم. این اشعار خود به خود یک زمینه موسیقایی برای من به وجود میآوردند.
منبع: روزنامه سازندگی