فیلم دروازهٔ نهم – خلاصه داستان، نقد و بررسی – The Ninth Gate (1999)

سال تولید : ۱۹۹۹
کشور تولیدکننده : فرانسه و اسپانیا
محصول : رومن پولانسکی
کارگردان : پولانسکی
فیلمنامهنویس : انریکه اوربیسو، جان براون جان و پولانسکی، بر مبنای نوشتهٔ آرتورو پرس رورته
فیلمبردار : داریوش خنجی
آهنگساز(موسیقی متن) : وویچخ کیلار
هنرپیشگان : جانی دپ، لنا اولین، فرانک لانگلا، جیمز روسو، جک تیلر و امانوئل سینیه
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۳ دقیقه
̎دین کورسو̎ (دپ)، دلال کتابهای کمیاب است و از طریق تهیهٔ اینگونه کتابها برای کلکسیونرهای ثروتمند، روزگار میگذراند. ̎بوریس بالکان̎ (لانگلا)، میلیونر نیویورکی، از ̎کورسو̎ میخواهد کتاب ̎دروازهٔ نهم به قلمرو پادشاهی سایهها̎ را برایش پیدا کند. در افسانهها آمده که این کتاب با کمک شیطان در قرن هفدهم نوشته شده و تنها سه نسخه از آن در جهان موجود است. یکی از آن سه نسخه را ̎بالکان̎ چند روز پیش از مردی خریده که اندکی پس از فروش آن، خودش را کشته است.
اکنون او از ̎کورسو̎ میخواهد دو نسخهٔ دیگر را هم (که یکی در اختیار ̎آقای فارگاس̎ در پرتغال و دیگری متعلق به کلکسیونر فرانسوی، ̎کسلر̎ است) پیدا کند. ̎کورسو̎ جستوجویش را با ملاقات با ̎لیانا تلفر̎ (اولین)، بیوهٔ فروشندهٔ نسخهٔ اول، آغاز میکند. ̎لیانا̎ مصرانه در پی پس گرفتن کتابی است که همسرش فروخته است. ̎کورسو̎ با دوست خود، ̎برنی̎ (روسو) موضوع را در میان میگذارد، اما اندکی بعد ̎برنی̎ را مرده مییابد. ̎برنی̎ به همان شیوهای کشته شده که در یکی از تصاویر کتاب آمده است. ̎کورسو̎ در مییابد در کتاب رمزی نهفته است که با یافتن آن میتوان شیطان را احضار کرد….
این تریلر شیطانی، سه دهه پس از موفقیت استثنائی بچه رُزمری (۱۹۶۸)، ظاهراً تمامی شرایط را برای تکرار موفقیت دیگری برای پولانسکی به همراه دارد، اما به استثنای سکانس افتتاحیهٔ درخشانش که توقع را به طرزی عجیب از فیلم بالا میبرد، فیلمی سردرگم و پریشان است. دپ اگرچه ظاهراً انگ این نقش است اما به خاطر دعواها و جدلهای فراوانش با پولانسکی، سر صحنهٔ فیلمبرداری، به یک استعداد هدر رفته تبدیل میشود. ضعیفتیرن و ناامیدکنندهترین فیلم سازندهاش که میکوشد با این داستان مورد علاقهاش بار دیگر سری میان سرها باز کند.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
ترکیبی از داستانهای کارآگاهی و معمائی ریموند چندلر و سبکِ نامتعارف و توهمزای دیوید لینچ، در دستان فیلمسازی که در هر دو زمینه آثاری درخشان خلق کرده است (محله چینیها، ۱۹۷۴ و بچه رُزمری) به فیلمی بیمایه تبدیل میشود.