رمان «جنگ و صلح» اثر لئو تولستوی: معرفی و بررسی
جنگ و صلح، یکی از مهمترین آثار ادبی تاریخ ادبیات، و در کنار آنا کارنینا، بزرگترین دستاورد ادبی تولستوی است. کتاب با شرح جزئیات، به چگونگی حمله نیروهای ناپلئون به روسیه پرداخته و تأثیر دوران ناپلئونی را بر جامعه تزاری، از دیدگاه پنج خانواده اشرافزاده روسی، وقایعنگاری کرده است. بخشی از کتاب ابتدا با عنوانِ (سال) 1805، به صوروت پاورقی در گاهنامه «پیک روسی» از 1805 تا 1867 و خود کتاب به طور کامل در 1869 منتشر شد. (در فهرستی که مجله نیوزویک از بزرگترین کتابهای تاریخ ادبیات جهان در 2009 منتشر کرد، جنگ و صلح تولستوی در رده اول و در نظرخواهیِ سال 2003 BBC، در رده بیستم قرار دارد.)
جنگ و صلح، طولانیترین اثری است ک به خط سیریلیک یا لاتین نوشته شده. کل کتاب به چهار مجلد یا کتاب، تقسیم و خود آنها نیز از بخشها و فصلهای متعدد تشکیل شدهاند. تولستوی نوشتن کتاب را همان سال ازدواج در ملک ییلاقیاش آغاز کرد. همسر تولستوی، سوفیا، هفت باری نسخههای تجدیدنظر شدهٔ کتاب را رونویس کرد تا این که سرانجام تولستوی به چاپ نهاییاش رضایت داد. وجود نسخههای متعدد از جنگ و صلح اجازه میدهد فرایند تحولات فکری نویسنده مورد ارزیابی قرار گیرد. نسخهای کامل از کتاب جنگ و صلح همراه با مقدار زیادی پانویس که در آنها به تمام جرح و تعدیلهای تولستوی قبل از انتشار کتاب اشاره شده، در 1983 در روسیه منتشر و بلافاصله به زبانهای مختلف ترجمه شد. سبک نوشتاری کتاب، «دانای کل» توصیف شده که برفراز حوادث داستان به پرواز درآمده و بر همه چیز اشراف دارد. شرح جزئیات صحنهها توسط تولستوی نیز خیلی سینمایی جلوه میکند و چه در صحنههای جنگ و چه در تالارهای رقص، از ترفندهایی مشابه تکنیکهای سینمایی مثل حرکت افقی دوربین، نمای کامل، یا نمای درشت استفاده شده است. البته این ترفندها مختص سبک تولستوی نبود و به سبک رمان نویسی نیمه قرن نوزدهم تعلق داشت که تولستوی استادی خود را در آن به اثبات رساند.
تولستوی ضمن تأثیر از سایر نویسندهها، مقدار زیادی از بررسیهای تاریخیاش را در دل رمان گنجاند. او که خود از کهنه سربازهای جنگ کریمه بود، تمامی کتابهای تاریخی روسی و فرانسه مربوط به جنگهای ناپلئونی را خوانده بود و در اینجا تاریخنویسی سنتی را با فرم رمان، درهم آمیخته است. همان طور که خود در ابتدای جلد دوم کتاب توضیح میدهد، معتقد بود که برای دست یافتن به حقیقت، بهتر آن است که مرز بین تخیل و تاریخ محو گردد.
ماجراهای جنگ و صلح، 60 سال قبل از چاپ کتاب، رخ میدهند. تولستوی از تجربه مردمانی که آن دوره را تجربه کرده بودند، و نیز، از نامهها، دفتر خاطرات، وقایعنگاریها و اسناد اتوبیوگرافیکِ مربوط به خودِ ناپلئون و دهها شخصیت تاریخی دیگر توصیف شده در کتاب، استفاده کرد. در جنگ و صلح به حدود 160 شخصیت تاریخی واقعی اشاره شده و یا از آنها نقل قول آورده شده است.
با این که بیشتر کتاب به زبان روسی نوشته شده ولی در عین حال، قسمت قابل توجهی از دیالوگها به زبان فرانسه نگاشته شده و شخصیتها مدام در حال بندبازی با هر دو زباناند. (حدود دو درصد از کل کتاب که در اولین چاپاش 1225 صفحه بود، به زبان فرانسه است). این وضعیت محافل اشرافزاده روسیه قرن نوزدهم را بازتاب میدهد که در آن، زبان فرانسه، به شدت بی نخبگان جامعه باب بود و پرظرافتتر و جامعتر از زبان روسی تلقی میگردید. و همه اینها نیز به نفوذ دربار قدرتمند پادشاه فرانسه، لویی چهارده، در بین سایر محافل درباری در اروپا ارتباط داشت، که باعث شده بود اشرافزادههای روس، زبان فرانسه را به زبان مادریشان ترجیح دهند. به عنوان مثال، در جنگ و صلح، شخصیت جولی کاراگینا، دوست شاهزاده خانم ماریا، برای یادگرفتن زبان مادریاش، معلم میگیرد. گفته شده که این تهمید از سوی تولستوی عامدانه صورت گرفته چون مسخره بودن موقعیت اشرافزادهها را نشان میدهد: در حالی که شخصیت پیِر و سایرین فراسنه حرف میزنند، خیلی زود از سوی صاحبان همان زبان، لشکریان ناپلئون مورد حمله قرار میگیرند. البته داستان که جلو میرود، همراه با بالا گرفتن جنگ با فرانسویها، و به آتش کشیده شدن مسکو توسط خودِ روسها، به تدریج از مقدار دیالوگهای فرانسه کاسته شده، و کاستی گرفتن و سپس حذف زبان فرانسه از متن کتاب، یکی از نشانههای رهایی روسیه از بند سلطهٔ فرهنگی خارجی است. ضمن آن که از لحاظ تغییر و تحول پیرنگی، روشی است که نشان دهد کشوری دوست که ستایش میشد، چطور در چرخشی تبدیل به دشمن گردید.
داستان «جنگ و صلح»
جنگ و صلح داستان زندگی پنج اشرافی روسیه را تعریف میکند: خانواده بزوکف، بولکونسکی، روستوف، کوراگین و دروبستکف. کتاب، شرح در هم گره خوردن زندگی آنها با تاریخ روسیه بین سالهای 1805 تا 1813 به خصوص در جریان حمله نیروهای ناپلئون به روسیه در 1812 است. خانواده بزوکف، در عین ثروتمند بودن، خانوادهای است از هم پاشیده، چون بزرگ خانواده کنت کیریل و لادیمیرویچ، دهها بچه نامشروع تحویلِ دنیا داده. خانواده بولکونسکی هم یک خانواده جا افتاده و ثروتمند است. شاهزاده بولکونسکیِ بزرگ، مردی سالمند، در دوران کاترین کبیر، ژنرال ارتش بوده و در جنگهایی شرکت داشت است. خانواده روستوف، با وجود ملک و املاک زیاد، پولی در بساط ندارند. افراد خانواده روستوف با وجود تنگنای مالی بسیار متحدند و هوای هم را دارند. خانواده کوراگین سه فرزند دارند با شخصیتهایی نامتعارف. خانواده دروبتسکف، از خانوادههایی اصیلی هستند که حالا مفلس و محتاجاند. این خانواده عبارت است از مادری پیر و تنها پسرش بوریس، که مادرش آرزوی دارد ترقی کند و به مقامهای بالا برسد. اکثر شخصیتهای داستان در همان کتاب اول معرفی میشوند. برخی از این شخصیتها خیالی و برخی دیگر مانند ناپلئون و الکساندر اول، تزار روسیه واقعی هستند. با وجود گسترده بودن کتاب، ولی داستان اساساً حول محور همان پنج خانواده اشرافزادهٔ فوقالذکر میگردد.
شخصیتهای اصلی «جنگ و صلح»
کنت پیوتر (پی یر) بزوکف: مردی چاق، ناشی و دست و پا جلفتی، پسر نامشروع یک اصل و نسبدار روسی.
پرنس آندریی بولکونسکی: یک نظامی همه فن حریف در جنگهای ناپلئونی، آدمی بدبین، روشنفکر و فیلسوفمنش.
شاهزاده خانم ماریال بولونسکی: خواهر پرنس آندریی، دختری پاک که خوب هم پرورش یافته و تحصیل کرده. جای جایِ داستان به جشمان درشت و پرمحبت، و اندام لاغر و کشیدهاش اشاره شد
کنت ایلیا روستوف: بزرگِ خانواده روستوف، سختگیر در زمینه مالی، بخشنده در برابر اشتباهات کوچک.
کنتس ناتالیا روستوف: همسر کنت ایلیا روستوف، مادر چهار فرزند خانواده.
کنتس ناتالیا (ناتاشا) روستوف: یکی از شخصیتهای اصلی داستان، که به عنوان زندی مملو از زندگی معرفی شده؛ دختری روماتیک، که پس از فراز و نشیب فراوان، و تحمل درد و رنج زیاد، سرانجام به خوشبختی دست مییابد. او خیلی خوب هم میرقصد و صدای خوشی دارد.
کنت نیکلای ایلیچ روستوف: افسر سواره نظام، پسر بزرگ محبوب خانواده روستوف.
سوفیا (سونیا) روستوف: دختر عموی یتیم ورا، نیکلای، ناتاشا و پتیا روستوف.
پیوتر روستوف: جوانترین پسر خانواده روستوف
پرنسس النا (اِلن) کوراگین: زنی زیبا و سبکسر.
پرنسس آناتول کوراگین: برادر آلن، که مخفیانه ازدواج کرده و با این حال خیال دارد با ناتاشا روستوآ (روستوف) به شهری دیگر فرار کند.
ناپلئون: امپراتور بزرگ فرانسه، که سرنوشتاش در کتاب با جزئیات شرح داده شده.
ژنرال میخائیل کوتوزف: فرمانده ارتش روسیه.
تزار الکساندر اول: او در 1807 معاهده صلحی با ناپلئون امضاء کرد ولی بعدها با او جنگید.
اقتباسهای سینمایی
– نخستین اقتباس سینمایی از جنگ و صلح در 1915 صورت گرفت. فیلم ر ولادیمیر گاردین کارگردانی و وراکارالی؛ بالرین روس در آن بازی کرد.
– ورسیون 208 دقیقهای آمریکا جنگ و صلح در 1956 توسط کینگ ویدور و با شرکت آدری هپبرن (ناتاشا)، هنری فاندا (پییر) و مل فرر (آندری) ساخته شد.
– بهترین ورسیون سینمایی جنگ و صلح تا به امروز، کماکان، فیلمی است که سرگئی بوندار چوک در چهار قسمت ساخت و در 1966 و 1967 به نمایش درآمد. در این فیلم لودمیلا ساولیوا (ناتاشا) و ویاچسلاو تیکونف (آندری بولکونسکی) بازی داشتند. خود بوندار چوک در نقشی پییِر بزوکف ظاهر شد. فیلم بوندار چوک حدود هفت ساعت به طول میانجامید و هزاران سیاهی لشکر در آن شرکت داشتند. تولید فیلم شش سال به طول انجامید و از این رو بالا رفت سو سال بازیگرها از صحنه اول تا صحنههای آخر، به طرز چشمگیری خود را نشان داد. فیلم، گلدن گلوب و اسکار بهترین فیلم خارجی را برد ولی در تعدادی از شهرهای آمریکا، به خاطر کشته شدن تعداد زیادی اسب در جریان فیلمبرداری، نمایش فیلم بایکوت شد.