فیلم رفقای خوب GoodFellas و بازی عالی جو پشی در نقش تامی دوویتو – داستان، نقد و بررسی
واکنش مادر جو پشی، بازیگر نقش تامی دوویتو بعد از تماشای رفقای خوب (مارتین اسکورسیزی، 1990): «فیلم خوبی بود ولی پسرم چرا همش به زمین و زمان فحش میدادی؟ » و این بددهنی فقط یکی از ویژگیهای خاص تامی دوویتو است. تامی در میان گنگسترهای رفقای خوب به «بچهی بد» معروف است چون مثل بشکهی باروتی است که کافی است سر به سرش بگذارید تا غیرمنتظرهترین رفتارها از او سر بزند. اما بددهنی و عصبی بودناش با حس شوخطبعی توقفناپذیر و بیپایاناش همراه است و همین ویژگیها در کنار ریزنقشی او و صدای نازک و گرفتهاش از او یک شخصیت جالب و بامزه (و حتی دوستداشتنی! ) میسازد.
رفقای خوب براساس رویدادهای واقعی ساخته شده و شخصیت تامی دوویتو با الهام از تامی دوسیمونه، گنگستر سیسیلیـ آمریکایی به تصویر کشیده شده است. به گفتهی هنری هیل واقعی، تامی دوویتو فیلم 90 تا 99 درصد شبیه به تامی دوسیمونه واقعی است و تنها تفاوت قابل ذکر این دو این است که تامی دوسیمونه برخلاف تامی دوویتو درشت هیکل بوده است (نام تامی دوویتو هم از نام گیتاریست گروه «فور سیزنز» برداشته شده که از دوستان جو پشی بوده است). در رفقای خوب هنری هیل (ری لیوتا) راوی و شخصیت اصلی به حساب میآید و تامی در کنار جیمی کانوی (رابرت دونیرو) نقش مکمل دارد اما شخصیتپردازیاش و اجرای جو پشی طوری است که کافی است وارد صحنه شود تا آن را از آن خود کند.
تامی دوویتو شخصیت موقعیتهای خاص است؛ مثل اولین باری که به طور کامل به ما معرفی میشود. تامی و هنری به همراه دوستانشان در کافهای نشستهاند و تامی خاطرهای تعریف میکند، همه میخندند و هنری به تامی میگوید که «آدم بامزهای است. » بعد تامی شروع به سین جیم هنری میکند و از او میخواهد دقیقاً توضیح بدهد منظورش از اینکه او بامزه است، چیست. چنین اتفاقی در جوانی برای پشی افتاده بوده است؛ او که آن وقتها در رستورانی کار میکرده به گنگستری گفته که او آدم بامزهای است و طرف هم خیلی عصبانی شده است.
صحنهای که در فیلم میبینیم، نتیجهی چندین بار بداههپردازی پشی و لیوتا است که بعد از بازنویسی در فیلمنامه قرار گرفته و حتی بازیگران دیگر از چگونه پایان یافتن این صحنه خبر نداشتهاند تا واکنششان طبیعی باشد. همین حس غیرقابل پیشبینی بودن تامی که برای شخصیتهای داستان دردسرساز است برای تماشاگر دیدنی است. فاصلهی شوخی تا جدی او یک تار مو است و خیلی زود به رفتارهای افراطی دست میزند، مثل وقتی که جیمی به خاطر حاضرجوابی اسپایدر، جوانی که حین بازی ورق برایشان نوشیدنی میآورد، سر به سر او میگذارد و تامی پسر جوان را میکشد! این واکنش بینهایت غیرمنتظرهی شخصیت تامی حتی برای جو پشی هم قابل هضم نبوده، آنقدر که در ابتدا به سختی توانسته خودش را متقاعد کند که تامی چنین کاری میکند.
مشکل وقتی حل شده که که او سعیاش را کرده تا از چشم تامی به این ماجرا نگاه کند؛ تامی اصلا خوشاش نمیآید جلوی دوستاناش تحقیر شود، چه توسط پسری جوان و چه توسط صاحب رستورانی که بدهیاش را به او یادآور میشود. اگر هم چنین اتفاقی بیفتد، پاسخ او بسیار خشن خواهد بود. پاشنهی آشیل تام دوویتو همین رویکرد خشونتآمیز افراطگرایانهاش است. او آبزیرکاهی هنری هیل و سیاست جیمی کانوی را ندارد و رو بازی میکند؛ شکی نیست این روش در دنیای گنگسترها دیر یا زود کار دست او خواهد داد.
بزرگترین دلخوری تامی دوویتو از دنیای گنگسترها این است که آنطور که او دلاش میخواهد جدی گرفته نمیشود. اما هر چقدر تامی بیشتر تلاش میکند تا از نادیده گرفتن خودش جلوگیری کند، بیشتر به پایان تراژیک زندگیاش نزدیک میشود. اصل و نسب او صددرصد ایتالیایی است و به همین خاطر برخلاف هنری و جیمی میتواند به یکی از مردان برگزیدهی دنیای گنگسترها تبدیل شود اما ورود به مسیر کسب همین افتخار بزرگ است که او را به پایان خط میرساند. کسب چنین عنوانی باعث میشود فرد در دنیای گنگسترها مصونیت پیدا کند اما تامی در شرایطی نامزد دریافت چنین عنوانی میشود که قبل از آن کلک یکی از همین افراد برگزیده را کنده است! تامی با این کار قدم در راه بیبازگشت گذاشته است.
بخش عمدهی شمایلی که پشی از تامی دوویتو به تصویر میکشد نتیجهی بداههپردازیهای او در کنار بازیگران دیگر فیلم بوده است (مثل سکانس صرف شام در خانهی مادر تامی) اما جالب است که وقتی جو پشی به خاطر همین نقشآفرینی منحصربهفردش موفق به کسب اسکار شد، روی صحنه به گفتن «باعث افتخار منه، ممنونم» اکتفا کرد. آن سال، سال با گرگها میرقصد (کوین کاستنر، 1990) بود و پشی گفته بود اصلا انتظار برندهشدن نداشته و به همین خاطر هیچ متن یا حرفی برای گفتن آماده نکرده بوده است. پشی حین دریافت تنها اسکار رفقای خوب روی صحنه با حجب و حیای خاصی تشکر میکند و خارج میشود. طوری که سخت است باور کنیم همین بازیگر دز فیلم به شخصیت تامی دوویتو جان بخشیده است.
وقتی تامی دوویتو در فهرست 100 شخصیت بزرگ تاریخ سینمای مجلهی پریمیر ردهی 96 را به خود اختصاص داد، این نشریه او را احتمالا اصلاحناپذیرترین شخصیت تاریخ سینما نامید. اما تامی دوویتو با تمام بددهنی و پرخاشگری و خشونتی که از خود بروز میدهد، بیشیلهترین شخصیت دنیای بیرحم رفقای خوب هم است. حضور سرزندهی او حتی این تصور را در ذهن ایجاد میکند که نگاهی متفاوت به دنیایی که در آن قرار گرفته دارد. تامی دوویتو گنگستری مخوف است اما شمایلی که در فیلم از او میبینیم تنفربرانگیز نیست و برعکس در پایان حتی همدلی برمیانگیزد.
نوشته جواد رهبر