نقد و بررسی فیلم لورنس عربستان Lawrence of Arabia با بازی عالی پیتر اوتول در نقش توماس ادوارد لورنس
توماس ادوارد لورنس، که بعدها به «لورنس عربستان» معروف شد، پژوهشگر و مورخ برجستهای بود. این وجه مهمی از شخصیت لورنس است که در فیلم لورنس عربستان (1962) دیوید لین کمتر به آن پرداخته شده است. لورنس که رسالهی دکترای خود را زیر عنوان «قلعههای صلیبی» ارائه کرده بود، از آغاز جوانی سفرهای تحقیقاتی و پژوهشی متعددی به خاورمیانه کرده بود. به محض آغاز جنگ جهانی اول، لورنس از طرف ارتش بریتانیا به مصر رفت تا در امور اطلاعاتی به ارتش کشورش کمک کند.
او که اطلاع عمیقی از اوضاع منطقه و علاقهی فراوانی به عربها داشت، فرد ایدهآلی برای جمعآوری اطلاعات و تعیین استراتژی بریتانیا در منطقهی پرآشوب خاورمیانه بود. در این زمان امپراطوری عثمانی دستخوش فروپاشی شده بود و جغرافیای سیاسی تازهای باید در منطقه شکل میگرفت. لورنس در 1916 مشاور ملک فیصل در عربستان شد و به وی کمک کرد تا علیه حاکمان ترک عربها بشورد و از پیشروی بریتانیاییها به داخل سوریه حمایت کند. لورنس در کنفرانس صلحی که در پایان جنگ برگزار شد، از جفاکاری قدرتهای بزرگ در حق عربها به شدت ناامید شد.
او از آن پس تصمیم گرفت زندگی آرامی را به دور از نگاه مردم و رسانهها سپری کند. کتاب هفت ستون خرد که زندگینامه خودنوشت لورنس است در سال 1926 منتشر شد. تقریبا یک دههی بعد لورنس طی یک حادثهی موتور سیکلتسواری کشته شد. زمان مرگ فقط 47 سال سن داشت. در آغاز دههی شصت میلادی کارگردانهای قدیمی سینمای انگلستان به حیطههای گوناگون و متفاوتی پا نهاده بودند. پارهای از آنها مانند دیوید لین فقط مجذوب فیلمهای حماسی جهانی در اندازههای غولآسا شدند؛ نوعی فیلم که به صورت هفتاد میلیمتری فیلمبرداری میشد و فقط با سرمایهگذاری آمریکاییها امکانپذیر بود.
لورنس عربستان دیوید لین، که بر مبنای فیلمنامهای از رابرت بولت، و با شراکت سام اسپیگل تهیه و تولید شد، نمونهای از همین فیلمها بود. لورنس عربستان که با پول حاصل از فروش پل رودخانهی کوای (دیوید لین، 1957) سرمایهگذاری شده و ساخت آن چهار سال به طول انجامیده بود چهار میلیون دلار هزینه در بر داشت. فیلم که غالب صحنههایش در لوکیشنهای طبیعی فیلمبرداری شده بود، در خلق محیط خاورمیانهای و گرمای رمزآلود صحراـ با آن ماسههای داغ که امواج پرپیچ و تابی از نور و سراب را تولید میکردـ موفق است.
اگر چه لورنس، با بازی پیتر اوتول، از حیث فیزیکی غلوآمیز جلوه میکند، اما اوتول برای بازی در این نقش انتخاب مناسبی به نظر میرسد. اوتول که تا قبل از بازی در لورنس عربستان یک بازیگر شکسپیری نسبتاً گمنام بود به خوبی توانسته فراز و فرودهای کاراکتری را تجسم ببخشد که میتوان آن را از جنس و سیاق کاراکترهای شکسپیری تلقی کرد. فیلم دیوید لین در بیان کاراکتر لورنس به نحو آزادانه یا شاید هم آزاردهندهای عمل کرده است؛ به نحوی که لورنس گهگاه دو پهلو، رویاپرداز، شارلاتان، آرمانطلب، مهربان، خشن، و یا ترکیبی از همهی اینها به نظر میرسد.
لورنس عربستان، مثل همهی فیلمهای جنگیِ خوب، در پسزمینهای از حوادث فیزیکی میدان جنگ به بررسی کاراکتر اصلی قصهاش میپردازد. درست است که لورنس فیلم با لورنس واقعیـ لورنسی که همجنس باز بودـ تفاوتهای زیادی دارد اما کارگردان و فیلمنامهنویس موفق شدهاند وجوه متناقض موجود در کاراکتری را که به عنوان قهرمان قصهشان معرفی کردهاند به خوبی عرضه کنند. یکی از وجوه شخصیت حرفهای دیوید لین، تمایلگریزناپذیرش به فیلمبرداریهای عالی، پرهزینه و پرانرژی است. در اینجا شباهتهایی میان کارگردان و قهرمانهای فیلمهایش دیده میشود.
سرهنگ (آلک گینس) در فیلم پل رودخانهی کوای میبایست مرداناش را برای ساختن یک پل خوب، حتی اگر پل به چنگ دشمن بیفتد، به جلو براند. لورنس هم از صحرایی به صحرای دیگر در حرکت است و میکوشد از طریق آزمایشهای سخت بدنی و جسمی به تهذیب و پاکی روح دست یابد. او در صحنهای از فیلم در پاسخ به این پرسش که «چرا اینقدر صحرا را دوست داری؟ » میگوید «برای اینکه صحرا پاک و منزه است…»
نوشته بیژن اشتری