آفلاین نویسی: فیلم شب ژنرالها با بازی عمر شریف و پیتر اوتول
کلی فیلم و کتاب روی دستمان مانده که ظاهرا فقط به توفیق اجباری بخت دیدن و خواندن آنها را پیدا میکنیم. فعلا که در عصر سطح دسترسی من کسری از اینترانت هم نیست. اما چه باک همین طوری بیمقدمه برایتان مینویسم.
فیلم شب ژنرالها یک فیلم قدیمی است. فیلم به گمان من ترکیبی از همه چیزهایی که باید یک فیلم خوب داشته باشند، دارد اما در نهایت آن شاهکاری نمیشود که انتظارش میرود.
فیلم مثل یک چهره یک بانو میماند که تک تم چهره اجزایش بی نقص است، اما ترکیب آنها با هم بیشتر معمولی است تا فوق العاده.
با این همه سب ژنرالها با آن همه ستاره و شکوه ظاهری را مگر میشود ندید.
من فیلم را روی دی وی دی از سالها پیش داشتم، اما سرانجام فرصتی پیش آمد یک نسخه دانلودی را دیدم.
داستان فیلم از جایی شروع میشود که پیروزی به اصطلاح نهایی آلمان هنوز در دسترس بود. نیروهای نظامی آلمان به چند ده کیلومتری مسکو رسیده بودند و در جبهههای پنج هزار کیلومتری به مصاف شوروی رفته بودند.
بخش اول فیلم در لهستان رخ میدهد. در عوغای جنگ لهستان به جز مبارزان چریکی پراکنده چیزی نداشت و این مبارزان را هم آلمانها داشتند برای آزاد کردن بیشتر نیروهای خود خاتمه میدادند.
اما در همان صحنه اول فیلم جنایتی رخ میدهد. یک روسپی که ظاهرا خبرچین المانیها هم بوده به طرز وحشتناکی به تقل میرسد. تعدد ضربهها و تاکید آنها به اعضای تناسلی و زنانگی نشان از این دارد که ورای هدف سر به نیست کردن مثلا که یک جاسوسه که چیزی را فهیده که نباید، قاتل از مشکلات روانپزشکی هم دارد. یا شاید هم میخواسته وانمود کند که چنین مشکلی دارد.
در این میان ستوانی به نام عمر شریف مامور پیگیری این پرونده فتل میشود و موی دماغ میشود و میخواهد در اوج جنگ عدالت را اجرا کند.
خیلی مسخره مینماید؟!
در اوج جنایت مقدسی به نام جنگ، حال به تعبیر هر سوی جنگ، یکی پیدا شده و میخواهد پرونده قتل یکی را به سرانجام برساند و از مافوقهایی میخواهد بازجویی کند که بسیار فرادست هستند.
فیلم آمیزهای از یک فیلم پلیسی و چنگی و تاریخی و کمی عشقی و روانپزشکنمایانه است. و شاید به خاطر دست گذاشتن روی این همه سوژه خوب در هیچ کدام نمره ۲۰ نمیگیرد و با نمره حداکثر متوسط از هر کدام بیرون میآید.
اما مسلما نسبت به فیلمهای امروزی بسیار دیدنیتر است.
فیلم حتی نصفه و نیمه ترور هیتلر (عملیات والکیری) را بازتاب میدهد. . یک باز دیگر ما را به فکر میبرد که آیا با قتل هیتلر چیزی فرق میکرد یا یک جنگ طولانیتر ادامه پیدا میکرد و شاید هم با تلفات کمتر.
یک عشق آزاد و نامتناسب بین دختری از خانواده بالا و جوانی ساده را نمودار میشود و این وسط ژنرالی با ختلال وسواسی جبری و عقدههای جنسی فروخورده را هم به تصویر میکشد.
فیلم فرصت کمی دارد که کمی سیاهی و بیرحمی جنگ را نشان بدهد و نشان بدهد که بعد از اتمام هر جنگی معمولا مردم عادی هستند که بیشترین صدمه را میبینند و بعد از پایان جنگها فرماندهان به سرعت دگردیسی پیدا میکنند و در قالب تاجر و صنعتگر درمیآیند و حتی کتاب خاطرات خود را مینویسند و کسی از مردم «عادی» یاد نمیکند. از آدمهای بیاهمیت، آنهایی که خرد شدند و سوختند و به آنها تجاوز شد.
در عوض تا دلتان بخواهد کتاب و فیلم در مورد آدمهای بااهمیت و بزرگ نوشته میشود و زوایایی مختلف به زندگی آنها نگریسته میشود.
شب ژنرالها در مجموع فیلم خوبی است. شاید اگر بیشتر روی یکی از موضوعات تمرکز میکرد، شاید اگر شرم و کمرویی دهههای گذشته در مورد بازنمایی اختلالات شخصیتی و جنسی وجود نداشت، شاید اگر یکی دو داستانک فرعی جذابتر انتخاب میکرد، خیلی بهتر میشد.
اما به همین هم راضی هستیم. احتمالا در یک دنیای موازی با اینترنت، سه چهار فیلم خوب امروزی دانلود کرده بود که همه نمره بالای ۷ داشتند و منتقدها آنها را توصیه کرده بودند. اما حتی تا نیم ساعت هم هر یک را نمیدیدم!
از روی حافظه مینویسم و الان حتی فایل فیلم در لپ تاپم نیست تا با دور زدنش نکاتی که میدانم یادم رفته از آنها یاد کنم برایتان بنویسم.
این پست عکس هم ندارد! چه اهمیتی دارد؟!
مگر در دوران کودکی با خواندن شرح بسیار فیلمها یک سره خودمان تجسمشان نمیکردیم. یک بار هم شده. شما بدون دیدن هیچ عکسی، فیلم را تجسم کنید و تصور کنید که عمر شریف و پیتر اوتول در یونیفرم نازی چگونه بودهاند!
درود جناب مجیدی
عادت هر روزه من بود شب بعد از کار جلوی یوتیوب شام بخورم، این چند هفته به اندازه سن خودم فیلم و سریال تکراری نگاه کردم، از بد روزگار مجال و حوصله دانلود چیز جدید رو ندارم، دیشب توی هارد آرشیوم مانگای وینلند ساگا رو پیدا کردم و یادم نمیاد کی دانلود کردم به هر حال مجبور شدم بخونم !