فیلم رستگاری در شاوشنگ The Shawshank Redemption با بازی عالی تیم رابینز در نقش اندی دوفرسن – داستان، نقد و بررسی
فیلم رستگاری در شاوشنگ با بازی عالی تیم رابینز در نقش اندی دوفرسن – داستان، نقد و بررسی
تصویر اندی دوفرسون در حالی که بعد از خزیدن در لوله فاضلاب آزادی رسیده و دستهایش را زیر باران باز کرده حالا به یکی از شاخصترین تصاویر تاریخ سینما بدل شده، بخش اعظمی از این امر ریشه در محبوبیت رو به افزون فیلم مخصوصا در دوران رشد اینترنت و اوجگیری سایت imdb دارد، جایی که فیلم رتبه اول بهترین فیلم تاریخ سینما را کسب کرده است.
تبدیل شدن این فیلم به محبوبترین فیلم تاریخ سینما از نگاه مردم، برای بسیاری از حرفهایهای سینما عجیب بود. شاوشنگ نه فروش حیرتانگیزی داشت و نه استقبال عجیب منتقدان را به دنبال داشت و با نامزد 7 اسکار شد هیچکدام را نبرد. اما در طول زمان به یکی از محبوبترین فیلمهای تاریخ بدل شد، کافیست نگاهی به نظرهای مردمی درباره این فیلم بیاندازید تا یک کارکرد سادهی این فیلم را متوجه شوید: «هرگاه احساس افسردگی و ناامیدی کردید، شاوشنگ را دوباره تماشا کنید. » نکته جالب اینکه این اثر از داستان کوتاه ریتاهیورث و رستگاری در شاوشنگ اثر استفن کینگ اقتباس شده، نویسندهای که بیش از همه با آثار ژانر وحشتاش مانند درخشش و برج تاریک شناخته میشود.
بخش اعظمی از امیدوارکننده بودن اثر در پرداخت شخصیت اندی دوفرسون معنا مییابد، او متهم به قتل همسرش و معشوقهی اوست. هر چند خود اندی میگوید که ماشه را نکشیده اما برخلاف فیلمهای معمول ژانر زندان تمرکز فیلم به هیچ وجه بر بیگناهی یا گناهکاری اندی متمرکز نشده. شاید همین هم دلیل شکست اولیه فیلم باشد، افرادی که به قصد تماشای اثری در مورد متهورانه از زندان به تماشای فیلم رفتند با اثری در مورد امید و صبر روبهرو شدند، اندی در نهایت فرار میکند، اما این فرار چند دههای زمان میبرد. تیم رابینز، که یکی از قدرنادیدهترین بازیگران تاریخ سینماست، اینجا به طرز حیرتانگیزی شخصیت دوفرسون را به تصویر میکشد، کسی که رِد (با بازی مورگان فریمن) رویگریه کردناش در شب اول شرط میبندد.
اما نه تنها این اتفاق نمیافتد بلکه دوفرسون خیلی زود ساختار قدرت در شاوشنگ را هم تغییر میدهد. همانطور که دوفرسون آرام آرام با چکش سنگشکن کوچکاش راه را به سوی آزادی باز میکند، همین کار را در ساختار زندان شاوشنگ انجام میدهد. او رستگاری را به زندانیان شاوشنگ یاد میدهد. رابینز با بازی درخشاناش جنبههای مختلف شخصیتی دوفرسون را در طول فیلم به ما نشان داده میدهد: از دیالوگهای عجیب و غریباش با رِد با این مضمون که به هیچ وجه به گذشته برنمیگردد تا گذاشتن اپرا برای زندانیان و درنهایت فرار از زندان بعد از چند دهه و رفتن به جایی که خاطرهای ندارد. شاید نزدیکترین پرسونا از لحاظ کهنالگویی به دوفرسون کهنالگوی موسی باشد.
جالب اینکه زمانی که فرار میکند چکشی که در انجیلاش پنهان کرده در بخشی از کتاب هجرت (اکسودوس) پنهان شده. همانطور که موسی از میان قوم فرعون به نجات بنیاسرائیل میآید، دوفرسون هم نه یک خلافکار بالفطره که یک بانکدار است و بیشتر دمخور افرادی مثل رئیس زندان بوده تا افرادی مثل رِد. و حتی در دیالوگی به رِد میگوید: «در خارج از زندان من با انجام همین کارها یک مرد شریف بودم. انگار که باید به زندان میآمدم تا یک کلاهبردار شوم. » صد البته او مانند موسی دست به معجزه و عبور از نیل نمیزند بلکه در تغییری به شدت مدرن در این کهن الگو راه رستگاری در صبر و پشتکار زیاد پیدا میشود. و همچنین پشتکار و صبری بدون وجود امید امکانپذیر نیست. شخصیت رِد به عنوان راوی فیلم معتقد است که امید چیز خطرناکی است، اما همین امید تنها راه رستگاری در دیوارهای بستهش شاوشنگ است.
به بیان دیگر زندان حقیقی آنها در داخل خودشان است و نه دیوارهای شاوشنگ! و برای خروج از شاوشنگ که استعارهای از تمام زندانهای بیرونی ماست اول باید از زندان درون خود بگریزیم. اول باید در شاوشنگ رستگار شد و سپس از شاوشنگگریخت. و اندی دوفرسون تنها کسی است که این درس را میآموزد و لیاقت فرار از شاوشنگ را پیدا میکند. نکته جالب توجه اینکه حتی خود فیلم هم به مانند قهرماناش ارزش گذر زمان را نمایش داد، فیلمی که در گیشه شکست سختی خورد اما در گذر زمان به یکی از محبوبترین فیلمهای تاریخ بدل شد، یعنی به معنای کلمه دنیای بیرون هم از مفهوم درونی فیلم پیروی کرد. و البته به نظر میرسد که گذر زمان هم تنها به ارزشهای این اثر میافزاید. در این چند سال کمتر فیلمی توانسته جایگاه رستگاری در شاوشنگ را خدشهدار کند. شاید چون همانقدرکه فیلمی در باب امید و ایمان است، تماشاگراناش را به عملگرایی هم تشویق میکند، و احتمالا تا ابد دیدن پوستر ریتاهیورث مترادف با تونل و فرار از زندان شده باشد!
نوشته علی ملاصالحی