فیلم درخشش – نقد، خلاصه داستان و تحلیل – The Shining 1980

0

استنلی کوبریک می‌گفت: «درخشش (1980) صرفا داستان خانواده‌ای است که دسته‌جمعی و به آرامی کارشان به جنون می‌کشد.» کوبریک با چنین توصیفی قصد داشت جنبهٔ ماورالطبیعهٔ تنها فیلم متعلق به ژانر وحشت در پرونده‌اش را کم اهمیت جلو بدهد. او از همان آغاز ساخت فیلم اعتقادی به «شیطان ضد انسانی حاضر در هتل اوورلوک» نداشت. کوبریک قصد داشت در ساخت درخشش، درست مثل نمونهٔ 2001؛ اودیسهٔ فضایی (1968)، از پوشش ژانر برای تفسیر فراز و نشیب‌های واقعیت استفاده کند. البته این گفته به این معنی نیست که کوبریک در درخشش به طور کل قید ایجاد وحشت را زده باشد؛ فیلم توازنی عمیق و نامحسوس بین مطالعه دربارهٔ توهم روان پریشانه (شگفتی خلق شده توسط ذهن آشفتهٔ تورانس) و قصه‌ای کاملاً عجیب و غریب (تسخیر واقعی نویسنده‌ای که دچار مشکل شده) ایجاد می‌کند.

پروژه-های مربوط به ژانر وحشت مدت-ها قبل از ساخت درخشش به سمت کوبریک روانه شده بود کارگردانی جن‌گیر و ادامهٔ ناموفق آن به او پیشنهاد شده بود چون مسئولان کمپانی برادران وارنر دل‌شان می‌خواست پروژه-ای آماده را به دست هنرمند بزرگشان بسبارند وقتی جان کالی، رئیس کمپانی، نسخه‌ای از سومین رمان استیون کینگ را برای کوبریک فرستاد، کنجکاوی کارگردان تحریک شد؛ فضای داستان: هتلی دور افتاده در کوه‌های راکی با راه‌روهای هزارتو. هیجان ایدهٔ داستان: خانواده-ای که ارتباطش با دنیا قطع شده به آرامی دچار جنون می‌شود. کریستین کوبریک می‌گوید: «یکی از شرایط کوبریک برای قبول کارگردانی این فیلم این بود که برای تغییر داستان آزادی کامل داشته باشد این بند رد قرارداد آمد و استیون کینگ هم با آن موافقت کرد و پروندهٔ این موضوع بسته شد.»

کینگ به دلایل نامعلومی نتوانست هیچ وقت رابطهٔ خوبی با فیلم برقرار کند و نسبت به آن احساس انزجار داشت. با وجود اینکه فیلم اثر هنری بهتری از کتاب کینگ است اما نویسنده هیچ وقت نتوانست با صرف نظر کردن کوبریک از پدیده-های ماوراء الطبیعهٔ داستان، به ویژه هرس تزیینی جاندار داستان، کنار بیاید (کوبریک معتقد بود که گیاهان جاندار داستان در فیلم شبیه به صابون‌های بریلو جان گرفته خواهد شد). شاید منبع اصلی حس انزجار نویسنده نسبت به فیلم این باشد که کارگردان فیلمنامهٔ اولیه‌ای که استیون کینگ نوشته بود را نپذیرفت.

کوبریک رد پی خلق فضای کلاسیک وحشت بود و به همین خاطر به سراغ رمان‌های بلندی‌های بادگیر و جین ایر آثار ادگار آلن پو رفت. تا بتواند فروپاشی ذهنی را به شنیدن زمزمه‌های شیطانی ناپایدار پیوند بزند. کریستین کوبریک دباره-ی این موضوع می‌گوید: «اگر راویان داستان‌های ارواج باور داشته باشند که ارواح را دیده‌اند اما هیچ دلیلی برای اثبات آن نداشته باشند، داستان وحشتناک خواهد بود. اگر حضور یا دلیل حضور ارواح توضیح داده شود فیلم بدون شک خیلی کسل کننده خواهد شد.» برداشت عده-ای از درخشش این بود که فیلم حالت زندگی نامه‌ای‌وار دارد؛ هنرمندی شکنجه شده که خودش و خانواده‌اش را از دیگران جدا ساخته و به ساختمانی دور افتاده پناه برده است (علاوه بر کوبریک، این حالت برای شخص استیون کینگ هم صدق می‌کرد)

با وجود این، هتل اوورلوک فضایی فوق طبیعی دارد (در رمان این هتل روی گورستانی قدیمی بنا شده) و مکانی نفرین شده است که ذهنی معیوب را اغوا می‌کند: روح دلبرت گریدی، قاتل تبر به دست، به تورانس می‌گوید: «تو همیشه سرایدار اینجا بودی.» ونی (شلی دووال)، که دچار آشفتگی ذهنی شده، تصاویر خاص دنیای خودش را می‌بیند (مهمانان تمسر آمیز، رودخانه-ای خون که از در آسانسورها بیرون می‌ریزد)؛ رنگ روشن چشم-های دنی هم نشان از آن دارد که چشمان او اصرار پنهان را هم می‌بیند (جسدهای خونین دوقلوهای گرندی). در این بین، جنون تورانس به تکاپو می‌افتد؛ او رویدادهای غیر عادی و منزجر کنندهٔ اتاق شماره 237 را کشف می‌کند و از ماجرایی که در اتاق طلایی یا همان بار مملو از مهمانان قدیمی رخ داده مطلع می‌شود، باری که او دعوت می‌شود در آنجا بماند، آن هم برای همیشه.

درخشش با اینکه بخش عمده‌ای از سنت‌های کلاسیک ژانر وحشت را دراد ولی به واسطهٔ نقش آفرینی جذاب (و فوق العاده متوازن) هنرپیشهٔ نقش اول مرد فیلم جَک نیکلسون، به فیلمی کاملاً مدرن تبدیل شده است. کریستین کوبریک با خنده دربارهٔ این نکته می‌گوید: «کوبریک دربارهٔ این نکته می‌گوید: «کوبریک در پرسونای جک نیکلسون شخصی را پیدا کرده بود که در آنِ واحد می‌تواند جذاب و هولناک باشد نیکلسون ویژگی خاصی در درون‌اش داشت. مولفه-ای که در مقام هنرپیشه شمایلی ترسناک از او می‌ساخت» حتی در همان زمان، ری لاوجوی، تدوینگر فیلم، از این نکته شگفت زده شده بود که کوبریک از میان آن همه برداشت-های نیکلسون همیشه اغراق آمیزترین‌ها را انتخاب می‌کند. اما کوبریک دوست داشت هنرپیشگان فیلم‌هایش روی لبهٔ تیغ راه بروند یا نقش بازی کنند. برخلاف سکون مطلق دنیای واقعی و سینمایی کوبریک، هنرپیشگانی تخس و پر انرژی- پیتر سلرز در دکتر استرنچ لاو (1964)، مالکوم مک داول در پرتقال کوکی (1971) و آر. لی ارمی در غلاف تمام فلزی (1987)- فیلم‌های او را به حرکت در می‌آورند.

این حالت در نیکلسون به نقطهٔ اوج رسید. نام شخصیت او در درخشش تورانس است و نقش آفرینی‌اش رد این فیلم مصداق نام شخصیت‌اش است؛ رگباری از حالت‌های کلامی و فیزیکی، که بخشی از آنها کاملاً خوی حیوانی دارند و بعضی دیگر شبیه به کارهایی هستند که از دلقکان سیرک سر می‌زند: نیشخند زدن، دندان نشان دادن و تصرف کردن قاب تصویر با هر کلمهٔ تیره و تاری که به زبان می‌آورد. نیکلسون برای پیدا کردن شمایل مناسبی برای شخصیت تورانس از چارلز منسن الهام گرفت، که ماجرای قتل شارون تیت، همسر رومن پولانسکی به دست او هنوز در ذهن هالیوودی‌ها روشن و واضح بود. از طرف دیگر، نیکلسون در مقطع عجیبی از زندگی‌اش قرار داشت؛ او به تازگی متوجه شده بود که مادرش در حقیقت مارد بزرگ‌اش است. هنرپیشهٔ هنرمند عادت داشت که نقش‌هایش را دعوت می‌کرد تا در وجودش باقی بمانند.

داسان جانسون فیلمنامه نویس می‌گوید: «نیکلسون خیلی دیوانه‌تر از آنی بود که کوبریک تصورش را می‌کرد.» درخشش از هر لحاظ اثری روان پریش است؛ یک کمدی سیاه دربارهٔ هنرمندانی که عقلشان را از دست داده‌اند. به همین خاطر بود که کوبریک سر صحنه کاری می‌کرد تا تمام هنرپیشگان فیلم به مرحلهٔ جنون خلاق برسند کوبریک برای هدایت بازیگران در سکانس تعقیب و گریز رد هزارتوی اوورلوک، که استعاره‌ای نحس از روان پریشی تورانس است، از بلندگو استفاده می‌کرد. هنرپیشگان رد میان مه غلیط و پوشش گیاهی بلندی که آنها را احاطه کرده بود به سختی می‌توانستند تشخیص بدهند که این صدای تغییر یافته از کدام طرف به گوش آنها می‌رسد. یا شاید هم آن صدایی باشد که آنها در ذهن‌شان می‌شنیدند.

مثل همیشه وسواس تکامل‌گرایانه و اجتناب‌ناپذیر کوبریک دورهٔ فیلمبرداری را طولانی‌تر کرد؛ اول مدت زمان فیلمبرداری دو برابر و در ادامه حتی سه برابر شد. کوبریک سرگرم خلق کردن فیلمی زنده دربارهٔ انزوا و ترس از فضای بسته بود. می‌گویند که گروه فیلمبرداری در طول تعطیلات کریسمس هم در انباری خوابیده‌اند. در اواخر فیلمبرداری بود که بخشی از دکورها به علت حجم بالای نور پردازی آتش گرفت و تمام محل فیلمبرداری به آتش کشاند. با وجود اینکه فقط فیلمبرداری چند نمای بسیار نزدیک باقی مانده بود، کوبریک خواستار بازسازی کامل دکورها شد. فیلم ذهن او را تسخیر کرده بود، هر چه باشد او همیشه سرایدار ذهن‌اش بوده است.


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

خرابی چون‌ که از حد بگذرد آباد می‌گردد! – گالری عکس‌های قبل و بعد این مکان‌های زشت یا مخروبه

تماشای مراحل ساخت هنرهای دستی یا دکوراسیون داخلی و خارجی منزل برای بسیاری جالب و لذت‌بخش است. حتی اگر فعلا یارای تجمل باز اقتصادی خرید و بهسازی و نوسازی منزل نداشته باشند یا عملا در کار هنری نباشند.دست‌کم ایده‌ای در ذهنشان می‌ماند که از…

وقتی با اشعه ایکس از اشیای عادی عکس بگیرید؛ شگفت‌زده می‌شوید! کاری که آندری دومان کرد

مجموعه عکس‌های اشعه ایکس می‌توانند اشیاء روزمره را به روشی باورنکردنی و منحصر به فرد نشان دهند.آندری دومان، عکاس تجاری، حدود یک سال است که این کار را می‌کند. زمانی که دومان کاری را برای مشتریان انجام نمی‌دهد، دوست دارد پروژه‌های شخصی را…

چرا بعضی‌ها وقتی پا به سن می‌گذارند جذاب می‌شوند یا دست‌کم کمتر زشت به نظر می‌رسند؟ عکس‌های قدیمی…

خب، این هم بحثی است که نمی‌دانم شما تا حالا در موردش با کسی صحبت کرده‌اید یا خیر. برخی در جوانی واقعا چهره یا قامت غیرقابل تحملی دارند. مثلا زیاد زمخت هستند، بینی یا فک یا گوش‌های بزرگ دارند. تناسب چهره ندارند. کلا جزو زیباروها به حساب…

آخرین «نمونه» مقاوم – هر یک از اینها، آخرین چیزهای سالم به جا مانده در طول تاریخ هستند

از برخی جنبه‌های تاریخی چیزهای قالب توجهی به جا مانده، مثلا هزاران سکه از یک دوره تاریخ یا ده‌ها زره یا شمشیر یا کتاب‌های پوستی فراوان. اما برخی چیزها هم آنقدر نادر از بلایایی طبیعی و فساد و آتش‌سوزی‌های در امان مانده‌اند که تبدیل به آخرین…

عجیب ولی واقعی: چشم‌های این زن در این عکس آبی نیست! + ویدئو

در یک خطای دیداری بسیار جالب که به تازگی دین جکسون در تیک تاک منتشر شده، چهره عادی زنی را می‌بینیم که برخلاف ظاهر امر، چشمان او آبی نیست و در واقع حاکستری است.دین جکسون در زمینه ایجاد خطاهای دیداری، یک حرفه‌ای محسوب می‌شود. ویدئوی او در…

مرگبارترین روز در تاریخ، چه روزی بود و چطور رخ داد؟

انسان‌های راه‌های زیادی برای کشتن هم در طول تاریخ ابداع کرده‌اند: سلاح‌های هسته‌ای و زیستی ، بمب‌های آتش‌زا، گلوله‌ها، سرنیزه‌ها، ایجاد قحطی عمدی و ...کاملا قطعی نیست، اما طبق بسیاری از روایت‌ها مرگبارترین روز در تاریخ بشر در واقع نتیجه…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / کلینیک زیبایی دکتر محمد خادمی /جراح تیروئید / پزشکا /تعمیر فن کویل / سریال ایرانی کول دانلود / مجتمع فنی تهران / دانلود فیلم دوبله فارسی /خرید دوچرخه برقی /خرید دستگاه تصفیه آب /موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /دانلود نرم افزار /

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.