زندگینامه نورالنسا عنایتخان
ژانویه ۱۹۱۴؛ ۱۰۸ سال پیش در چنین روزی نورالنسا عنایتخان در مسکو زاده شد.
مادرش آمریکایی و پدرش از واعظان مسلمان مسلک صوفیه هند بود و تبارش به یکی از شاهان محلی جنوب آن سرزمین میرسید، اما نور شیفته فرهنگ فرانسه بود و در دانشگاه نامآشنای سوربن، روانشناسی کودک خواند.
در عین شیفتگی به فرهنگ فرانسه، به روش صوفیان مسلمان هند میزیست، چنگ و وینای هندی را خوب مینواخت و برای کودکان داستانهای کوتاه مینوشت و بر آن بود که هنر و نویسندگی پیشه کند.
“بیست افسانه جاتاکایی” او در فرانسه و آمریکا با استقبال بسیار روبهرو شد.
۲۶ ساله بود که نازیها پاریس را اشغال کردند و او یکشبه از آنجا به لندن گریخت و دیری نپایید که برای کمک به جنبش پایداری علیه نازیها خود را به نیروی هوایی بریتانیا معرفی کرد و به عنوان بیسیمچی دوره دید و مشغول خدمت نظام شد.
با چهره زیبا و چشمان سیاه و کمرویی او هیچکس نمیتوانست به صرافت بیفتد که او پذیرای یکی از خطرناکترین شغلهای نظامی در آن زمان باشد.
۲۸ ساله بود که زیر دست وِرا اتکینس و همکارانش طی دورهای توانفرسا برای سفر به پاریس آماده شد و با چمدانی حاوی بیسیم، لباس مبدل و داروهای خوابآور، داروهای ضدخواب و یک قرص سیانور، ماموریتش را آغاز کرد.
در آنجا چهار ماه بیهیچ درنگ و استراحتی با نام مستعار مادلِن تحت خطرناکترین شرایط، پیامهای مهمی از بریتانیا به جنبش مقاومت و از پاریس به بریتانیا مخابره کرد که در پیشرفت کار بریتانیا علیه نازیها بسیار موثر افتادند.
پیامرسانهای بریتانیایی بیش از سه ماه در سرزمینهای اشغالی کار نمیکردند اما چون گروه جاسوسی بریتانیایی لو رفته و نور تنها مهره پیامرسان بریتانیا در پاریس مانده بود، در ادامه کار خود پافشاری کرد و از آنجا که به خاطر مرام صلحجویانهاش سلاح همراه نداشت به آسانی به چنگ نازیها افتاد.
پس از یک ماه بازجویی و شکنجه بینتیجه، نازیها نور را به زندانی در آلمان و سپس به اردوگاه مرگ داخائو در نزدیکی مونیخ انتقال دادند، اما نازیها توانستند بریتانیاییها را بفریبند و وانمود کنند که نور هنوز از پاریس پیام مخابره میکند و به این ترتیب پیامهای نادرست مخابره میکردند.
نورالنسا عنایتخان در ۳۰ سالگی در جنوب آلمان به دست نازیها کشته و سوزانده شد.