فیلم آپارتمان وایلدر 60 ساله شد – The Apartment 1960

بیلی وایلدر و آپارتمان

فیلم «آپارتمان» در سال 1960 ساخته شد. این فیلم برندهٔ پنج جایزهٔ اسکار (بهترین فیلم‌نامه، بهترین تدوین و بهترین کارگردان هنری) و پنج نامزدی اسکار (بهترین بازیگر نقش اول مرد برای جک لمون، بهترین بازیگر نقش اول زن برای شرلی مک لین و…) است.

فعالیت هنری «بیلی وایلدر» (کارگردان) از سال 1929 شروع شد و تا سال 1986 که رسما بازنشستگی خود را اعلام کرد، ادامه داشت. وایلدر کار خود را از نویسندگی برای برنامه‌های تلویزیونی شروع کرد و بعدها فیلم‌هایی را که خود می‌نوشت، کارگردانی و تهیه می‌کرد

حاصل شصت سال کار او در حیطهٔ سینما، شش جایزهٔ اسکار، یک جایزهٔ تالبرگ (1987) و چهارده بار نامزدی اسکار است. نگاهی که او به امریکای زمان خود داشت، بسیار هوشمندانه و نقادانه بود و لحظات تلخ و شیرین در کنار هم، فیلم‌های او را تشکیل می‌دادند. او هیچ گاه اجازه نداد تلخی و یا شیرینی بیش از حد، فیلم‌هایش را نابود کند. اعتدالی که او در تک‌تک صحنه‌های فیلم‌هایش رعایت می‌کرد، از او کارگردانی بزرگ ساخت.

فیلم «آپارتمان» ملودرامی زیبا و دیدنی از وایلدر است: داستان یک کارمند ادارهٔ بیمه، آقای باکستر (جک لمون)، که تنها زندگی می‌کند و برای ترقی شغلی و کسب رتبه‌های بالاتر در اداره، کلید آپارتمان‌اش را برای چند ساعت به کارمندان عالی رتبه امانت می‌دهد. اما آن قدر متقاضی زیاد است که برای جلوگیری از تداخل آن‌ها، او یک تقویم رومیزی را برای این کار در نظر می‌گیرد. اوضاع بر همین منوال می‌گذرد تا این‌که آقای باکستر به خانم کوبلیک (شرلی مک‌لین)، دختری که در اداره متصدی آسانسور است، دل می‌بندد.

فیلم، اشاره‌های فوق العاده ظریفی به فساد اخلاقی آدم‌ها دارد و این‌که همهٔ برخوردهای روزانه در ادارات، ناشی از مسایل دیگری است که در حقیقت نباید هیچ ارتباطی به هم داشته باشند، ولی دقیقا در ارتباط مستقیم هستند! مانند انتقام‌های به ظاهر کوچکی که توسط کارمندان دون‌پایه‌ای مثل منشی گرفته می‌شود که نتیجه‌اش در نهایت برای رییس هم بد نیست و حتی ترجیح می‌دهد کمی مجرد بماند و از مجرد بودن لذت ببرد.

«دروغ‌هایی» که دائما در حال رد و بدل شدن است و «راست‌هایی» که دیگر ارزشی ندارند، نابود شدن‌ها و بی‌تفاوت شدن‌ها، استفادهٔ دقیق و به جا از کمدی در درام‌ترین و غمناک‌ترین صحنه‌ها، همه و همه امضای وایلدر را دربر دارند. از سکانس‌های فوق العادهٔ فیلم، سکانس‌های مربوط به آینهٔ ترک‌خوردهٔ خانم کوبلیک است؛ در لحظاتی که آقای باکستر مشغول جلب توجه خانم کوبلیک است و کلاه جدیدش را بر سر گذاشته و امتحان می‌کند و دائما نظر خانم کوبلیک را می‌پرسد، خانم کوبلیک -که درست چند دقیقه قبل و بعد از کشف حقایقی تلخ کاملا درهم شکسته است-نظرهایی دربارهٔ کلاه می‌دهد که بدون کوچک‌ترین توجهی است. او هنگام ترک اتاق، آینهٔ ترک خورده‌اش را از جیب‌اش بیرون می‌آورد تا نگاهی به صورت‌اش بیندازد و باکستر با دیدن آینه، از حقیقت تلخی ‌ آگاه می‌شود و درهم می‌شکند. در این سکانس، با این‌که بیننده از قبل حقیقت را می‌داند، ولی با او ویران می‌شود و درهم می‌شکند.

سکانس‌های به یادمادنی: سکانس‌های تلاش باکستر برای سرگرم کردن خانم کوبلیک؛ ابراز احساسات تصنعی و شدیدش در مورد کارت‌های خانم کوبلیک و نیمه‌کاره ماندن بازی به این دلیل که خانم کوبلیک خواب‌اش می‌برد؛ تلاش‌های باکستر برای متقاعد کردن رییس که حداقل چند کلمه‌ای با خانم کوبلیک صحبت کند؛ اعترافات زن مبنی بر این‌که همیشه در بدترین زمان و بدترین مکان قرار گرفته و این‌که چرا هیچ وقت در زندگی نتوانسته است عاشق یک آدم خوب و ساده مثل باکستر شود و دکتر دریفس (جک کروشن) صداهای شبانه را از میان دیوار می‌شنود و فکر می‌کند که باکستر یک خوش‌گذران قهّار است، در حالی که در واقع باکستر در پیاده‌روی جلو ورودی آپارتمان خود قدم می‌زند و مدام با بی‌میلی به پنجرهٔ روشن خانه‌اش نگاه می‌کند.

یادی می‌کنیم از عوامل دوبله این فیلم:  منوچهر نوذری، مهین کسمایی، علی‌ اصغر مستان، فریبرز دوستدار، عزت‌الله انتظامی، نجمه فروهی، فهیمه راستکار، آذر دانشی، مهین بزرگی، کاووس دوستدار و…  (الان یادم نیست بعضی از این هنرمندان کدام نقش را دوبله می‌کردند.)

که خب طبیعی است در صدر آنها در این مورد و اصولا در فیلم‌هایی که جک لمون بازی می‌کرد منوچهر نوذری قرار داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا