زندگینامه بیلی وایلدر؛ نابغه‌ای که سینمای کلاسیک را دوباره نوشت

تا به حال فکر کرده‌اید چرا بعضی فیلم‌های قدیمی همچنان تازه‌اند، حتی وقتی صحنه‌های‌شان را از بر شده‌اید؟ یکی از دلایلش همین آدمی‌ست به نام بیلی وایلدر Billy Wilder، کسی که در هر ژانری پا گذاشت، چیزی به آن اضافه کرد. از دوستی شنیده بودم که می‌گفت: «اگه بخوای بفهمی طنز چیه، برو Some Like It Hot رو ببین، و اگه بخوای بفهمی تاریکی یعنی چی، Sunset Boulevard.» همین جمله کوتاه، دنیای متضاد اما منسجم بیلی وایلدر را خلاصه می‌کند. مردی که از دل جنگ و مهاجرت، با قلمی تیز و نگاهی انسان‌دوستانه، سینمای آمریکا را تغییر داد. بیلی وایلدر نه تنها کارگردان بزرگی بود، بلکه فیلمنامه‌نویسی چیره‌دست و منتقدی تیزبین بود.

شاید سال‌ها فکر کرده‌اید که فیلم‌های کلاسیک هالیوود، فقط درباره عاشقانه‌های سطحی و پایان‌های خوش بودند. اما بیلی وایلدر آمد تا نشان دهد عشق، جنایت، طنز و شکست، همه می‌توانند در یک قاب کنار هم بنشینند. در جایی خوانده‌ام که یکی از منتقدان گفته بود: «بیلی وایلدر فیلم‌ساز طنز نبود، بلکه حقیقت را طوری نشان می‌داد که بخندی تا گریه نکنی». فیلم‌های او، مثل آیینه‌ای بودند که واقعیت‌های پنهان جامعه آمریکایی را با شجاعت به تصویر می‌کشیدند. گاهی با طنز، گاهی با تلخی، گاهی با دیالوگ‌هایی که مثل تیغ برنده‌اند. همین ویژگی‌هاست که باعث شده بیلی وایلدر هنوز هم یکی از پرارجاع‌ترین فیلم‌سازان تاریخ باشد.

بیلی وایلدر فقط خالق چند شاهکار نبود؛ او سبکی در تفکر، در روایت و در نگاه به انسان ارائه داد. هر فیلم او، کلاس درسی درباره دیالوگ‌نویسی، پیچش داستانی و تضاد شخصیت‌هاست. وقتی از وایلدر صحبت می‌کنیم، از مردی حرف می‌زنیم که در دل نظام استودیویی هالیوود، جسارت داشت متفاوت فکر کند. او کسی بود که قهرمان‌هایش کامل نبودند، ولی واقعی بودند. کسی که از بازیگرانش انتظار نداشت خوب باشند، فقط می‌خواست که باورپذیر باشند. و همین است راز ماندگاری نام بیلی وایلدر در سینمای جهان.

۱- تولد در اتریش و فرار از کابوس فاشیسم

بیلی وایلدر در سال ۱۹۰۶ در شهر سوشاوا، بخشی از امپراتوری اتریش-مجارستان (امروزه در رومانی)، در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. او در جوانی به وین رفت و سپس در برلین به‌عنوان خبرنگار و نویسنده طنز فعالیت کرد. اما با قدرت‌گیری نازی‌ها در آلمان، به‌دلیل یهودی‌بودنش مجبور شد به فرانسه و سپس به ایالات متحده مهاجرت کند. خانواده‌اش در اردوگاه‌های نازی جان باختند و این تراژدی، نگاهی تلخ و عمیق به آثارش داد. وایلدر در آمریکا با سختی زیاد جای خود را در هالیوود باز کرد و ابتدا به‌عنوان فیلمنامه‌نویس فعالیتش را آغاز کرد. همکاری‌اش با چارلز براکت (Charles Brackett) نقش مهمی در شکل‌گیری سبک اولیه‌اش داشت. او خیلی زود ثابت کرد که تسلط بالایی بر زبان انگلیسی دارد و می‌تواند دیالوگ‌هایی تند، طنزآمیز و کوبنده بنویسد. این مهاجرت اجباری، از او فیلم‌سازی ساخت که نگاهی بیرونی اما دقیق به جامعه آمریکایی داشت. تجربه زیسته‌اش میان دو جهان، بعدها در تمام آثارش بازتاب یافت.

۲- درخشش در آغاز راه با Double Indemnity

فیلم «Double Indemnity» محصول ۱۹۴۴ یکی از نخستین شاهکارهای وایلدر و از ستون‌های ژانر فیلم نوآر (film noir) است. داستان درباره فروشنده بیمه‌ای‌ست که با زنی مرموز همدست می‌شود تا شوهر او را به قتل برسانند و از بیمه سوءاستفاده کنند. فیلم از همان ابتدا با فضایی تاریک، شخصیت‌هایی خاکستری و دیالوگ‌های برق‌آسا مخاطب را درگیر می‌کند. همکاری فیلمنامه‌نویسی با رمان‌نویس معروف «ریموند چندلر» (Raymond Chandler) نیز در تیزبینی اثر مؤثر بود. نورپردازی، فلاش‌بک، صدای راوی و پایان بی‌رحمانه، فیلم را به الگویی برای ده‌ها اثر بعدی تبدیل کرد. منتقدان این فیلم را نه فقط به‌خاطر داستان جنایی، بلکه به‌خاطر روان‌کاوی شخصیت‌ها ستایش کردند. باربارا استنویک (Barbara Stanwyck) در نقشی فراموش‌نشدنی ظاهر شد و نقطه اوج کارش را رقم زد. این فیلم استانداردهای جدیدی برای سینمای تاریک و اخلاق‌محور ایجاد کرد. وایلدر نشان داد که حتی در دل استودیو، می‌توان اثری با زبان منتقدانه ساخت.

۳- موفقیت جهانی با Sunset Boulevard و نقد سینما

فیلم «Sunset Boulevard» در سال ۱۹۵۰ یکی از شاهکارهای بیلی وایلدر و از تلخ‌ترین نقدهای درون‌صنعتی تاریخ سینماست. داستان درباره فیلمنامه‌نویسی ورشکسته است که به‌طور تصادفی وارد خانه بازیگر زن سالخورده‌ای می‌شود که هنوز در خیال شهرت قدیم زندگی می‌کند. فیلم، ترکیبی‌ست از فیلم نوآر، تراژدی روان‌شناسانه، و تمثیلی از زوال رؤیای هالیوود. گلوریا سوانسون (Gloria Swanson) با بازی درخشانش در نقش نورما دزموند، تصویری فراموش‌نشدنی از جنون، تنهایی و توهم خلق کرد. فیلم با روایتی از زبان یک مرده، آغاز می‌شود؛ روشی کاملاً نوآورانه در آن زمان. وایلدر با این اثر، افسانه‌سازی هالیوود را به سخره گرفت و زشتی پشت پرده صنعت فیلم را برملا کرد. دیالوگ‌های فیلم مانند ضربه‌اند؛ تلخ، دقیق و فراموش‌نشدنی. پایان فیلم، با نورما که از پله‌ها پایین می‌آید، یکی از نمادین‌ترین صحنه‌های تاریخ سینماست. «Sunset Boulevard» از آن دسته فیلم‌هایی‌ست که برای فهم سینما، باید دید.

۴- آفرینش طنزی بی‌زمان در Some Like It Hot

فیلم «Some Like It Hot» در سال ۱۹۵۹ یکی از کمدی‌های ماندگار و محبوب تاریخ سینماست. داستان درباره دو نوازنده است که برای فرار از گنگسترها، لباس زنانه می‌پوشند و به گروهی موسیقی زنانه می‌پیوندند. جک لمون (Jack Lemmon) و تونی کرتیس (Tony Curtis) در نقش‌های طنزآمیز و پیچیده‌ای ظاهر می‌شوند که تعادل میان جنسیت، هویت و عشق را به بازی می‌گیرند. وایلدر در این فیلم با شوخی‌های موقعیت‌محور و دیالوگ‌های درخشان، مرزهای سانسور را جابه‌جا کرد. حضور مرلین مونرو (Marilyn Monroe) نیز فیلم را به سطحی نمادین رساند. ریتم سریع، بازی‌های فیزیکی، و پایان غیرمنتظره‌اش («هیچ‌کس کامل نیست») آن را به شاهکاری بی‌زوال تبدیل کرد. این فیلم تلفیقی از کمدی اسلپ‌استیک، فمینیسم اولیه و انتقاد اجتماعی بود. وایلدر نشان داد طنز می‌تواند هم سرگرم‌کننده باشد و هم آگاه‌کننده. حتی امروز هم، فیلم از نظر ساختار، بازی و موضوع، مدرن به نظر می‌رسد.

۵- درگذشت بیلی وایلدر و میراث سینمایی ماندگار

بیلی وایلدر در سال ۲۰۰۲ در سن ۹۵ سالگی در لس‌آنجلس درگذشت، پس از یک عمر زندگی پربار و خلاق. او در زمان مرگش، نه‌فقط به‌عنوان فیلم‌ساز، بلکه به‌عنوان یک منتقد فرهنگی و چهره‌ای فراتر از سینما شناخته می‌شد. بسیاری از منتقدان، نویسندگان، و کارگردانان بزرگ، از او به‌عنوان یکی از مهم‌ترین معلمان غیرمستقیم‌شان یاد کردند. در سال‌های پایانی، فیلم‌سازانی چون وودی آلن، کوئن‌ها، تارانتینو و حتی نولان، به آثارش اشاره و از آن‌ها الهام گرفتند. او بیش از ۲۰ فیلم کلاسیک ساخت که بسیاری‌شان در فهرست‌های برترین آثار تاریخ قرار دارند. گفت‌وگوها و نوشته‌هایش درباره هنر فیلم‌سازی نیز در قالب کتاب‌ها و مصاحبه‌ها منتشر شده است. در سال‌های پس از مرگش، جشنواره‌ها، سینماتک‌ها و دانشگاه‌ها به مرور و تحلیل آثار او پرداختند. میراث او، تلفیقی از نگاه اخلاقی، زبان تیز، و درک عمیق از انسان معاصر است. وایلدر نه تنها درباره سینما، بلکه درباره زندگی چیزهای زیادی به ما آموخت.

۶- دستاورد بی‌سابقه در مراسم اسکار ۱۹۶۱ با فیلم The Apartment

فیلم «The Apartment» محصول ۱۹۶۰، یکی از پرافتخارترین آثار بیلی وایلدر است که در مراسم اسکار ۱۹۶۱ پنج جایزه از جمله بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه را کسب کرد. داستان درباره کارمند ساده‌ای‌ست که آپارتمانش را برای قرارهای عاشقانه مدیرانش در اختیارشان می‌گذارد و کم‌کم خودش درگیر عشقی تلخ می‌شود. فیلم با بازی درخشان جک لمون (Jack Lemmon) و شرلی مک‌لین (Shirley MacLaine)، تلفیقی از طنز، درد، و انتقاد اجتماعی‌ست. وایلدر در این اثر، فرهنگ شرکتی، تنهایی شهری، و روابط سطحی را به‌طرزی کم‌نظیر تحلیل می‌کند. «The Apartment» اولین فیلم غیرحماسی بود که پس از جنگ جهانی دوم اسکار بهترین فیلم را برد. انتخاب طراحی صحنه‌ ساده و استفاده از نورهای ملایم، فضای بی‌پناهی شخصیت اصلی را تقویت کرد. این فیلم نقطه اوج همکاری وایلدر و جک لمون نیز به‌شمار می‌رود. از لحاظ ساختاری، نمونه درخشان ترکیب ملودرام و کمدی سیاه است. وایلدر با این فیلم، نشان داد که طنز می‌تواند ابزار نقد فرهنگی عمیق باشد.

۷- همکاری مستمر و خلاقانه با جک لمون

یکی از پربارترین همکاری‌های کارگردان و بازیگر در تاریخ سینما، میان بیلی وایلدر و جک لمون (Jack Lemmon) شکل گرفت. این دو ابتدا در فیلم «Some Like It Hot» همکاری کردند و بعد در «The Apartment»، «Irma La Douce»، «The Fortune Cookie» و چند اثر دیگر، این همکاری را ادامه دادند. جک لمون با سبک بازی متعادل، توانایی در طنز موقعیت، و استعداد در نمایش اضطراب درونی، بازیگر ایده‌آل وایلدر بود. وایلدر معتقد بود لمون می‌تواند در یک نما هم بخنداند و هم بغض ایجاد کند. آن‌ها اعتماد کاملی به یک‌دیگر داشتند و بسیاری از صحنه‌ها را به‌صورت بداهه می‌ساختند یا تغییر می‌دادند. لمون همواره از وایلدر به‌عنوان پدری سینمایی و استاد زندگی یاد می‌کرد. این همکاری‌ها به خلق شخصیت‌هایی انجامید که در دل تماشاگران جا خوش کردند. درون‌مایه‌های تنهایی، اضطراب، ریاکاری و عشق در فیلم‌هایشان مشترک بود. وایلدر از طریق لمون، چهره‌ای انسانی و ملموس از مردان معاصر ساخت.

۸- کارنامه‌ای گسترده در ژانرهای متنوع، از نوآر تا کمدی رمانتیک

برخلاف بسیاری از کارگردانان بزرگ که در یک ژانر خاص تثبیت شدند، بیلی وایلدر در ژانرهای بسیار متنوعی فعالیت کرد و در اغلب آن‌ها نیز موفق بود. از فیلم نوآر مثل «Double Indemnity» گرفته تا کمدی‌های کلاسیکی مانند «Some Like It Hot»، و درام‌های روان‌شناختی همچون «The Lost Weekend». او حتی در ژانر حقوقی نیز فیلمی مثل «Witness for the Prosecution» ساخت که امروز یکی از بهترین فیلم‌های دادگاهی جهان به‌شمار می‌رود. انعطاف‌پذیری او در سبک و مضمون، نشان‌دهنده درک عمیقش از زبان سینما بود. مخاطب هرگز نمی‌دانست که فیلم بعدی وایلدر او را به خنده می‌آورد یا به تأملی تلخ می‌کشاند. درون‌مایه‌های انسانی، تضاد اخلاقی، و بحران‌های شخصیتی، رشته اتصال میان این ژانرها بود. او ثابت کرد که ژانر یک ابزار است، نه یک قفس. کارنامه او به‌خودی‌خود نمونه‌ای از تکامل سینمای کلاسیک است.

۹- نبوغ در دیالوگ‌نویسی و تأثیر ادبی آثارش

یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های فیلم‌های وایلدر، دیالوگ‌های تیز، موجز و چندلایه‌اش بود که امروزه به‌عنوان الگوی فیلمنامه‌نویسی آموزش داده می‌شوند. او توانایی داشت در یک جمله‌ ساده، طنز، درد، و پیچیدگی روانی را هم‌زمان منتقل کند. مثلاً در فیلم «Sunset Boulevard» جمله معروف «من هنوز ستاره‌ام، فقط فیلم‌ها کوچکتر شده‌اند»، نه‌فقط به شخصیت، بلکه به تاریخ سینما اشاره دارد. وایلدر زبان را همچون ابزار جراحی برای تشریح شخصیت‌ها به‌کار می‌برد. آثار او بارها در فهرست بهترین دیالوگ‌های تاریخ سینما قرار گرفته‌اند. همکاری با نویسندگانی چون آی.ا.ال. دایموند (I.A.L. Diamond) نیز به غنای کلامی فیلم‌هایش افزود. وایلدر، که پیش‌تر روزنامه‌نگار بود، به اقتصاد کلمه و دقت زبان اعتقاد داشت. بسیاری از دیالوگ‌هایش حتی خارج از متن فیلم نیز ارزش ادبی دارند. او نشان داد که گفت‌وگو، یکی از ستون‌های اصلی درام قوی است.

۱۰- تأثیر ماندگار بر نسل‌های بعدی فیلم‌سازان

بیلی وایلدر نه‌تنها بر هم‌نسلانش، بلکه بر چند نسل بعدی فیلم‌سازان تأثیری ژرف گذاشت. کارگردانانی چون وودی آلن، جوئل و اتان کوئن، مایک نیکولز، جاد اپتاو، و حتی کوئنتین تارانتینو بارها از او به‌عنوان الگو و الهام‌بخش یاد کرده‌اند. طنز تلخ، پیچیدگی اخلاقی، و دیالوگ‌نویسی‌اش، در آثار بسیاری از آن‌ها مشهود است. فیلم‌هایی چون «Annie Hall» یا «Fargo» بی‌تردید رگه‌هایی از نگاه وایلدر دارند. حتی در سریال‌نویسی معاصر نیز، آثار او به‌عنوان الگوی شخصیت‌پردازی مردان در بحران استفاده می‌شوند. سینماگران اروپایی نیز تحت تأثیر وایلدر بوده‌اند، از جمله پدرو آلمودووار و فرانسوا اوزون. بسیاری از دانشگاه‌های سینمایی، واحدهای فیلمنامه‌نویسی را با تحلیل آثار وایلدر آغاز می‌کنند. وایلدر نشان داد که سینما می‌تواند هم سرگرم‌کننده باشد و هم عمیق. میراث او نه فقط در قاب‌های فیلم، بلکه در شیوه تفکر سینمایی زنده است.


فهرستی از ۱۵ فیلم شاخص بیلی وایلدر (Billy Wilder)

Double Indemnity – 1944
یک فروشنده بیمه با زنی فریب‌کار هم‌دست می‌شود تا همسر او را بکشند و از بیمه پولی به جیب بزنند. فضای تاریک، شخصیت‌های خاکستری و روایتی فریب‌کارانه، فیلم را به یکی از نخستین شاهکارهای فیلم نوآر بدل کرد. دیالوگ‌ها تند، روان و پر از کنایه‌اند. از نظر بصری، سایه‌ها و نورهای متضاد بر فضای فیلم مسلط‌اند. این فیلم، آغاز جدی و بلندپروازانه‌ی کارگردانی وایلدر بود.

The Lost Weekend – 1945
داستان نویسنده‌ای الکلی که برای فرار از واقعیت، خود را در چاه اعتیاد غرق می‌کند. فیلم تصویری واقع‌گرایانه و بی‌پرده از الکلیسم ارائه می‌دهد، بدون هیچ‌گونه رمانتیزه‌کردن. اجرای درخشان ری میلیاند و ساختار روان‌شناختی فیلم، آن را به اثری تأثیرگذار بدل کرد. فیلم برنده‌ی چهار اسکار از جمله بهترین فیلم و کارگردانی شد. فضای آن تلخ، خفه و درونی‌ست.

Sunset Boulevard – 1950
فیلمنامه‌نویسی ورشکسته وارد خانه‌ی بازیگر خاموشی‌گرفته‌ی دوران صامت می‌شود و به تماشاگر دنیای جنون، توهم و زوال می‌رود. فیلم نقدی تند و بی‌رحم بر پشت صحنه‌ی هالیوود و اسطوره‌سازی سینمایی‌ست. با شروعی از زبان یک مرده، روایت رویاها و کابوس‌ها را آغاز می‌کند. گلوریا سوانسون یکی از به‌یادماندنی‌ترین نقش‌های زن تاریخ را ایفا می‌کند. فضا تاریک، پرتنش و گزنده است.

Ace in the Hole – 1951
خبرنگاری فرصت‌طلب، نجات انسانی گرفتار در غار را به ابزاری برای بالا رفتن از پله‌های شهرت تبدیل می‌کند. فیلم تصویری بی‌رحمانه از رسانه و عطش تماشاگر برای هیجان ساختگی ارائه می‌دهد. تماشاگر از ابتدا می‌داند که فاجعه، ناگزیر است. بازی درخشان کرک داگلاس فیلم را به اوج می‌برد. فضای آن خاکستری، تند و خفه‌کننده است.

Stalag 17 – 1953
در اردوگاهی آلمانی، سربازان آمریکایی اسیر، درگیر شک و تردید و خیانت می‌شوند. یک سرباز فرصت‌طلب متهم به جاسوسی‌ست، اما ماجرا پیچیده‌تر از آن است که به نظر می‌رسد. فیلم ترکیبی از کمدی تلخ، تعلیق و درام روانی‌ست. روایت چندلایه و طنز موقعیت، به درستی با فضای جنگی آمیخته شده. اثری متفاوت در میان فیلم‌های جنگی دهه‌ی پنجاه.

Sabrina – 1954
دختر راننده‌ی یک خانواده‌ی ثروتمند، پس از بازگشت از پاریس، دل دو برادر را می‌رباید. مثلثی عاشقانه میان طبقات اجتماعی و تفاوت‌های فرهنگی شکل می‌گیرد. بازی آدری هپبورن لطافتی شاعرانه به فیلم می‌بخشد. فضای فیلم، شیرین، سبک و رؤیایی‌ست. وایلدر در اینجا چهره‌ای از کمدی رمانتیک با ظرافت طراحی می‌کند.

The Seven Year Itch – 1955
مردی متأهل، پس از رفتن همسرش به مسافرت تابستانی، با زن همسایه‌ای جذاب روبه‌رو می‌شود و وارد بحرانی اخلاقی می‌گردد. فیلم به روان مردان متأهل و وسوسه‌های درونی با نگاهی طنزآمیز می‌پردازد. مرلین مونرو با آن صحنه‌ی معروف بر فراز دریچه‌ی هوا، تاریخ سینما را دگرگون کرد. فیلم با اینکه جسور است، اما با سانسورهای دوران خود کنار می‌آید. فضای آن شاد، سبک‌سر و شوخ‌طبع است.

Some Like It Hot – 1959
دو نوازنده، برای فرار از دست گنگسترها، لباس زنانه می‌پوشند و به گروهی موسیقی زنانه ملحق می‌شوند. موقعیت‌های کمیک، سوءتفاهم‌های عاشقانه و بحران هویت، فیلم را به کمدی‌ای جاودانه تبدیل کرده‌اند. جک لمون، تونی کرتیس و مرلین مونرو ترکیبی بی‌نظیر ساخته‌اند. دیالوگ‌ها برق‌آسا و شوخی‌ها چندلایه‌اند. فیلم پرجنب‌وجوش، زیرکانه و همچنان مدرن است.

The Apartment – 1960
کارمندی ساده آپارتمانش را در اختیار مدیرانش می‌گذارد تا در ازای آن، ارتقای شغلی بگیرد. اما درگیر عشقی پنهانی با زنی می‌شود که معشوقه‌ی رئیس اوست. فیلم تلخ، عاشقانه و عمیق است و تصویری بی‌رحم از فرهنگ سازمانی و انسان تنها ارائه می‌دهد. برنده‌ی پنج اسکار از جمله بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه شد. ترکیب لطیف کمدی و درام، قدرت منحصربه‌فرد آن است.

One, Two, Three – 1961
مدیر شعبه‌ی کوکاکولا در برلین، با دختر رئیسش که عاشق کمونیستی شده، به دردسر می‌افتد. فیلم در دل جنگ سرد، با سرعت نفس‌گیر دیالوگ‌ها، انتقادهای سیاسی و شوخی‌های اجتماعی شکل می‌گیرد. لحن آن سریع، دیوانه‌وار و پر از نیش سیاسی‌ست. جیمز کاگنی در یکی از آخرین نقش‌هایش درخشیده. فیلمی کمتر شناخته‌شده، اما درخشان و پیشرو.

Irma la Douce – 1963
افسری پلیس با زنی خیابانی آشنا می‌شود و در مسیر عجیبی تلاش می‌کند او را از مسیرش برگرداند. فیلمی کمدی، رنگارنگ و پر از سوءتفاهم‌های عاشقانه. فضای آن با حال‌وهوای فرانسوی و طنز بی‌پروا آغشته شده است. همکاری دوباره‌ی وایلدر با جک لمون و شرلی مک‌لین موفق از کار درآمده. فیلم گاهی عاشقانه، گاهی فانتزی و گاهی اجتماعی است.

Kiss Me, Stupid – 1964
آهنگ‌سازی ناشناخته، برای فروختن آهنگش به خواننده‌ای مشهور، نقشه‌ای عجیب می‌چیند که همسرش را موقتاً با زنی دیگر جایگزین کند. فیلمی پر از کنایه‌های جنسی، سوءتفاهم و بحران‌های زناشویی. در زمان خود با سانسور و انتقادات زیادی مواجه شد. اما امروز به‌عنوان اثری جسور و متفاوت شناخته می‌شود. طنز آن تلخ، جسور و کمتر مرسوم است.

The Fortune Cookie – 1966
مردی دچار حادثه‌ای جزئی می‌شود و با راهنمایی برادرزن حقه‌بازش، ادعا می‌کند که آسیب جدی دیده تا بیمه بگیرد. جک لمون و والتر ماتائو دوگانه‌ای درخشان را شکل می‌دهند. فیلمی کمدی با طعنه‌هایی شدید به سیستم حقوقی، رسانه‌ای و ارزش‌های اخلاقی. آغاز همکاری طولانی و پرثمر ماتائو و لمون است. فضا واقع‌گرایانه اما کاملاً طنزآلود است.

Avanti! – 1972
مردی آمریکایی برای انتقال جسد پدرش به ایتالیا می‌رود، اما متوجه رابطه‌ی عاشقانه‌ی پنهانی پدرش می‌شود. در آنجا خودش نیز دچار عشقی غیرمنتظره می‌شود. فیلمی گرم، شاعرانه و انسانی درباره‌ی عشق، آزادی و تساهل فرهنگی. طنز آن ملایم و به‌یادماندنی‌ست. از آثار متأخر و لطیف وایلدر به‌شمار می‌رود.

Fedora – 1978
ستاره‌ای منزوی در جزیره‌ای دور از چشم رسانه‌ها زندگی می‌کند، تا اینکه تهیه‌کننده‌ای برای احیای نقش سابقش نزد او می‌رود. فیلمی درباره زوال، هویت جعلی و ترس از پیری است. ساختاری شبیه به «Sunset Boulevard» دارد، اما با نگاهی فلسفی‌تر. از جمله فیلم‌های کمتر دیده‌شده اما تحسین‌شده‌ی دوران پایانی وایلدر است. فضای فیلم رازآلود، غم‌انگیز و بسیار نوستالژیک است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]