14 راه برای به دست آوردن آرامش و کم کردن استرس، وقتی زندگی به شما زیادی سخت گرفته
گاهی اوقات زندگی کردن از هر نظر دشوار میشود، یک دفعه تنگناهای اقتصادی، محیط کاری بد و روابط خانوادگی متشنج ما را فرامیگیرند. مدتی میجنگیم، بعد خسته میشویم و بعد اصلا رها میکنیم و کارهایی میکنیم که به صورت متناقضی شرایط ما را بدتر میکنند.
بعد مدتی، به خود میآییم و متوجه میشویم که گرچه برخی از مشکلات را نمیشود حل کرد، دست کم میشود کارهایی کرد که تن و روان اندکی آسودهتر و آرامتر باشند.
برخی از این کارها اینها هستند:
1- پیادهروی:
پیادهروی به پاکسازی ذهن شما کمک میکند و دیدگاه متفاوتی را به شما ارائه میکند. در روزها سرد حتی میتوانید کتاب و تبلت به دست بگیرید و مثلا در اتاق نشیمن آنها را بخوانید بعد 10 دقیقه میبینید که کمی آرامتر شدهاید و شرایط شما بهتر شدهاید. راه رفتن مغز را باز میکند و ایدههایی در ذهن ایجاد میکند که در حالت سکون اغلب به دست نمیآیند.
اگر شرایط پیادهروی در طبیعت و پارک را دارید که اصلا محشر است. بعد یک پیادهروی طولانی، مسکنهای طبیعی تولید شده در مغز یعنی اندورفینها و انکفالینها ترشح میشوند و این طوری تحمل شرایط سخت را برای شما آسان میکنند.
2- یک روز به خودتان استراحت بدهید
گاهی تصور میکنیم که چون زندگی کنونی سخت شده، اگر ساعتی استراحت کنیم، گناه کردهایم. در شرکت و خانه کار میکنیم. گاهی اما ادای کار کردن را درمیآوریم، یعنی بهینگی کار ما به خاطر شرایط روحی آنقدر پایین آمده که ارزش ندارد در آن ساعت ادامه بدهیم. اما از آن سو به خود نهیب میزنیم که نباید تسلیم شویم.
باز به صورت متناقض یک روز میتوانید به خودتان مرخصی بدهید و آن را به تمامی صرف کارهای مورد علاقه خود کنید. خواهید دید که سیستم مغزی شما به اصطلاح ریست میشود و میتوانید روز بعد با بهرهروی بسیار بالاتری کار کنید.
3- سخاوتمند باشید!
حتما پیش خودتان فکر میکنید که این دیگر از آن توصیههای غیرکاربردی است. اما شما برای سخاوتمندی و حس خوبی که این کار به شما میدهد، لازم نیست حتما ثروتمند باشید. یک وعده غذا به یک خیابانخواب دادن که کسی را فقیر نکرده. در ضمن سخاوتمندی فقط به معنی هزینه مالی نیست، شما میتوانید گره از کاری کسی بگشایید و بعد این کارها حس رضایت و مفید بودنی که کسی میکنید، حتما به شما در پیشبرد کارها کمک میکند.
4- غوطهوری در جمع که لازم نیست همراه معاشرت هم باشد
گاهی حوصله صحبت کردن با هیچ کس را نداریم. اما منزوی بودن و سر کردن در خانه هم که کسی را شاد نمیکند. یک راه حل میانی این است که به کافی شاپی در یک خیابان شلوغ بروید، یک ساعتی مردم و کارهایشان را بپایید. معمولا این کار به طور غیرمستقیم ما را از افسردگی درمیآورد. خواهیم فهمید که خیلیها با سطح مشکلی بیشتر از ما شاد هستند و ما هم میتوانیم مثل آنها بشویم.
5- آموزش
در مورد گرهی که به کارتان افتاده تحقیق کنید. رفتار رقبا را با زیرکی مطالعه کنید. برخی اوقات ما فقط مسیر جلوی خودمان را نگاه میکنیم و تلاش میکنیم که تندتر راه برویم. ما در این هنگام راههای آسانتر و میانبر را نمیبینیم. اما برای موفقیت در زندگی گاهی باید کندتر حرکت کرد و بیشتر فکر کرد.
6- فهرست کارهای روزانه را در شب قبل بنویسید:
این کار حتی اگر به صورت کتبی باشد خیلی خوب است. بسیاری از ماها صبح را کاملا بدون هیچ ایدهای شروع میکنیم، اما وقتی شب قبل کارهای ضروری را مینویسیم در ذهنمان یک تعهد ضمنی نسبت به انجام مرتب آنها ایجاد میکنیم و میتوانیم خیلی هدفمندتر کار کنیم.
7- فهرستی از 20 نقطه قوت خود را بنویسید
این هم به نظر خیلی کودکانه میآید. اما بسیاری از ما همیشه فقط نقاط ضعفمان پیش چشممان است. مثلا صبح به خود نهیب میزنیم که ای آدم چاق و فقیر از خواب بلند شو و روز نکبتبار دیگری را شروع کن. همین آدم یادش را رفته که خوشمشرب و درستکار است و خلاقیت خوبی هم در کارش دارد. پس باید گاهی، نزد خودش هم که شده نقاط قوتش را برجسته کند.
8- گامهای کوچک هستند که منجر به پیمودن و طی کردن مسیرهای بزرگ میشوند
تصور کنید که قرار است در آزمون مهمی که لازمهاش خواندن هزاران صفحه کتاب است، شرکت کنید و بعد از وقت کم هر روز و اندک بودن صفحاتی که هر روز میتوانید مطالعه کنید به تنگ میآیید و بعد از چند روز میگویید: اصلا ولش کن!
اما این یک اشتباه راهبردی است. شما اگر همین وقت اندک را بردارید، چه بسا بتوانید همه مسیر یا بخش بزرگی از آن را طی کنید.
9- یک سرگرمی قدیمی لذتبخش را دوباره انجام بدهید
این میتواند شامل بازدید یک محل نوستالژیک قدیمی باشد، مثلا مسیری که در آن به مدرسه ابتدایی میرفتید یا انجام یک گیم قدیمی یا ورق زدن مجلههای قدیمی یا هر چیز دیگر
10- اولویتبندی کنید:
تصمیم بگیرید که چه چیزی در حال حاضر مهم است. به تعهدات اضافی نه بگویید.
11- خواب:
استراحت کافی داشته باشید. هر شب 7 تا 9 ساعت بخوابید. آن یکی دو ساعتی که آخر هر شب بیهدف در اینستاگرام اسکرول میکنید را کنار بگذارید. این زمان را به مطالعه لذتبخش یا خواب اختصاص بدهید.
12- کارهای احمقانه یا کودکانه کنید!
این همه زندگی را جدی نگیرید و اخم نکنید. گاهی باید یک لباس اسپورت نوجوانانه پوشید، جست و خیز کرد، با دیگران شوخی کرد و تقلید صدا کرد و سراغی از عروسکها و اسباببازیهای قدیمی گرفت!
13- خودخوری و نشخوار فکری منفی را رها کنید
این صدای ذهنی که شما را بدبخت و ناموفق میداند، چیز بدی است. به جایش بگویید که من در وضعیتی که داشتم، خوب جنگیدم و بعد این خیلی بهتر هم خواهم جنگید و حتی اگر قرار باشد راهی به سوی من گشوده نشود، دستکم شاد خواهم زیست و از فرصتهای کوچک زندگی برای شادی استفاده خواهم کرد.
14- بنویسید!
نویسندگان میدانند که نوشتن چقدر میتواند تسلیبخش باشد. وقتی دستتان روی کیبورد میرقص یا چیزی را با قلم مینگارید، انگار بخشی از استرسها در جا فرومیریزند. نوشتن میتواند در مورد هر چیزی باشد، شما میتوانید مانند من وبلاگ بنویسید، یک کپشن خوب و هوشمندانه در شبکههای اجتماعی بگذارید یا اصلا دفترخاطراتی داشته باشید و در مورد رخدادهای کنونی و گذشته بنویسید.