چرا ریشه‌کن کردن فقر به این سادگی‌ها نیست؟ تله فقر چیست؟

آن هلن بی – سخنرانی TED

تصور کنید بیکار هستید و چند ماه است که به دنبال شغل می‌گردید. برنامه‌های حمایتی دولت به شما در پرداخت اجاره، قبض‌ها و خرید غذا کمک می‌کند، اما به هر حال به سختی از عهده مخارج برمی‌آیید.
سر‌انجام بخت به شما روی خوش نشان می‌دهد، با درخواست شغلی شما موافقت می‌شود. پس از ماه‌ها، اولین چک حقوقتان را دریافت می‌کنید و انگار که اوضاع در حال تغییر است. اما یک مشکلی وجود دارد:
درآمد شغل جدید شما فقط به اندازه‌ای است که دیگر مشمول برنامه‌های حمایتی نباشید و برای کفاف همان خرج و مخارج هم کافی نیست. بدتر از همه، شما باید هزینه رفت‌و‌آمد به محل کار و نگهداری و مراقبت از کودک را هم بپردازید. به نوعی، الان شما پول کمتری نسبت به زمان بیکار بودنتان در دست دارید.

اقتصاد‌دانان این شرایط دلسرد‌کننده را تله رفاه welfare trap می‌نامند ـــ که یکی از انواع تله فقر است که میلیون‌ها نفر در سراسر جهان را درگیر خود کرده است.

تله‌های فقر نوعی شرایط اقتصادی و محیطی هستند که حالت مستمر دارند و فقر را بر نسل‌ها حاکم می‌سازند. برخی از این تله‌ها با شرایط فردی افراد مانند عدم دسترسی به غذای سالم یا آموزش گره خورده است. بقیه‌‌شان می‌توانند بر تمام ملت‌ها تاثیر بگذارند، مانند پیدایش دولت‌های فاسد یا تغییرات آب‌و‌هوایی.
اما طنز بی‌رحمانه ماجرای تله‌های رفاه به‌ویژه این است که آنها از همان طرح‌های سیاسی برای مبارزه با فقر نشأت می‌گیرند.

اکثر جوامع در طول تاریخ از راهکار‌هایی برای کمک به مردم فقیر در رفع نیاز‌های ابتدایی‌شان استفاده می‌کردند. قبل از قرن بیستم، گروه‌های مذهبی و مؤسسات خیریه خصوصی اغلب چنین طرح‌هایی را اجرا می‌کردند. امروزه، آنها را با نام طرح‌های رفاهی می‌شناسند و معمولا به شکل یارانه‌های دولتی برای مسکن، خوراک، انرژی و مراقبت از سلامتی هستند.

معمولاً این طرح‌ها پس از تحقیق و بررسی ارائه می‌شوند، بدین معنی که فقط افرادی که کمتر از حد مشخص شده درآمد دارند، واجد شرایط دریافت یارانه‌ها هستند. این خط‌مشی مشخص شده تا اطمینان حاصل شود که کمک‌ها صرف نیازمندان واقعی خواهد شد. اما مشکل اینجاست که افراد به محض کسب درآمد بیشتر از آستانه صلاحیت، یارانه حمایتی را از دست می‌دهند، صرف نظر از اینکه آیا ثبات مالی کافی برای ادامه زندگی را دارند یا خیر.

این چرخه معیوب هم برای افراد فقیر و هم افراد خارج از آن زیان‌بار است. عمده مدل‌های اقتصادی مردم را بازیگرانی خردمند در نظر می‌گیرند که ضرر و فایده انتخاب‌هایشان را می‌سنجند و سودمند‌ترین مسیر را انتخاب می‌کنند. اگر افراد فقیر بدانند که از کار کردن سود خالص چندانی به دست نمی‌آورند، ترجیح می‌دهند که مشمول دریافت کمک‌های دولتی باقی بمانند. البته، مردم به دلایل زیادی کار می‌کنند، از جمله هنجار‌های اجتماعی و ارزش‌های شخصی. اما درآمد اصلی‌ترین انگیزه برای ادامه دادن شغل است و هنگامی که افراد کمتری در مشاغل جدید به کار گرفته شوند، چرخ اقتصاد کند شده و مردم را در فقر نگه می‌دارد و آنها را به طور بالقوه تا سر حد فقر می‌کشاند.

برخی پیشنهاد داده‌اند که می‌توان با حذف تمام طرح‌های حمایتی دولت، به  این چرخه به وجود آمده پایان داد. اما اکثریت به این نتیجه رسیده‌اند که این نظر واقع‌گرایانه و انسانی نیست.

پس چگونه می‌توانیم مزایا را به گونه‌ای تنظیم کنیم که افراد شاغل آسیب نبینند؟ اکثر کشور‌ها راه‌های زیادی را برای غلبه بر این مشکل امتحان کردند. برخی به مردم اجازه دادند تا بعد از پیدا کردن شغل هم تا مدت معینی مزایا دریافت کنند، در حالی که بقیه با افزایش درآمد به‌تدریج مزایا را کم و در نهایت متوقف می‌کنند.
این سیاست‌ها هنوز هم تا حدی انگیزه مالی برای شغل داشتن را از بین برده‌اند، اما خطر گیر افتادن در تله رفاه کمتر شده است. سایر دولت‌ها مزایایی مانند آموزش، مراقبت از کودک و یا مراقبت پزشکی را به طور مساوی برای تمام شهروندان تأمین می‌کنند.

یک راه‌حل مطرح شده که می‌تواند حتی باعث افزایش منفعت جهانی شود. درآمد پایه جهانی universal basic income، مزایای ثابتی را صرف نظر از وضعیت ثروت و شغل، برای تمام افراد جامعه فراهم می‌کند. این تنها سیاست شناخته‌شده‌ای است که می‌تواند تله‌های رفاه را کاملاً حذف کند، زیرا هر درآمد دریافتی به جای جایگزینی با مزایا، نقش مکمل خواهد داشت.

در واقع، با تشکیل یک درآمد پایدار پایه که هیچکس از آن پایین‌تر نخواهد رفت، ممکن است در وهله اول از فقر مردم جلوگیری کند.

اقتصاد‌دانان و متفکران متعددی از قرن هجدهم از این ایده حمایت کرده‌اند. اما در حال حاضر، درآمد پایه جهانی تا حد زیادی به شکل تئوریک باقی مانده است. اگرچه در برخی مناطق در مقیاس محدود آزمایش شده.

هر راهبردی که دولت‌ها دنبال می‌کنند، بایستی مسئله تله رفاه را حل کند و مستلزم احترام به استقلال و اختیار مردم است.

تنها با توانمند سازی افراد برای ایجاد تغییرات بلند‌مدت در زندگی و جامعه‌هایشان می‌توانیم شروع به شکستن چرخه فقر کنیم.

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]