معرفی و خلاصه کتاب تکنیکهای تسلط بر ذهن | آنتونی رابینز
تکنیکهای تسلط بر ذهن کتابی نوشته آنتونی رابینز نویسنده مشهوره حوزه موفقیت است.
همیشه بزرگترین دغدغه ذهنی ما تغییر است. هیچکدام از ما ازآنچه هستیم راضی نیستیم. میخواهیم جایگاهی بالاتر داشته باشیم، روشش را هم میدانیم اما اراده کافی نداریم. میخواهیم کاری را شروع کنیم اما انگیزه کافی نداریم. میدانیم کدامیک از خصوصیات اخلاقی ما ناپسند است اما از سختی ترک آن میترسیم. احساس افسردگی ما را رها نمیکند و نمیتوانیم از آن جدا شویم.
هر از چند گاهی برای تغییرمان زمان و تلاش زیادی را صرف میکنیم، اما همچنان نتایجمان ناامیدکننده است.
اما اگر بشود با روشی خیلی سریع اعمال، رفتار و حالات روحیمان را تغییر دهیم چه؟
در این کتاب آنتونی رابینز حاصل سالها مطالعات و تجربیات مراجعان مختلفش را در قالب روشی به شما میآموزد که اگر بر آن مسلط شوید، میتوانید بر ذهن خود مسلط شوید و بهترین نتایج را در کمترین زمان ممکن کسب کنید.
کتاب تکنیکهای تسلط بر ذهن
نویسنده: آنتونی رابینز
مترجم: سعید ابراهیم پور
نشر مسیر سبز رشد
خاطره بسیار لذت بخشی را در ذهن مجسم کنید. فقط چشمانتان را ببندید و آرام باشید و به آن فکر کنید. تصویر آن خاطره را روشن و روشنتر کنید. با روشنتر شدن تصویر، به تغییر حالت خود دقت کنید. اکنون این تصویر ذهنی را به خود نزدیکتر کنید. حال تصویر را متوقف و آن را بزرگتر کنید. وقتی با چنین تصویری روبرو میشوید چه احساسی دارید؟ اکثر اشخاص وقتی خاطره شیرینی را در ذهن خود بزرگتر، روشنتر و نزدیکتر مجسم میکنند، با تصویری زندهتر و خوشایندتر مواجه میشوند. این کار موجب افزایش قدرت و لذت تصورات درونی میشود و باعث میشود روحیهای قویتر و شادابتر پیدا کنید.
مغز ما مکالمات روزمره را تکرار میکند. با خودمان حرف میزنیم و سعی میکنیم در این مکالمات برنده شویم و برای خودمان امتیازاتی کسب کنیم. اگر چنین اتفاقی برایتان رخ داد، فقط شدت صدای مکالمات را کم کنید. آن صداها را در مغز خود آرامتر، دورتر و ضعیفتر گردانید. این کار به بسیاری از افراد کمک میکند. شاید هم مدام مکالمهای در ذهنتان تکرار میشود و تضعیفتان میکند؟ همان جملات را بشنوید ولی باحالتی لطیفتر و وسوسه کننده، حالا چه احساسی پیداکردهاید؟
با دسترسی مستمر به حالات ناخوشایند، تضعیفکننده و دردناک، ایجاد این حالات در آینده سادهتر میشود. هرچه راحتتر بتوانید حالاتی را در خود زنده کنید، راحتتر میتوانید دوباره آن را به وجود آورید. شاید به همین خاطر است که درمانهای سنتی وقت زیادی را میگیرد و اکثر مشاوران برای کوچکترین مشکلات هم تعداد جلسات مشاورهای زیادی برای بیمار برگزار میکنند.
با دسترسی مستمر به حالات ناخوشایند، تضعیفکننده و دردناک، ایجاد این حالات در آینده سادهتر میشود. هرچه راحتتر بتوانید حالاتی را در خود زنده کنید، راحتتر میتوانید دوباره آن را به وجود آورید. شاید به همین خاطر است که درمانهای سنتی وقت زیادی را میگیرد و اکثر مشاوران برای کوچکترین مشکلات هم تعداد جلسات مشاورهای زیادی برای بیمار برگزار میکنند
اگر ما سازوکار ذهن را بهدرستی درک کنیم میتوانیم هر تغییر را در خود به وجود آوریم و پیوسته در مسیری پرانرژی و باانگیزه به سمت اهدافمان حرکت کنیم. فرقی هم ندارد که تغییر موردنظرمان چه باشد. ایجاد انگیزه برای انجام کاری که میلی به انجام آن نداریم و مدتهاست که ما را آزار میدهد، به وجود آوردن عاداتی جدید و مؤثر، پاکسازی ذهن از خاطرات زجرآور، درمان افسردگی و … . یادتان باشد مغز شما یک قلمرو است و اگر بر آن مسلط شوید پادشاه سرنوشت خودخواهید شد. من در این کتاب حاصل سالها مطالعات و تجربیات مراجعان مختلفم را در قالب روشی به شما میآموزم که اگر بر آن مسلط شوید بیشک میتوانید بهترین نتایج را در کمترین زمان ممکن کسب کنید.
یک روش دیگر استفاده از الگوی جایگزینی به این صورت است که آن را بهصورت تیر و کمانی در نظر بگیرید؛ یعنی اینکه بر روی نوک پیکان تیر شما تصویر مطلوبی است که میخواهید آن را در خود ایجاد کنید و هدف شما تصویر نامطلوبی است که خواهان تغییر آن هستید. حال این تصویر کوچک و مطلوب را در کمال خود قرار دهید و چله آن را با تمام قدرت بکشید و به سمت تصویر بزرگ و نامطلوبتان رهایش کنید. وقتیکه این تصویر جدید به تصویر قدیمی برخورد میکند کلمه هورا را بر زبانآورید.
اینک نحوه عمل جایگزینی را با جزئیات بیان میکنم: ابتدا تصویری واضح و بزرگ از رفتاری که میخواهید تغییر دهید، در ذهنتان مجسم کنید. پسازآن گوشه پایین سمت راست آن تصویر، تصویری کوچک و سیاه از رفتاری که میخواهید داشته باشید تجسم کنید. آن تصویر کوچک را در نظر بگیرید و طی مدت کمتر از یک ثانیه، آن را بزرگ کنید تا روی تصویر رفتاری که دیگر خوشایند نیست قرار گیرد. هنگامیکه این کار را میکنید درنهایت هیجان و شادی بگویید: هورا. شاید به نظرتان کمی کودکانه باشد، اما به زبان آوردن کلمه هورا آنهم باحالتی هیجانانگیز پیامی مثبت و قدرتمند به مغزتان میفرستد. هنگامیکه تصویر را در ذهنتان مجسم کردید، کل این جریان باید بهاندازه گفتن یک کلمه هورا طول بکشد. اینک در پیش روی شما تصویری بزرگ، روشن، رنگی و واضح ازآنچه میخواهید باشید، قرار دارد و تصویر قدیمی ازمیانرفته است.
وقتی شما میفهمید که چه تصوراتی باعث میشود پرخوری کنید میتوانید با استفاده از روش جایگزینی تصور درونی جدیدی به وجود آورید که قویتر از تصور ذهنی قبلتان باشد و از این طریق در برابر غذای زیاد عقب مینشینید. اگر این دو تصویر را به هم ارتباط دهید، وقتی به فکر پرخوری میافتید، تصویر دوم بلافاصله وارد ذهنتان میشود و شمارا در حالتی قرار میدهد که نسبت به غذا بیاشتها میشوید. بهترین مزیت الگوی جایگزینی این است که اگر یکبار مؤثر واقع شود، در فعالیتهای دیگر نیازی نیست به آن فکر کنید.
تصورات ذهنی مشابه، احساسات یا حالات روحی مشابهی به وجود میآورند و این حالات روحی مشابه منجر به اقدامات مشابهی میشوند و در آخر هم اینکه اگر بفهمید که چه عاملی باعث میشود نسبت به کاری انگیزه پیدا کنید، آنگاه متوجه میشوید برای اینکه نسبت به کار دیگری انگیزه پیدا کنید دقیقاً باید چهکار کنید.
تنها چیزی که از زندگی میدانیم این است که چگونه آن را تجسم میکنیم؛ بنابراین اگر تصویری منفی را به شکلی بزرگ و واضح به مغز بدهید، مغز آن تصویر را برای ما به خاطرهای زجرآور تبدیل میکند. اما اگر همین تصویر منفی را کوچک، تاریک و ساکن کنیم ، نهتنها قدرتش را میگیریم بلکه به مغز هم این پیام را میرسانیم که آن را در اعماق ذهن ما پنهان کند.
بهطورکلی میتوانید به دو روش زندگی کنید. اولین حالت این است که اجازه دهید ذهنتان مانند قبل کار کند؛ یعنی هر تصویر، صدا یا احساسی را به درون خود راه دهید و بهطور خودکار به آن پاسخ دهید. حالت دوم این است که آگاهانه ذهنتان را تحت کنترل درآورید. شما میتوانید حالات دلخواه را در خود به وجود آورید. میتوانید قدرت خاطرات و تصاویر ناخوشایند را از بین ببرید. میتوانید آنها را چنان به تصویر بکشید که دیگر بر شما مسلط نباشند و میتوانید آنها را بهاندازهای درآورد که مطمئن باشید میتوانید همهچیز را تحت اختیار خود درآورید.
درست همانگونه که کارگردان میتواند فیلمی بسازد که بر روی تماشاچیان تأثیرات مختلفی بگذارد، شما هم میتوانید اثری را که واقعهای در زندگیتان به وجود میآورد، تغییر دهید. کارگردان میتواند زاویه دوربین، نوع موسیقی، سرعت و مقدار حرکت، رنگ و کیفیت تصویر را تغییر دهد تا حالت مطلوبش را بر روی بیننده ایجاد کند. میتوانید به همین ترتیب رفتاری را به وجود آورید که شمارا به هدف یا نیازهایتان میرساند.
شما باید کاری کاملاً متفاوت را انجام دهید. آن کار این است که صفحههای گرامافون مغزتان را جوری تغییر دهید تا آهنگهای دلخواه شمارا پخش کند؛ یعنی باید با فشار همان دکمه، بهجای گوش دادن به آهنگهای زجرآور، آهنگهای نشاطآور را گوش دهید و این خاطرات قدیمی را آنگونه که میخواهید تغییر دهید؛ یعنی برای تغییر رویه، اصلاً نیازی بهمرور دردها نیست. تنها کاری که لازم است این است که تصورات منفی خود را به تصورات مثبت تغییر دهید. با این کار بلافاصله به نتایج مؤثری دست خواهید یافت .
من بهجای آنکه فعالیتهای عصبی را به سیالات مهلک تشبیه کنم، آنها را به یک گرامافون سکهای تشبیه میکنم. گرامافون سکهای جعبهای است که با ریختن پول در آن، آهنگ موردعلاقه شمارا پخش میکند. حقیقت این است که انسان خاطرات و تجربیات را در ذهنش ثبت و ضبط میکند. ما این وقایع را همچون یک گرامافون سکهای در مغز خود دستهبندی میکنیم و درست همانگونه که با فشار دکمه گرامافون آهنگ موردعلاقه ما پخش میشود، ما هم هر هنگام که بخواهیم، بهوسیله محرکهای درست محیط پیرامون خود، دوباره خاطرات و وقایع را به یادآوریم.