10 فیلم از بهترین وسترن های تمام دوران، رتبهبندی شده
ژانر وسترن از دهه 30 به عنوان یکی از عناصر اصلی سینما مطرح شده است. به مخاطبان آمریکایی طیف وسیعی از گاوچران قهرمان اسلحهباز را میدهد تا در سرزمینهای وحشی آمریکای غربی شجاعانه تشویق کنند. در طول سالها، ژانر وسترن تغییر کرده است، با توجه به زمانهایی که در آن ساخته شده است، و بیشتر به آینهای برای ارائه جامعه تبدیل شده است تا دوره واقعی که این ژانر به تصویر میکشد.
در طول سالها، برخی از بهترین فیلمهای تاریخ، وسترن بودهاند. با دوام این ژانر بیش از چندین دهه و بسیاری از کارگردانان با استعداد که نسخههای وسترن خود را میسازند، این ژانر تقریباً صد سال پس از آغاز به کار خود موفق میشود تازه و زنده بماند.
3:10 به یوما (2007)
3:10 To Yuma به دنبال دامدار کوچک، دن ایوانز ( کریستین بیل ) است که در شرف از دست دادن زمین خود است و تنها راه برای پرداخت هزینه آن انتقال یک قانون شکن خطرناک، بن وید ( راسل کرو ) در سراسر کشور وحشی است. و او را سوار قطار به زندان یوما کنید. این سفر طولانی و سخت است و موانع زیادی در راه وجود دارد، مانند خدمه قدیمی یاغی که در مسیر خود داغ هستند.
در حالی که دو مرد در سراسر کشور بیقانون آمریکای قدیمی شجاع میشوند، وید شروع به بازیهای فکری با ایوانز میکند و سعی میکند سرعت دامدار را کند کند و در حالی که آنها به سمت مقصد مسابقه میدهند، جنگ ارادهها آغاز میشود. بازیهای عالی بیل و کرو این وسترن را در کنار کارگردانی استادانه جیمز منگولد ارزش تماشا کردن دارد.
The Magnificent Seven (1960) – هفت باشکوه
پاسخ آمریکا به حماسه تحسین شده سامورایی، The Seven Samurai، The Magnificent Seven همان ضربات داستانی را از همتای ژاپنی خود میگیرد و آن را با زیباییشناسی کابوی میپوشاند و یکی از نمادینترین وسترنهای تمام دوران را خلق میکند. داستان هفت اسلحهباز را دنبال میکند که برای آزاد کردن گروهی از روستاییان درمانده از دست راهزنان خشن استخدام میشوند.
هفت با شکوه با گروه بازیگرانی از افراد سرسختی مانند استیو مک کوئین، چارلز برانسون و یول بیراینر، فضایی خوشایند از مردانگی نشاطآور ایجاد میکند، زیرا این مردان شجاع خود را فدای محافظت از غریبهها میکنند. اگرچه همه اعضای حزب این کار را نوعدوستانه انجام نمیدهند، اما پویایی جالبی بین تیم ایجاد میکنند.
یک مشت دلار (1964)
سهگانه دلاری سرجیو لئونه یکی از بهترین سهگانههای تمام دوران است و همه چیز با یک وسترن کوچک اسپاگتی معروف به مشت دلار شروع شد. با بودجه کم، بازیگران غیرانگلیسی زبان و بازیگر نسبتاً ناشناخته آمریکایی در آن زمان، کلینت ایستوود در نقش اصلی، به نظر میرسید که فیلم محکوم به شکست است. وسترن ساخت ایتالیا؟ چه فایدهای دارد؟
خب، همه آن مخالفان اشتباه کردند. A Fistful of Dollars هم در خارج از کشور و هم در آمریکا به یک موفقیت بزرگ تبدیل شد و مجموعهای از «اسپاگتی وسترن» را راهاندازی کرد و ژانر فرعی جدیدی را ایجاد کرد که تا به امروز ادامه دارد. داستان ساده است، یک غریبه اسلحه کش به شهر میآید تا بفهمد که جنگی بین دو جناح در شهر در جریان است و جو (ایستوود) دقیقاً همان جایی است که میخواهد باشد: درست در وسط.
High Noon (1952)
در طول این سالها، سریال High Noon اثرگری کوپر مورد تحسین و انتقاد فراوان قرار گرفته است. این فیلم مارشال ویل کین را دنبال میکند که با ساعت مسابقه میدهد تا از شهرش در برابر گروهی از قانون شکنان مرگبار محافظت کند.
یک فیلم سیاسی در آن زمان، High Noon یکی از اولین وسترنهای تجدیدنظرطلب در نظر گرفته میشود که تمایز وسترن گذشته را برداشت و آنها را روی سرش گذاشت. وسترن معمولاً مردی قوی را دنبال میکند که متمدنها را در مقابل غیرمتمدنها رهبری میکند (مثل در The Magnificent Seven ) اما High Noon میبیند که مردم شهر به کلانتر خود پشت میکنند و او را برای رویارویی با این تهدید قریبالوقوع تنها میگذارند.
دسته وحشی (1969) – The Wild Bunch
حماسه وسترن سام پکینپا گروهی از قانون شکنان سالخورده را میبیند که به دنبال کسب آخرین امتیاز بزرگ قبل از بازنشستگی هستند، زیرا دنیای اطرافشان تغییر میکند. «غرب وحشی» که زمانی میشناختند، اکنون با راهآهن و قانونگذاران بیشتر در حال مدرنیزه شدن است و این افراد مسلح را فراری میدهد.
The Wild Bunch دارای طیف وسیعی از شخصیتها است، از شخصیتهای شرور پیچ خورده گرفته تا قاتلان پشیمان که وسترنی بالغتر و ظریفتر را نسبت به وسترنهای قبل از خود میسازند. داستان به خودی خود یک سفر دائمی است زیرا قانون شکنان از یک شغل به شغل دیگر میروند و سرعت هیجانانگیزی را در سرتاسر آن حفظ میکنند.
بوچ کسیدی و ساندنس کید (1969):
یکی از بهترین جنبههای ژانر وسترن، شخصیتهای جالبی است که خلق میکند، بلکه آنها کاملاً تخیلی یا در مورد بوچ و ساندنس نسخههای اسطورهای از افراد واقعی هستند. بوچ ( پل نیومن ) و ساندنس ( رابرت ردفورد ) یکی از نمادینترین دوتایی روی پرده در تاریخ سینما هستند.
پس از خراب شدن یک سرقت قطار، بوچ و ساندنس خود را در فرار از قانون میبینند و اگر قصد پیر شدن دارند باید از آمریکا فرار کنند. فیلم پر از سکانسهای اکشن هیجانانگیز است، مانند پایان نمادین، اما لحظات آرامتر در این بین است که این فیلم را به فیلمی فوقالعاده تبدیل میکند و نشان میدهد که بوچ و ساندنس واقعاً چه کسانی هستند و چگونه دوستی آنها آنها را در تمام این سالها زنده نگه داشته است.
Django Unchained (2012) – جانگو
فیلم اسپاگتی وسترن فوقالعاده تارانتینو، جنگو رها شده، بردهای به تازگی آزاد شده به نام جانگو ( جیمی فاکس ) را دنبال میکند که توسط شکارچی فضل آلمانی، دکتر کینگ شولتز ( کریستوف والتز ) جذب میشود تا با او هدایایی را شکار کند. در طول سفر آنها، جنگو یاد میگیرد که چگونه اسلحه به دست بگیرد و چگونه از خود محافظت کند. او را به یک قاتل مرگبار تبدیل میکند.
هنگامی که جانگو و شولتز از مکان همسر گمشده جانگو مطلع میشوند، آن دو برای نجات او از دست کالوین کندی مخوف ( لئوناردو دی کاپریو ) راهی میشوند. Django Unchained با صدای بلند، خونین، بمبافکن و فوقالعاده سرگرمکننده یکی از بهترین فیلمهای تارانتینو و یکی از بهترین وسترنهای تمام دوران است.
نابخشوده (1992)
کلینت ایستوود پس از ساخت سهگانه تحسین شده Dollars برای ساخت تعداد بیشماری موفق وسترن و حتی کارگردانی برخی از آنها، به یکی از اصلیترین ژانرهای وسترن تبدیل شد. پس از بازی در نقش یک گاوچران در سی سال گذشته، کلینت سرانجام آماده شد تا کلاه ده گالنی خود را آویزان کند و خارهای خود را پشت سر بگذارد، اما نه قبل از خداحافظی آخر با ژانری که کارش را ساخته بود.
بنابراین Unforgiven میآید. Unforgiven اسطوره وسترنها را از بین میبرد و در عوض واقعیتهای خشن زندگی در آن دوران را نشان میدهد. اسلحهبازان دیگر قاتلان رواقی نیستند، بلکه از گناهان گذشته خود پشیمان هستند و در سرزمینی از خون و بدبختی به دنبال رستگاری هستند.
روزی روزگاری در غرب (1968) – Once Upon A Time in the West
اگر چیزی در مورد کارگردان چیره دست سرجیو لئونه میتوان گفت این است که او میداند چگونه یک وسترن عالی بسازد. لئون پس از موفقیت سهگانه وسترن دلاری اسپاگتی خود، به دنبال ساخت وسترن کلاسیک دیگری بود: روزی روزگاری در غرب.
فیلم درباره یک غریبه مرموز است که سازدهنی مینوازد و از یک بیوه زیبا ( کلودیا کاردیناله ) در برابر یک قاتل بیرحم که از راه آهن فرستاده شده محافظت میکند. روزی روزگاری، چارلز برانسون خشن و خشن و هنری فوندا خوش تیپ چشم آبی را در برابر یکدیگر قرار میدهد، روزی روزگاری شما را از ابتدا تا انتها روی لبه صندلی خود نگه میدارد.
خوب، بد و زشت (1966) – The Good, the Bad and the Ugly
به راستی نمادینترین وسترن تمام دوران و یکی از بهترین قطعات سینما، خوب، بد و زشت، وسترن اصلی است. درگیری با اسلحه، قانون شکنان شرور، شکارچیان جایزه اسلحه، صحنه نبرد جنگ داخلی، و مهمتر از همه: یک موسیقی متن مسحورکننده که شما را مستقیماً به این دنیای ترسناک قانون شکنان میاندازد.
بلوندی (ایستوود) با توکوی لغزنده ( الی والاک ) در حالی که با زمان مسابقه میدهند و چشمان فرشته قاتل ( لی ون کلیف )، برای یافتن گنجی افسانهای مدفون در یک گورستان قدیمی، اتحادی ناخوشایند برقرار میکند. تنها کلمه قابل توجیه برای توصیف این فیلم حماسی است، از موسیقی آن گرفته تا مناظر و شخصیتها و پایان نمادین آن، خوب، بد و زشت بدون شک بهترین وسترن تمام دوران است.
همه شون بجا گفتید ولی قطار ۳:۱۰ به یوما در رده فیلمهای آماتور هم نیست با اون راسل کروی بی استعداد ،واقعا خندیدم که اینو جزو ده تا وسترن برتر قرار داده اید، این اصلا وسترن هم نیست یک نوع فیلم کمدی اجتماعی مضحک با درونمایه و بازیگرانی بسیار ضعیفه، ۳:۱۰ دقیقه به یوما حتی هزارمین فیلم هم در رتبه فیلمهای وسترن نیست، و اما خوب بد زشت شاهکار شگفت سرجیو لئونه واقعا بهترین وسترن تمام دورانهاست که بقول تارانتینو فکر نکنم هیچ برهه از تاریخ کسی بتونه همچین فیلمی بسازه
اگه گفتم راسل کروی بی استعداد بخاطر اینه که کرو در بازی فیلمهایش هیچوقت نتونسته خود واقعیش باشه، چون یک نوع غرور و خودنمایی مخفیانه در بازیش همیشه هست و بنظر من کرو مثل سیلوستر استالونه باید تمشک بدترین بازیگری رو بارها دریافت کنه