زندگینامه هاوارد کارتر، باستانشناس و مصرشناس مشهور بریتانیایی و کاشف مقبرهٔ توتعنخآمون – به مناسبت زادروز او

هوارد کارتر (1874-1939) باستانشناس و مصرشناس بریتانیایی بود که بیشتر به دلیل کشف مقبره فرعون مصر باستان توت عنخ آمون ( پادشاه توت) در سال 1922 مشهور است.
کارتر ابتدا در جوانی به باستانشناسی علاقهمند شد و در نهایت برای مشغول کاوشهای باستانی مصر شد. او به کار در دره پادشاهان، منطقهای در اقصر مصر، که در آن مقبرههای فراعنه و همسرانشان قرار داشت، گماشته شد.
پس از چندین سال جستجوی بیثمر، کارتر توانست اجازه و بودجه فصل آخر حفاری را توسط حامی مالی خود، لرد کارناروون، دریافت کند. در 4 نوامبر 1922، تیم کارتر چند پله را کشف کردند که به ورودی مهر و موم شده مقبره توت عنخ آمون منتهی میشد.
کشف مقبره توت عنخ آمون توسط کارتر نه تنها پیروزی باستانشناسی، بلکه پیروزی نبوغ و پشتکار بشر بود. این مقبره برای بیش از 3000 سال مخفی و مهر و موم شده بود و کشف آن مستلزم ترکیبی از شانس، مهارت و اراده محض بود.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
در طی چند ماه بعد، کارتر و تیمش به دقت محتویات مقبره را کاوش و فهرستبندی کردند و مجموعه وسیعی از گنجینهها و وسایل را کشف کردند که دیدگاه ارزشمندی از فرهنگ و جامعه مصر باستان برای جهانیان به ارمغان آورد.
کشف مقبره توت عنخ آمون در سرتاسر جهان خبرساز شد و یکی از مهمترین اکتشافات باستانشناسی قرن بیستم محسوب میشود. کارتر پس از کشف، سالها در مصر به کار خود ادامه داد، اما هرگز نتوانست موفقیتی را که با کشف توت عنخ آمون به دست آورد تکرار کند. او در سال 1939 در سن 64 سالگی درگذشت.
کارتر در سال 1874 در کنزینگتون لندن به دنیا آمد و پس از آنکه پدر، هنرمند و باستانشناسش، او را به بازدید از مکانهای تاریخی مختلف در سراسر انگلستان برد، علاقه اولیه به باستانشناسی پیدا کرد. او در سال 1891 در سن 17 سالگی کار کاوش باستانی مصر را آغاز کرد و طی چند دهه بعد، در جستجوهایمتعدد در سراسر مصر شرکت کرد.
کارتر به دلیل دقتش در توجه جزئیات و تواناییاش در خواندن هیروگلیفها و کتیبههای موجود بر روی آثار باستانی معروف بود. البته کار کردن با او آسان نبود و رفتار اغلب تکانهای و شخصیت سازشناپذیر او گاهی اوقات باعث ایجاد اصطکاک با همکارانش میشد.
پس از کشف مقبره توت عنخ آمون، کارتر به یک شهرت بینالمللی تبدیل شد و او با افتخارات و تمجیدهای سراسر جهان مواجه شد. با این حال، او همچنین با انتقادهایی از جانب برخی از طرفین مواجه شد، زیرا برخی از محققان احساس کردند که او حفاری آرامگاه را به اندازه کافی علمی انجام نداده. برخی از محققان کارتر را به آسیب رساندن یا از بین بردن آثار مهم در حین حفاری متهم کردند، در حالی که برخی دیگر استدلال کردند که این مقبره بیش از حد عجولانه و درهم کاوش شده است تا دادههای علمی قابل اعتمادی ارائه دهد. با این حال، بسیاری از این انتقادات در سالهای پس از کشف، بیاعتبار شدهاند و علیرغم بحث و جدل پیرامون روشهای او، نمیتوان اهمیت کشف کارتر را انکار کرد.
کارتر عمدتاً در زمینه مصرشناسی خودآموز بود، زیرا هیچ آموزش آکادمیک رسمی در این زمینه نداشت. با این حال، تجربه گسترده کار در این زمینه و کنجکاوی و هوش ذاتی او به او کمک کرد تا به یکی از برجستهترین متخصصان فرهنگ و تاریخ مصر باستان تبدیل شود.
کار کارتر در دره پادشاهان اغلب سخت و خطرناک بود، زیرا این منطقه مستعد سیل، وجود غارهای ناشناس و سایر خطرات بود. حداقل در یک مورد، کارتر به سختی از مرگ فرار کرد چرا که مقبرهای که در آن کار میکرد فرو ریخت.
اگرچه مقبره توت عنخ آمون یک کشف فوقالعاده بود، اما این تنها کشفی نبود که کارتر در طول زندگی حرفهای خود انجام داد. او همچنین به حفاری مقبرههای چندین فرعون دیگر و همسرانشان از جمله هاتشپسوت، توتموس چهارم و آمنهوتپ دوم کمک کرد.
کشف مقبره توت عنخ آمون توسط کارتر باعث شد تا در اوایل قرن بیستم شور و شوق نسبت به همه چیز مصری ایجاد شود. نقوش و طرحهای مصری در هنر، مد و معماری رایج شد و این کشف به الهام بخشیدن به نسل جدیدی از مصرشناسان و باستانشناسان کمک کرد.
کارتر با وجود موفقیت در زمینه مصرشناسی، هرگز نتوانست بر شهرت خود به عنوان فردی دشوار و خاردار غلبه کند. او اغلب با همکاران و حامیان مالی خود درگیر میشد و شخصیت گاه خشن او باعث میشد که بسیاری از مردم به او با سوء ظن و بی اعتمادی نگاه کنند.
کشف مقبره توت عنخ آمون توسط کارتر یکی از مهمترین یافتههای باستانشناسی در تاریخ است و کتابها، فیلمها و مستندهای بی شماری را در طول سالها الهام گرفته است.
گنجینههای یافت شده در مقبره توت عنخ آمون شامل طیف گستردهای از اشیاء از جمله جواهرات طلا، مبلمان، ارابهها و حتی یک تابوت از طلای جامد بود. برخی از مشهورترین اشیای مقبره عبارتند از: ماسک طلایی که مومیایی فرعون را پوشانده بود، تختی تزئین شده با تصاویر ملکه او و مجموعهای از قایقهای مینیاتوری که تصور میشد روح فرعون را به زندگی پس از مرگ میبرد.
کارتر علاوه بر کار خود به عنوان یک باستانشناس، یک هنرمند و نقشه کش ماهر نیز بود. او طرحها و نقاشیهای دقیق زیادی از اشیایی که در حفاریهایش پیدا کرد خلق کرد و توجه دقیق او به جزئیات به ارائه بینشهای ارزشمندی در مورد هنر و طراحی مصر باستان کمک کرد.
کشف مقبره توت عنخ آمون توسط کارتر تنها موفقیت او در شهرت نبود. او همچنین در اوایل دهه 1900 یک حرفه کوتاه به عنوان یک راننده اتومبیلهای مسابقهای داشت و به خاطر کارهای جسورانهاش در پیست شهرت داشت. با این حال، او مسابقه را پس از یک تصادف جدی، رها کرد.
کارتر در سال 1939 در سن 64 سالگی درگذشت، یعنی درست چند سال قبل از شروع جنگ جهانی دوم. او در گورستان Putney Vale در لندن به خاک سپرده شد.
جالب است که کشف مقبره توت عنخ آمون به کارتر اولین نسبت داده میشود، اما او نخستین کسی نبود که وارد مقبره میشد. این احتمال وجود دارد که این مقبره در چند قرن پس از مرگ توت عنخ آمون در چندین نوبت توسط دزدان غارت و غارت شده باشد. با این حال، دزدان بسیاری از ارزشمندترین گنجینههای مقبره را که تا زمان حفاری کارتر مخفی مانده بودند، از دست داده بودند.
پس از کشف مقبره توت عنخ آمون، کارتر به طور فزایندهای از رشته مصرشناسی ناامید شد. او احساس میکرد که توجه شدید رسانهها و توجه عمومی، انجام کارهایش را به شیوهای علمی دشوار کرده است.
با وجود رفتار گاه خشن، کارتر به خاطر روابط نزدیکش با کارگران و کارگران مصری که در حفاریهایش به او کمک میکردند، شهرت داشت. او با کارگران خود با احترام و وقار رفتار میکرد و به انصاف و سخاوت مشهور بود.
پس از کشف مقبره توت عنخ آمون، لرد کارناروون و کارتر بر سر تقسیم گنج پیدا شده در مقبره با هم درگیر شدند. کارناروون احساس میکرد که سهم بیشتری از سود حاصل از این کشف حقش است، در حالی که کارتر معتقد بود که او کسی است که کار دشوار و خطرناک حفاری مقبره را انجام داده. این دو مرد هرگز اختلافات خود را به طور کامل آشتی ندادند.
کشف مقبره توت عنخ آمون توسط کارتر تأثیر عمیقی بر حوزه باستانشناسی گذاشت و به آغاز دوره جدیدی از کاوشها و تحقیقات علمی کمک کرد. به ویژه، اهمیت حفظ و حفاظت از آثار و آثار باستانی برای نسلهای آینده را برجسته کرد.
با وجود شهرت و موفقیت، کارتر در طول زندگی خود فردی عمیقاً خصوصی و درونگرا باقی ماند. او به خاطر عشق به تنهایی و ترجیحش برای لذتهای ساده، مانند مطالعه، نقاشی و پیاده روی در حومه شهر معروف بود.