داستان واقعی عجیب و غریب: فیزیکدانان یک بار موش خرما را در یک شتاب‌دهنده ذرات قرار دادند. اما چرا؟!

چندین دهه پیش، مقررات مربوط به آزمایشگاه به اندازه امروز سختگیرانه نبود. پس تخیل‌های عجیب دانشمندان می‌توانست بی‌پروا عملی شود و در همین راستا دانشمندان تیزهوش در آزمایشگاه ملی شتاب‌دهنده ایالات متحده به راه‌حلی مبتکرانه برای تمیز کردن یک شتاب‌دهنده ذرات در سال 1971 پیدا کردند.

زمستان بود. شتاب‌دهنده ذرات حلقه اصلی در آزمایشگاه مزون NAL تازه از راه‌اندازی شده بود و فیزیکدانان مشتاق بودند که کار و استفاده از آن را آغاز کنند.

این شناب‌دهنده 250 میلیون دلاری شامل یک دالان 6.4 کیلومتری بود که در طول آن، 1014 آهنرباهای قدرتمند به هدایت و شتاب‌دهی پروتون‌ها برای رسیدن به انرژی تا 200 میلیارد الکترون ولت منجر می‌شد و  چشم انداز علمی فوق‌العاده هیجان‌انگیزی را ترسیم می‌کرد.

در اواخر‌ آوریل، اما دیگر اوضاع به خوبی و نویدبخشی اول نبود. شش روز پس از نصب آهنرباهای نهایی، که بیشتر آنها حدود 6 متر طول و 12.5 تن وزن داشتند، مشکلی پیدا شد که مهندسان را مجبور به جایگزینی 2 تا از آنها کرد و بعد این مشکل دوباره پیدا شد، طوری که این مرکز باید حدود 350 آهنربا را جایگزین می‌کرد.

در نهایت، مشخص شد علت این مشکل یک نوع آلودگی است. تراشه‌های فلزی ریزی در دالان باقی مانده بودند. قطر لوله شتاب‌دهنده به اندازه یک توپ تنیس بود. .

یک فیزیکدان به نام ریوجی یامادا پیشنهاد کرد که یک آهنربا را به داخل لوله‌ها ببرند. ایده بدی نیست، اما چطور باید آهنربا در این همه طول دالان 6.4 کیلومتری حمل می‌کردند؟

اینجا بود که رابرت شلدون، فیزیکدان بریتانیایی – یک فرد بسیار مبتکر – یک راه حل بسیار ساده و چشم‌گیر داد:

موش خرما!

“موش خرما‌ها پستاندارانی شبیه راسو هستند که از جابججایی رفتن در تونل‌ها و بیرون کشاندن خرگوش‌ها لذت می‌برند. یک موش خرما از رفتن به داخل لوله فولادی زنگ نزن دریغ نمی‌کند، حتی اگر سفر طولانی به سوی جایی ناشناخته باشد. نوعی راه حل سبز برای یک مشکل فنی، و همه از ایده آن خوششان آمد.”

طراح دالان شتاب‌دهی، والی پلچارسکی، وظیفه پیدا کردن موش خرما را بر عهده گرفت، او با مزرعه و باغ وجشی در Gaylord، در مینه‌سوتا تماس گرفت و از آن‌ها کوچک‌ترین موش خرما را درخواست کرد. در ازای فقط 35 دلار، آن‌ها موش خرمایی به نام فلیسیا را فرستادند. فلیسیا با تنها 38 سانتی‌متر طول، یک موش کوچک محسوب می‌شد. انگار که برای  تمیز کردن تونل کوچک به دنیا آمده باشد.

فلیسیا به یک پوشک برای جلوگیری از  کثیف شدن دالان با خروج مدفوع جیوان و یک مهار چرمی مجهز شد. سپس، محققان به او آموزش دادند تا از  تونل‌های تاریک در حالی که تسمه محکمی به او متصل شده بود، عبور کند.

او از یک سر بخش‌های 91 متری تونل به انتهای دیگر می‌رفت و پس از اتمام یک بخش، جایزه‌ای از گوشت مرغ، جگر، سر ماهی یا گوشت همبرگر دریافت می‌کرد. یک مهندس در انتهای مسیر زباله‌ها را از پیکر موش می‌زدود.

این روش خیلی کارا از آب درآمد و دانشمندان توانستند تونل‌ها را پاکسازی کنند. اما با گذشت زمان، نیاز‌های آن‌ها از توانایی‌های فلیسیا فراتر رفت و مهندسی به نام  هانس کاوتزکی راه حل جدیدی را ارائه داد. او دیسک‌های از جنس پلی استر را به یک کابل انعطاف‌پذیر که با استفاده از هوای فشرده از طریق لوله‌ها رانده می‌شد وصل کرد و فلیسیا پس از مدتی بازنشسته شد.

همچنین مشخص شد که دلایل متعددی برای از کار افتادن آهنربا‌ها وجود دارد و براده‌های فلزی مقصر اصلی نبوده‌اند.

«دلیل اصلی کنترل کیفیت ضعیف در ساخت اتصالات هادی‌های مسی با آب خنک‌شده بود. سطوحی که باید کاملا با یک اتصال جوش لب به لب جفت می‌شدند، گاهی کاملاً همخوان نبودند و اتصال حاصل شکاف کوچک گوه‌ای پیدا می‌کرد و همین باعث مشکل می‌شد.

فلیسیا مورد علاقه دانشمندان NAL باقی ماند، اما افسوس که عمر زیادی برای لذت بردن از دوران بازنشستگی خود داشت. او در می ‌1972 بر اثر پارگی آبسه در روده‌اش درگذشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]