10 علامت مشترک اما پنهان کسانی که زندگی سخت و چالش‌برانگیزی داشته‌اند

متاسفانه ما یاد گرفته‌ایم که با نشانه‌ها و فرض‌های اندکی در مورد مردم اظهار نظر کنیم و یا اصلا قضاوت‌شان کنیم.

اما هیچ کدام از ما در درون دیگران نیستیم و نمی‌دانیم چه بر سرشان رفته و به چه می‌اندیشند و چه اهدافی برایشان مهم است.

اما نشانه‌هایی وجود دارند که نشان می‌دهد عرصه زندگی بر کسی سخت شده و او زندگی را با انرژی زیاد، تاب می‌آورد. در این موارد باید کمی با او مهربان‌تر باشیم و کارها را برایش دشوارتر نکنیم. بلکه که بتواند از بحران دربیاید.

1. شخصیت دوگانه

می‌بینید که کسی اعلب دلسوز و مهربان است و کمک می‌کند، اما چیزهایی باعث می‌شود که ناگهان از کوره در برود و برخلاف رویه غالب خود، انتقاد کوچکی را تاب نیاورد و از مکانیسم دفاعی خشن استفاده می‌کند.

اینها می‌توانند باعث شوند که او سعی می‌کند معقول و مهربان باقی بماند، اما در بعضی از روزها ظرفیت او تمام می‌شود و متاسفانه اگر آدم‌های بدجنسی پیرامون او باشند، انگشت روی نقطه‌های حساس او می‌گذارند و او را از کوره درمی‌برند.

از آنجا که جامعه را نمی‌شود عوض کرد و همه را مهربان کرد، خود شخص باید رفته رفته این آستانه‌ها را بشناسد و تمرین ذهنی برای حساسیت‌زدایی از تجریک‌کننده‌های روان انجام بدهد.

2. چگونه به مهربانی پاسخ بدهم؟!

ممکن است برایتان عجیب به نظر برسد. ممکن است فکر کنید که پاسخ مهربانی که مشخص است. اما شخصی را در نظر بگیرید که در دوره‌ای مهربانی را تجربه کرده و بعد مثلا شریک زندگی‌اش به هر دلیل راه دیگری را در پیش گرفته یا تنهایی اجباری طعم نامهربانی را به او چشانده.

او ممکن است به طور متناوب هم مهربانی و هم سوء استفاده و لفاظی‌های پوچ خیرخواهانه را دیده باشد. اینک اگر به او مهربانی کنیم، او تا مدت‌ها نمی‌داند که چه کند، می‌ترسد که دست شما را بگیرید و باز هم پس زده شود و وارد یک بحران روحی دیگر شود. پس ظاهرا او را سرد و بی‌روح می‌یابید، در صورتی که فقط حس اعتماد او ضعیف شده است و او نیاز به زمان دارد.

3. داشتن حس شوخ طبعی

به نظر می‌رسد که شوخ‌طبع‌های سلامت روان و زندگی خوبی داشته باشند. اما گاهی بذله‌گوترین آدم‌های پیرامون ما از دل زندگی سختی بیرون آمده‌اند. آنها دیگران را سرگرم می‌کنند، اما در واقثع در پی دقایقی فراموشی هستند. آنها می‌ترسند که جامعه بی‌رحم اگر حس و حالی متناسب با شرایط زندگی از خود نشان بدهند، حذفشان کند. پس عاطفه‌ای متفاوت با روحیه اصلی خود بروز می‌دهند.

4. تعریف کردن یک داستان خنده‌دار که در واقع آسیب‌زا است

بعضی‌ها عادت دارند که خرابکاری‌ها یا بدبیاری‌هایی که در زندگی داشته‌اند را پررنگ کنند، به نوعی خودشان را خرد کنند تا داستانی خنده‌دار بسازند و شما را سرگرم کنند. در صورتی که روان سالم خاطرات بد را تعدیل می‌کند و گاهی باید برخی از چیزها را بنا به صلاحدید در گوشه ذهن پنهان کرد.

وقتی کسی امور شخصی زندگی‌اش را کمیک می‌کند و محفلی را به اصطلاح گرم می‌کند، این همیشه ناشی از بشاش بودن و خوش‌صحبتی او نیست و ممکن است از ناشی از زندگی دشوار او باشد.

5. آرام بودن در موقعیت‌های استرس‌زا

صفت خوبی است؟ نه! اینکه کسی در هنگام استرس بسیار خونسرد و آرام باشد. در هنگامی که باید استرس داشته باشد و مضطرب باشد، هیچ واکنشی در او نبینیم.

اما این امر هم می‌تواند روی دیگری از سکه باشد و همیشه ناشی از کنترل خوب روی نفش نباشد. ممکن است شخص آنقدر گذشته تروماتیک داشته که به بدبیاری عادت کرده یا ممکن است سرعت واکنشش بسیار کند باشد. حتی ممکن است او به صورت متناقض در مقابل چیزهای استرس‌آور، خونسرد باشد و چیزهای عادی مضطرب‌اش کند.

6. سعی در مستقل ماندن

افرادی که دوره سخی در زندگی خود داشته‌اند محتیاط می‌شوند و همیشه گوش به زنگ می‌شوند و سعی می‌کنند همه کارهایشان را خودشان را انجام بدهند.

آنها ممکن است قبلا کارهایی را به دیگران واگذار کرده باشند و با عواقب بدی مواجه شده باشند، در نتیجه دیگر اعتماد نمی‌کنند و سعی می‌کنند صفر تا صد کارها را خودشان انجام بدهند.

7. اعتماد کردن و دوستی دشوار

کافی است چند بار از دوست زندگی یا شریک زندگی یا خانواده خود بد دیده‌ باشید، دیگر در دوستی‌های آینده خود تجدید نظر می‌کنید. شما ممکن است ماه‌ها وارد محیطی شوید و حتی یک دوست صمیمی نداشته باشید و تازه بعد از حدود یک سال دیگران می‌فهمند که شما کیستید و چه اندیشه‌ای دارید.

8. کمک نخواستن

واکنش عادی ما این است که وقتی کاری دشوار می‌شود یا در زندگی به بن‌بست برمی‌خوریم کمک بخواهیم. اما اشخاصی که خاطرات تروماتیک داشته‌اند، تک تک دفعاتی که کمک خواسته‌اند و به جز حرف‌های ظاهری چیزی دریافت نکرده‌اند مرور می‌کنند و سر آخر به این نتیجه برسند که به قیمت آسیب هم شده، خود را ذلیل نکند و از کسی کنک نخواهند.

9. دادن پاسخ‌های پیچیده به سوالات ساده

کودکی را در نظر بگیرید که در 10 – 12 سال اول زندگی‌اش به خاطر مثلا کار پدرش زیاد جابجا شده. او در پاسخ به سوالی مانند اینکه کجایی هستی، مجبور است پاسخی طولانی و پیچیده بدهد.

به همین ترتیب کسی که جدا شده و به کسی آشنا می‌شود، ظنین می‌شود که در پاسخ به سوال‌های طرف مقابل چطور پاسخ بدهد. آیا سوال‌های ساده، واقعا ساده هستند یا در پشتشان، نیات تحلیل شخص نهفته است، به همین خاطر شخص ترجیح می‌دهد با تفصیل و با تبصره و یا احتیاط، بسیار بیشتری از چیزی که نیاز است، پاسخ بدهد.

10. حریص و مال‌اندوز بودن

دوره‌های فقر یا نداری هیچ وقت فراموش نمی‌شوند. حتما آدم‌هایی را دیده‌اید که علیرغم سرمایه‌دار شدن، مخارج خرد بی‌اهمیت را یادداشت می‌کنند و به قیمت بر هم خوردن سبک زندگی، بیش از نیازشان پول درمی‌آورند. اینها واقعا در ذات خودشان حریض و پول‌پرست نبوده‌اند، بلکه قصد دارند از گذشته‌شان بسیار فرار کنند تا دیگر هرگز تکرار نشود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]