تراژدی ایگناتس زملوایس: پزشکی که پیشگام شستن دست ها بود

0

نزدیک به ۱۵۰ سال از اقدامات پیشگامانه لوئی پاستور و رابرت کخ می‌گذرد که به پایه‌گذاری نظریه میکروب بیماری کمک کرده است. با این حال، متقاعد کردن ارائه‌دهندگان مراقبت‌های بهداشتی برای جدی گرفتن شستن دست‌ها هنوز یک چالش است. مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری تخمین زدند که شیوه‌های بهداشتی نامناسب و آلودگی منتقل شده در بیمارستان‌ها منجر به تقریباً ۱.۷ میلیون عفونت تنها در ایالات متحده می‌شود که هر سال باعث مرگ ۹۹۰۰۰ نفر می‌شود. بهداشت دست مهم‌ترین اقدام برای کاهش چنین عفونت‌هایی است.

اهمیت شستن دست‌ها برای سلامت انسان اولین بار در اواسط قرن نوزدهم توسط یک پزشک مجارستانی به نام ایگناتس زملوایس شناخته شد.

در سال ۱۸۴۶، ایگناتس زملوایس، که به تازگی مدرک پزشکی خود را از دانشگاه وین دریافت کرده بود، به عنوان دستیار در کلینیک زایمان بیمارستان عمومی وین منصوب شد. وظایف او شامل معاینه بیماران هر روز صبح به منظور آماده شدن برای «راندها» استاتید (صحبت در مورد بیماری‌های یک بیمار خاص بین استاید و دانشجوها در بالین او)، نظارت بر زایمان‌های دشوار، آموزش به دانشجویان مامایی و همچنین نگهداری سوابق بود.

این بیمارستان دو زایشگاه داشت. یکی را همه پزشکان و دانشجویان پزشکی مرد و دیگری را ماما‌های زن تشکیل می‌دادند. زملوایس متوجه شد که مرگ و میر در میان بیماران در کلینیک که توسط پزشکان مرد و دانشجویان پزشکی کار می‌کردند دو تا سه برابر بیشتر از کلینیک ماما‌ها بود. این موضوع زملوایس را متحیر کرد. مطمئناً، پزشکان و دانش‌آموزان به اندازه ماما‌ها و شاید بهتر در انجام زایمان آموزش دیده بودند. پس چرا بسیاری از زنان در کلینیک اول بر اثر تب نفاس می‌مردند؟

زملوایس به تحقیق پرداخت. او تمام شباهت‌ها و تفاوت‌های دو کلینیک را بررسی کرد تا دلایل احتمالی را رد کند. اولین تفاوتی که او کشف کرد این بود که ماما‌ها زنان را از پهلو به دنیا می‌آوردند، در حالی که در کلینیک پزشک زنان به پشت زایمان می‌کردند. بنابراین او از زنانی که در کلینیک پزشکان بودند خواست که درموقعیت خوابیده به پهلوی خود زایمان کنند، اما فایده‌ای نداشت.

زملوایس سپس متوجه شد که هرگاه فردی در بخش به دلیل تب زامیان می‌میرد، کشیش به آرامی از کلینیک پزشکان عبور می‌کند و از کنار تخت‌های زنان می‌گذرد و خدمتکار زنگ می‌زند. زملوایس این نظریه را مطرح کرد که کشیش و زنگ زن پس از تولد آنقدر ترسناک از آب درمی‌آیند که زنان بیمار می‌شوند، تب می‌کنند و می‌میرند. بنابراین زملوایس از کشیش خواست که مسیر خود را تغییر دهد و زنگ او را برد، اما باز هم تأثیری نداشت.

پیشرفت زملوایس در سال ۱۸۴۷ زمانی رخ داد که دوستش یاکوب کولتشکا در حالی که در حال انجام کالبد شکافی بر روی یک بیمار که بر اثر تب زایمان درگذشته بود، به طور تصادفی با چاقوی جراحی خود را مجروح کرد و درگذشت. کالبد شکافی کولتشکا آسیب‌شناسی مشابه زنانی را که بر اثر تب نفاس در حال مرگ بودند نشان داد. زملوایس بلافاصله متوجه ارتباط بین این دو شد.

زملوایس متوجه شد که یک تفاوت عمده بین دو کلینیک وجود دارد که او نادیده گرفته بود. پزشکان و دانشجویان روز خود را با کالبد شکافی زنانی که شب قبل فوت کرده بودند آغاز می‌کردند. از اتاق کالبد شکافی، آن‌ها مستقیماً به اتاق زایمان رفتند، به ندرت دست‌های خود را در این بین می‌شستند و نوزادان را برای بقیه روز به دنیا می‌آوردند. از طرف دیگر ماما‌ها کالبد شکافی انجام نمی‌دادند.

زملوایس پیشنهاد کرد که “ذرات جسد” خاصی هنگام کالبد شکافی به دستان پزشکان و دانشجویان پزشکی چسبیده و سپس به زنان سالم در حال زایمان منتقل می‌شود و باعث ایجاد تب نفاس در آن‌ها می‌شود.

راه حل زملوایس ساده بود – او شستن دست‌ها را در سرتاسر بخش خود الزامی کرد. قبل از ورود به اتاق زایمان، پزشکان و دانشجویان پزشکی مجبور شدند زیر ناخن‌های خود را مسواک بزنند و دست‌های خود را با آب کلر بشویند. کلر یک ضدعفونی‌کننده قوی است، البته زملوایس این را نمی‌دانست. او کلر را صرفاً به این دلیل انتخاب کرد که در از بین بردن بوی گندیده بافت کالبد شکافی عفونی مؤثر بود.

پس از شستن دست، میزان تب کودک نود درصد کاهش یافت و برای یک دوره دو ماهه هیچ فوتی در بخش او مشاهده نشد.

اما همه از این کشف چشمگیر هیجان‌زده نشدند، به خصوص پزشکان باسابقه، زیرا فرضیه زملوایس عدم رعایت بهداشت توسط پزشکان وجهه بدی ایجادمی‌کرد. پزشکان از این پیشنهاد که باید دست‌های خود را بشویند، آزرده شدند، زیرا احساس می‌کردند که وضعیت اجتماعی آن‌ها به عنوان آقایانی با دست‌های ناپاک مطرح می‌کند. علاوه بر این، تئوری «ذرات جسد» ناقل بیماری‌ها در تضاد با این نظریه رایج بود که بیماری‌ها ناشی از عدم تعادل «چهار طبع» در بدن است.

جامعه پزشکی عمدتاً زملوایس را به خاطر نظریه «دست‌های کثیف» نادیده گرفت، طردکردد و به تمسخر گرفت. زملوایس از بی‌تفاوتی حرفه پزشکی خشمگین شد و شروع به نوشتن نامه‌های سرگشاده و به طور فزاینده‌ای خشمگین برای متخصصان زنان و زایمان برجسته اروپایی کرد و در مواقعی آن‌ها را به عنوان قاتلان غیرمسئول یا نادان محکوم کرد.

عدم درایت زملوایس باعث شد دشمنان زیادی او را مجبور به ترک وین به مقصد بوداپست کنند. زملوایس در بوداپست سر پزشک بخش زایمان یک بیمارستان کوچک شد. زملوایس پس از اجباری شدن شستن دست در آنجا، عملاً بیماری را از بین برد. در سال ۱۸۵۵، زملوایس استاد مامایی در دانشگاه پست Pest شد. او شستشوی کلر را در کلینیک زایشگاه دانشگاه پست راه‌اندازی کرد و یک بار دیگر نتایج چشمگیر بود.

در سال ۱۸۶۰، او کتاب «علت‌شناسی، مفهوم و پیشگیری از تب کودک» را منتشر کرد و یافته‌های خود را توصیف کرد و از پذیرش کن د‌ایده‌هایش ابراز تأسف کرد.

این کتاب به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و زملوایس را به سمت افسردگی، خشم و ناامیدی ژرفی برد. او در سال ۱۸۶۵ به یک آسایشگاه روانی رفت و در آنجا نگهبانان او را مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند. او دو هفته بعد بر اثر جراحت قانقاریایی که بر اثر ضرب و شتم دریافت ایجاد شده بود، جان سپرد. کالبد شکافی نشان داد که او به دلیل همان بیماری که تمام زندگی حرفه‌ای خود را با آن مبارزه کرده بود، مرده است.

در نشریات پزشکی در وین و بوداپست به مرگ او اشاره شده. انجمن پزشکان و دانشمندان علوم طبیعی مجارستان قانونی داشت که به احترام یکی از اعضایی که در سال قبل فوت کرده بود، یک سخنرانی یادبود ارائه شود. هیچ مراسمی برای او گرفته نشد و حتی به نام او اشاره نشد.

پس از مرگ او، ‌یانوس دیشر به عنوان جانشین زملوایس در کلینیک زایمان دانشگاه پست منصوب شد. بلافاصله، نرخ مرگ و میر شش برابر شد، اما پزشکان بوداپست چیزی نگفتند. هیچ استعلام و اعتراضی در کار نبود. کدل و باربارا کارتر در کتاب Childbed Fever: A Scientific Biography of Ignaz Semmelweis نوشتند: «تقریباً هیچ کس – چه در وین یا در بوداپست – به نظر نمی‌رسد که مایل به تایید تاثیرگذاری زندگی و کار زملوایس باشد.»

۲۰تازه  سال دیگر بایستی از مرگ او می‌گدشتن تا نظریه میکروبی عامل بیماری توسط جامعه پزشکی تأیید شود. امروزه او به عنوان پیشگام روش‌های ضد عفونی‌کننده شناخته می‌شود و به عنوان “پدر بهداشت دست” و  “نجات دهنده مادران” شناخته می‌شود.


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

سازه‌های و کارهای مهندسی کارا، زیبا و شگفت‌آور از سراسر دنیا

ساختن سازه مهندسی مسلما فقط به معنی ساختن چیزی کارا نیست. بلکه باید زیبایی سازه و تباین آن با محیط اطراف و ابعاد انسانی و فرهنگی آن در نظر گرفته شود. در ضمن امکان توسعه آن در آینده مد نظر قرار گیرد و همچنین چه بهتر که دوست‌دار محیط زیست…

هنرمندی با این تصاویر جالب پیش چشم ما مجسم کرده که اگر 10 بنای تاریخی و اسطوره‌ای معروف، سالم و…

یکی از جالب‌ترین چیز‌ها در مورد مطالعه تاریخ، یادگیری چیز‌های شگفت‌انگیزی است که نیاکان ما ایجاد کرده‌اند. اما برخی از یادگارهای آنها از بین رفته‌اند و فقط ویرانه‌های آنها باقی هستند و در مواردی همین ویرانه‌ها هم نیستند و فقط توصیف‌های متنی…

نمونه‌هایی از تغییر دکوراسیون‌های زیبا و اقتصادی

بعضی از تغییر دکوراسیون‌ها بسیار زمان‌بر و پرهزینه هستند، اما برخی هم بسیار اقتصادی و مختصیر و مفید هستند، با این همه تغییر زیادی در روحیه ما و زیبایی خانه‌مان ایجاد می‌کنند.این تغییر دکوراسیون‌ها ممکن است برایتان جالب باشند:…

عکس‌های تصادفی که از شانس خوب عکاس مانند یک تابلو یا یک عکس خیلی حرفه‌ای شده‌اند

عکاس‌های حرفه‌ای گاهی ماه‌ها وقت صرف می‌کنند تا در زمان و مکان مشخصی حاضر باشند و تجهیزاتشان متناسب با نور و سرعت گذر سوژه و فاصله‌شان مناسب باشد تا یک عکس خوب بگیرند.اما گاهی شانس یا فرصت‌طلبی یا آمادگی ذهنی یک عکاس برای کادربندی مناسب…

مجموعه‌ای از تصاویر هراس‌آور، عجیب با به اصطلاح نفرین‌شده!

برای قسمتی از شگفتی یا ترس خودمان از پیرامون یا عکس‌ها نمی‌شود توضیح صریح ارائه کرد. احتمالا منشا این ترس‌ها به تدریج در سیناپس‌های مغزی ما از هزاران سال پیش یه یادگار گذاشته شده.آدم فکر می‌کند اگر قرار باشد برنامه هوش مصنوعی ایجاد شود…

هوش مصنوعی میدجرنی Midjourney تصور می‌کند که اساتید رشته‌های مختلف باید چه ظاهری داشته باشند؟ گالری…

کودک و نوجوان که بودم برای خودم یک پا Midjourney  بودم. کتاب‌ها را که می‌خواندم از روی توصیف چهره‌ها و مکان‌ها و اشیا تصور می‌کردم که مثلا کاپیتان نمو یا ربات آر دانیل الیواو باید چطوری باشد، فضاها را تصور می‌کردم و آب و رنگ به آنها در ذهن…
آگهی متنی در همه صفحات

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.