فرانک کاپرا – بیوگرافی و فعالیت‌های سینمایی و فیلم‌های شاخص او

0

فرانک کاپرا (زاده ۱۸ مه ۱۸۹۷ – درگذشته ۳ سپتامبر ۱۹۹۱) کارگردان، تهیه‌کننده و فیلم‌نامه‌نویس ایتالیایی-آمریکایی بود. او بیشتر به خاطر کارگردانی مجموعه‌ای از فیلم‌های بسیار موفق و تأثیرگذار در دهه‌های 1930 و 1940 شناخته می‌شود، که بسیاری از آنها از کلاسیک‌های سینمای آمریکا محسوب می‌شوند.

فیلم‌های فرانک کاپرا اغلب بر مضامین امید، آرمان‌گرایی و پیروزی مردم عادی بر ناملایمات متمرکز بودند. او به دلیل توانایی‌اش در ساختن داستان‌هایی با طنین عاطفی با حسی از احساسات معروف بود و آثارش تأثیری ماندگار بر صنعت فیلم و فرهنگ عامه بر جای گذاشته است.

فرانک کاپرا در 18 مه 1897 در شهر کوچک سیسیل ایتالیا به دنیا آمد. او کوچکترین فرزند از هفت فرزند خانواده اش بود. در سال 1903، خانواده او به ایالات متحده مهاجرت کردند و در لس آنجلس، کالیفرنیا ساکن شدند. آنها به عنوان مهاجر با چالش های زیادی روبرو بودند و کاپرا جوان مجبور شد برای کمک به خانواده اش مشاغل عجیب و غریب مختلفی را انجام دهد.

کاپرا در حین تحصیل در دبیرستان هنرهای دستی در لس آنجلس به فیلم علاقه مند شد. او در نهایت از موسسه فناوری کالیفرنیا (Caltech) در رشته مهندسی شیمی فارغ التحصیل شد. با این حال، اشتیاق او به داستان نویسی و فیلمسازی باعث شد که در صنعت فیلمسازی حرفه ای را دنبال کند.

فعالیت اولیه او در صنعت فیلم شامل کار به عنوان یک مرد سرپایی، نویسنده گیج و دستیار کارگردان بود. او با فیلم‌های کوتاه و کمدی‌هایش که زمان‌بندی کمدی و مهارت‌های داستان‌سرایی‌اش را به نمایش گذاشت، شهرت یافت. موفقیت کاپرا با فیلم “یک شب اتفاق افتاد” (1934) اتفاق افتاد که اولین جایزه اسکار بهترین کارگردانی را برای او به ارمغان آورد.

در طول دهه‌های 1930 و 1940، کاپرا به خلق فیلم‌های موفق و تحسین‌شده‌ای ادامه داد، که بسیاری از آن‌ها اکنون کلاسیک محسوب می‌شوند. او به دلیل همکاری با بازیگرانی مانند جیمز استوارت و توانایی اش در ترکیب کمدی با تفسیر اجتماعی شناخته شده بود. فیلم های کاپرا اغلب فضایل افراد عادی و پیروزی روح انسانی را جشن می گرفتند.

در طول جنگ جهانی دوم، کاپرا در سپاه سیگنال ارتش ایالات متحده خدمت کرد و مجموعه ای از مستندها را کارگردانی کرد که در مجموع به عنوان مجموعه “چرا می جنگیم” شناخته می شوند. هدف این فیلم ها آموزش و الهام بخشیدن به سربازان آمریکایی در مورد دلایل جنگ و اهمیت نقش آنها بود.

پس از جنگ، حرفه فیلمسازی کاپرا دچار افت شد و او تلاش کرد تا موفقیت آثار قبلی خود را بازسازی کند. او شرکت تولیدی خود را تأسیس کرد، اما فیلم‌های بعدی‌اش به اندازه آثار قبلی‌اش مورد تحسین منتقدان قرار نگرفت. با وجود این، میراث او به عنوان یک فیلمساز دست نخورده باقی ماند.

فرانک کاپرا در 3 سپتامبر 1991 در سن 94 سالگی در لاکوئینتا کالیفرنیا درگذشت. او تأثیر ماندگاری بر صنعت فیلم بر جای گذاشت و فیلم‌هایش به دلیل مضامین، تکنیک‌های داستان‌گویی و به تصویر کشیدن آرمان‌های آمریکایی مورد تجلیل و مطالعه قرار گرفتند.

زندگی اولیه و تحصیلات: پس از مهاجرت خانواده اش به ایالات متحده، کاپرا در حالی که در لس آنجلس بزرگ می شد با چالش های متعددی مواجه شد. او برای کمک به خانواده اش کارهای عجیب و غریبی انجام می داد، از جمله تحویل روزنامه و کار در یک میوه فروشی محلی. تربیت او اخلاق کاری قوی و قدردانی عمیق از فرصت های موجود در آمریکا را در او القا کرد.

ورود به صنعت فیلم: علاقه کاپرا به فیلمسازی باعث شد تا او به صنعت فیلم بپیوندد. او کار را به‌عنوان پروپاقرص شروع کرد و بعداً به عنوان نویسنده فیلم‌های کمدی صامت تبدیل شد. سابقه او در مهندسی همچنین به درک او از جنبه های فنی فیلمسازی کمک کرد.

کلمبیا پیکچرز: همکاری کاپرا با کلمبیا پیکچرز، به ویژه با رئیس استودیو، هری کوهن، نقش مهمی در حرفه او ایفا کرد. علیرغم چالش ها و درگیری ها با کوهن بر سر تفاوت های خلاقانه، کاپرا موفق شد برخی از نمادین ترین فیلم های خود را در حین کار در کلمبیا بسازد.

جوایز و قدردانی اسکار: فیلم‌های کاپرا نامزد و برنده‌های متعدد جایزه اسکار شدند. علاوه بر «یک شب اتفاق افتاد»، فیلم «مستر دیدز به شهر می‌رود» جایزه اسکار بهترین کارگردانی را نیز برای او به ارمغان آورد. او در مجموع شش نامزدی بهترین کارگردانی و سه برنده در طول دوران حرفه ای خود دریافت کرد.

مشارکت در جنگ جهانی دوم: تعهد کاپرا به فیلمسازی فراتر از سرگرمی بود. در طول جنگ جهانی دوم، او به سپاه سیگنال ارتش ایالات متحده پیوست و مجموعه مستندهای «چرا می جنگیم» را کارگردانی کرد. این فیلم ها برای آموزش سربازان آمریکایی و عموم مردم در مورد دلایل جنگ و اهمیت حمایت از تلاش های جنگی ساخته شده اند.

سبک کاپراسک: اصطلاح «کاپراسک» برای توصیف فیلم‌هایی به وجود آمد که درون‌مایه‌های ایده‌آلیسم، امید و پیروزی فرومایه کاپرا مشترک هستند. این سبک اغلب شامل شخصیت‌های مرتبط، عناصر کمدی و روایت‌های دل‌انگیز است که با مخاطبان طنین‌انداز می‌شود.

شغل بعدی: در حالی که فیلم‌های قبلی کاپرا از موفقیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بودند، حرفه بعدی او با چالش‌هایی مواجه شد که تلاش می‌کرد خود را با روندهای در حال تغییر در صنعت فیلم وفق دهد. برخی از آثار بعدی او، مانند “وضعیت اتحادیه” (1948) و “جیب معجزه” (1961) با واکنش های مختلف انتقادی و تجاری مواجه شدند.

میراث: میراث فرانک کاپرا به عنوان یک فیلمساز از طریق فیلم های جاودانه او و تأثیر آنها بر فرهنگ عامه ماندگار است. کمک های او به سینما در مدارس فیلم بررسی می شود و تکنیک های داستان سرایی او همچنان بر فیلمسازان تأثیر می گذارد. جایزه فرانک کاپرا، که توسط انجمن کارگردانان آمریکا تأسیس شده است، به افراد به دلیل تعهدشان به کمک به جامعه و کمک های خلاقانه شان به صنعت تجلیل می شود.

زندگی و حرفه فرانک کاپرا گواهی بر توانایی او در به تصویر کشیدن روح انسان در فیلم است و چالش ها و آرزوهای افراد جامعه را مورد توجه قرار می دهد. مجموعه آثار او همچنان مرتبط و گرامی است و اثری پاک نشدنی در تاریخ سینما بر جای می گذارد.

در اینجا خلاصه ای از برخی از معروف ترین فیلم های فرانک کاپرا آمده است:

“یک شب اتفاق افتاد” (1934):
یک وارث ثروتمند و لوس، الی اندروز (کلودت کولبر)، از قایق بادبانی پدر زورگوش فرار می‌کند و قصد ازدواج با یک پسر بازی‌ساز ثروتمند را دارد. او در سفر خود با پیتر وارن (کلارک گیبل)، یک خبرنگار بدبین و شوخ طبع ملاقات می کند. پیتر پتانسیل یک داستان عالی را می بیند و موافقت می کند که در ازای یک اسکوپ انحصاری به الی کمک کند. همانطور که آنها با هم در یک سری از ماجراهای ناگوار سفر می کنند، خصومت اولیه آنها به یک پیوند عمیق و عاشقانه تبدیل می شود. این فیلم یک کمدی رمانتیک کلاسیک است که سفر طنز و دوست داشتنی دو فرد نامتناسب را دنبال می کند که عشق را در جاده پیدا می کنند.

“آقای دیدز به شهر می رود” (1936):
لانگفلو دیدز (گری کوپر)، شاعر شهر کوچک توبا نواز، ثروت هنگفتی را از یکی از بستگان دور به ارث می برد. او به شهر نیویورک نقل مکان می کند، جایی که در مرکز توجه رسانه ها قرار می گیرد و با چالش های عبور از پیچیدگی های ثروت و شهرت روبرو می شود. در حالی که بسیاری سعی می کنند از بی گناهی او سوء استفاده کنند، خبرنگاری به نام بیب بنت (جین آرتور) مخفیانه می رود تا داستانی درباره او بنویسد. همانطور که Deeds و Babe یکدیگر را می شناسند، دیدگاه آنها در مورد زندگی و معنای موفقیت شروع به تغییر می کند. این فیلم مضامین اصالت، طبقه اجتماعی و تضاد بین ارزش‌های ساده و پیچیدگی‌های شهری را بررسی می‌کند.

“آقای اسمیت به واشنگتن می رود” (1939):
جفرسون اسمیت (جیمز استوارت)، یک جوان ساده لوح و ایده آل گرا، توسط سیاستمداران فاسدی که معتقدند او تهدیدی ایجاد نخواهد کرد، به عنوان نماینده مجلس سنای ایالات متحده منصوب می شود. با این حال، اسمیت به سرعت متوجه میزان فساد در سیستم سیاسی می شود که او تلاش می کند لایحه ای را برای اردوگاه پسران تصویب کند. اسمیت با کمک منشی خود کلاریسا ساندرز (ژان آرتور)، فیلمی پرشور را برای افشای حقیقت و مبارزه برای عدالت به صحنه می‌برد. این فیلم قدرت عزم یک فرد و مبارزه با فساد سیاسی را برجسته می کند.

“تو نمی توانی آن را با خودت ببری” (1938):
خانواده سیکامور زندگی غیر متعارف و بی دغدغه ای دارند و سرگرمی ها و علایق خود را بدون توجه به هنجارهای اجتماعی دنبال می کنند. با این حال، دختر آنها آلیس (ژان آرتور) عاشق تونی کربی (جیمز استوارت)، پسر یک تاجر ثروتمند و خوش قیافه می شود. با ملاقات و تعامل دو خانواده، سبک زندگی متضاد آنها منجر به موقعیت‌های کمدی و دلچسب می‌شود. این فیلم به بررسی مضامین فردیت، عشق، و جستجوی خوشبختی در مواجهه با انتظارات جامعه می پردازد.

“این یک زندگی شگفت انگیز است” (1946):
جورج بیلی (جیمز استوارت) مردی دلسوز و فداکار است که رویاهای خود را قربانی حمایت از خانواده و جامعه می کند. جورج که با مشکلات مالی و ناامیدی های شخصی مواجه می شود، غرق می شود و آرزو می کند ای کاش هرگز به دنیا نمی آمد. فرشته ای به نام کلارنس فرستاده می شود تا به جورج نشان دهد که جهان بدون حضور او چقدر متفاوت خواهد بود. وقتی جورج شاهد تأثیری که بر دیگران گذاشته است، به ارزش زندگی خود و اهمیت خانواده، دوستی و ارتباطاتی که او را تعریف می کند، پی می برد. این فیلم یک کاوش دلگرم کننده از تفاوتی است که یک فرد می تواند در زندگی اطرافیان خود ایجاد کند.

“ملاقات جان دو” (1941):
هنگامی که آن میچل (باربارا استانویک) ستون نویس روزنامه با بیکاری مواجه می شود، نامه ای تخیلی از “جان دو” می نویسد، مردی که قصد دارد در شب کریسمس برای اعتراض به بیماری های جامعه خودکشی کند. این نامه باعث جلب توجه عمومی می شود و روزنامه یک توپبازی به نام لانگ جان ویلوبی (گری کوپر) را استخدام می کند تا در نقش جان دو ظاهر شود. هنگامی که جان دو به نماد امید و اتحاد تبدیل می شود، او یک جنبش مردمی را آغاز می کند که تشکیلات سیاسی را به چالش می کشد. این فیلم به مضامین اصالت، دستکاری رسانه ها و قدرت کنش جمعی می پردازد.

“آرسنیک و توری قدیمی” (1944):
مورتیمر بروستر (کری گرانت)، منتقد تئاتر، متوجه می‌شود که دو خاله سالخورده‌اش به عنوان یک «صدقه»، پیرمردهای تنها را مسموم می‌کنند. تلاش های مورتیمر برای مقابله با خانواده عجیب و غریبش زمانی پیچیده تر می شود که برادر جنایتکار گمشده اش جاناتان (ریموند ماسی) همراه با دستیارش دکتر انیشتین (پیتر لور) به خانه بازمی گردد. هرج و مرج رخ می دهد زیرا مورتیمر سعی می کند از جنایات بیشتر جلوگیری کند و در عین حال اوضاع را تحت کنترل نگه دارد. این فیلم کمدی تاریک را با شخصیت های دیوانه در یک داستان خنده دار و ترسناک ترکیب می کند.

“افق گمشده” (1937):
در این اقتباس از رمان جیمز هیلتون، دیپلمات رابرت کانوی (رونالد کولمن) و گروهی از مسافران از سقوط هواپیما در هیمالیا جان سالم به در می برند. آنها به یک دره آرمان شهر پنهان به نام شانگری-لا هدایت می شوند، جایی که به نظر می رسد زمان در آن ایستاده است و مردم در هماهنگی زندگی می کنند. همانطور که کانوی توسط جامعه صلح آمیز طلسم می شود، او باید تصمیم بگیرد که بماند یا به دنیای بیرون بازگردد. این فیلم مضامین بهشت، فرار و جستجوی خوشبختی را بررسی می کند.

“وضعیت اتحادیه” (1948):
صنعتگر گرانت متیوس (اسپنسر تریسی) توسط عوامل سیاسی متقاعد می شود تا برای ریاست جمهوری نامزد شود. او در مسیر سازش‌های سیاسی، دستکاری رسانه‌ها و یکپارچگی شخصی با چالش‌هایی مواجه است. همسر جدا شده او مری (کاترین هپبورن)، صاحب روزنامه، از او در مبارزات انتخاباتی حمایت می کند که منجر به ترکیبی از درام شخصی و سیاسی می شود. فیلم به پیچیدگی های سیاست، روابط شخصی و تعادل بین اصول و مصلحت می پردازد.

“جیب معجزه” (1961):
اپل آنی (بت دیویس) یک فروشنده خیابانی فقیر در شهر نیویورک است که برای تامین هزینه های زندگی خود سیب می فروشد. وقتی دخترش که معتقد است آنی یک زن ثروتمند است، با نامزدش به ملاقات می آید، آنی از یک گانگستر به نام دیو دود (گلن فورد) کمک می گیرد تا خود را به عنوان دوستان جامعه بالا نشان دهد. این فیلم یک کمدی دلچسب است که مضامین فریب، دوستی و قدرت دگرگون کننده باور را بررسی می کند.

“لایحه برادوی” (1934):
دن بروکس (وارنر باکستر) یک مربی اسب است که رویای پیروزی در مسابقه بزرگ مدیسون اسکوئر گاردن را در سر دارد. علیرغم مخالفت همسران ثروتمندش، دن مصمم است به هدف خود برسد. دن همراه با همسرش (میرنا لوی) و برادر شوهرش (والتر کانولی)، با مشکلات مالی، درگیری های خانوادگی و چالش هایی در آماده سازی اسب مسابقه خود، برادوی بیل، برای مسابقه روبرو می شود. این فیلم مضامین پشتکار، رویاها و تضاد بین انتظارات اجتماعی و جاه طلبی های شخصی را بررسی می کند.

“چای تلخ ژنرال ین” (1933):
مگان دیویس (باربارا استانویک)، مبلغ آمریکایی، طی یک جنگ داخلی به چین سفر می کند. او درگیر دنیای خطرناک فرمانده جنگ ژنرال ین (نیلز آستر)، یک شخصیت پیچیده و مرموز می شود. با وجود تفاوت‌های فرهنگی، مگان و ژنرال ین رابطه‌ای پیچیده و شدید برقرار می‌کنند. این فیلم مضامین برخورد فرهنگی، عشق و ابهام اخلاقی را در پس زمینه آشفتگی سیاسی بررسی می کند.

“بانوی یک روز” (1933):
اپل آنی (می رابسون)، زن فقیری که در خیابان سیب می‌فروشد، خبر غیرمنتظره‌ای دریافت می‌کند که دخترش با نامزد اشرافی‌اش از اسپانیا به دیدن می‌آید. دوستان آنی که نگران این هستند که دخترش از سبک زندگی معمولی او ناامید شود، برای کمک به او برای تبدیل شدن به یک بانوی محترم جامعه در طول مدت ملاقات دخترش گرد هم می آیند. این فیلم کمدی دل انگیز را با مضامین عشق، فداکاری و اهمیت ظاهر ترکیب می کند.

بلوند پلاتینی (1931):
این کمدی رمانتیک با بازی ژان هارلو، لورتا یانگ و رابرت ویلیامز، گزارشگر استیو اسمیت (رابرت ویلیامز) را دنبال می کند که او با آن شویلر (ژان هارلو)، یک فرد اجتماعی ثروتمند، درگیر می شود. این دو شخصیت با وجود پیشینه متضادشان، چالش‌های اختلاف طبقاتی و بررسی رسانه‌ای را در جستجوی عشق دنبال می‌کنند. این فیلم بازتاب کاوش اولیه کاپرا از موضوعات عاشقانه و اجتماعی است.

“باران یا درخشش” (1930):
این فیلم حول محور سام وندل (جو کوک) صاحب سیرک و تلاش‌های او برای نجات سیرک‌اش که از نظر مالی مشکل دارد می‌چرخد. هنگامی که خواهرزاده سام قرار است با مردی ثروتمند ازدواج کند، او امیدوار است که از عروسی برای انجام یک معامله تجاری استفاده کند که سیرک را نجات دهد. با این حال، زمانی که بازیگران سیرک سام با خانواده داماد درگیر می شوند، مشکلاتی به وجود می آید. این فیلم ترکیبی از کمدی، درام و تصویری از دنیای سیرک است.

این خلاصه‌ها بینشی را در مورد فیلم‌های بیشتری از فیلم‌شناسی فرانک کاپرا ارائه می‌کنند و تطبیق پذیری او را در کارگردانی ژانرها و مضامین مختلف نشان می‌دهند و در عین حال سبک داستان‌گویی متمایزش را حفظ می‌کنند.

اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

خانه‌های با مبلمان‌هایی از غذاهای خوشمزه

هانسل و گرتل، نام داستانی شاه‌پریانی با منشأ آلمانی است که برادران گریم آن را ثبت کرده‌اند. این داستان ماجرای یک برادر و خواهر کوچک به نام‌های هانسل و گرتل را روایت می‌کند که پس از رها شدن در جنگل به خانه‌ای که از کیک و آب‌نبات ساخته شده…

عکس‌هایی از آدم‌هایی که ناخواسته شبیه سلبریتی‌های مختلف شده‌اند، البته گاهی «کاریکاتور»گونه!

شبیه آدم‌های مشهور بودن خوب است یا بد؟ کوچک که بودیم عادت داشتیم خودمان را جای فوتبالیست‌ها یا هنرپیشه‌ها بگذاریم و نقش بازی کنیم. اما بزرگ‌تر که شدیم و بیشتر در عادات سلبریتی‌ها تحقیق کردیم، دیدیم خیلی‌هاشان آن حد کمالی که تصور می‌کردیمِ…

چگونه ترانه Careless Whisper جورج مایکل موفق‌ترین موسیقی دوره حرفه‌ای او شد

برای پنجمین سال متوالی، ترانه‌ای که جورج مایکل در سال 1984 خوانده بود به عنوان آهنگ مورد علاقه بریتانیا انتخاب شد. این رتبه بندی بر اساس نظرسنجی Smooth Radio به دست آمد که بر اساس آن این ترانه 32000 رای به دست آورد. ترانه این سوپراستار فقید…

۲۵ صدای نوستالژیک فناورانه قدیمی که کودکان امروزی به صورت معمول هرگز نمی‌شنوند!

یک ستاره سینمای کلاسیک را در نظر بگیرید مثلا همفری بوگارت را. تلفن را با یک دست در دست می‌گیرد، سیگاری به لب دارد و بعد با افه خاصی شماره‌گیر را می‌چرخاند و با صدای بم مردانه‌اش می‌گوید که نلفنچی فلانجا را برایم بگیر! چنین منظره‌ای دیگر…

مجموعه دیگری از عکس‌های تاریخی کمتر دیده شده را با هم مرور کنیم

هر چقدر عکس‌های تاریخی را با هم مرور کنیم، کم است. همان طور که قبلا هم نوشته بودم احتمالا بیشتر این عکس‌ها اگر در دوره خود در نشریه‌ای منتشر می‌شدند، خیلی عادی به نظر می‌رسیدند، اما حالا بعد از گذشت دهه‌ها یا حدود یک قرن، برای ما عجیب و…

به نظرتان کدام شغل‌ها بیش از آنچه که لایقشان است، درآمد دارند؟!

بسته به فرهنگ هر کشور و شرایط سیاسی و اقتصادی هر ناحیه پاسخ به این سوال هم متغییر است. اما چرا ما برخی‌ها را از این نظر همیشه در رادار خود داریم و بعضی‌ها را نه. واقعیت این است که برخی اصلا چراغ خاموش حرکت می‌کنند و در رادار ما نیستند…

آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / کمربند پلاتینر / کلینیک درمان دیابت / اسپیدکس / چاپ فلش / لاغری فوری / داروخانه اینترنتی آرتان / فروشگاه آنلاین زوجیم / خرید عسل طبیعی / زانوبند زاپیامکس / خرید ویلا در سیسنگان / زانوبند زاپیامکس / کلینیک زیبایی دکتر امانی رشت / کفپوش تاتامی / خرید جم فری فایر / شیشه اتومبیل / ساید چنل / کلاه کاسکت / درمانکده / ثبت برند / خرید سرور مجازی / حمل بار دریایی از چین / سایت نوید / دانلود فیلم دوبله فارسی / دانلود فیلم هندی / فروشگاه لوازم آرایشی بهداشتی شاواز / قیمت جاروبرقی وینسنت / تور اروپا ارزان / پزشک زنان سعادت آباد / محصولات زناشویی / لیوان حرارتی / ایمپلنت دندان / خرید گوشی با حکمت کارت / پی آر پی موثرترین درمان آرتروز زانو / دکتر فارغ پور - متخصص زنان / خرید خودنویس / خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / سریال ایرانی کول دانلود / کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان / کاشت مو / دانلود سوالات استخدامی آموزش و پرورش / فروشگاه اینترنتی زنبیل / خرید ساعت دیواری / ساعت تبلیغاتی / تجهیزات پزشکی / چاپ لیوان / خرید از آمازون / بهترین سریال های ایرانی / چاپ کلاه / کاشت مو / کاشت مو / پزشکا / قیمت ساک پارچه ای / تحلیل تکنیکال فارکس / سایت نوبت دهی دکتریاب / بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران / تولید محتوا / دانلود نرم افزار / مجتمع فنی ونک / داروخانه آنلاین تینا /

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

•• 4 5