اختلال پیکا – توضیح علائم این بیماری عجیب و نحوه تشخیص و درمان آن
اختلال پیکا یک وضعیت پیچیده و جذاب است که با مصرف مداوم مواد غیر مغذی و غیرغذایی در طول حداقل یک ماه، علیرغم تلاشها برای جلوگیری از آن، مشخص میشود. این رفتار غیرعادی و غیر معمول در نظر گرفته میشود و اغلب منجر به خطرات سلامتی قابل توجهی میشود. پیکا میتواند افراد در هر سنی را تحت تاثیر قرار دهد، اما بیشتر در کودکان، زنان باردار و افراد دارای ناتوانیهای رشدی تشخیص داده میشود. درک پیچیدگیهای این اختلال مستلزم بررسی تاریخچه، آسیبشناسی، معیارهای تشخیصی، راهبردهای درمانی و ویژگیهای آن است که آن را در حوزه اختلالات روانپزشکی برجسته میکند.
عجیب بودن اختلال پیکا
چیزی که اختلال پیکا را عجیب میکند ماهیت موادی است که افراد مصرف میکنند. برخلاف اختلالات غذایی معمولی که تمرکز بر کنترل مصرف غذا یا وزن بدن است، پیکا شامل مصرف موادی است که ارزش غذایی یا حتی اثرات مضر ندارند. اینها میتوانند شامل خاک رس، خاک، مو، کاغذ، گچ، صابون، یخ، اشیاء فلزی و حتی مدفوع باشند، اما به آنها محدود نمیشود. تنوع مواد مصرفی و فقدان فواید تغذیهای قابل تشخیص، پیکا را هم برای کسانی که آن را تجربه میکنند و هم برای متخصصان مراقبتهای بهداشتی که سعی در درک و درمان آن دارند، به یک وضعیت گیجکننده تبدیل میکند.
تاریخچه اختلال پیکا
تاریخچه اختلال پیکا با اشاراتی به رفتارهای مشابه در متون باستانی به قرنها قبل برمی گردد. اصطلاح “پیکا” خود از کلمه لاتین برای زاغی گرفته شده است، پرندهای که به دلیل عادات غذایی بی رویهاش شناخته شده است. گزارشهای تاریخی نشان میدهد که رفتارهای شبیه پیکا در فرهنگهای مختلف مشاهده شده است که اغلب با خرافات یا باورهای معنوی مرتبط است. تا قرن 19 و 20 بود که پیکا به عنوان یک اختلال روانپزشکی و نه یک عجایب فرهنگی شناخته شد.
ادبیات اولیه پزشکی اغلب پیکا را با کمبودهای تغذیهای، به ویژه کم خونی فقر آهن مرتبط میکند. در حالی که کمبودهای تغذیهای ممکن است در برخی موارد به پیکا کمک کند، تحقیقات نشان داده است که این اختلال چند وجهی است و عوامل روانی، فرهنگی و محیطی نقش مهمی ایفا میکنند.
آسیبشناسی اختلال پیکا
آسیبشناسی دقیق اختلال پیکا همچنان نامشخص است، اما اعتقاد بر این است که عوامل متعددی در ایجاد آن نقش دارند. یک نظریه برجسته نشان میدهد که پیکا ممکن است با ناهنجاریها یا کمبودهای پردازش حسی مرتبط باشد. برخی از افراد مبتلا به پیکا گزارش میدهند که هوس یا اجبار برای مصرف بافتها یا مواد خاص را تجربه میکنند که نشاندهنده یک جزء حسی بالقوه در این اختلال است.
عوامل روانشناختی مانند استرس، اضطراب یا ضربه نیز ممکن است در ایجاد پیکا نقش داشته باشند. برای برخی افراد، خوردن اقلام غیر غذایی ممکن است به عنوان یک مکانیسم مقابله یا راهی برای اعمال کنترل در موقعیتهای استرسزا عمل کند. علاوه بر این، عوامل فرهنگی و محیطی، مانند قرار گرفتن در معرض مواد خاص یا باورهای فرهنگی در مورد خواص اقلام غیرخوراکی، میتوانند بر توسعه و بیان رفتارهای پیکا تأثیر بگذارند.
تحقیقات نوروبیولوژیکی نشان داده است که ناهنجاریهای سیستمهای انتقالدهنده عصبی، مانند دوپامین و سروتونین، ممکن است در ایجاد رفتارهای اجباری مشاهده شده در اختلال پیکا نقش داشته باشند. با این حال، تحقیقات بیشتری برای درک کامل زیربنای عصبی زیستی این اختلال مورد نیاز است.
تشخیص اختلال پیکا
تشخیص اختلال پیکا نیاز به ارزیابی جامع توسط یک متخصص مراقبتهای بهداشتی واجد شرایط، معمولا یک روانپزشک یا روانشناس دارد. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) معیارهای خاصی را برای تشخیص پیکا بیان میکند، از جمله:
مصرف مداوم مواد غیر مغذی و غیر غذایی به مدت حداقل یک ماه.
این رفتار از نظر رشدی نامناسب است.
این رفتار بخشی از یک عمل یا هنجار اجتماعی مورد تایید فرهنگی نیست.
این رفتار قابل انتساب به شرایط پزشکی یا روانپزشکی دیگری نیست.
علاوه بر رعایت این معیارها، ارائهدهنده مراقبتهای بهداشتی یک ارزیابی پزشکی و روانپزشکی کامل انجام میدهد تا هرگونه شرایط پزشکی یا روانشناختی زمینهای را که ممکن است در رفتار پیکا نقش داشته باشد، رد کند.
استراتژیهای درمانی برای اختلال پیکا
درمان اختلال پیکا نیازمند یک رویکرد چند رشتهای متناسب با نیازها و شرایط خاص فرد است. درمان معمولاً شامل ترکیبی از مداخلات پزشکی، روانشناختی و رفتاری با هدف رسیدگی به علل زمینهای اختلال و کاهش مصرف مواد غیر غذایی است.
مداخلات پزشکی ممکن است شامل رفع هر گونه کمبود تغذیهای یا عوارض پزشکی ناشی از پیکا باشد، مانند مصرف مکمل آهن برای افراد مبتلا به کم خونی فقر آهن یا برداشتن اشیاء بلعیده شده با جراحی در موارد انسداد دستگاه گوارش.
مداخلات روانشناختی، مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT)، ممکن است به افراد کمک کند تا الگوهای فکری و رفتارهای ناسازگار مرتبط با پیکا را شناسایی و اصلاح کنند. تکنیکهای CBT همچنین میتوانند به افراد کمک کنند تا مکانیسمهای مقابله سالمتری برای مدیریت استرس و اضطراب ایجاد کنند.
مداخلات رفتاری، مانند آموزش تغییر عادت یا مدیریت احتمالی، ممکن است برای کمک به افراد برای جایگزینی رفتارهای پیکا با جایگزینهای سازگارتر و تقویت رفتارهای مثبت استفاده شود.
در برخی موارد، مداخلات دارویی، مانند مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) یا داروهای ضد روانپریشی غیر معمول، ممکن است برای هدف قرار دادن علائم روانپزشکی زمینهای مرتبط با پیکا، مانند اضطراب یا علائم وسواسی-اجباری تجویز شوند.
بیماریهایی شبیه به اختلال پیکا
اختلال نشخوار فکری: اختلال نشخوار با برگشت مجدد غذا مشخص میشود که سپس دوباره جویده میشود، دوباره بلعیده میشود یا تف میشود. مانند اختلال پیکا، شامل رفتارهای غذایی غیر معمول است اما در ماهیت مواد بلعیده شده متفاوت است.
تریکوتیلومانیا (اختلال در کشیدن مو): تریکوتیلومانیا یک اختلال اجباری است که با کندن مکرر موها مشخص میشود و منجر به ریزش موی قابل توجه میشود. در حالی که تریکوتیلومانیا مستقیماً با پیکا مرتبط نیست، از نظر رفتار اجباری و عوامل روانشناختی زمینهای بالقوه شباهتهایی دارد.
درماتوفاژی: درماتوفاژی یک اختلال اجباری است که با گاز گرفتن یا جویدن پوست خود مشخص میشود که اغلب منجر به آسیب بافتی و عفونت میشود. مانند اختلال پیکا، درماتوفاژی شامل مصرف مواد غیر غذایی است اما در ماهیت رفتار متفاوت است.
Geophagia: Geophagia شامل مصرف مواد خاکی مانند خاک رس یا خاک است و اغلب با اقدامات فرهنگی یا تغذیه همراه است. در حالی که geophagia از نظر مصرف مواد غیر غذایی شباهتهایی با پیکا دارد، اغلب از نظر فرهنگی به جای اینکه یک اختلال روانپزشکی در نظر گرفته شود، مورد تایید قرار میگیرد.
زایلوفاژیا: زایلوفاژیا مصرف اجباری چوب یا محصولات چوبی است. در حالی که نسبتا نادر است، از نظر مصرف مواد غیر خوراکی شباهتهایی با پیکا دارد و ممکن است با ناهنجاریهای پردازش روانی یا حسی زمینهای مرتبط باشد.
این نوشتهها را هم بخوانید