بیماری مورژلونز (انگل هذیانی) – توضیح علائم این بیماری عجیب و نحوه تشخیص و درمان آن

بیماری مورژلونز، که به عنوان انگل هذیانی نیز شناخته میشود، یک وضعیت مرموز و بحثبرانگیز است که با وجود احساسات غیرعادی پوست، الیاف و سایر مصنوعات که تصور میشود ناشی از هجوم انگلی است مشخص میشود. افراد مبتلا به مورژلونز اغلب احساس خزیدن، خارش و وجود الیاف یا رشتههایی که از پوستشان بیرونزده است را گزارش میکنند. علیرغم تحقیقات گسترده و تحقیقات بالینی، مورژلونز با بحثهایی در مورد علتشناسی، آسیبشناسی و استراتژیهای درمان بهینه آن هنوز به خوبی شناخته نشده است. این بیماری مرموز مجموعهای منحصر به فرد از چالشها را برای بیماران، ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی و محققان به طور یکسان ارائه میدهد.
عجیب بودن بیماری مورژلونز
چیزی که بیماری مورژلونز را به ویژه عجیب میکند، اختلاف بین علائم گزارش شده و یافتههای بالینی عینی است. در حالی که افراد مبتلا به مورژلونز ممکن است احساس خزیدن یا خارش را توصیف کنند و با ضایعات یا الیاف پوستی تظاهر کنند، معاینات پزشکی اغلب در شناسایی شواهدی از آلودگی انگلی یا پاتولوژی زمینهای ناکام هستند. این ناهماهنگی بین علائم ذهنی و یافتههای عینی منجر به شک و بحث در مورد تشخیص و مدیریت مورژلونز شده است. علاوه بر این، وجود الیاف یا مصنوعات غیرمعمول در پوست درک این وضعیت را پیچیدهتر میکند و به حدس و گمانها در بین بیماران و ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی دامن میزند.
تاریخچه بیماری مورژلونز
تاریخچه بیماری مورژلونز را میتوان به اوایل دهه 2000 ردیابی کرد، زمانی که تعداد فزایندهای از افراد شروع به گزارش علائم غیرعادی از جمله احساس خزیدن، ضایعات پوستی و وجود الیاف یا رشتههای تعبیه شده در پوست خود کردند. اصطلاح “Morgellons” توسط Mary Leitao، مادری نگران که بنیاد تحقیقات مورژلونز را در سال 2002 برای افزایش آگاهی و حمایت از تحقیقات در مورد این بیماری ایجاد کرد، ابداع شد. نام مورژلونز به خودی خود ریشههای تاریخی دارد و به یک بیماری پوستی مرموز اشاره دارد که در قرن هفدهم توسط سر توماس براون توصیف شد. علیرغم افزایش توجه عمومی و تلاشهای تحقیقاتی، مورژلونز همچنان یک وضعیت بحثبرانگیز و ناشناخته باقی میماند، با بحثهای مداوم پیرامون طبقهبندی، سببشناسی و پاتوژنز آن.
علائم بیماری مورژلونز
علائم بیماری مورژلونز در بین افراد مبتلا بسیار متفاوت است، اما معمولاً شامل احساس خزیدن، خارش، یا سوزش روی یا زیر پوست است. بیماران همچنین ممکن است وجود الیاف، رشتهها یا سایر مصنوعات غیرعادی بیرونزده از پوست خود را گزارش کنند که به اعتقاد آنها با آلودگی انگلی مرتبط است. ضایعات پوستی، زخمها و بریدگیها ممکن است در نتیجه خاراندن یا برداشتن نواحی آسیب دیده ایجاد شوند. علاوه بر این، افراد مبتلا به مورژلونز ممکن است به دلیل علائم خود و عدم شناخت یا درک از سوی ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی، پریشانی روانی، اضطراب و انزوای اجتماعی را تجربه کنند.
آسیبشناسی بیماری مورژلونز
آسیبشناسی بیماری مورژلونز همچنان موضوع بحث و مناقشه در جامعه پزشکی است. در حالی که برخی از محققان علل عفونی یا انگلی از جمله آلودگیهای باکتریایی، قارچی یا انگلی را پیشنهاد کردهاند، تحقیقات گسترده نتوانسته است به طور مداوم هیچ پاتوژن یا ارگانیسم خاصی مرتبط با این بیماری را شناسایی کند. فرضیههای جایگزین نشان میدهند که مورژلونز ممکن است تظاهر اختلالات روانپزشکی یا روانشناختی، مانند انگلی هذیانی یا اختلال علائم جسمی باشد، که در آن افراد، علیرغم عدم وجود پاتولوژی پزشکی زمینهای، پریشانی و اختلال واقعی مرتبط با علائم جسمی را تجربه میکنند.
تشخیص بیماری مورژلونز
تشخیص بیماری مورژلونز به دلیل ماهیت ذهنی علائم و فقدان یافتههای بالینی عینی میتواند چالش برانگیز باشد. ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی باید یک ارزیابی کامل از جمله شرح حال دقیق پزشکی، معاینه فیزیکی و ارزیابی روانشناختی انجام دهند تا سایر علل بالقوه علائم گزارش شده را رد کنند. آزمایشهای آزمایشگاهی، بیوپسیهای پوست و بررسی میکروسکوپی نمونههای پوست ممکن است برای شناسایی هر گونه پاتولوژی زمینهای یا شواهدی از آلودگی انگلی انجام شود. با این حال، در بسیاری از موارد، افراد مبتلا به Morgellons ممکن است در برابر ارزیابی روانپزشکی مقاومت کنند یا توضیحات جایگزین برای علائم خود را رد کنند، که فرآیند تشخیص را پیچیدهتر میکند.
استراتژیهای درمانی برای بیماری مورژلونز
مدیریت بیماری مورژلونز نیاز به یک رویکرد چند رشتهای متناسب با نیازها و علائم خاص فرد دارد. استراتژیهای درمانی معمولاً بر روی پرداختن به جنبههای فیزیکی و روانی این بیماری تمرکز دارند. درمانهای موضعی مانند نرمکنندهها، آنتی هیستامینها یا کورتیکواستروئیدها ممکن است به کاهش خارش و کاهش تحریک پوست کمک کنند. مداخلات روانشناختی، از جمله درمان شناختی- رفتاری (CBT)، آموزش روانی، و مشاوره حمایتی، میتواند به افراد کمک کند تا با علائم ناراحتکننده کنار بیایند و راهبردهای مقابلهای موثری را توسعه دهند. داروهای ضد روان پریشی یا داروهای ضد افسردگی ممکن است در مواردی که علائم روانپزشکی مانند هذیان یا افسردگی برجسته است تجویز شود.
اختلالات مشابه بیماری مورژلونز
انگل هذیانی: پارازیتوز هذیانی یک اختلال روانپزشکی است که با این باور ثابت و نادرست مشخص میشود که فرد با وجود نداشتن شواهد، آلوده به انگل است. افراد مبتلا به پارازیتوز هذیانی ممکن است علائمی مشابه آنچه در بیماری مورژلون مشاهده میشود، از جمله خارش، احساس خزیدن و وجود الیاف یا ذرات در پوست نشان دهند.
فرمیکاسیون: فرمیکاسیون نوعی توهم حسی است که با احساس خزیدن حشرات بر روی یا زیر پوست مشخص میشود. این پدیده میتواند در شرایط مختلف پزشکی و روانپزشکی از جمله اختلالات مصرف مواد، سندرمهای ترک و اختلالات عصبی رخ دهد.
تریکوتیلومانیا: تریکوتیلومانیا یک اختلال روانپزشکی است که با اصرارهای مکرر و غیرقابل مقاومت برای کندن مو مشخص میشود و در نتیجه ریزش موی قابل توجه و آسیب پوستی ایجاد میشود. افراد مبتلا به تریکوتیلومانیا ممکن است احساس خارش یا ناراحتی مشابه آنچه که توسط افراد مبتلا به مورژلون گزارش شده است را تجربه کنند.
سندرم اکبوم: سندرم اکبوم که به عنوان «پارازیتوفوبیا» یا «هذیان شکلگیری» نیز شناخته میشود، یک اختلال روانپزشکی است که با این باور ثابت مشخص میشود که فرد آلوده به انگل است. مانند بیماری مورژلونز، سندرم اکبوم شامل باورهای هذیانی در مورد آلودگی انگلی با وجود عدم وجود شواهد است.
دیستزی پوستی: دیسستزی جلدی به احساسات یا ناراحتی غیرطبیعی پوست اشاره دارد که اغلب به عنوان سوزش، سوزن سوزن شدن یا خارش توصیف میشود. این وضعیت میتواند در شرایط پزشکی مختلف، از جمله نوروپاتی، اختلالات پوستی، و اختلالات روانپزشکی رخ دهد و ممکن است با علائم گزارش شده توسط افراد مبتلا به بیماری مورژلونز همپوشانی داشته باشد.
به طور خلاصه، بیماری مورژلونز یک وضعیت گیجکننده و بحث برانگیز باقی میماند که با احساسات غیرعادی پوست، الیاف، و مصنوعات مشخص میشود و برخی معتقدند که با آلودگی انگلی مرتبط است. علیرغم تلاشهای تحقیقاتی و تحقیقات بالینی در حال انجام، علتشناسی، آسیبشناسی و استراتژیهای درمان بهینه برای مورژلونها همچنان مبهم باقی مانده است و نیاز به تحقیقات و همکاری بیشتر در جامعه پزشکی را برجسته میکند.
این نوشتهها را هم بخوانید