شوگون، سریالی درخشانی، انطباق قصه و شخصیت‌ها با تاریخ!

رمان «شوگون» بر اساس اتفاقات واقعی تاریخی نوشته شده است. داستان این رمان حول و حوش مبارزه قدرت در اوایل قرن ۱۷ میلادی در ژاپن می‌چرخد. در دنیای واقعی، این مبارزه منجر به تأسیس حکومت شوگون‌سالاری توکوگاوا توسط ارباب توکوگاوا ایه‌یاسو شد.

این حکومت نظامی موروثی از سال ۱۶۰۳ تا ۱۸۶۸ میلادی بر ژاپن فرمانروایی کرد. شوگون‌سالاری پس از دوره‌ای از آشوب سیاسی شکل گرفت. در آن دوران، اربابان فئودالی ژاپن، یا همان دایمیوها، تحت رهبری اودا نوبوناگا، که یک ارباب سامورایی بود، متحد شده بودند.

اما سرنوشت برنتابید که این اتحاد دوام داشته باشد و در نهایت اودا نوبوناگا توسط یکی از افرادش به قتل رسید. تویوتومی هیده‌یوشی که خدمتکار وفادار اودا نوبوناگا و از طبقه کشاورزان بود و به مقام بالایی رسیده بود، با کشتن قاتل نوبوناگا، انتقام ارباب خود را گرفت و رهبری را به دست گرفت.

هیده‌یوشی با اصل و نسبی که داشت، عنوان «تایکو» را برای خود برگزید. این مقام، او را به عنوان نایب‌السلطنه امپراتور معرفی می‌کرد و عملاً وی را به حاکم ژاپن تبدیل می‌کرد. پس از مرگ او، شورایی متشکل از پنج نایب‌السلطنه به جای پسر کم‌سن‌وسال او حکومت را به عهده گرفتند.

آن‌ها که از هم متنفر بودند و نتوانستند ظاهرسازی را تا بالیدن ولیعهد ادامه دهند، جنگی تمام‌عیار به راه انداختند! یک بازی تاج‌وتخت! گرچه در چارچوب کلی، رمان «شوگون» از وقایع تاریخی الهام گرفته، اما نویسنده رمان یعنی جیمز کلیول استرالیایی، نام شخصیت‌های اصلی را تغییر داده است.

این کار به کلیول این امکان را داد که در برخی مواقع به تاریخ وفادار بماند و در عین حال با حفظ چارچوب شبه‌تاریخی، داستان را با ماجراهای مهیج و دراماتیک مقتضی گسترش دهد.

در داستان کلیول، ارباب توکوگاوا با نام «توروناگا» شناخته می‌شود و رقیب او، ارباب ایشیدا، با نام «ایشیدو» معرفی می‌شود. نام تایکوی درگذشته‌ی داستان نیز «ناکامورا» است، او نه در خدمت اودا نوبوناگا، بلکه در خدمت «گورودا» و از برای اتحاد و آرامش ژاپن حکومت رانده بود.

بسیاری از شخصیت‌های دیگر رمان نیز ریشه در وقایع تاریخی دارند؛ از جمله یسوعی‌های پرتغالی‌ای که شخصیت اصلی داستان، یعنی جان بلکتورن (با بازی بد کازمو جرویس)، در طول سفر با آن‌ها روبرو می‌شود. حال سوال مهم این است که آیا واقعا شخصیت جان بلکتورن (آنجین) یک شخصیت واقعی در تاریخ است؟

شاید شما هم با خودتان فکر کرده باشید که یک داستان حماسی-جنگی ژاپنی را چه به حضور یک کاراکتر انگلیسی؟ احتمالا ارباب توکوگاوا هم زمانی که ویلیام آدامز، الهام‌بخش شخصیت داستانی جان بلکتورن در سریال، به همراه کشتی‌ای پر از اسلحه روی ساحل ژاپن ظاهر شد، چنین سوالی را از خود پرسید!

ویلیام آدامز اولین فرد انگلیسی‌ای بود که قدم به خاک ژاپن گذاشت و کلیت داستان واقعی او شباهت زیادی به سرگذشت داستانی بلکتورن در سریال دارد. او ناخدای یک کشتی هلندی بود که تعداد محدودی از بازماندگان یک سفر تجاری ناموفق را حمل می‌کرد. بعدا در یک رشتو، مفصلا قصه زندگیش را خواهم گفت.

درست مثل بلکتورن، آدامز نیز به زبان پرتغالی صحبت می‌کرد، که به او امکان برقراری ارتباط با توکوگاوا آن هم از طریق مترجم‌های یسوعی را می‌داد. این مترجم‌ها از اواسط قرن ۱۶ تلاش می‌کردند مردم ژاپن را مسیحی کنند (درباره آن‌ها در ادامه خواهم گفت).

البته رمان «شوگون» اغراق‌آمیز است و نقش آدامز در دربار توکوگاوا و خود جنگ را بیش از حد پررنگ می‌کند، اما برخی از تعاملات بلکتورن و توروناگا در سریال مستقیما به نامه‌های آدامز اشاره دارند، از جمله بی‌اعتمادی آشکار او به ترجمه عادلانه سخنانش توسط کشیش‌های پرتغالی.

اما چرا جان بلکتورن و پرتغالی‌ها از هم متنفر بودند؟ ماجرا از این قرار است که در سال ۱۴۹۴، اسپانیا و پرتغال با امضای پیمان تُرْدْسییاس، سرزمین‌هایی را که به تازگی خارج از اروپا کشف شده بودند را بین پرتغال و پادشاهی کاستیل (اسپانیا) تقسیم کردند. آنها برای این کار روش عجیبی داشتند.

روش پیچیده‌ی آن‌ها برای مشخص‌کردن اینکه کدام بخش‌های کره‌ی زمین اسپانیایی و کدام بخش‌ها پرتغالی شوند، به معنای واقعی کلمه کشیدن یک خط روی نقشه و گفتن این جمله بود که «این طرف خط مال پرتغال و آن‌طرفش مال اسپانیا».

به همین دلیل است که در برزیل با زبان پرتغالی صحبت می‌کنند، در حالی که سایر کشورهای آمریکای جنوبی به زبان اسپانیایی صحبت می‌کنند. در واقع برزیل در منطقه موردنظر پرتغالی‌ها قرار داشت.

پرتغالی‌ها پس از برقراری مسیرهای تجاری و آوردن کشیش‌های یسوعی برای مسیحی‌کردن مردم، وجود کشوری به نام ژاپن را به مدت ۵۷سال از مسیحیان عالم مخفی نگه داشتند و تا زمانی که هیچ‌کدام از کشورهای پروتستان مثل انگلیس یا هلند آن‌ را پیدا نمی‌کردند، اوضاع برایشان عالی باقی می‌ماند.

اما آن‌ها ژاپن را پیدا کردند، یا بهتر است بگوییم ویلیام آدامز این کار را کرد. آدامز، به عنوان یک دریانورد پروتستان در خاک ژاپن، به تهدید شماره یک موقعیت پرتغال در این کشور تبدیل شد و به همین دلیل است که هربار یک پرتغالی بلکتورن را می‌بیند، از همان لحظه تنفرش را ابراز می‌کند.

آیا کاراکتر ماریکو ساما هم واقعی بود؟ الگوی تاریخی برای ماریکو، بانو هوسوکا گراسیا است؛ زنی مسیحی و ژاپنی که تسلطش بر زبان پرتغالی و لاتین او را به فردی منحصربه‌فرد در اواخر قرن شانزدهم ژاپن تبدیل کرده بود. درست همچون ماریکو، بانو هوسوکا نیز از یک خاندان اشرافی جنجالی می‌آمد.

بیان تنها یک حقیقت، به هر سوالی درباره‌ی واقعیت تاریخی احتمالی در خصوص رابطه‌ی بانو هوسوکا و ویلیام آدامز پاسخ می‌دهد: هوسوکا گراسیا در سال ۱۶۰۰، یعنی همان سالی که ویلیام آدامز به ژاپن رسید، درگذشت؛ لذا آن‌ها هرگز همدیگر را ملاقات نکردند! اینجا محل دخل‌وتصرف تاریخی رمان است.

سریال نیز امتداد این سنت کتاب است و به‌خوبی با قراردادن مخاطب غیر ژاپنی در حباب ذهنی بلکتورن، نسبت مخاطب با فرهنگ ژاپنی و عجین‌شدن آهسته‌آهسته او با این فرهنگ غریب را تسهیل می‌کند. ما درست همچون بلکتورن، رفته‌رفته این فرهنگ را درک و حتی بعضا شیفته‌اش می‌شویم!

سلسله توکوگاوا حدود ۲۶۰ سال بر ژاپن حکومت کرد. او پس از کسب مقام شوگون از امپراتور، برای همیشه به ادو رفت؛ شهری که امروزه با نام توکیو می‌شناسیمش. در سلسله او، ژاپن در صلح کامل بود. انتهای این ۲۶۰ سال، به وقایع فیلم “آخرین سامورایی” می‌رسد. گذار به ژاپن مدرن از پس حکومت او آمد.

آدامز (آنجین) نیز هیچگاه از ژاپن خارج نشد. او در ژاپن ماند و ناوگانی مجهز و به سبک اروپاییان را برای توکوگاوا (توروناگا) ساخت و قدرت ژاپن و شوگون‌سالاری او را تثبیت کرد. او در سن ۵۹سالگی و چند سال بعد از مرگ توکوگاوا در ۷۳سالگی، در ژاپن درگذشت. مقبره او امروز، مکانی تاریخی است.

توروناگا نیز بعد از چند سال از مقام شوگونی به نفع فرزندش کنار کشید تا بدین سان این سمت را در خاندانش موروثی کند؛ اقدامی که به دوره‌ای باثبات و ۲۶۰ساله در تاریخ ژاپن منجر شد و او را به هدف دیرینش رساند: جابه‌جایی و قربانی‌کردن برخی مهره‌های شطرنج، برای شکوه و ثبات ژاپن!

منبع


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]