تئوری بیهنجاری دورکیم: فروپاشی هنجارهای اجتماعی و پیامدهای آن در دنیای مدرن
تصور کنید جامعهای که افراد در آن نمیدانند چه چیزی درست و چه چیزی غلط است. جامعهای که در آن قوانین بهطور ناگهانی تغییر کرده یا دیگر اعتبار ندارند، و افراد در سردرگمی و بیهدفی به سر میبرند. این وضعیت، بیهنجاری یا آنومی (Anomie) نامیده میشود. یکی از اولین افرادی که به بررسی این پدیده پرداخت، جامعهشناس برجسته فرانسوی، امیل دورکیم (Émile Durkheim) بود. او مفهوم بیهنجاری را در اوایل قرن بیستم مطرح کرد تا توضیح دهد چگونه وقتی هنجارها و ارزشهای مشترک در جامعه ضعیف میشوند، رفتارهای اجتماعی دچار آشفتگی و بحران میشود. دورکیم این مفهوم را بهطور خاص برای درک رفتارهایی مانند خودکشی و جرایم در جامعه به کار گرفت.
در جهانی که تغییرات سریع اجتماعی و اقتصادی بهطور مداوم رخ میدهد، تئوری بیهنجاری دورکیم همچنان یکی از تئوریهای کلیدی برای درک مشکلات جامعه مدرن است. از انقلابهای سیاسی تا بحرانهای اقتصادی، همواره مثالهای تاریخی متعددی وجود دارند که نشان میدهند وقتی جامعه کنترل خود را بر هنجارها و ارزشها از دست میدهد، چه بحرانهایی پدیدار میشود.
مفهوم بیهنجاری: فروپاشی هنجارهای اجتماعی
تئوری بیهنجاری دورکیم بیان میکند که جامعه در شرایطی که هنجارهای اجتماعی ضعیف یا از بین رفته باشند، به حالتی از بیهنجاری فرو میرود. هنجارها به معنای قوانین، قواعد و انتظاراتی هستند که رفتارهای افراد را در جامعه تنظیم میکنند. وقتی این هنجارها دیگر کارایی نداشته باشند یا افراد به آنها پایبند نباشند، جامعه دچار بیهنجاری میشود. بهطور ساده، بیهنجاری وضعیتی است که در آن نظم اجتماعی از بین رفته و افراد نمیدانند چگونه باید رفتار کنند.
دورکیم به این نکته اشاره کرد که بیهنجاری بهطور خاص در جوامعی رخ میدهد که دچار تغییرات ناگهانی و شدید شدهاند، مانند انقلابهای سیاسی یا تغییرات اقتصادی بزرگ. در این شرایط، افراد از دستورات و راهنماییهای اجتماعی بینصیب میمانند و دیگر نمیدانند چه چیزی از آنها انتظار میرود. این وضعیت میتواند منجر به احساس بیهدفی و افسردگی اجتماعی شود که در نهایت رفتارهای انحرافی را افزایش میدهد.
انقلاب صنعتی و شکلگیری بیهنجاری در جوامع مدرن
یکی از مثالهای تاریخی که دورکیم به آن اشاره کرد، انقلاب صنعتی بود. در قرن نوزدهم، جوامع اروپایی با تغییرات عظیمی مواجه شدند. از کشاورزی و تولید دستی به سمت صنعت و کارخانهها حرکت کردند و این تحولات باعث شد که هنجارهای قدیمی که بر اساس کارهای کشاورزی و خانوادههای گسترده شکل گرفته بودند، دیگر کاربرد نداشته باشند. این تغییرات سریع باعث شد که بسیاری از افراد احساس کنند در جامعه جایی ندارند و نمیدانند چگونه باید در محیط جدید کار و زندگی کنند. از دست دادن هنجارهای قدیمی، بیهنجاری گستردهای را به همراه داشت که در نتیجه آن، میزان جرایم، خشونت و خودکشی افزایش یافت.
دورکیم در این زمینه، خودکشی آنومیک را مورد مطالعه قرار داد. او دریافت که در شرایطی که جامعه هنجارهای خود را از دست میدهد، میزان خودکشی نیز بهطور چشمگیری افزایش مییابد. افراد در این شرایط احساس میکنند که زندگی بیمعنی است و نمیتوانند بهطور موفقیتآمیز با جامعه و محیط خود سازگار شوند.
بحران مالی جهانی 2008: بیهنجاری در عصر مدرن
مثالی دیگر از بیهنجاری را میتوان در بحران مالی جهانی 2008 مشاهده کرد. این بحران اقتصادی باعث شد که بسیاری از مردم در سراسر جهان شغلهای خود را از دست بدهند، خانههایشان را از دست بدهند و به نوعی زندگی اجتماعی آنها بهطور ناگهانی از هم بپاشد. پیش از این بحران، بسیاری از افراد به سیستمهای مالی و بانکها اعتماد داشتند و فکر میکردند که این نهادها همیشه از آنها حمایت خواهند کرد. اما وقتی این سیستمها ناگهان فروپاشیدند، بسیاری از مردم احساس کردند که دیگر هیچ هنجاری وجود ندارد که بتوانند به آن اعتماد کنند. این شرایط باعث شد که میزان خودکشی، بیکاری، جرایم مالی و اعتراضات اجتماعی افزایش یابد.
این بحران نشان داد که وقتی نهادهای اجتماعی و اقتصادی نتوانند انتظارات مردم را برآورده کنند و هنجارهای پیشین فرو میریزند، جوامع مدرن نیز به راحتی دچار بیهنجاری میشوند. مردم در این شرایط احساس بیقدرتی و بیهدفی میکنند و نمیدانند چگونه باید با این تغییرات مواجه شوند.
نمونهای از بیهنجاری سیاسی: فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یکی از بزرگترین مثالهای بیهنجاری سیاسی در تاریخ معاصر است. با فروپاشی این ابرقدرت در سال 1991، بسیاری از مردم که تحت رژیم کمونیستی زندگی کرده بودند، ناگهان با جامعهای روبهرو شدند که هیچ هنجار مشخصی برای زندگی جدید وجود نداشت. از بین رفتن سیستمهای سیاسی و اقتصادی قدیمی، موجب شد که مردم به بیهنجاری شدیدی دچار شوند. این وضعیت باعث شد که بسیاری از مردم به جرایم و فساد روی آورند و میزان خشونت و قتل در کشورهای پساشوروی افزایش یافت.
فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی نشان داد که چگونه بیهنجاری میتواند در یک جامعه رخ دهد که ناگهان از نظم و کنترل سیاسی خود خارج میشود. مردم در این جوامع نمیدانستند که چگونه باید با شرایط جدید سازگار شوند و این سردرگمی منجر به بروز بحرانهای اجتماعی و اقتصادی شدید شد.
بیهنجاری و شهرنشینی سریع: مثالهایی از کشورهای در حال توسعه
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه که شهرنشینی به سرعت در حال رشد است، بیهنجاری به دلیل تغییرات ناگهانی در ساختارهای اجتماعی بسیار شایع است. به عنوان مثال، در کشورهایی مانند هند و برزیل، مهاجرت گسترده مردم از مناطق روستایی به شهرها باعث شد که هنجارهای قدیمی روستایی دیگر کارایی نداشته باشند و افراد نتوانند به سرعت خود را با زندگی شهری سازگار کنند.
در این شرایط، مردم در شهرهای بزرگ احساس میکنند که در جامعهای بینظم و بیقانون زندگی میکنند. در نتیجه، میزان جرایم، خشونت و بیکاری در این جوامع افزایش یافته و بیهنجاری به یکی از بزرگترین چالشهای اجتماعی این کشورها تبدیل شده است.
راهکارهای دورکیم برای مقابله با بیهنجاری: بازسازی هنجارهای اجتماعی
امیل دورکیم معتقد بود که برای جلوگیری از بیهنجاری، جوامع باید به تقویت هنجارها و پیوندهای اجتماعی بپردازند. او بر این باور بود که انسجام اجتماعی، یعنی ایجاد پیوندهای قوی میان افراد و نهادهای اجتماعی، میتواند از بروز بیهنجاری جلوگیری کند. برای مثال، نهادهایی مانند خانواده، مدارس و دولت باید بهطور فعال در ایجاد هنجارهای جدید و تنظیم رفتارهای افراد نقش ایفا کنند.
دورکیم همچنین بر اهمیت دین و مذهب تأکید داشت. او معتقد بود که مذهب میتواند بهعنوان یکی از قویترین نهادهای اجتماعی عمل کند و به افراد احساس هدفمندی و هویت مشترک بدهد. دین میتواند به عنوان یک چارچوب اخلاقی عمل کند که به افراد کمک میکند در جامعه نظم و ثبات پیدا کنند.
تئوری بیهنجاری دورکیم بهعنوان یکی از مفاهیم کلیدی در جامعهشناسی، همچنان درک ما از تغییرات اجتماعی و پیامدهای آن را تسهیل میکند. در دنیایی که تغییرات سریع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بهطور مداوم رخ میدهد، بیهنجاری یک پدیدهی رایج است. از انقلابهای صنعتی تا بحرانهای مالی و فروپاشی نظامهای سیاسی، بیهنجاری همواره نشان داده است که وقتی هنجارهای اجتماعی ضعیف شوند، رفتارهای انحرافی، بحرانها و جرایم افزایش مییابند.