10 فکت حیرت‌انگیز درباره جهان‌های موازی که ممکن است واقعاً وجود داشته باشند

تا به حال فکر کرده‌اید که شاید نسخه‌ی دیگری از شما، همین حالا در جهانی دیگر مشغول انجام کاری کاملاً متفاوت باشد؟ ایده جهان‌های موازی (Parallel Universes) یکی از جذاب‌ترین مفاهیم در فیزیک نظری و داستان‌های علمی-تخیلی است. یک بار برای من موقع دیدن فیلمی درباره سفر در زمان، این سؤال پیش آمد که اگر فقط یک تصمیم کوچک را جور دیگری می‌گرفتم، سرنوشتم چطور تغییر می‌کرد؟ این فکر من را به‌سمت نظریه‌ی چندجهانی یا همان مولتی‌ورس (Multiverse Theory) کشاند. بر اساس این نظریه، ممکن است بی‌نهایت جهان دیگر وجود داشته باشد که هرکدام نسخه‌ای متفاوت از واقعیت ما را در خود دارند. جهان‌های موازی مفهومی‌ست که مرز علم و تخیل را به‌هم گره می‌زند. همین ویژگی باعث شده ذهن بسیاری از فیزیک‌دانان، نویسندگان و علاقه‌مندان به کیهان، سال‌ها به‌دنبال پاسخ باشند.

جهان‌های موازی فقط موضوع فیلم‌ها و رمان‌ها نیستند، بلکه ریشه‌هایی در نظریات علمی دارند. نظریه‌های کوانتومی، مانند «تفسیر چندجهانی» (Many Worlds Interpretation)، این احتمال را مطرح می‌کنند که هر تصمیم یا اتفاق می‌تواند جهانی تازه خلق کند. در کودکی شاید بارها خیال کرده باشیم که در دنیایی دیگر، ما ستاره‌ی سینما شده‌ایم یا اصلاً به دنیا نیامده‌ایم. اما امروز علم می‌گوید این تخیلات ممکن است به واقعیت نزدیک‌تر از چیزی باشند که فکر می‌کنیم. در فیزیک کوانتوم، احتمال‌ها همزمان وجود دارند تا زمانی که یک واقعیت انتخاب شود. جهان‌های موازی، تلاشی‌ست برای درک همین احتمال‌های بی‌نهایت. اگر واقعاً جهان‌های دیگر وجود داشته باشند، شاید بتوان از دل آن‌ها پاسخی برای سؤالات بزرگ انسان یافت.

یک بار دوستم به شوخی گفت که شاید در یک جهان دیگر، ما به‌جای خوردن قهوه، صبحانه را با پیتزا شروع می‌کنیم! خندیدم، ولی تهِ ذهنم جدی گرفتمش. واقعاً چه چیزهایی در آن جهان‌ها می‌تواند متفاوت باشد؟ شاید در یکی از آن‌ها اصلاً اینترنت اختراع نشده باشد، یا اصلاً زمینی در کار نباشد! نظریه‌ی جهان‌های موازی این امکان را می‌دهد که واقعیت را فراتر از ابعاد محدود فعلی ببینیم. چه در علم و چه در فلسفه، این مفهوم ذهن را به سفر می‌برد. اگر شما هم مثل من مجذوب این ایده شده‌اید، بیایید با 10 فکت جالب درباره جهان‌های موازی شروع کنیم. بعضی از این‌ها شما را کاملاً غافلگیر خواهند کرد.

۱- تئوری «جهان‌های چندگانه» در فیزیک کوانتومی بسیار جدی است

یکی از پایه‌های علمی جهان‌های موازی، «تفسیر جهان‌های چندگانه» (Many Worlds Interpretation) در مکانیک کوانتوم (Quantum Mechanics) است. این تئوری توسط فیزیکدان آمریکایی هیو اورت (Hugh Everett) در سال ۱۹۵۷ ارائه شد. بر اساس این دیدگاه، هر بار که یک اتفاق یا تصمیم در سطح کوانتومی رخ می‌دهد، جهان به دو یا چند شاخه تقسیم می‌شود. در هر شاخه، یکی از احتمالات ممکن به واقعیت می‌پیوندد. برای مثال، اگر سکه‌ای بیندازید، در یک جهان شیر آمده و در جهان دیگر خط. این به این معناست که بی‌نهایت نسخه از شما ممکن است هم‌زمان وجود داشته باشد. این نظریه اگرچه هنوز اثبات‌پذیر نیست، اما از سوی برخی فیزیک‌دانان جدی گرفته می‌شود. جهان‌های موازی در این نگاه فقط یک ایده ذهنی نیستند، بلکه محصول مستقیم منطق کوانتومی‌اند. البته هنوز شواهد تجربی قطعی برای تأیید یا رد آن وجود ندارد. اما به‌عنوان یکی از احتمالات علمی، جایگاه مهمی در فیزیک مدرن دارد.

۲- پدیدهٔ دژاوو می‌تواند نشانه‌ای از برخورد جهان‌های موازی باشد

همه‌ی ما لحظاتی را تجربه کرده‌ایم که حس می‌کنیم قبلاً دقیقاً همین صحنه را دیده‌ایم. به این حس عجیب «دژاوو» (Déjà Vu) گفته می‌شود. برخی از نظریه‌پردازان پیشنهاد می‌دهند که دژاوو ممکن است نشانه‌ای از هم‌پوشانی یا برخورد لحظه‌ای دو جهان موازی باشد. طبق این فرضیه، خاطره یا احساس آشنایی از جهانی دیگر به‌طور ناخودآگاه وارد ذهن ما می‌شود. اگرچه هیچ اثبات علمی برای این ادعا وجود ندارد، اما ایده‌ای جذاب و پرطرفدار است. برخی از پژوهشگران معتقدند مغز انسان ممکن است توانایی دریافت اطلاعات از نسخه‌های دیگر خودش را داشته باشد. این دیدگاه البته بیشتر در مرز میان علم و فلسفه قرار دارد. اما به ما نشان می‌دهد که جهان‌های موازی تنها نظریه‌ای خشک در فیزیک نیستند. بلکه می‌توانند حتی در تجربه‌های روزمره ما بازتاب داشته باشند. دژاوو شاید فقط یک اشکال در حافظه نباشد، بلکه دریچه‌ای به جهان‌های دیگر است.

۳- در نظریه «مولتی‌ورس»، ممکن است قوانین فیزیک هم متفاوت باشند

در برخی تفسیرهای نظریهٔ مولتی‌ورس (Multiverse Theory)، جهان‌های دیگر فقط نسخه‌های کمی متفاوت از دنیای ما نیستند. بلکه ممکن است قوانین فیزیکی اساسی‌شان هم کاملاً متفاوت باشد. در جهانی دیگر، مثلاً نیروی گرانش (Gravity) ممکن است چند برابر قوی‌تر یا ضعیف‌تر باشد. یا حتی تعداد ابعاد فضایی می‌تواند متفاوت باشد، مثلاً جهانی با چهار بُعد مکانی به‌جای سه بُعد. این بدان معناست که حتی شکل‌گیری ماده، ستارگان و حیات در آن جهان‌ها ممکن است امکان‌پذیر نباشد. چنین تفاوت‌هایی به این پرسش منتهی می‌شود که چرا جهان ما تا این حد دقیق و مناسب برای زندگی طراحی شده؟ برخی از فیزیک‌دانان با کمک جهان‌های موازی، این پرسش را در چارچوب «اصل انسان‌محور» (Anthropic Principle) بررسی می‌کنند. شاید ما در تنها جهانی باشیم که شرایط برای مشاهده و درک آن فراهم است. یا شاید میلیاردها جهان دیگر وجود دارند که هرگز از آن‌ها باخبر نخواهیم شد. جهان‌های موازی حتی مفهوم واقعیت را هم به چالش می‌کشند.

۴- نظریه ریسمان وجود جهان‌های موازی را پیش‌بینی می‌کند

«نظریه ریسمان» (String Theory) یکی از پیشرفته‌ترین و پیچیده‌ترین نظریه‌ها در فیزیک نظری است. این نظریه می‌گوید که اجزای بنیادی جهان نه ذرات نقطه‌ای، بلکه رشته‌های نوسانی هستند. بر اساس مدل‌های پیشرفته‌تر این نظریه، جهان ما می‌تواند تنها یکی از میلیاردها جهان شناور در ساختاری عظیم به‌نام «ابرفضا» (Megaverse) باشد. در این ساختار، هر جهان در فضایی چندبُعدی و مجزا وجود دارد. این ایده با مفهوم «برین» (Brane) گره خورده؛ جایی که جهان ما یک برین سه‌بعدی در فضایی بزرگ‌تر است. برخورد میان برین‌ها ممکن است منجر به پدیده‌هایی مثل مهبانگ (Big Bang) شود. بنابراین، ممکن است پیدایش جهان ما فقط نتیجه تصادفی از یک برخورد بین جهان‌های دیگر باشد. اگر این نظریه‌ها درست باشند، جهان‌های موازی نه‌تنها ممکن، بلکه اجتناب‌ناپذیرند. دانشمندان هنوز در تلاش‌اند تا راهی برای آزمودن این مفاهیم پیدا کنند. ریسمان‌ها شاید پلی بین علم، فلسفه و تخیل باشند.

۵- بعضی از داستان‌های علمی‌تخیلی الهام‌گرفته از جهان‌های موازی بعدها پایه‌ تحقیق علمی شدند

ایده‌ی جهان‌های موازی ابتدا بیشتر در قالب داستان‌های علمی‌تخیلی (Science Fiction) مطرح شد. نویسندگانی مثل اچ.جی. ولز (H.G. Wells)، فیلیپ کی. دیک (Philip K. Dick) و آیزاک آسیموف (Isaac Asimov) از اولین کسانی بودند که این مفهوم را به‌طور جدی وارد ادبیات کردند. در آثارشان، شخصیت‌هایی از جهانی به جهان دیگر سفر می‌کردند یا با نسخه‌های دیگر خودشان روبه‌رو می‌شدند. اما جالب آن‌که بعضی از این ایده‌ها بعدها در فیزیک نظری مورد توجه قرار گرفتند. دانشمندانی که با مفاهیم کوانتوم و کیهان‌شناسی سر و کار داشتند، الهام‌هایی از این داستان‌ها گرفتند. این رابطه نزدیک میان خیال‌پردازی ادبی و نظریه‌های علمی، یکی از ویژگی‌های خاص مفهوم جهان‌های موازی است. امروز هم بسیاری از نظریه‌پردازان جوان، از طریق فیلم‌ها و کتاب‌ها جذب علم می‌شوند. جهان‌های موازی ثابت کرده‌اند که تخیل، گاهی زودتر از علم به حقیقت نزدیک می‌شود. شاید واقعیت، عجیب‌تر از داستان باشد.

۶- برخی دانشمندان احتمال وجود جهان‌های موازی را از نظریه تورم کیهانی استخراج کرده‌اند

نظریه «تورم کیهانی» (Cosmic Inflation) توضیح می‌دهد که جهان ما پس از مهبانگ (Big Bang) به‌طور ناگهانی و سریع منبسط شد. آلن گوث (Alan Guth)، فیزیک‌دان نظری، این مفهوم را برای رفع برخی مشکلات مدل استاندارد کیهان‌شناسی مطرح کرد. بر اساس نسخه‌های توسعه‌یافته این نظریه، این انبساط می‌تواند در نقاط مختلف فضا ادامه پیدا کرده باشد. به این ترتیب، هر بخش تازه‌ای که در نتیجهٔ تورم شکل می‌گیرد، ممکن است جهانی مستقل با ویژگی‌های متفاوت باشد. این مدل با عنوان «تورم جاودانه» (Eternal Inflation) شناخته می‌شود. در چنین حالتی، جهان ما فقط یکی از بی‌نهایت جهان‌هایی‌ست که از دل یک فرآیند تورمی عظیم به‌وجود آمده‌اند. این فرضیه با نظریه‌های مولتی‌ورس هم‌پوشانی دارد و در برخی مدل‌ها با جهان‌های دارای قوانین فیزیکی متفاوت پیوند می‌خورد. اگرچه این فرضیه‌ها آزمایش‌پذیری کمی دارند، اما از نظر ریاضی با مدل‌های فعلی کیهان‌سناسی هم‌سازند. بسیاری از کیهان‌شناسان معتقدند تورم کیهانی کلید درک احتمالی جهان‌های موازی است.

۷- اصل کوپرنیکی (Copernican Principle) می‌گوید جهان ما ویژه نیست؛ شاید فقط یکی از هزاران باشد

اصل کوپرنیکی، که از نام نیکلاس کوپرنیک (Nicolaus Copernicus) گرفته شده، می‌گوید ما در موقعیت خاص یا مرکزی در کیهان نیستیم. بر اساس این اصل، هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم فقط یک جهان وجود دارد یا اینکه ما در تنها جهان ممکن زندگی می‌کنیم. وقتی این اصل را با وسعت نامتناهی کیهان ترکیب کنیم، احتمال وجود جهان‌های بی‌شمار پدیدار می‌شود. اگر جهان بی‌نهایت بزرگ باشد، حتی ممکن است نسخه‌هایی تکراری از ما در نقاط بسیار دور وجود داشته باشند. در چنین سناریویی، جهان‌های موازی فقط فیزیکی یا کوانتومی نیستند، بلکه بازتابی آماری از احتمال‌های تکرارپذیرند. این نسخه‌ها شاید دقیقاً مانند ما زندگی کنند یا تصمیمات کاملاً متفاوتی گرفته باشند. اصل کوپی‌ک در واقع بینش فلسفی و کیهان‌شناسی ما را نسبت به جایگاه‌مان در هستی تغییر داده است. اگر ما مرکز جهان نیستیم، پس شاید تنها هم نباشیم. این اصل ساده، دری به روی جهان‌های موازی باز کرده است.

۸- تجربه‌های ذهنی خاص مثل رؤیای شفاف، گاهی با ایدهٔ جهان‌های موازی پیوند خورده‌اند

برخی روانشناسان و طرفداران نظریات متافیزیکی معتقدند که تجربه‌هایی مثل «رؤیای شفاف» (Lucid Dreaming) ممکن است به سطحی از آگاهی دست یابند که با جهان‌های دیگر در ارتباط است. در رؤیای شفاف، فرد در حین خواب می‌داند که در حال رؤیا دیدن است و می‌تواند محیط خواب را کنترل کند. برخی معتقدند این آگاهی می‌تواند دروازه‌ای ذهنی به نسخه‌های دیگر از خودمان یا جهان‌های جایگزین باشد. این ایده البته هیچ پشتوانه علمی قوی ندارد، اما در مباحث روان‌شناسی آگاهی و فلسفه ذهن مطرح شده است. تجربه‌هایی مثل «خروج از بدن» (Out of Body Experience) یا «تجارب نزدیک به مرگ» (Near-Death Experiences) نیز در این دسته قرار می‌گیرند. در برخی تفسیرها، این حالت‌ها ناشی از ورود ذهن به فرکانس‌های دیگر یا ابعاد موازی در نظر گرفته می‌شوند. این دیدگاه‌ها بیشتر در ادبیات عرفانی، متافیزیک و حتی بعضی مکاتب مدرن شرق گسترش یافته‌اند. شاید این‌ها صرفاً تفسیرهایی خیال‌پردازانه باشند، اما نشان‌دهنده عطش بشر برای ارتباط با چیزی فراتر از واقعیت مرئی هستند. گاهی ذهن، دروازه‌ای می‌سازد که علم هنوز نمی‌تواند کاملاً توضیح دهد.

۹- برخی تفسیرهای فیزیک اطلاعات، جهان‌های موازی را نتیجهٔ تقسیم اطلاعات می‌دانند

در نگاه جدید فیزیک اطلاعات (Physics of Information)، جهان ما به‌عنوان یک سیستم اطلاعاتی قابل تعریف است. برخی فیزیک‌دانان مانند سث لوید (Seth Lloyd) پیشنهاد داده‌اند که اطلاعات پایه‌ترین عنصر سازندهٔ واقعیت است. بر اساس این دیدگاه، اگر اطلاعات در سطح کوانتومی تقسیم شود، می‌تواند مسیرهایی متفاوت را به‌صورت همزمان رقم بزند. این تقسیم اطلاعات ممکن است به خلق واقعیت‌های موازی منجر شود که هرکدام حاصل یکی از مسیرهای اطلاعاتی هستند. چنین مدلی شبیه به کامپیوتری عمل می‌کند که خروجی‌های مختلفی از یک ورودی مشابه می‌گیرد. در این نگاه، جهان‌های موازی نه از نظر فضایی، بلکه از نظر منطقی با هم متفاوت‌اند. هر واقعیت، نتیجهٔ پردازش متفاوت اطلاعات است. این نظریه هنوز در مراحل ابتدایی توسعه است، اما جذابیت فلسفی و ریاضی زیادی دارد. اگر اطلاعات، واقعیت را می‌سازد، پس شاید واقعیت ما تنها یکی از فایل‌های بی‌شمار در یک سیستم کیهانی باشد.

۱۰- جهان‌های موازی می‌توانند توضیح‌دهندهٔ برخی پدیده‌های عجیب کوانتومی باشند

یکی از شگفت‌انگیزترین پدیده‌ها در فیزیک کوانتومی، «دوگانگی ذره و موج» (Wave-Particle Duality) است. در آزمایش دو شکاف (Double-Slit Experiment)، ذرات مانند الکترون‌ها به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که انگار هم‌زمان از دو مسیر عبور کرده‌اند. اگر ناظر وجود نداشته باشد، آن‌ها الگوی موجی تولید می‌کنند؛ اما با مشاهده، به رفتار ذره‌ای تغییر می‌کنند. برخی فیزیک‌دانان این رفتار را با تفسیر جهان‌های موازی توضیح می‌دهند. بر اساس تفسیر «جهان‌های چندگانه»، ذره در هر جهان ممکن است یکی از مسیرها را طی کرده باشد. آنچه ما به‌صورت الگوی تداخلی می‌بینیم، حاصل برآیند رفتار ذره در جهان‌های مختلف است. این تفسیر البته در رقابت با دیدگاه‌های دیگر قرار دارد، اما یکی از معدود مدل‌هایی‌ست که رفتار کوانتومی را بدون نیاز به «فروپاشی تابع موج» (Wavefunction Collapse) توضیح می‌دهد. اینجا هم، جهان‌های موازی به‌عنوان ابزاری برای ساده‌سازی درک مفاهیم عجیب کوانتومی وارد صحنه می‌شوند. فیزیک کوانتوم شاید ما را به وجود جهان‌های پنهان نزدیک‌تر از همیشه کرده باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]