آیا واقعا جهان های موازی وجود دارند؟ ایده آنها چیست؟ در کتابها و سینما و تلویزیون چه بازتابی دارند؟
مفهوم جهانهای موازی که به عنوان چندجهان multiverse نیز شناخته میشود، یک ایده نظری در فیزیک و کیهانشناسی است. این نشان میدهد که ممکن است جهانهای زیادی وجود داشته باشد که هر کدام مجموعهای از قوانین فیزیکی، ابعاد و جدول زمانی خاص خود را دارند که در کنار جهان ما همزیستی داشته باشند.
بر اساس برخی از تفاسیر مکانیک کوانتومی، وجود جهانهای موازی یک احتمال است. در این نظریه، هر بار که یک رویداد کوانتومی رخ میدهد، مانند فروپاشی هسته اتم، جهان به چند جهان موازی تقسیم میشود که هر کدام نتیجه متفاوتی دارند.
ایده جهانهای موازی سالها در داستانهای علمی تخیلی مورد بررسی قرار گرفته است و امروزه نیز به عنوان یک مفهوم رایج باقی مانده است. در حالی که این مفهوم صرفاً حدس و گمان است، تخیل بسیاری از مردم را به خود جلب کرده است و الهامبخش داستانها، فیلمها و برنامههای تلویزیونی بیشماری است.
ایده جهانهای موازی ریشه در نظریههای علمی مختلف دارد، از جمله نظریه ریسمان، که نشان میدهد جهان از رشتههای کوچکی تشکیل شده است که در فرکانسهای مختلف ارتعاش میکنند. هر فرکانس مربوط به ذره یا نیروی متفاوتی در جهان است و ممکن است جهانهای مختلف فرکانسهای متفاوتی داشته باشند و در نتیجه ذرات و نیروهای متفاوتی ایجاد شوند.
نظریه دیگری که از ایده جهانهای موازی حمایت میکند، نظریه جهان تورمی است که نشان میدهد جهان در مراحل اولیه خود دورهای از انبساط سریع را پشت سر گذاشته و در نتیجه جهانهای متعددی ایجاد شده است.
با وجود مبنای نظری مفهوم جهانهای موازی، در حال حاضر هیچ مدرک مستقیمی برای اثبات وجود آن وجود ندارد. با این حال، برخی از دانشمندان فعالانه به دنبال سرنخهایی هستند که میتواند وجود جهانهای موازی را تأیید کند، مانند تشخیص تشعشعات پس زمینه مایکروویو کیهانی، که میتواند حضور جهانهای دیگر را نشان دهد.
ایده جهانهای موازی سؤالات جالب بسیاری را در مورد ماهیت واقعیت و وجود اشکال دیگر زندگی ایجاد میکند. همچنین درک ما از زمان و مکان را به چالش میکشد و میتواند پیامدهای عمیقی برای درک ما از جهان و مکان ما در آن داشته باشد.
یکی از جالبترین پیامدهای نظریه چندجهانی این است که میتواند تعداد نامتناهی جهان موازی وجود داشته باشد که هر کدام مجموعهای از قوانین فیزیکی، ثابتها و ابعاد خاص خود را دارند. این بدان معناست که ممکن است جهانهایی وجود داشته باشند که در آن قوانین فیزیک کاملاً متفاوت از قوانین ما باشد و زندگی آنطور که ما میدانیم ممکن است در آنها ممکن نباشد.
احتمال دیگر این است که میتواند جهانهایی وجود داشته باشد که با جهان ما یکسان باشند، با همان افراد و رویدادها در جدولهای زمانی موازی اتفاق بیفتند. این ایده در داستانهای علمی تخیلی مانند مفهوم واقعیتهای جایگزین در برنامه تلویزیونی «فرنج» مورد بررسی قرار گرفته است.
مفهوم جهانهای موازی نیز پرسشهای فلسفی را در مورد ماهیت هویت و خود مطرح میکند. اگر نسخههای متعددی از خودمان در جهانهای موازی وجود داشته باشد، آیا همه آنها واقعاً ما هستیم یا موجودات جداگانهای هستند؟ این میتواند پیامدهایی برای مفهوم اراده آزاد و ایده سرنوشت داشته باشد.
در حالی که وجود جهانهای موازی همچنان موضوع حدس و گمان و بحث در میان دانشمندان و فیلسوفان است، این مفهوم تخیل بسیاری از مردم را به خود جلب کرده است و همچنان به الهام بخشیدن به ایدههای جدید در علم و داستان ادامه میدهد. همانطور که درک ما از جهان همچنان در حال تکامل است، ممکن است روزی شواهدی کشف کنیم که وجود جهانهای موازی را تایید یا رد کند.
یکی از جذابترین جنبههای نظریه چندجهانی این امکان است که نسخههای دیگری از زندگیمان در جهانهای موازی وجود داشته باشد. بر اساس این ایده، هر تصمیمی که میگیریم میتواند یک جهان موازی جدید ایجاد کند که در آن مسیر متفاوتی را در پیش گرفتیم. این بدان معناست که میتواند نسخهای از خودمان وجود داشته باشد که انتخابهای متفاوتی داشته باشد و زندگی کاملاً متفاوتی در جهان دیگری داشته باشد.
مفهوم جهانهای موازی برای مطالعه کیهانشناسی و منشأ جهان نیز پیامدهایی دارد. برخی از نسخههای نظریه چندجهانی نشان میدهند که جهان ممکن است از یک نقطه منشأ گرفته باشد، که به عنوان تکینگی شناخته میشود، که سپس گسترش یافته و جهانهای موازی متعددی را ایجاد کرده است.
ایده جهانهای موازی نیز برای بررسی مسائل فلسفی و وجودی مانند معنای زندگی و ماهیت آگاهی مورد استفاده قرار گرفته است. اگر تعداد بی نهایت جهان موازی وجود داشته باشد، آیا این بدان معناست که همه نتایج و واقعیتهای ممکن وجود دارند؟ و اگر چنین است، چگونه میتوانیم وجود خود را در یک چندجهانی به ظاهر بی پایان معنا کنیم؟
به طور کلی، مفهوم جهانهای موازی همچنان یک موضوع جذاب و مرموز است که تخیل بسیاری از مردم را به خود جلب کرده است. در حالی که هنوز یک ایده نظری و بدون شواهد مستقیم است، همچنان به الهام بخشیدن به ایدهها و تحقیقات جدید در زمینههای فیزیک، کیهانشناسی و فلسفه ادامه میدهد.
یکی از کاربردهای بالقوه نظریه چندجهانی در زمینه محاسبات کوانتومی است. برخی از محققان بر این باورند که رایانههای کوانتومی میتوانند از قدرت جهانهای موازی برای حل مسائل پیچیدهای استفاده کنند که در حال حاضر با رایانههای کلاسیک غیرقابل حل هستند. این به این دلیل است که کامپیوترهای کوانتومی میتوانند چندین حالت را به طور همزمان نشان دهند، شبیه به ایده چند جهان موازی.
مفهوم جهانهای موازی نیز الهام بخش ایدههای جدیدی در قلمرو علمی تخیلی است. بسیاری از داستانهای محبوب، مانند دنیای سینمایی مارول و مجموعه «پیشتازان فضا»، ایده خطوط زمانی متناوب و جهانهای موازی را بررسی میکنند.
علاوه بر این، از نظریه چندجهانی برای توضیح برخی از اسرار جهان مانند به اصطلاح «مسئله تنظیم دقیق» استفاده شده است. این مشکل از این واقعیت ناشی میشود که به نظر میرسد جهان برای پشتیبانی از حیات به خوبی تنظیم شده است، که برخی استدلال میکنند اگر فقط یک جهان وجود داشته باشد بعید است. با این حال، اگر جهانهای موازی متعددی وجود داشته باشد که هر کدام دارای ثابتهای فیزیکی و قوانین متفاوتی باشند، محتملتر میشود که حداقل یکی از آنها قادر به پشتیبانی از حیات باشد.
با وجود احتمالات و پیامدهای فراوان نظریه چندجهانی، هنوز چیزهای زیادی در مورد ماهیت جهانهای موازی وجود دارد که ما نمیدانیم. همانطور که درک ما از جهان همچنان در حال تکامل است، ممکن است روزی شواهد جدیدی کشف کنیم که این موضوع جذاب را روشن میکند.
یکی دیگر از پیامدهای بالقوه نظریه چندجهانی امکان سفر در زمان است. اگر جهانهای موازی همزمان وجود داشته باشند، این سؤال مطرح میشود که آیا میتوان بین آنها سفر کرد و حتی از نقاط مختلف زمانی در آن جهانها بازدید کرد. این ایده در بسیاری از آثار علمی تخیلی مانند مجموعه “دکتر هو” و فیلم “بین ستارهای” مورد بررسی قرار گرفته است.
مفهوم جهانهای موازی نیز پرسشهایی را در مورد ماهیت آگاهی و خود مطرح میکند. اگر چندین نسخه از خودمان وجود داشته باشد که در جهانهای موازی زندگی میکنیم، کدام یک نسخه “واقعی” است؟ آیا امکان وجود همزمان در چند جهان موازی وجود دارد؟ این سوالات درک سنتی ما از هویت و آگاهی را به چالش میکشد.
علاوه بر این، ایده جهانهای موازی پیامدهایی برای مطالعه ماده تاریک و انرژی تاریک دارد که تصور میشود اکثریت جرم و انرژی جهان را تشکیل میدهند اما هنوز به خوبی درک نشدهاند. برخی از نسخههای نظریه چندجهانی نشان میدهند که انرژی تاریک ممکن است مسئول ایجاد جهانهای موازی متعدد باشد.
به طور کلی، مفهوم جهانهای موازی همچنان موضوعی جذاب و پیچیده است که درک ما از جهان و جایگاه ما در آن را به چالش میکشد. در حالی که هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که نمیدانیم، نظریه چندجهانی به الهام بخشیدن به ایدهها و تحقیقات جدید در زمینههای مختلف ادامه میدهد.
یکی از جذابترین جنبههای نظریه چندجهانی، امکان کاوش و مطالعه جهانهای دیگر است. در حالی که در حال حاضر مشاهده مستقیم جهانهای موازی غیرممکن است، برخی از محققان روشهای غیرمستقیم را برای تشخیص وجود آنها پیشنهاد کردهاند. یکی از این روشها شامل مطالعه تابش پس زمینه مایکروویو کیهانی است که تابش باقی مانده از انفجار بزرگ است. اگر جهانهای موازی دیگری وجود داشته باشد، تأثیر گرانشی آنها میتواند تغییرات جزئی در الگوهای این تابش ایجاد کند که با ابزارهای حساس قابل تشخیص است.
یکی دیگر از کاربردهای بالقوه نظریه چندجهانی در جستجوی حیات فرازمینی است. اگر چند جهان موازی وجود داشته باشد، ممکن است برخی از آنها بتوانند حیات را پشتیبانی کنند، حتی اگر قوانین فیزیکی و ثابتها با جهان خودمان متفاوت باشند. این بدان معنی است که جستجوی حیات میتواند فراتر از جهان خود ما و به قلمرو جهانهای موازی گسترش یابد.
مفهوم جهانهای موازی همچنین سوالاتی را در مورد ماهیت واقعیت و محدودیتهای درک ما ایجاد میکند. اگر تعداد بی نهایت جهان موازی وجود داشته باشد، آیا این بدان معناست که واقعیت ذهنی است و به دیدگاههای فردی وابسته است؟ چگونه میتوانیم وجود جهانهای موازی متعدد را با درک فعلی خود از قوانین فیزیک و ماهیت جهان تطبیق دهیم؟
همانطور که درک ما از جهان همچنان در حال تکامل است، ممکن است شواهد جدیدی کشف کنیم که وجود جهانهای موازی را تایید یا رد میکند. صرف نظر از اینکه نظریه چندجهانی درست است یا نادرست، همچنان موضوعی جذاب و قابل تامل است که درک ما از جهان و جایگاه ما در آن را به چالش میکشد.
یکی از پیامدهای بالقوه نظریه چندجهانی، ایده “مگا چندجهانی” است. برخی از نسخههای این نظریه نشان میدهند که ممکن است تعداد بینهایتی چندجهان وجود داشته باشد که هر کدام مجموعهای از جهانهای موازی خاص خود را دارند. این بدان معناست که ممکن است تعداد غیرقابل درک زیادی از واقعیتهای مختلف وجود داشته باشد که هر کدام دارای ویژگیها و ویژگیهای منحصر به فرد خود هستند.
یکی دیگر از کاربردهای بالقوه نظریه چندجهانی در جستجوی نظریهای درباره همه چیز است که تمام نیروها و ذرات اساسی در جهان را متحد میکند. برخی از محققان بر این باورند که وجود جهانهای موازی متعدد میتواند سرنخهایی برای این نظریه ارائه دهد، زیرا نشان میدهد که ممکن است راهحلهای متعددی برای معادلات توصیفکننده جهان وجود داشته باشد.
مفهوم جهانهای موازی نیز پرسشهای اخلاقی و اخلاقی را مطرح میکند، بهویژه اگر امکان تعامل با جهانهای دیگر یا تغییر مسیر رویدادها در آنها وجود داشته باشد. برخی معتقدند که این میتواند عواقب ناخواستهای مانند ایجاد پارادوکسها یا تغییر مسیر تاریخ به روشهای غیرقابل پیشبینی داشته باشد.
در نهایت، نظریه چندجهانی پیامدهایی برای درک ما از سرنوشت نهایی جهان دارد. برخی از نسخههای این نظریه نشان میدهند که ممکن است «چشمانداز کیهانی» از جهانهای ممکن وجود داشته باشد که هر کدام مجموعهای از قوانین فیزیکی و ثابتهای خاص خود را دارند. این بدان معناست که جهان ممکن است دائماً در حال تکامل باشد و جهانهای جدید ایجاد شود و جهانهای قدیمی از بین بروند.
به طور کلی، نظریه چندجهانی همچنان موضوعی جذاب و پیچیده است که سوالات زیادی را مطرح میکند و درک ما از جهان را به چالش میکشد. در حالی که هنوز یک ایده نظری و بدون شواهد مستقیم است، همچنان به الهام بخشیدن به ایدهها و تحقیقات جدید در زمینههای مختلف ادامه میدهد.
نظریه چندجهانی همچنین سؤالاتی را در مورد ماهیت علیت و رابطه بین علت و معلول مطرح میکند. اگر تعداد نامتناهی جهان موازی وجود داشته باشد که هر کدام مجموعه قوانین فیزیکی و ثابتهای خاص خود را دارند، ممکن است علت و معلول به همان شکلی که در جهان خودمان کار میکنند، عمل نکنند. این بدان معنی است که رویدادهای یک جهان ممکن است لزوماً تأثیرات یکسانی در جهان دیگر نداشته باشند.
یکی دیگر از کاربردهای بالقوه نظریه چندجهانی در زمینه واقعیت مجازی و هوش مصنوعی است. اگر بتوان شبیهسازیهایی از جهانهای موازی ایجاد کرد، میتواند منجر به ایجاد سیستمهای واقعیت مجازی بسیار پیشرفته یا هوش مصنوعی شود که قادر به شبیهسازی کل جهانها هستند.
مفهوم جهانهای موازی نیز پیامدهایی برای درک ما از مفهوم بی نهایت دارد. اگر تعداد بی نهایت جهان موازی وجود داشته باشد، سؤالاتی در مورد ماهیت بی نهایت و اینکه آیا میتوان تعداد نامتناهی از چیزها را درک کرد یا اندازه گرفت، ایجاد میکند.
در نهایت، نظریه چندجهانی درک سنتی ما از واقعیت را به چالش میکشد و پیشنهاد میکند که ممکن است جهان بیش از آنچه میتوانیم مشاهده و اندازهگیری کنیم، وجود داشته باشد. در حالی که هنوز یک ایده نظری و بدون شواهد مستقیم است، همچنان به الهام بخشیدن به ایدهها و تحقیقات جدید در زمینههای مختلف ادامه میدهد و تخیل بسیاری از مردم را به خود جلب کرده است.
جهان موازی در رمانها
مفهوم جهانهای موازی در طیف وسیعی از کتابها و سایر اشکال ادبی مورد بررسی قرار گرفته است. برخی از نمونهها عبارتند از:
کتابهای «مواد تاریک او» نوشته فیلیپ پولمن – در این سهگانه، شخصیت اصلی، لیرا، به جهانهای موازی سفر میکند تا دنیای خود را از نابودی نجات دهد. این کتابها ایده جهانهای متعدد و نسخههای متناوب واقعیت را بررسی میکنند.
مجموعه “زمین دراز” he Long Earth توسطتری پرچت و استفان باکستر – این مجموعه مفهوم “زمین طولانی” را بررسی میکند، که زنجیرهای از جهانهای موازی است که میتوان از طریق یک دستگاه ساده به آن دسترسی داشت. این کتابها ماجراجوییهای کاشفان را در سفر به جهانهای موازی مختلف دنبال میکنند.
“ماده تاریک” اثر بلیک کراچ – این رمان دانشمندی را دنبال میکند که ربوده شده و به جهانی موازی منتقل میشود که زندگی او بسیار متفاوت است. این کتاب به بررسی ایده چندجهانی و پیامدهای انتخابهای مختلف در زندگی میپردازد.
“مردی در قلعه بلند” نوشته فیلیپ کی دیک – این رمان نسخهای جایگزین از تاریخ را بررسی میکند که در آن قدرتهای محور در جنگ جهانی دوم پیروز شدند. این کتاب به بررسی ایده جهانهای موازی میپردازد و اینکه چگونه رویدادهای مختلف میتواند به نتایج بسیار متفاوتی منجر شود.
مجموعه “تواریخ نارنیا” نوشته سی اس لوئیس – اگرچه به طور واضح در مورد جهانهای موازی نیست، این سریال شخصیتهایی را نشان میدهد که از طریق یک پورتال جادویی بین جهانهای مختلف سفر میکنند. این کتابها ایده واقعیتهای مختلف و ایده نسخههای جایگزین از یک جهان را بررسی میکنند.
“ماشین زمان” اثر اچ جی ولز – این رمان علمی تخیلی کلاسیک یک مسافر زمان را دنبال میکند که ماشینی را کشف میکند که به او اجازه میدهد در زمان و مکان سفر کند و در نهایت او را به زمینی در آینده هدایت میکند که دو گونه جداگانه در آن زندگی میکنند.
سهگانه “جادوگران” اثر Lev Grossman – این سریال گروهی از دانشآموزان را دنبال میکند که در یک مدرسه جادویی تحصیل میکنند و بعداً وجود یک جهان چندگانه را کشف میکنند. این کتابها ایده نسخههای مختلف واقعیت و پیامدهای انتخابهای مختلف را بررسی میکنند.
سهگانه “مشکل سه بدن” اثر لیو سیکسین – این مجموعه به بررسی ایده یک جهان موازی میپردازد که پس از وقوع یک سری اتفاقات عجیب در زمین آشکار میشود که وجود دارد. این کتابها ماهیت واقعیت و ایده نسخههای مختلف یک جهان را بررسی میکنند.
کتابهای «لغزنده» Sliders نوشته برد لیناویور – این مجموعه کتاب بر اساس مجموعه تلویزیونی محبوبی به همین نام، گروهی از مسافران را دنبال میکند که از وسیلهای برای «سر خوردن» بین جهانهای موازی استفاده میکنند. کتابها نسخههای مختلف واقعیت و ایده جدولهای زمانی متناوب را بررسی میکنند.
“چین و چروک در زمان” نوشته مادلین ال انگل – این کتاب کلاسیک کودکان، دختر جوانی را دنبال میکند که در فضا و زمان سفر میکند تا پدرش را از شر یک نیروی شیطانی مرموز نجات دهد. این کتاب مفهوم واقعیتهای مختلف و این ایده را بررسی میکند که زمان و مکان همیشه آن چیزی نیست که به نظر میرسد.
سهگانه The Quantum Thief” اثر Hannu Rajaniemi – این مجموعه به بررسی مفهوم مکانیک کوانتومی و امکان چند جهان موازی میپردازد. کتابها یک دزد استاد را دنبال میکنند که او بین واقعیتهای مختلف سفر میکند تا ماموریتهای خود را کامل کند.
“امپراتوری آینه” نوشته کامرون هرلی – این رمان در دنیایی با جهانهای موازی متعدد، که هر کدام مجموعهای از جادو و فناوری خاص خود را دارند، روایت میشود. این کتاب ایده نسخههای مختلف واقعیت و پیامدهای انتخابهای مختلف را بررسی میکند.
“جهانهای موازی” نوشته میچیو کاکو – این کتاب غیرداستانی مفهوم چندجهان و امکان چند جهان موازی را بررسی میکند. این کتاب مروری بر نظریههای پشت چندجهانی ارائه میکند و پیامدهای این مفهوم را برای درک ما از جهان مورد بحث قرار میدهد.
“پارادوکس زمان” نوشته ایون کولفر – این رمان بخشی از مجموعه “آرتمیس فاول” است و ایده سفر در زمان و جهانهای موازی را بررسی میکند. این کتاب شخصیت اصلی را دنبال میکند که در زمان سفر میکند و با نسخههای متفاوتی از خود و دوستانش روبرو میشود.
“شوخی بی نهایت Infinite Jest نوشته دیوید فاستر والاس – این رمان به بررسی مفهوم سرگرمی و اعتیاد در جهانی با جهانهای موازی متعدد میپردازد. این کتاب به بررسی ماهیت واقعیت و ایده نسخههای مختلف از یک جهان میپردازد.
جهان موازی در فیلمها و در سریالها
مفهوم جهانهای موازی نیز در بسیاری از فیلمها و برنامههای تلویزیونی مورد بررسی قرار گرفته است که برخی از آنها عبارتند از:
“Fringe” – این مجموعه تلویزیونی ایده واقعیتهای متناوب و جهانهای موازی را بررسی میکند. این سریال تیمی از ماموران FBI را دنبال میکند که در حال بررسی پدیدههای عجیبی هستند که در نسخههای مختلف واقعیت رخ میدهد.
“ریک و مورتی” – این مجموعه تلویزیونی انیمیشن یک دانشمند باهوش اما عجیب و غریب و نوه نوجوانش را دنبال میکند که بین واقعیتهای مختلف و جهانهای موازی سفر میکنند. این نمایش به بررسی نسخههای مختلف شخصیتهای مشابه و پیامدهای انتخابهای مختلف میپردازد.
“Sliders” – این مجموعه تلویزیونی گروهی از مسافران را دنبال میکند که از وسیلهای برای “سر خوردن” بین جهانهای موازی مختلف استفاده میکنند. این نمایش به بررسی نسخههای مختلف واقعیت و ایده جدول زمانی متناوب میپردازد.
“دکتر هو” – این مجموعه تلویزیونی طولانی مدت یک موجود بیگانه در زمان سفر را دنبال میکند که در زمان و مکان سفر میکند و با نسخههای مختلف واقعیت و جهانهای موازی روبرو میشود. این نمایش نسخههای مختلف شخصیتهای مشابه و ایده خطوط زمانی متفاوت را بررسی میکند.
“چیزهای عجیب” – این مجموعه تلویزیونی در دهه 1980 میگذرد و گروهی از دوستان را دنبال میکند که در حال بررسی اتفاقات عجیب در شهر کوچک خود هستند. این نمایش به بررسی ایده ابعاد متناوب و جهانهای موازی میپردازد.
“فلش” – این مجموعه تلویزیونی بر اساس شخصیت دی سی کامیکس ساخته شده است و مفهوم چندجهانی را بررسی میکند. این نمایش نسخههای متفاوتی از شخصیتهای یکسان را ارائه میکند و پیامدهای انتخابها و اقدامات مختلف را بررسی میکند.
“The One” – این مجموعه نتفلیکس ایده یک جهان چندگانه را بررسی میکند که در آن یک جهان موازی برای هر فرد وجود دارد، و یک فناوری که میتواند افراد را با همنوع کامل خود در یک جهان دیگر مطابقت دهد.
سهگانه ماتریکس: این فیلمها این ایده را بررسی میکنند که واقعیت یک دنیای شبیهسازی شده است که توسط ماشینها ایجاد شده است و جهانهای موازی متعددی در ماتریکس وجود دارند.
فرنچایز “Star Trek” – فرانچایز Star Trek مفهوم جهانهای موازی را در تکرارهای مختلف از جمله سری اصلی، سریال انیمیشن و سری فیلمهای راهاندازی مجدد مورد بررسی قرار داده است. مفهوم فرنچایز از «جهان آینهای» دارای نسخههای جایگزین شخصیتهای آشنا است و پیامدهای انتخابها و اقدامات مختلف را بررسی میکند.
“بین ستارهای” – این فیلم مفهوم اتساع زمان و امکان جهانهای موازی را بررسی میکند. این فیلم تیمی از فضانوردان را دنبال میکند که از طریق کرم چالهای در جستجوی خانهای جدید برای بشریت هستند.
“درهای کشویی Sliding Doors” – این فیلم مفهوم خطوط زمانی متناوب و جهانهای موازی را از طریق تجربیات زنی که قطار را از دست میدهد و دو نسخه متفاوت از زندگی خود را تجربه میکند، بررسی میکند.
“شکستگی Fractured ” – این فیلم نتفلیکس مردی را دنبال میکند که در بیمارستانی گرفتار میشود که هیچ چیز آنطور که به نظر میرسد نیست و در آنجا با نسخههای مختلف واقعیت و جهانهای موازی روبرو میشود.
“The Flashpoint Paradox” – این فیلم انیمیشن بر اساس شخصیت دی سی کامیکس ساخته شده است و مفهوم خطوط زمانی متناوب و جهانهای موازی را بررسی میکند. این فیلم نسخههای متفاوتی از شخصیتهای آشنا را به نمایش میگذارد و پیامدهای انتخابها و اقدامات مختلف را بررسی میکند.