زندگینامه اینگمار برگمان؛ جادوگر تاریکی و روشنی در سینمای جهان

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که پس از دیدن یک فیلم، احساس کنید چیزی در درونتان جابهجا شده؛ نه بهخاطر یک سکانس خاص، بلکه بهخاطر پرسشی که در ذهنتان کاشته شده. اینگمار برگمان از آن دست فیلمسازانیست که نمیخواست جواب بدهد، بلکه میخواست شما را درگیر سؤال کند. در جایی خواندهام که یکی از منتقدان معروف گفته بود: «برگمان با سکوتهایش بیشتر از صدها دیالوگ حرف میزند». این جمله را وقتی حس میکنید که در میان قابهای تاریک، نگاه مضطرب شخصیتهایش و صدای باد در دوردست، غرق میشوید. اینگمار برگمان با ترکیب فلسفه، مذهب، خانواده و تنهایی، جهانی ساخت که بیزمان است؛ جهانی که بیشتر با احساس تجربه میشود تا با عقل.
تا به حال فکر کردهاید چرا بعضی فیلمها هر چقدر هم بار دیگر ببینید، همچنان تأثیرگذارند؟ دلیلش شاید این باشد که کارگردانی مثل برگمان، بهجای قصهگویی ساده، لایههای وجود انسان را میشکافد. دوستی تعریف میکرد که اولین بار «مهر هفتم» را بدون زیرنویس دیده بود، ولی باز هم فیلم را فهمید؛ چون تصویرها آنقدر گویا بودند که کلمات اضافه بودند. این قدرت برگمان است: انتقال معنایی عمیق، حتی از دل سکوت و سایه. اینگمار برگمان تنها یک کارگردان نبود، او روانکاوی بود که سینما را صحنه درمان میدانست.
او اهل نمایشنامه هم بود، اهل فلسفه هم، اما بیش از هر چیز، اهل مواجهه با حقیقتهای نادیدنی. حتی وقتی از مرگ میگفت، زندگی را میکاوید. حتی وقتی در دل خاموشی میرفت، صداهایی از دل آدمیزاد بیرون میکشید. اگر نام اینگمار برگمان همچنان در کنار غولهایی مثل کوروساوا، تارکوفسکی یا فلینی میدرخشد، به این خاطر است که او دل را میلرزاند، نه فقط ذهن را.
۱- تولد در خانوادهای مذهبی و شکلگیری ذهنی فلسفی
اینگمار برگمان در سال ۱۹۱۸ در اوپسالا (Uppsala) سوئد به دنیا آمد. پدرش کشیش لوتری و مادرش زنی فرهنگی و باصلابت بود. دوران کودکی او در خانهای با قواعد سخت مذهبی سپری شد و همین موضوع بعدها در بسیاری از فیلمهایش بازتاب یافت. مجازات، ترس از گناه، و سکوتِ خدا، مفاهیمی بودند که برگمان از همان سالهای اولیه زندگی با آنها آشنا شد. او در نوجوانی به تئاتر علاقهمند شد و با عروسکسازی، اجراهای سادهای در خانه به راه انداخت. بعدها در دانشگاه استکهلم، رشته هنر و ادبیات خواند و با آثار داستایفسکی و نیچه آشنا شد. برگمان از همان ابتدا بیشتر مجذوب بحرانهای درونی انسانها بود تا قهرمانهای حماسی. تجربههای تلخ کودکی و درگیریهای فکری با ایمان، بنیان اصلی نگاه هنری او را ساختند. او بعدها گفت که تمام عمرش را صرف گفتوگو با خدای خاموش کرده است. همین زمینه فلسفی و روانشناختی، امضای اصلی آثار او شد.
۲- آغاز درخشش در سینمای سوئد و نخستین آثار تأثیرگذار
برگمان فعالیت سینمایی خود را در دهه ۱۹۴۰ آغاز کرد، ابتدا بهعنوان فیلمنامهنویس، سپس کارگردان. فیلم «Crisis» نخستین تجربه کارگردانی او در سال ۱۹۴۶ بود که هرچند موفقیت زیادی نیافت، اما امضای سبک آیندهاش در آن مشهود بود. در دهه ۱۹۵۰، با فیلمهایی چون «Summer Interlude» و «Summer with Monika»، توجه جهانیان را به خود جلب کرد. برگمان در این آثار، از زیبایی طبیعت برای بیان بحرانهای درونی شخصیتها استفاده کرد. فیلمهای او آرام، پر از سکوت، و گاهی با نمای نزدیک از چهرههایی بودند که به درون خویش زل زدهاند. منتقدان اروپایی بهسرعت از سبک او استقبال کردند و برگمان به چهرهای جدی در سینمای هنری بدل شد. در همین دوران، همکاریاش با فیلمبردار برجسته «اسوند نیکویست» (Sven Nykvist) آغاز شد. همین همکاری، بعدها به خلق قابهایی از تاریکی و نور منتهی شد که به سبک تصویری برگمان شهرت یافت. آغاز کار او در سینمای سوئد، سکوی پرش برای تبدیلشدن به یک افسانه جهانی شد.
۳- شاهکارهایی چون The Seventh Seal و تأملات متافیزیکی
فیلم «The Seventh Seal» یا «مهر هفتم» محصول ۱۹۵۷، یکی از برجستهترین آثار برگمان و سینمای قرن بیستم بهشمار میرود. داستان درباره شوالیهایست که پس از جنگهای صلیبی، در بازگشت به وطن، با مرگ روبهرو میشود و با او شطرنج بازی میکند. فیلم به شکل نمادین درباره ترس از مرگ، سکوت خدا، و جستوجوی معنای زندگیست. صحنه شطرنج با مرگ، به یکی از ماندگارترین تصاویر تاریخ سینما بدل شده است. این فیلم، نهفقط یک روایت، بلکه یک تجربه فلسفی تصویری بود. برگمان در این اثر از اسطوره، دین و هستیشناسی برای خلق جهانی استعاری استفاده کرد. بازیهای درخشان ماکس فون سیدو (Max von Sydow) و موسیقی مینیمالیستی، فیلم را در ذهن تماشاگر حک میکند. بسیاری از منتقدان، «مهر هفتم» را شروع جریان «سینمای اندیشه» در قرن بیستم میدانند. این فیلم تبدیل به نقطه عطفی در کارنامه برگمان و سینمای هنری جهان شد.
۴- سبک شخصی در سینما؛ تلفیق تئاتر، چهرهپردازی و روانکاوی
برگمان از همان ابتدا نگاهی تئاتری به سینما داشت و بسیاری از فیلمهایش همچون صحنهای تئاتری به نظر میرسیدند. استفاده از نمای نزدیک (close-up) برای نمایش چهره و روان افراد، یکی از امضاهای تصویری او بود. در فیلمهایی چون «Persona» و «Cries and Whispers»، دوربین برگمان بهجای دنبالکردن رویداد، در دل ذهن و احساسات کاراکترها فرو میرود. او اغلب از بازیگرانی ثابت مانند لیو اولمان (Liv Ullmann)، بیبی آندرشون (Bibi Andersson) و هریت آندرشون (Harriet Andersson) استفاده میکرد که زبان نگاه و سکوتشان را میفهمید. برگمان هیچگاه به زرقوبرق بصری یا روایت پرحادثه علاقهای نداشت؛ بلکه به کاوش تدریجی درد، اضطراب، و جدالهای درونی باور داشت. در فیلمهایش، فضای داخلی خانه، اتاق خواب یا یک میز ناهارخوری به میدان نبرد روانی بدل میشد. موسیقی کلاسیک، رنگهای تیره و نورهای موضعی، ابزارهایی بودند که روان آدمی را در تصویر نمایان میکردند. سبک او، سینما را به ادبیات و روانکاوی پیوند زد.
۵- درگذشت اینگمار برگمان و میراث ماندگار جهانی
اینگمار برگمان در ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۷ در جزیره فارو (Fårö) سوئد، در سن ۸۹ سالگی درگذشت. این جزیره جایی بود که سالها در آن زندگی کرد و بسیاری از فیلمهایش را نیز آنجا ساخت. مرگ او موجی از واکنشهای عاطفی در جهان هنر و سینما برانگیخت. فیلمسازانی چون وودی آلن، تارکوفسکی، لارنس فون تریه، و حتی کریستوفر نولان، برگمان را الهامبخش خود دانستهاند. پس از مرگش، نمایشگاهها، مستندها و مجموعههای بزرگ از آثارش منتشر شد. فیلم «Bergman: A Year in a Life» در سال ۲۰۱۸ درباره زندگی و ذهن پیچیده او ساخته شد. او نهفقط کارگردانی پرآوازه، بلکه معلمی بود برای نسلی از هنرمندان که به جای فرم، به عمق معنا علاقه داشتند. امروز فیلمهای او در دانشگاههای سراسر دنیا تدریس میشود. میراث او، سینماییست که در آن، تاریکی و روشنایی، معنای تازهای پیدا میکند.
۶- فیلم Persona و انقلابی در زبان سینما
فیلم «Persona» محصول ۱۹۶۶ یکی از تجربیترین و بحثبرانگیزترین آثار برگمان است که در میان منتقدان، گاه بهترین فیلم او شناخته میشود. داستان درباره پرستاریست که از بازیگر زنی که ناگهان سکوت اختیار کرده، مراقبت میکند و بهتدریج مرز میان هویتهایشان محو میشود. فیلم ساختاری غیرخطی، نمادین و پر از ابهام دارد. برگمان در این فیلم از زبان تصویر بهجای روایت سنتی بهره گرفت و بهنوعی فرم و محتوا را به هم آمیخت. صحنههایی از شکستن نوار فیلم، بازی با واقعیت و توهم، و ادغام چهرهها، ساختار روایت سینمایی را دگرگون کرد. «Persona» تأثیر عمیقی بر سینمای مدرن گذاشت و الهامبخش فیلمسازانی چون دیوید لینچ و گاس ون سنت شد. استفاده از سکوت، فضاهای خالی و درونمایه روانشناختی، فیلم را به اثری فلسفی و شخصی بدل کرد. برگمان خودش گفته بود این فیلم را نه برای مخاطب، بلکه برای مواجهه با ذهن خودش ساخته است. «Persona» امروز بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین فیلمهای تجربی تاریخ شناخته میشود.
۷- همکاری ماندگار با لیو اولمان، بازیگر و الهامگر همیشگی
لیو اولمان (Liv Ullmann) بازیگر نروژی، یکی از مهمترین همکاران و همچنین شریک عاطفی برگمان بود. آنها از اواخر دهه ۱۹۶۰ تا سالها بعد، در بسیاری از آثار مهم برگمان با هم همکاری کردند. فیلمهایی چون «Cries and Whispers»، «Scenes from a Marriage» و «Autumn Sonata» تنها بخشی از مشارکت آنهاست. برگمان بارها گفته بود که لیو اولمان قدرت بیان سکوت را بهتر از هر کسی درک میکرد. چهرهی او در قابهای برگمان، به نماد پیچیدگیهای زنانه و روان انسانی بدل شد. رابطه شخصی و هنری آنها باعث شد فیلمها حالتی واقعی، بینقاب و دردناک پیدا کنند. اولمان بعدها کارگردانی را ادامه داد و فیلمهایی با الهام از آثار برگمان ساخت. حتی پس از جدایی عاطفی، احترام و همکاری حرفهایشان ادامه یافت. این رابطه یکی از عمیقترین و ماندگارترین پیوندهای خالق و مخلوق در تاریخ سینما به شمار میرود.
۸- سریال «Scenes from a Marriage» و تأثیر فرهنگی جهانی آن
در سال ۱۹۷۳ برگمان سریالی بهنام «Scenes from a Marriage» برای تلویزیون سوئد ساخت که بهطور حیرتانگیزی محبوب شد. این سریال در شش قسمت، فروپاشی تدریجی یک ازدواج میان زوجی تحصیلکرده و مدرن را بهتصویر میکشد. بازی بینظیر لیو اولمان و ارلند یوسفسون (Erland Josephson) فیلم را به یک تجربه عاطفی بسیار نزدیک به واقعیت بدل کرد. برگمان با نمایش گفتوگوهای دردناک، سکوتها، درگیریها و تلاش برای درک متقابل، زوجدرمانی را به زبان تصویر ترجمه کرد. این سریال آنقدر در میان مخاطبان اروپایی تأثیر گذاشت که حتی گفته میشود آمار طلاق در سوئد پس از پخش آن بالا رفت. نسخه سینمایی کوتاهتر آن نیز در جشنوارهها موفق بود. بعدها اچبیاو نسخهای مدرن از آن ساخت که با استقبال جهانی روبهرو شد. این اثر نشان داد که برگمان چطور با ابزار سینما، به حریم خصوصی انسانها وارد میشود. «Scenes from a Marriage» هنوز هم یکی از آثار مرجع در روایت زوجها و روابط انسانیست.
۹- علاقه به تئاتر و مدیریت چند دههای صحنه
اگرچه برگمان را بیشتر بهعنوان کارگردان سینما میشناسند، اما او از نظر خودش در اصل یک مرد تئاتر بود. در طول زندگی حرفهایاش بیش از ۱۷۰ نمایش را کارگردانی کرد، از آثار شکسپیر و ایبسن تا نمایشنامههای خودش. برای دههها مدیر هنری تئاتر دراماتیسکا تئاترن (Dramaten) در استکهلم بود و همچنین در جزیره فارو نیز تئاتر محلی را هدایت میکرد. او میگفت که تئاتر جاییست که نفس زنده تماشاگر را میشود حس کرد، برعکس سینما که با فاصله ساخته میشود. تأثیر این تجربهها در قاببندیهای صحنهای و استفاده از گفتوگوهای بلند در فیلمهایش کاملاً مشهود است. برگمان بارها بازیگران سینماییاش را از دنیای تئاتر انتخاب میکرد. او از تمرینهای فشرده و مطالعه روانشناختی شخصیتها در تئاتر لذت میبرد. حتی در سالهای کهنسالی نیز به صحنه تئاتر وفادار ماند. این ارتباط عمیق با صحنه، برگمان را از کارگردانهای صرفاً سینمایی متمایز میکند.
۱۰- میراث برگمان در سینمای معاصر و تأثیر بر فیلمسازان بزرگ
تأثیر برگمان تنها به زمان حیاتش محدود نماند؛ بلکه آثارش همچنان الهامبخش فیلمسازان بزرگ معاصر هستند. وودی آلن (Woody Allen) بارها از برگمان بهعنوان مهمترین الهام خود نام برده و فیلمهایی مانند «Interiors» و «Another Woman» را به سبک او ساخته است. آندری تارکوفسکی (Andrei Tarkovsky) نیز برگمان را همسنگ داستایفسکی در سینما میدانست. فیلمسازانی چون لارنس فون تریه، میشل هانکه، نوآ بامبک، و حتی کریستوفر نولان در برخی آثارشان تأثیر برگمانی را نشان دادهاند. مفاهیمی چون جدال با ایمان، هویت، حافظه و روان در قالبهای تازه تکرار شدهاند. فیلمهایی مثل «Melancholia» یا «The White Ribbon» رگههایی از سینمای برگمان را بهروشنی در خود دارند. در دانشگاههای سینمایی، برگمان نهفقط بهعنوان فیلمساز، بلکه بهعنوان اندیشمند سینما تدریس میشود. سینمای او نشان داد که فرم و فلسفه میتوانند در تعادل کامل باشند. برگمان امروز نه یک نام، بلکه یک سنت فکری در سینماست.
فهرستی از ۱۵ فیلم شاخص اینگمار برگمان (Ingmar Bergman)
The Seventh Seal – 1957
شوالیهای که از جنگهای صلیبی بازگشته، در میانه طاعون، با مرگ روبهرو میشود و تصمیم میگیرد برای نجات جانش با او شطرنج بازی کند. فیلم استعارهای عمیق از جستوجوی معنا در جهانی ساکت و بیپاسخ است. قاببندیهای تاریک و تصویر مرگ در شنهای ساحل، از معروفترین تصاویر تاریخ سینماست. برگمان در این فیلم ترس، ایمان، شک و تنهایی را در کنار هم مینشاند. فضایی سرد، پرتنش و دروننگر بر فیلم حاکم است.
Wild Strawberries – 1957
پروفسور سالخوردهای در مسیر دریافت نشان افتخار، به مرور خاطرات، رؤیاها و حسرتهای زندگیاش فرو میرود. سفر جادهای، بهانهای برای سفر به اعماق گذشته است. فیلم درباره گذر زمان، تنهایی، آشتی با خود و یادگیری بخشیدن است. فضای آن ملایم، اما از دردی پنهان سرشار است. نگاهی شاعرانه و تأملبرانگیز به چرایی زندگی.
Persona – 1966
پرستاری به زنی بازیگر که ناگهان دچار سکوت کامل شده، خدمت میکند؛ اما بهتدریج مرز میان دو هویت زنانه محو میشود. فیلم ساختاری تجربی، با قابهای سیاهوسفید و برشی سورئال دارد. یکی از پیچیدهترین و رازآلودترین فیلمهای تاریخ سینماست. برگمان از سکوت و چهرهها برای ساختن زبان سینمایی تازه استفاده میکند. فیلم در عین سادگی ظاهری، ژرفایی متافیزیکی دارد.
Cries and Whispers – 1972
سه خواهر در خانهای قرمز و متروک، با مرگ تدریجی یکی از آنها مواجهاند و خاطرات و تنشهای فروخورده میانشان رو میشود. فیلم با رنگبندی نمادین و درونمایههای درد، مرگ، سرکوب و جسمانیت ساخته شده است. صحنههای آزاردهنده اما شاعرانه از رنج تن و دل دارد. برگمان با کمک رنگ، موسیقی کلاسیک و سکوت، درونیترین ترسها را آشکار میکند. از تأثیرگذارترین آثار سینمای هنری جهان است.
Fanny and Alexander – 1982
داستانی نیمهزندگینامهای از کودکی دو خواهر و برادر در خانوادهای تئاتری در سوئد اوایل قرن بیستم. ابتدا فضایی شاد و جادویی دارد، اما با مرگ پدر و ورود ناپدری خشک، رنگ فیلم به تیرگی میگراید. فیلمی درباره معصومیت، سرکوب، هنر و تخیل کودکانه است. اثری پرشکوه با جزئیات بصری غنی و نگاهی انسانی. آخرین فیلم سینمایی بلند برگمان بود.
Scenes from a Marriage – 1973
سریالی شش قسمتی که به روابط پرتنش، افتوخیزها و فروپاشی ازدواج یک زوج طبقه متوسط میپردازد. دیالوگها واقعی، صریح و بیپردهاند. بازی لیو اولمان و ارلند یوسفسون درخشان و تاثیرگذار است. فیلم نقطه عطفی در نمایش روابط انسانی در سینماست. فضای آن عاطفی، صمیمی و در عین حال خفهکننده است.
The Silence – 1963
دو خواهر و پسربچهای در سفری مرموز، در هتلی در شهری بینام و بیزبان گرفتار میشوند. فیلم از گفتوگوهای کم، تصاویر سنگین و سکوتهای طولانی ساخته شده. تم مرکزی آن، بحران ارتباط انسانی و فاصله عاطفیست. برگمان با نور و سایهها، فشار روانی شخصیتها را القا میکند. یکی از آثار مینیمالیستی و دشوار اوست.
Hour of the Wolf – 1968
نقاشی منزوی به همراه همسرش به جزیرهای میرود، اما کمکم در میان کابوسها، خاطرات و توهمات فرو میرود. فیلم در ژانر وحشت روانشناسانه ساخته شده و فضایی خوابزده و دیوانهوار دارد. برگمان اضطراب، فروپاشی ذهن و ترس از جنون را به تصویر میکشد. استفاده از نمادها، چهرههای خیالی و نورپردازی تیره، فیلم را وهمآلود میکند. تجربهای ناخوشایند اما عمیق از تماشای روان در حال فروپاشی.
Autumn Sonata – 1978
مادری پیانیست پس از سالها به دیدار دخترش میآید و زخمهای عاطفی کهنه سر باز میکند. فیلم درباره سرکوب احساسات، نارضایتی از مادر و نیاز به بخشش است. تقابل این دو زن، بهشدت انسانی و دردناک تصویر شده. فضای آن بسته، گفتوگومحور و عاطفیست. از همکاریهای بینظیر برگمان با اینگرید برگمن (Ingrid Bergman).
Shame – 1968
زوجی نوازنده، در جزیرهای آرام زندگی میکنند تا اینکه جنگی نامعلوم آنها را درگیر خشونت و ترس میکند. فیلم تمثیلی از انسان مدرن در برابر فجایع سیاسی و اخلاقیست. خشونت تدریجی، مرگ اخلاق و ترس، محور فیلماند. برگمان با فضایی خاکستری و دیالوگهای سرد، انسان را در بحران هستیاش نشان میدهد. یکی از آثار کمتر دیدهشده اما درخشان اوست.
The Passion of Anna – 1969
روایتی تلخ از زندگی چند شخصیت تنها و آسیبدیده در جزیرهای دورافتاده. فیلم درباره نیاز به نزدیکی، ترس از فاششدن حقیقت و بیثباتی روابط انسانیست. ساختار روایی غیرخطی و پر از پرشهای ذهنیست. بازی لیو اولمان بار سنگینی از احساسات فروخورده را منتقل میکند. برگمان در این فیلم با مرزهای فرم و روایت بازی میکند.
Winter Light – 1963
کشیشی که ایمانش را از دست داده، با بحرانهای معنوی و بیمعنایی دعا مواجه است. یکی از آثار مینیمالیستی برگمان که با کمترین حرکت، بیشترین فشار روانی را وارد میکند. داستان طی چند ساعت در یک کلیسای روستایی میگذرد. پرسش از ایمان، سکوت خدا و رنج انسانی، تم مرکزی فیلم است. بازیها فروتن، تصویرها ساده و مفهومها عمیقاند.
Sawdust and Tinsel – 1953
گروه سیرکی در حال فروپاشی، در تلاشاند میان تحقیر، غرور و عشق، تعادلی بیابند. فیلم فضایی سرد، رنجبار و انسانی دارد. برگمان در این اثر اولیه، مفاهیم تئاتری و روانشناختیاش را آزمایش میکند. رابطه میان قدرت و ضعف در بطن داستان قرار دارد. یکی از فیلمهای کمتر شناختهشده اما مهم در شکلگیری سبک اوست.
Through a Glass Darkly – 1961
زنی مبتلا به اسکیزوفرنی در تعطیلات خانوادگی دچار بحران روانی میشود. فیلم درباره دین، بیماری روانی و شکاف عاطفی در خانواده است. برگمان تصویرگر ایمان متزلزل و صدای خاموش خداست. قابهای آرام، فضاهای بسته و سکوتهای سنگین، بر تنش درونی میافزایند. برنده اسکار بهترین فیلم خارجیزبان شد.
Saraband – 2003
ادامهای بر «Scenes from a Marriage» که با دیداری دوباره میان زوج سابق، خاطرهها، شکافها و نارضایتیهای قدیمی را بازمیگشاید. برگمان در واپسین فیلمش، با پختگی، نگاهی فلسفی و تلخ به پیری، مرگ و تنهایی میاندازد. گفتوگوهای سنگین، موسیقی باخ و فضای بسته، فیلم را به نمایشنامهای تصویری بدل میکنند. هر پلان حاوی اندیشهای ژرف و دردناک است. وداعی باشکوه و انسانی با دنیایی که خود آفریده بود.